(عبدالله بن عباس در مسئله اى نظر داد كه امام آن را قبول نداشت و فرمود) بر تو است كه رأى خود را به من بگويى، و من باى پيرامون آن بينديشم ، آنگاه اگر خلاقى نظر تو فرمان دادم بايد اطاعت كني!
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عمران علیزاده)  >  جریان حکمین ضحّاک بن قیس ( خطبه شماره 29 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

29.و من خطبة له (علیه السلام):بعد غارة الضحاك بن قيس صاحب معاوية على الحاجّ بعد قصة الحكمين و فيها يستنهض أصحابه لما حدث في الأطراف‏

(1)أَيُّهَا النَّاسُ الْمُجْتَمِعَةُ أَبْدَانُهُمْ الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ

(2) كَلَامُكُمْ يُوهِي الصُّمَّ الصِّلَابَ وَ فِعْلُكُمْ يُطْمِعُ فِيكُمُ الْأَعْدَاءَ

(3)تَقُولُونَ‏  فِي الْمَجَالِسِ كَيْتَ وَ كَيْتَ فَإِذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ حِيدِي حَيَادِ

(4)مَا عَزَّتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعَاكُمْ

(5)وَ لَا اسْتَرَاحَ قَلْبُ مَنْ قَاسَاكُمْ

(6)أَعَالِيلُ بِأَضَالِيلَ

(7)وَ سَأَلْتُمُونِي التَّطْوِيلَ دِفَاعَ ذِي الدَّيْنِ الْمَطُولِ

(8) لَا يَمْنَعُ الضَّيْمَ الذَّلِيلُ

(9)وَ لَا يُدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ

(10)أَيَّ دَارٍ بَعْدَ دَارِكُمْ تَمْنَعُونَ

(11)وَ مَعَ أَيِّ إِمَامٍ بَعْدِي تُقَاتِلُونَ

(12)الْمَغْرُورُ وَ اللَّهِ مَنْ غَرَرْتُمُوهُ

(13)وَ مَنْ فَازَ بِكُمْ فَقَدْ فَازَ وَ اللَّهِ بِالسَّهْمِ الْأَخْيَبِ

(14)وَ مَنْ رَمَى بِكُمْ فَقَدْ رَمَى بِأَفْوَقَ نَاصِلٍ

(15)أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ لَا أُصَدِّقُ قَوْلَكُمْ

(16)وَ لَا أَطْمَعُ فِي نَصْرِكُمْ

(17)وَ لَا أُوعِدُ الْعَدُوَّ بِكُمْ

(18)مَا بَالُكُمْ مَا دَوَاؤُكُمْ مَا طِبُّكُمْ

(19)الْقَوْمُ رِجَالٌ أَمْثَالُكُمْ

(20)أَ قَوْلًا بِغَيْرِ عِلْمٍ

(21)وَ غَفْلةً مِنْ غَيْرِ وَرَعٍ

(22)وَ طَمَعاً فِي غَيْرِ حَقٍ‏.


متن فارسی

از خطبه های آن بزرگوار است موقعی ایراد نمود که پس از جریان حکمین ضحّاک بن قیس از اصحاب معاویه به قافله حجّاج حمله و اموال ایشانرا غارت نمود، و در تعقیبب این جریان و سایر جریان ها امام این خطبه را ایراد نموده اصحاب خود را دعوت به قیام و حمله کرد

(1)ای مردمی که بدنهای آنها در یک جا جمع شده است، ولی دلها و خواسته های قلبی ایشان مختلف و پراکنده است.

(2)سخن شما سنگهای سخت را سست می کند و عمل و کارهای شما دشمنان را به شماا آزمند و امیدوار می کند.

(3)در مجالس می گویید چنین و چنان می کنیم و چون موقع جنگ آید می گویید دور شو و خود راک نار بگش .

(4)کسی که شما را به یاری خود دعوت کرد، دعوت او عزیز و کامیاب نشد.

(5)و راحت نشد قلب کسی که با شما مدارا می کند.

(6)با چیزهای گمراه کننده و پوچ بهانه می آورید.

(7)از من خواستید مدت متارکه جنگ را طولانی کنم مانند امروز و فردا کردن بدهکاری که نمی خواهد بدهی خود را پرداخت کند.

(8)شخص ضعیف و ناتوان نمی تواند جلو ظلم را بگیرد.

(9)حق درک و گرفته نمی شود مگر با تلاش و جدیت(بقول مشهور حق گرفتنی است دادنی نیست).

(10)کدام خانه و وطن را پس از این خانه و وطن خودم منع و حفظ می کنید.

(11)و با کدام رهبر و پیشوا پس از من با دشمنان خود می جنگید؟

(12)فریب خورده- بخدا سوگند – کسی است که شما او را فریب داده اید.

(13)و هر کس به وسیله شما کامیاب شود- بخدا سوگند- با تیر بی سهمیه و بی بهره کامیاب شده (دست خالی مانده است).

(14)و هرکس با شما تیر بیاندازد با تیر دم و ته شکسته تیر اندازی کرده.

(15)بخدا سوگند من در حالی و موقعیتی هستم که سخن شما را تصدیق نمی توانم بکنم.

(16)در نصرت و یاری شما طمع و امیدواری ندارم.

(17)و دشمن را با شما تهدید نمی کنم و بگویم من اینقدر سرباز و یاور و پشتیبان دارم.

(18)کار مهم چیست؟ درمان درد شما چیست؟ چاره و علاج شما چیست؟

(19)این قوم(یاران معاویه) هم مردانی هستند مانند شما.

(20)آیا حرف بدون علم میزنید و ندانسته و بدون تحقیق سخنانی می گویدددئ.

(21)و از بعض چیزها غفلت می کنید بدون تقوی( شخص متقی غفلت می ورزد ولی از کارهای حرام و ممنوع نه از حق و وظیفه ولی غفلت شما از حق و واقعیت است).

(22)طمع دارید در غیر حق (بدون تلاش و دفاع می خواهید به آسایش و آقائی برسید).

قبلی بعدی