متن عربی
152- و من خطبة له (علیه السلام) یذکر فیها فضائل أهل البیت:
وَ نَاظِرُ قَلْبِ اللَّبِیبِ بِهِ یبْصِرُ أَمَدَهُ وَ یعْرِفُ غَوْرَهُ وَ نَجْدَهُ دَاعٍ دَعَا وَ رَاعٍ رَعَی فَاسْتَجِیبُوا لِلدَّاعِی وَ اتَّبِعُوا الرَّاعِی قَدْ خَاضُوا بِحَارَ الْفِتَنِ وَ أَخَذُوا بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ وَ أَرَزَ الْمُؤْمِنُونَ وَ نَطَقَ الضَّالُّونَ الْمُکذِّبُونَ نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ وَ لَا تُؤْتَی الْبُیوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَیرِ أَبْوَابِهَا سُمِّی سَارِقاً.
منها: فِیهِمْ کرَائِمُ الْقُرْآنِ وَ هُمْ کنُوزُ الرَّحْمَنِ إِنْ نَطَقُوا صَدَقُوا وَ إِنْ صَمَتُوا لَمْ یسْبَقُوا فَلْیصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ وَ لْیحْضِرْ عَقْلَهُ وَ لْیکنْ مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ مِنْهَا قَدِمَ وَ إِلَیهَا ینْقَلِبُ فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ الْعَامِلُ بِالْبَصَرِ یکونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ یعْلَمَ أَ عَمَلُهُ عَلَیهِ أَمْ لَهُ فَإِنْ کانَ لَهُ مَضَی فِیهِ وَ إِنْ کانَ عَلَیهِ وَقَفَ عَنْهُ فَإِنَّ الْعَامِلَ بِغَیرِ عِلْمٍ کالسَّائِرِ عَلَی غَیرِ طَرِیقٍ فَلَا یزِیدُهُ بُعْدُهُ عَنِ الطَّرِیقِ الْوَاضِحِ إِلَّا بُعْداً مِنْ حَاجَتِهِ وَ الْعَامِلُ بِالْعِلْمِ کالسَّائِرِ عَلَی الطَّرِیقِ الْوَاضِحِ فَلْینْظُرْ نَاظِرٌ أَ سَائِرٌ هُوَ أَمْ رَاجِعٌ وَ اعْلَمْ أَنَّ لِکلِّ ظَاهِرٍ بَاطِناً عَلَی مِثَالِهِ فَمَا طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُهُ وَ قَدْ قَالَ الرَّسُولُ الصَّادِقُ (صلی الله علیه وآله) إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْعَبْدَ وَ یبْغِضُ عَمَلَهُ وَ یحِبُّ الْعَمَلَ وَ یبْغِضُ بَدَنَهُ وَ اعْلَمْ أَنَّ لِکلِّ عَمَلٍ نَبَاتاً وَ کلُّ نَبَاتٍ لَا غِنَی بِهِ عَنِ الْمَاءِ وَ الْمِیاهُ مُخْتَلِفَةٌ فَمَا طَابَ سَقْیهُ طَابَ غَرْسُهُ وَ حَلَتْ ثَمَرَتُهُ وَ مَا خَبُثَ سَقْیهُ خَبُثَ غَرْسُهُ وَ أَمَرَّتْ ثَمَرَتُهُ.
متن فارسی
در فضائل اهل بیت علیهم السلام
از جمله خطبه ای است از امیرمومنان علیه السلام: انسان عاقل با چشم دل و بصیرت خود، پایان کار خود را می بیند و پستی و بلندی حالات آینده خویش را می شناسد، دعوت کننده ای (یعنی پیامبر (صلی الله علیه و آله)) دعوت کرد و سرپرست و راهنمایی (مقصود خود آن حضرت است) به سرپرستی و راهنمایی پرداخت، پس فرمان دعوت کننده را، اجابت کنید و از سرپرست و راهنما پیروی نمایید.
به راستی و حقیقت، در دریاهای فتنه، غوطه ور شدند، بدعتها را گرفتند و سنتها را فرو گذاشتند، مومنان خود را کنار کشیدند و خاموش ماندند، گمراهان که سخن حق را دروغ می پنداشتند، به سخنوری پرداختند، ماییم مخصوصان و نزدیکان یاران (یعنی یاران پیغمبر (صلی الله علیه و آله)) و خازنان و درهای علم (یعنی خازنان و درهای علم پیغمبر (صلی الله علیه و آله)) جز از در خانه نتوان وارد خانه شد و هر کس از غیر در خانه وارد شود، او را دزد می نامند.
از همین خطبه است: آیه های کریم و نفیس قرآن درباره ایشان (یعنی اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه و آله)) نازل شده است، آنان گنجینه های علوم الهی هستند، چون سخن گویند، سخن راست و حکمت آمیز بر زبان جاری می سازند و چون خاموش مانند، کسی در سخن گفتن بر ایشان پیشدستی نمی کند، کسی که از سوی قبیله برای یافتن چراگاه می رود، باید به اهل قبیله خود راست گوید، و باید عقل خویش را حاضر سازد (و درباره درستی آنچه ما می گوییم خوب بیندیشد) و باید از فرزندان و دلبستگان به آخرت باشد، پس به راستی که از آنجا آمده و بدانجا باز خواهد گشت، بنابراین، کسی که با چشم دل نگاه می کند و عمل او همراه با بصیرت است، آغاز عملش باید این باشد که بداند آیا عمل او به زیان وی می باشد یا به سود او؟ اگر به سوی وی است، آن را ادامه دهد و اگر به زیان اوست، از انجام آن باز ایستد و خودداری کند، زیرا کسی که بدون آگاه بودن از چیزی به انجام آن بپردازد، همچون رونده ای است که در برابر او راهی نباشد (ناگزیر به بیراهه و گمراهی می رود) و چنین کسی به هر اندازه ای که از راه دور شود، به همان اندازه از مقصود و مقصدش دور می گردد، اما آن کس که از روی علم و آگاهی عمل می کند، همانند رونده ای است که در راهی روشن و آشکار گام بر می دارد، پس کسی که از روی بصیرت، نگاه می کند باید ببیند و بداند که آیا به طرف مقصد پیش می رود یا به عقب برمی گردد، و بدان که هر چیز ظاهر و آشکاری باطنی است که همانند ظاهر آن می باشد، پس هر چیزی که ظاهر آن پاک و بدون آلودگی باشد، باطن آن هم پاک و بدون آلودگی است و هر چیزی که ظاهر آن پلید و ناپاک باشد، باطن آن نیز، پلید و ناپاک است و به تحقیق پیامبر راستگو صلی الله علیه و آله گفته است: همانا خدا، بنده خود را دوست دارد اما عمل او را دشمن می دارد (و بر عکس) عمل را دوست دارد، اما جسم و تن را دشمن می دارد، و بدان که برای هر عملی، روییدن و نموی است، و هر چیز روییدنی، از آب بی نیاز نیست و آبها با یکدیگر تفاوت دارد، آبی که آشامیدن آن پاکیزه و گواراست، نهالی که از آن آب آبیاری می شود، پاکیزه و میوه آن، شیرین می گردد اما آبی که نوشیدن آن ناگوار و نامطبوع است، نهال آن، پلید و مکروه و میوه آن، تلخ می گردد.