استوارى رأى با كسى است كه قدرت و دارايى دارد، با روى آوردن قدرت، روى آورد، و با پشت كردن آن روى بر تابد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >  شگفتيهاي آفرينش ( خطبه شماره 196 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

196- و من خطبة له (علیه السلام) ینبه علی إحاطة علم اللّه بالجزئیات، ثم یحث علی التقوی، و یبین فضل الإسلام و القرآن:
یعْلَمُ عَجِیجَ الْوُحُوشِ فِی الْفَلَوَاتِ وَ مَعَاصِی الْعِبَادِ فِی الْخَلَوَاتِ وَ اخْتِلَافَ النِّینَانِ فِی الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بِالرِّیاحِ الْعَاصِفَاتِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً نَجِیبُ اللَّهِ وَ سَفِیرُ وَحْیهِ وَ رَسُولُ رَحْمَتِهِ.
الوصیة بالتقوی
أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی أُوصِیکمْ بِتَقْوَی اللَّهِ الَّذِی ابْتَدَأَ خَلْقَکمْ وَ إِلَیهِ یکونُ مَعَادُکمْ وَ بِهِ نَجَاحُ طَلِبَتِکمْ وَ إِلَیهِ مُنْتَهَی رَغْبَتِکمْ وَ نَحْوَهُ قَصْدُ سَبِیلِکمْ وَ إِلَیهِ مَرَامِی مَفْزَعِکمْ فَإِنَّ تَقْوَی اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکمْ وَ بَصَرُ عَمَی أَفْئِدَتِکمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِکمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِکمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِکمْ وَ جِلَاءُ عَشَا أَبْصَارِکمْ وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِکمْ وَ ضِیاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِکمْ فَاجْعَلُوا طَاعَةَ اللَّهِ شِعَاراً دُونَ دِثَارِکمْ وَ دَخِیلًا دُونَ شِعَارِکمْ وَ لَطِیفاً بَینَ أَضْلَاعِکمْ وَ أَمِیراً فَوْقَ أُمُورِکمْ وَ مَنْهَلًا لِحِینِ وُرُودِکمْ وَ شَفِیعاً لِدَرَک طَلِبَتِکمْ وَ جُنَّةً لِیوْمِ فَزَعِکمْ وَ مَصَابِیحَ لِبُطُونِ قُبُورِکمْ وَ سَکناً لِطُولِ وَحْشَتِکمْ وَ نَفَساً لِکرْبِ مَوَاطِنِکمْ فَإِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ حِرْزٌ مِنْ مَتَالِفَ مُکتَنِفَةٍ وَ مَخَاوِفَ مُتَوَقَّعَةٍ وَ أُوَارِ نِیرَانٍ مُوقَدَةٍ فَمَنْ أَخَذَ بِالتَّقْوَی عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدَائِدُ بَعْدَ دُنُوِّهَا وَ احْلَوْلَتْ لَهُ الْأُمُورُ بَعْدَ مَرَارَتِهَا وَ انْفَرَجَتْ عَنْهُ الْأَمْوَاجُ بَعْدَ تَرَاکمِهَا وَ أَسْهَلَتْ لَهُ الصِّعَابُ بَعْدَ إِنْصَابِهَا وَ هَطَلَتْ عَلَیهِ الْکرَامَةُ بَعْدَ قُحُوطِهَا. وَ تَحَدَّبَتْ عَلَیهِ الرَّحْمَةُ بَعْدَ نُفُورِهَا وَ تَفَجَّرَتْ عَلَیهِ النِّعَمُ بَعْدَ نُضُوبِهَا وَ وَبَلَتْ عَلَیهِ الْبَرَکةُ بَعْدَ إِرْذَاذِهَا فَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی نَفَعَکمْ بِمَوْعِظَتِهِ وَ وَعَظَکمْ بِرِسَالَتِهِ وَ امْتَنَّ عَلَیکمْ بِنِعْمَتِهِ فَعَبِّدُوا أَنْفُسَکمْ لِعِبَادَتِهِ وَ اخْرُجُوا إِلَیهِ مِنْ حَقِّ طَاعَتِهِ.
