(مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت) مْردن از شما آغاز نشده ، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر مى رفت، اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها رفته ؛ اگر او باز نگردد شما به سوى او خواهيد رفت.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( حسین استادولی)  >   فضایل حضرت ( خطبه شماره 37 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

37.و من كلام له((علیه السلام):يجري مجرى الخطبة و فيه يذكر فضائله  عليه السلام  قاله بعد وقعة النهروان‏

1.      فَقُمْتُ بِالْأَمْرِ حِينَ فَشِلُوا وَ تَطَلَّعْتُ حِينَ تَقَبَّعُوا وَ نَطَقْتُ‏ حِينَ تَعْتَعُوا وَ مَضَيْتُ بِنُورِ اللَّهِ حِينَ وَقَفُوا وَ كُنْتُ أَخْفَضَهُمْ صَوْتاً وَ أَعْلَاهُمْ فَوْتاً .

2.      فَطِرْتُ بِعِنَانِهَا وَ اسْتَبْدَدْتُ بِرِهَانِهَا كَالْجَبَلِ لَا تُحَرِّكُهُ الْقَوَاصِفُ وَ لَا تُزِيلُهُ الْعَوَاصِفُ.

3.      لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِيَّ مَهْمَزٌ وَ لَا لِقَائِلٍ فِيَّ مَغْمَزٌ.

4.      الذَّلِيلُ عِنْدِي عَزِيزٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ وَ الْقَوِيُّ عِنْدِي ضَعِيفٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ .

5.      رَضِينَا عَنِ اللَّهِ قَضَاءَهُ وَ سَلَّمْنَا لِلَّهِ أَمْرَهُ.

6.      أَتَرَانِي أَكْذِبُ عَلَى رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)وَ اللَّهِ لَأَنَا أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ فَلَا أَكُونُ أَوَّلَ مَنْ كَذَبَ عَلَيْهِ.

7.       فَنَظَرْتُ فِي أَمْرِي فَإِذَا طَاعَتِي قَدْ سَبَقَتْ بَيْعَتِي وَ إِذَا الْمِيثَاقُ فِي عُنُقِي لِغَيْرِي‏.


متن فارسی

از یک سخن خطبه گونه ی آن حضرت که پس از جنگ نهروان درباره ی فضایل خود بیان فرموده است[1]

  1. پس به کار بر خاستم آن گاه که دیگران سستی کردند ، وسر بر آوردم آن گاه که دیگران سر در لاک خود فرو بردند، و سخن گفتم آن گاه که دیگران به لکنت افتادند ،وبا نور الهی به راه افتادم آن گاه که دیگران ایستادند .ومن از همه صدایم فروتر و پیشتازیم فراتر بود.
  2. پس با به دست گرفتن عنان فضیلت پریدم ،و جایزه ی مسابقه را پیش از دیگران ربودم... (مسئولیت حکومت را پذیرفتم ودر راه آن ایستادگی کردم )چون کوه که بادهای شکننده هم آن را تکان نمی  دهد ، و توفان های سخت هم از جای نمی  جنباند .
  3. هیچ کس درباره ی من نقطه ی ضعفی سراغ نداشت و هیچ گوینده ای جای عیبجویی در من نمی  شناخت .
  4. ذلیل نزد من عزیز است تا حق او را بستانم ، وقوی نزد من ضعیف است تا حق را ازاو بازگیرم.
  5. ما از قضای الهی خشنودیم وتسلیم فرمان اوییم.[2]
  6. آیا پنداری که من بر رسول خدا صلی الله علیه وآله  دروغ می بندم . به خدا سوگند من نخستین تصدیق کننده ی اویم ،پس نخستین دروغ بافنده ی بر او نخواهم بود .
  7. من در کار خود نگریستم  دیدم لزوم طاعتم (از فرمان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)  جهت مدارا در امر حکومت پیش از بیعتم با این قوم است ،و پیمان وفاداری به امرآن حضرت در گردنم قرار دارد .یا:در کار خود نگریستم دیدم پیش از آنکه مردم با من بیعت کنند طاعتم بر گردن آنان لازم بود ،واز بیعت آنان تعهدی برعهده ام آمده است . از این رو مسئولیت حکومت را پذیرفتم و گرنه شیفته ی قدرت نبودم .)
 


[1] آنچه در این بخشی می آید کلامی پیوسته نیست، بلکه شامل چهار قسمت است که مرحوم سید رضی از کل کلام آن حضرت برگزیده و به هم پیوند داده است. از این رو هر قسمتی را با نهادن سه نقطه در پایان ان جدا کردیم.

[2]چون امام (علیه السلام)مردم را از امور آینده خبر می داد و می فرمود این ها مطالبی است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به یاد دارم ،گروهی حضرتش را متهم به دورغ می کردند .امام می فرماید:ما تسلیم امر خداییم گرچه ما را دروغ گو بدانید..

قبلی بعدی