وقتى يكى از كارگزارانِ امام، خانة با شكوهى ساخت به او فرمود) سكه هاى طلا و نقره سر بر آورده خود را آشكار ساختند، همانا ساختن مجلل بى نيازى و ثروتمندى تو را مى رساند.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عمران علیزاده)  >  به طلحه و زبیر ( نامه شماره 54 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

54 .و من كتاب له (علیه السلام)  إلى طلحة و الزبير (مع عمران بن الحصين الخزاعي) ذكره أبو جعفر الإسكافي في كتاب المقامات في مناقب أمير المؤمنين عليه السلام.

(1)أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمَا وَ إِنْ كَتَمْتُمَا أَنِّي لَمْ أُرِدِ النَّاسَ حَتَّى أَرَادُونِي

(2)وَ لَمْ أُبَايِعْهُمْ حَتَّى بَايَعُونِي وَ إِنَّكُمَا مِمَّنْ أَرَادَنِي وَ بَايَعَنِي

(3)وَ إِنَّ الْعَامَّةَ لَمْ تُبَايِعْنِي لِسُلْطَانٍ غَالِبٍ وَ لَا [لِحِرْصٍ‏] لِعَرَضٍ حَاضِرٍ

(4)فَإِنْ‏ كُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي طَائِعَيْنِ فَارْجِعَا وَ تُوبَا إِلَى اللَّهِ مِنْ قَرِيبٍ (5)وَ إِنْ كُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي كَارِهَيْنِ فَقَدْ جَعَلْتُمَا لِي عَلَيْكُمَا السَّبِيلَ بِإِظْهَارِكُمَا الطَّاعَةَ وَ إِسْرَارِكُمَا الْمَعْصِيَةَ

(6)وَ لَعَمْرِي مَا كُنْتُمَا بِأَحَقِّ الْمُهَاجِرِينَ بِالتَّقِيَّةِ وَ الْكِتْمَانِ

(7)وَ إِنَّ دَفْعَكُمَا هَذَا الْأَمْرَ [قَبْلَ‏] مِنْ قَبْلِ أَنْ تَدْخُلَا فِيهِ كَانَ أَوْسَعَ عَلَيْكُمَا مِنْ خُرُوجِكُمَا مِنْهُ بَعْدَ إِقْرَارِكُمَا بِهِ

(8)وَ قَدْ زَعَمْتُمَا أَنِّي قَتَلْتُ عُثْمَانَ فَبَيْنِي وَ بَيْنَكُمَا مَنْ تَخَلَّفَ عَنِّي وَ عَنْكُمَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ

(9)ثُمَّ يُلْزَمُ كُلُّ امْرِئٍ بِقَدْرِ مَا احْتَمَلَ

(10)فَارْجِعَا أَيُّهَا الشَّيْخَانِ عَنْ رَأْيِكُمَا فَإِنَّ الْآنَ [أَعْظَمُ‏] أَعْظَمَ أَمْرِكُمَا الْعَارُ مِنْ قَبْلِ أَنْ [يَجْتَمِعَ‏] يَتَجَمَّعَ الْعَارُ وَ النَّارُ وَ السَّلَامُ‏.


متن فارسی

 از نامه های آن حضرت است به طلحه و زبیر که بوسیله عمران بن حصین خزاعی فرستاده بود، این نامه را ابوجعفر اسکافی در کتاب المقامات در مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام ذکر نموده است.*

(1)پس از ستایش و درود، شما خود میدانید گرچه پنهان می کنید که من قصد نکردم تا آنکه مردم مرا قصد کردند.

(2)و من از ایشان بیعت نخواستم تا آنکه ایشان خود به من بیعت کردند و شما از کسانی بودید که مرا قصد کردند و بیعت نمودند.

(3)و مردم در اثر حکومت مسلط و قوی و یا برای مال و متاع موجود بع من بیعت نکردند(از راه زور یا طمع نبود).

(4)پس اگر از روی رضا و اختیار بیعت کرده بودید پس بزودی بسوی خدا برگردید و توبه کنید.

(5)و اگر باکراهت و بدون رضایت قلبی به من بیعت کرده بودید، پس با ظاهر ساختن اطاعت و پنهان نمودن نافرمانی مرا بر خود مسلط نموده و راه را بر من بازکرده اید.

(6)و به جانم سوگندشما از سایر مهاجرین به تقیه و پنهانکاری سزاوارتر نیستید(اگر جای ترس بود چرا سایرین نترسیدند).

(7)سرزدن شما از این امر(بیعت)پیش از آنکه داخل آن شوید برای شما آسانتر بود از خارج شدن از آن پس از اقرار نمودن به آن.

(8)گمان نموده اید که من عثمان را کشته ام میان من و شما حکم و شاهد شوند کسانی که اهل مدینه که از من و از شما کناره گیری نموده اند.

(9)سپس ملزم و محکوم شود هر مرد به مقداری که از بار کشتن عثمان متحمل شده و برداشته است.

سپس ملزم و محکوم شود هر مرد به مقداری که از بار کشتن عثمان متحمل شده و برداشته است.

(10)پس ای دو پیرمرد از رأی و فکر خود برگردید، زیراکه حالا بزرکترین کار شما قبول ننگ است پیش از آنکه ننگ و آتش هردو بر شما جمع شود-والسلام.

قبلی بعدی