فضل الإسلام
ثُمَّ إِنَّ هَذَا الْإِسْلَامَ دِینُ اللَّهِ الَّذِی اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ وَ اصْطَنَعَهُ عَلَی عَینِهِ وَ أَصْفَاهُ خِیرَةَ خَلْقِهِ وَ أَقَامَ دَعَائِمَهُ عَلَی مَحَبَّتِهِ أَذَلَّ الْأَدْیانَ بِعِزَّتِهِ وَ وَضَعَ الْمِلَلَ بِرَفْعِهِ وَ أَهَانَ أَعْدَاءَهُ بِکرَامَتِهِ وَ خَذَلَ مُحَادِّیهِ بِنَصْرِهِ وَ هَدَمَ أَرْکانَ الضَّلَالَةِ بِرُکنِهِ وَ سَقَی مَنْ عَطِشَ مِنْ حِیاضِهِ وَ أَتْأَقَ الْحِیاضَ بِمَوَاتِحِهِ ثُمَّ جَعَلَهُ لَا انْفِصَامَ لِعُرْوَتِهِ وَ لَا فَک لِحَلْقَتِهِ وَ لَا انْهِدَامَ لِأَسَاسِهِ وَ لَا زَوَالَ لِدَعَائِمِهِ وَ لَا انْقِلَاعَ لِشَجَرَتِهِ وَ لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ وَ لَا عَفَاءَ لِشَرَائِعِهِ وَ لَا جَذَّ لِفُرُوعِهِ وَ لَا ضَنْک لِطُرُقِهِ وَ لَا وُعُوثَةَ لِسُهُولَتِهِ وَ لَا سَوَادَ لِوَضَحِهِ وَ لَا عِوَجَ لِانْتِصَابِهِ وَ لَا عَصَلَ فِی عُودِهِ وَ لَا وَعَثَ لِفَجِّهِ وَ لَا انْطِفَاءَ لِمَصَابِیحِهِ وَ لَا مَرَارَةَ لِحَلَاوَتِهِ فَهُوَ دَعَائِمُ أَسَاخَ فِی الْحَقِّ أَسْنَاخَهَا وَ ثَبَّتَ لَهَا آسَاسَهَا وَ ینَابِیعُ غَزُرَتْ عُیونُهَا وَ مَصَابِیحُ شَبَّتْ نِیرَانُهَا وَ مَنَارٌ اقْتَدَی بِهَا سُفَّارُهَا وَ أَعْلَامٌ قُصِدَ بِهَا فِجَاجُهَا وَ مَنَاهِلُ رَوِی بِهَا وُرَّادُهَا. جَعَلَ اللَّهُ فِیهِ مُنْتَهَی رِضْوَانِهِ وَ ذِرْوَةَ دَعَائِمِهِ وَ سَنَامَ طَاعَتِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ وَثِیقُ الْأَرْکانِ رَفِیعُ الْبُنْیانِ مُنِیرُ الْبُرْهَانِ مُضِی‏ءُ النِّیرَانِ عَزِیزُ السُّلْطَانِ مُشْرِفُ الْمَنَارِ مُعْوِذُ الْمَثَارِ فَشَرِّفُوهُ وَ اتَّبِعُوهُ وَ أَدُّوا إِلَیهِ حَقَّهُ وَ ضَعُوهُ مَوَاضِعَهُ.
الرسول الأعظم
ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) بِالْحَقِّ حِینَ دَنَا مِنَ الدُّنْیا الِانْقِطَاعُ وَ أَقْبَلَ مِنَ الْآخِرَةِ الِاطِّلَاعُ وَ أَظْلَمَتْ بَهْجَتُهَا بَعْدَ إِشْرَاقٍ وَ قَامَتْ بِأَهْلِهَا عَلَی سَاقٍ وَ خَشُنَ مِنْهَا مِهَادٌ وَ أَزِفَ مِنْهَا قِیادٌ فِی انْقِطَاعٍ مِنْ مُدَّتِهَا وَ اقْتِرَابٍ مِنْ أَشْرَاطِهَا وَ تَصَرُّمٍ مِنْ أَهْلِهَا وَ انْفِصَامٍ مِنْ حَلْقَتِهَا وَ انْتِشَارٍ مِنْ سَبَبِهَا وَ عَفَاءٍ مِنْ أَعْلَامِهَا وَ تَکشُّفٍ مِنْ عَوْرَاتِهَا وَ قِصَرٍ مِنْ طُولِهَا جَعَلَهُ اللَّهُ بَلَاغاً لِرِسَالَتِهِ وَ کرَامَةً لِأُمَّتِهِ وَ رَبِیعاً لِأَهْلِ زَمَانِهِ وَ رِفْعَةً لِأَعْوَانِهِ وَ شَرَفاً لِأَنْصَارِهِ.
