متن عربی
267- وَ قَالَ (عليه السلام) : لَمَّا بَلَغَهُ إِغَارَةُ أَصْحَابِ مُعَاوِيَةَ عَلَى الْأَنْبَارِ فَخَرَجَ بِنَفْسِهِ مَاشِياً حَتَّى أَتَى النُّخَيْلَةَ وَ أَدْرَكَهُ النَّاسُ وَ قَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ نَحْنُ نَكْفِيكَهُمْ .
فَقَالَ : مَا تَكْفُونَنِي أَنْفُسَكُمْ فَكَيْفَ تَكْفُونَنِي غَيْرَكُمْ إِنْ كَانَتِ الرَّعَايَا قَبْلِي لَتَشْكُو حَيْفَ رُعَاتِهَا وَ إِنَّنِي الْيَوْمَ لَأَشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتِي كَأَنَّنِي الْمَقُودُ وَ هُمُ الْقَادَةُ أَوِ الْمَوْزُوعُ وَ هُمُ الْوَزَعَةُ .
فلما قال (عليه السلام) هذا القول في كلام طويل قد ذكرنا مختاره في جملة الخطب ، تقدم إليه رجلان من أصحابه ، فقال أحدهما إني لا أملك إلا نفسي و أخي ، فمر بأمرك يا أمير المؤمنين ننقد له ، فقال (عليه السلام) :وَ أَيْنَ تَقَعَانِ مِمَّا أُرِيدُ .
متن فارسی
آن گاه كه امام عليه السلام شنيد ياران معاويه به شهر «انبار» حمله كرده اند به تنهائى با پاى پياده از كوفه بيرون شد تا به نخيله رسيد. جمعى از مردم آن حضرت را احاطه كردند و عرض كردند ما براى سركوبى آنان قدرت داريم شما باز گرديد. امام عليه السلام در جواب آنان فرمود: بخدا سوگند شما بدرد خودتان نمى خوريد چگونه ممكن است بدرد ديگران بخوريد اگر پيش از اين، كشاورزان از زمامداران خود شكايت داشتند من از ظلم زير دستان خويش شكايت دارم.
ص 956
من مأمورم و آنان رهبر و يا من فرمانبرم و آنان فرمانده.
مرحوم سيد رضى مى نويسد قسمتى از اين مطلب را در ميان خطبه ها نقل كرده ام دنباله ى آن اين است كه دو نفر از ياران على عليه السلام پيش آمدند، يكى از آنان گفت: من مالك خود و برادرم هستم هر دستورى مى دهى اجرا مى كنيم. حضرت فرمود: چه كارى از شما دو نفر ساخته است.
قبلی بعدی