آبروى تو چون يخى جامد است كه در خواست آن را قطره قطره آب مى كند، پس بنگر كه آن را نزد چه كسى فرو مى ريزي؟.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >  علي عليه السلام کاروان سالار سپاه اسلام ( خطبه شماره 103 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

103- و من خطبة له (علیه السلام) :
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) وَ لَیسَ أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ یقْرَأُ کتَاباً وَ لَا یدَّعِی نُبُوَّةً وَ لَا وَحْیاً فَقَاتَلَ بِمَنْ أَطَاعَهُ مَنْ عَصَاهُ یسُوقُهُمْ إِلَی مَنْجَاتِهِمْ وَ یبَادِرُ بِهِمُ السَّاعَةَ أَنْ تَنْزِلَ بِهِمْ یحْسِرُ الْحَسِیرُ وَ یقِفُ الْکسِیرُ فَیقِیمُ عَلَیهِ حَتَّی یلْحِقَهُ غَایتَهُ إِلَّا هَالِکاً لَا خَیرَ فِیهِ حَتَّی أَرَاهُمْ مَنْجَاتَهُمْ وَ بَوَّأَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ فَاسْتَدَارَتْ رَحَاهُمْ وَ اسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ وَ ایمُ اللَّهِ لَقَدْ کنْتُ مِنْ سَاقَتِهَا حَتَّی تَوَلَّتْ بِحَذَافِیرِهَا وَ اسْتَوْسَقَتْ فِی قِیادِهَا مَا ضَعُفْتُ وَ لَا جَبُنْتُ وَ لَا خُنْتُ وَ لَا وَهَنْتُ وَ ایمُ اللَّهِ لَأَبْقُرَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّی أُخْرِجَ الْحَقَّ مِنْ خَاصِرَتِهِ.


متن فارسی

پیامبر و فضیلت خویش
 خطبه ای است از امیرمومنان علیه السلام که پیش از این برگزیده ای از آن که بر خلاف این روایت بود ذکر شد:

اما بعد از حمد خدا و درود بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس همانا خداوند سبحان، محمد صلی الله علیه و آله را به پیغمبری فرستاد در حالی که در میان قوم عرب هیچکس نبود که بتواند نامه یا کتابی را بخواند یا ادعای پیامبری یا نزول وحی را خویشتن بنماید، پس او (محمد (صلی الله علیه و آله)) به وسیله کسانی که به وی ایمان آورده و فرمان او را می بردند با کسانی که نافرمانی وی را می کردند، نبرد کرد، وی آنها را به سر منزل نجاتشان سوق می داد و پیش از فرا رسیدن قیامتشان در رها ساختن آنها از گمراهی، پیشدستی می کرد، حق را برای درماندگان آشکار می ساخت و کسی را که به واسطه تزلزل در عقیده، پایش از رفتن به سوی حق شکسته و ناتوان شده بود، با راهنمایی خود، قدرت ایستادن می بخشید و پیوسته به این کار قیام می کرد و ادامه می داد، تا او را به کاروان سعادت ملحق سازد، اما به کسانی که در وادی گمراهی، گام می زدند و خیری در آنها یافته نمی شد، نمی پرداخت.
 (آن حضرت (صلی الله علیه و آله) در راه نجات کسانی که قابل هدایت بودند، کوشش می کرد) تا آن زمان که راه و وسیله نجات را به آنان نشان داد.
 و ایشان را در محل مناسب حالشان فرود آورد آن گاه آسیابشان به گردش در آمد و نیزه هایشان از کجی به استقامت گرایید و سوگند به خدا من از کسانی بودم که گمراهان و معاندان را از قرار گرفتن در برابر اسلام راندم تا همه آنها به عقب برگشتند و گریختند و ملت اسلام در محل خود گرد آمدند، نه ضعفی در این راه برای من پیش آمد، نه بیمی، نه خیانت کردم و نه سستی ورزیدم، قسم به خدا، شکم باطل را سخت می شکافم تا حق را از پهلوی آن بیرون آورم.

 

قبلی بعدی