القرآن الکریم
ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیهِ الْکتَابَ نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِیحُهُ وَ سِرَاجاً لَا یخْبُو تَوَقُّدُهُ وَ بَحْراً لَا یدْرَک قَعْرُهُ وَ مِنْهَاجاً لَا یضِلُّ نَهْجُهُ وَ شُعَاعاً لَا یظْلِمُ ضَوْءُهُ وَ فُرْقَاناً لَا یخْمَدُ بُرْهَانُهُ وَ تِبْیاناً لَا تُهْدَمُ أَرْکانُهُ وَ شِفَاءً لَا تُخْشَی أَسْقَامُهُ وَ عِزّاً لَا تُهْزَمُ أَنْصَارُهُ وَ حَقّاً لَا تُخْذَلُ أَعْوَانُهُ فَهُوَ مَعْدِنُ الْإِیمَانِ وَ بُحْبُوحَتُهُ وَ ینَابِیعُ الْعِلْمِ وَ بُحُورُهُ وَ رِیاضُ الْعَدْلِ وَ غُدْرَانُهُ وَ أَثَافِی الْإِسْلَامِ وَ بُنْیانُهُ وَ أَوْدِیةُ الْحَقِّ وَ غِیطَانُهُ وَ بَحْرٌ لَا ینْزِفُهُ الْمُسْتَنْزِفُونَ وَ عُیونٌ لَا ینْضِبُهَا الْمَاتِحُونَ وَ مَنَاهِلُ لَا یغِیضُهَا الْوَارِدُونَ وَ مَنَازِلُ لَا یضِلُّ نَهْجَهَا الْمُسَافِرُونَ وَ أَعْلَامٌ لَا یعْمَی عَنْهَا السَّائِرُونَ وَ آکامٌ لَا یجُوزُ عَنْهَا الْقَاصِدُونَ جَعَلَهُ اللَّهُ رِیاً لِعَطَشِ الْعُلَمَاءِ وَ رَبِیعاً لِقُلُوبِ الْفُقَهَاءِ وَ مَحَاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحَاءِ وَ دَوَاءً لَیسَ بَعْدَهُ دَاءٌ وَ نُوراً لَیسَ مَعَهُ ظُلْمَةٌ وَ حَبْلًا وَثِیقاً عُرْوَتُهُ وَ مَعْقِلًا مَنِیعاً ذِرْوَتُهُ وَ عِزّاً لِمَنْ تَوَلَّاهُ وَ سِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ وَ هُدًی لِمَنِ ائْتَمَّ بِهِ وَ عُذْراً لِمَنِ انْتَحَلَهُ وَ بُرْهَاناً لِمَنْ تَکلَّمَ بِهِ وَ شَاهِداً لِمَنْ خَاصَمَ بِهِ وَ فَلْجاً لِمَنْ حَاجَّ بِهِ وَ حَامِلًا لِمَنْ حَمَلَهُ وَ مَطِیةً لِمَنْ أَعْمَلَهُ وَ آیةً لِمَنْ تَوَسَّمَ وَ جُنَّةً لِمَنِ اسْتَلْأَمَ وَ عِلْماً لِمَنْ وَعَی وَ حَدِیثاً لِمَنْ رَوَی وَ حُکماً لِمَنْ قَضَی.


متن فارسی

سفارش به تقوا
از جمله خطبه ای است از امیرالمومنین علیه السلام: خداوند، فریاد حیوانات وحشی را در بیابانها و معصیت بندگان را در مکانهای خلوت و بالا و پایین رفتن ماهیها را در دریاهای ژرف و پر آب و سیلی خوردن آب دریا از بادهای شدید (همه اینها) را می داند و گواهی می دهم که محمد (صلی الله علیه و آله) برگزیده خدا و نماینده او برای ابلاغ وحی او و فرستاده وی برای رساندن رحمت اوست.
 اما بعد از ستایش خدا و درود بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس همانا من پرهیز از ناخشنودی خدا را به شما سفارش می کنم، خدایی که شما را در آغاز آفرید و پایان کار و بازگشت شما نیز به سوی او خواهد بود و بر آورده شدن حاجتهای شما و نقطه نهایی رغبت و آرزوی شما به دست قدرت اوست راه راست و هموار شما، به سوی او و پناهگاهتان در هنگام گریز از پیشامدهای ترسناک درگاه اوست، پس بی گمان، پرهیز از ناخشنودی خدا، داروی درد قلبهایتان و موجب بینایی و درمان کوری دلهایتان و باعث شفا یافتن بیماری تنتان می باشد، (همچنین) تقوی و پرهیز از ناخشنودی خدا وسیله از میان رفتن و به صلاح آمدن فساد و تباهی سینه ها و اندیشه های باطلتان و پاکیزه ساختن آلودگی و چرک جانهایتان و موجب روشن شدن، تاریکیهای چشم بصیرتان است، و (نیز) باعث ایمن شدن از اضطراب و پریشانی قلبتان و وسیله ای است برای نورانی شدن تاریکیهایی که جهل و اعتقادات فاسد در نهادتان به وجود آورده است، بنابراین اطاعت از دستورهای الهی را به منزله لباسی قرار دهید که به تن می چسبد نه آن لباسی که از تن فاصله دارد، حتی آن را در درون تن و در زیر لباسی که به تن می چسبد بگنجانید و در میان دنده ها و قفسه سینه (یعنی در قلب) قرار دهید و آن را فرمانروای خود و مقدم بر همه کارهای مهم خود بدانید، و آن را برای هنگام ورودتان به صحرای محشر به منزله محلی از رودخانه که از آن آب بر می دارند قرار دهید (تا در روز رستاخیز از برکات آن سیراب گردید) و آن را وسیله ای برای به دست آوردن درخواستهای خود و محافظی برای روی ترس و وحشتتان (مقصود قیامت است) ذخیره نمایید همچنین، آن را به منزله چراغهایی برای اعماق قبرهایتان و وسیله ای برای آرامش یافتن وحشت طولانی خود (در قیامت) و گشایشی برای رنجهای مکانهایی که در آنها خواهید بود، بدانید.
 پس به راستی اطاعت از خدا، در موارد هلاک کننده ای که انسانها را احاطه کرده و از امور ترسناکی که انسان انتظار آنها را دارد و از گرمی آتشهای بر افروخته شده، نگهبان و محافظ است، پس هر که تقوی را پیشه سازد، سختیها پس از نزدیک شدن، از وی دور می شود و پیشامدها، پس از تلخی و ناگواری، برای او شیرین و گوارا می گردد.
 موجهای فتنه و مصیبت، پس از فرا رسیدن و فشرده شدن از وی باز و برطرف می شود، دشواریها را، پس از رنج دادن و ناراحت کردن، بر او آسان و همو ار می گرداند، کرامت و لطف الهی، پس از نایاب (یا کمیاب) شدن بر او فرود می آید و ریزش می کند رحمت خداوندی، پس از رو گردانیدن و دور شدن، به او رو می کند و توجه می نماید، چشمه های نعمت پس از قطع شدن به روی او باز می شود و بر وی می ریزد، برکات الهی پس از کم شدن به فراوانی بر او می بارد.
 بنابر آنچه گفته شد، از خشم خدا بترسید، خدایی که با دستورهای پندآموز خود، به شما سود رسانید، و با پیام خود (از زبان پیغمبران) به شما پند داد و با نعمت خود بر شما منت نهاد و به شما احسان کرد پس، جانهای خویش را برای پرستش او، خوار و ذلیل سازید و حق اطاعت از او را ادا نمایید، (به طور شایسته از عهده اطاعت فرمانهای او بیرون بیایید.
بعد از این سخنان (متوجه باشید که) همانا اسلام دین خداست دینی که خداوند آن را برای خود برگزید و با توجه و عنایت مخصوص خود، آن را پدیدار ساخت، بهترین خلق خویش را (برای تبلیغ آن) اختصاص داد و ستونهای آن را بر محبت خود، به پا داشت، با گرامی داشت اسلام، دینهای دیگر را خوار و بی اعتبار کرد و با بالا بردن آن دینهای دیگر را پایین آورد، با بزرگداشت اسلام، دشمنان خود را خوار ساخت و با یاری کردن آن مخالفان خود را، تنها و بی یار و یاور کرد، و با پایه قرار دادن و نیرومند ساختن آن، ستونهای گمراهی را ویران نمود، تشنگان معرفت را از حوضهای پر آب و پر برکت آن، سیراب ساخت و به وسیله بیرون آورندگان نور علم از دریای بی پایان حقیقت، اذهان جویندگان معرفت را، به همانگونه که حوض از آب پر می شود، از معارف و حقایق دین خود پر کرد، سپس آن را چنان قرار داد که برای دستگیره اش (دستگیره ای که طالبان معرفت به آن چنگ می اندازند) گسیختن و شکستن نباشد و برای حلقه آن (حلقه ای که با کوبیدن آن، به حقیقت راه می یابند) جدا شدن و باز شدن، رخ ندهد و پایه آن ویران نگردد و ستونهای آن رو به زوال نرود و درخت آن از جا کنده نشود، مدت آن هیچگاه به سر نیاید و در راهها و احکام آن کهنگی و نابودی نباشد شاخه ها و راههای فرعی آن قطع و بریده نگردد و روشهای آن به تنگی و سختی نگراید، در زمین صاف و نرم آن، فرو رفتگی و دشواری در راه رفتن، راه نیابد و سپیدی صبح روشن آن به تاریکی شب تار، مبدل نشود، قامت راست او خمیده نگردد و در شاخه مستقیم و صاف آن پیچیدگی رخ ندهد، برای راه وسیع و پهن آن که گویی از میان دو کوه می گذرد، سختی و دشواری در عبور پیش نیاید و چراغ آن هرگز خاموش نشود و شیرینی آن هیچوقت تلخ نگردد، بنابر آنچه گفته شد، اسلام به منزله ستونهایی است که پایه های خود را در حق استوار کرده و آن را بر روی رازهای عمیقی از حقیقت بنا نهاده و اساس آن ستونها را بر آن پایه ها محکم و پابرجا نموده است، و نیز به منزله سرچشمه هایی است که چشمه های آن پر آب است، و به منزله چراغهایی است که شعله های آن سر برافراشته و علامت روشنی است که مسافران راه حق به دنبال آن می روند و همچون نشانه هایی است که پویندگان راههای رسیدن به آن ستونها، (ستونهای اسلام) آهنگ رفتن به طرف آن را می کنند، و به منزله آبشخورهایی است که وارد شوندگان به آن سیراب می گردند.
 خداوند، در اسلام، منتهای خشنودی خود و بلندی ستونهای دین خود و بالاترین قسمت اطاعت خود را، قرار داده است، پس اسلام در نزد خدا، دارای پایه های محکم و مورد اطمینان و بنیانی بلند و برهان و دلیلی روشنایی بخش و شعله هایی تابناک و نور دهنده و قدرتی گرانقدر و نشانه ای بلند و نورانی است که هر کس در صدد برانگیختن و رسیدن به گنجهای حکمت آن بر آید، ناتوان می شود و به مقصود خود نمی رسد، بنابراین، اسلام را بزرگ دارید و از آن پیروی کنید و حقش را به آن ادا نمایید و آن را در جای خود قرار دهید.
 سپس اینکه، همانا خداوند، در آن وقت که سپری شدن دنیا نزدیک شده و طلیعه آخرت (یعنی علائم پیدایش آن،) رو کرده و نمایان گردیده بود محمد صلی الله علیه و آله را به دین حق برانگیخت، در هنگامی که زیبایی و شادی دنیا، پس از درخشیدن (به وسیله نور، پیغمبران گذشته)، تاریک گشته و دنیا اهل خود را در سختی و بیم، نگاه داشته بود، بستر آرام و راحت آن به خشونت و ناهمواری گراییده و تسلیم شدن آن به نابودی، نزدیک گردیده بود، و همه این امور در اثر پایان یافتن عمر دنیا و نزدیک شدن نشانه های قیامت و جدا شدن دنیا از اهل خود و گسیختگی حلقه های آن، بود و نیز باز شدن بندهایی که دنیا و اهل آن را به همدیگر پیوسته بود و کهنه گشتن و از میان رفتن نشانه های دنیا و آشکار گردیدن نهانیها و زشتیهای آن و کوتاه شدن ریسمان عمر آن، دیده می شد.
 (در چنین احوالی) خداوند او را (یعنی محمد (صلی الله علیه و آله) را) برای رساندن پیامها و احکام خود و گرامی داشتن و عزیز گردانیدن، پیروان او (یعنی محمد (صلی الله علیه و آله)) و به وجود آوردن بهار و تر و تازگی برای اهل زمان او و موجبی برای سرافرازی یاران او و شرفی برای کمک کنندگان به او، قرار داد.
 آن گاه کتاب آسمانی برای او فرو فرستاد، نوری که وسائل روشنی دهنده آن هرگز خاموش نمی گردد، چراغی که برافروختگی آن، فرو نمی نشیند و دریایی که کسی به ژرفای آن نمی رسد، راه وسیع و همواری که گام نهادن در آن، موجب گمراهی نمی شود و پرتوی که نور آن به تاریکی نمی گراید، جدا کننده میان حق و باطلی که دلیل و برهان آن از میان نمی رود و بیان کننده و روشنی بخشی که پایه های آن، ویران نمی گردد، درمانی (از رذائل اخلاقی) که از آمدن بیماریهایی به دنبال آن، بیمی به انسان راه نمی یابد و عزت و قدرتی که یاری کنندگان آن، شکست نمی خورند و حقی که یاران آن، بی یاور و مغلوب نمی شوند، (بنابر آنچه تقریز شد،) پس، قرآن معدن ایمان است که در مرکز و میان آن قرار دارد، همچنین در قرآن سرچشمه ها و دریاهای علم و محلهای جمع شدن آبهای عدالت و نهرهای آن و سنگهای زیر بنای اسلام و اساس آن یافته می شود و همچون رودخانه های حق و زمینهای صاف و هموار آن است، دریایی است که آب برندگان از آن، آب آن را تمام نمی کنند (نمی توانند تمام بکنند) و همانند چشمه سارهایی است که کشندگان آب از آن، آبش را کم نمی سازند، و به منزله محلهایی است (در کنار رودخانه) که هر قدر آب از آن بر دارند، آب آن، فروکش نمی شود و همچون مکانهایی است برای فرود آمدن که سفر کنندگان به سوی آن، راهش را هرگز گم نمی کنند، و نشانه هایی است که روندگان به طرف آن ، گمراه نمی گردند و به منزله بلندیهایی است که هر کس آهنگ رفتن به سوی آن را داشته باشد، از آن نمی گذرد، خداوند، آن را وسیله ای برای فرو نشاندن عطش عالمان و بهار و طراوتی برای دلهای فقیهان و راهی وسیع و صاف برای پیمودن صالحان، قرار داد، دارویی است که بعد از مصرف کردن آن دیگر دردی نخواهد بود، و نوری است که همراه آن، ظلمتی وجود نخواهد یافت، ریسمانی است که دستگیره آن محکم و دژ استواری است که دیوار آن بلند و مانع از نفوذ بیگانگان است، عزت و نیرویی است برای کسی که دوستدار آن باشد و جای امنی برای کسی است که داخل آن بشود، راهن مایی است برای هر کس که از آن پیروی کند و عذر قانع کننده ای است برای آن کس که خود را به آن نسبت دهد و به آن بگرود، برهان و دلیلی است برای کسی که به آن زبان گشاید، و شاهدی است که آن را دلیل سخن خویش سازد، و نگاه دارنده کسی است که آن را نگاه دارد و بدان عمل کند، به منزله مرکب راهوار و نجات دهنده ای است برای کسی که احکام آن را به کار بندد و نشانه ای است برای کسی که در آن تدبر کند و بیندیشد، سپر و محافظی است برای آن کس که (هنگام نبرد با گمراهیها) آن را همچون زرهی بر تن کند و دانشی است برای آن کس که آن را در خود نگاه دارد و جای دهد، حدیثی است برای کسی که آن را روایت کند و حکمی (قطعی و درست) است برای کسی که به داوری بپردازد.

 

قبلی بعدی