با مردم آن گونه معاشرت كنيد ، كه اگر مْرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد ، با اشتياق سوى شما آيند.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >  درسهاي خداشناسي ( خطبه شماره 153 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

153- و من خطبة له (علیه السلام) یذکر فیها بدیع خلقة الخفاش:
حمد اللّه و تنزیهه
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی انْحَسَرَتِ الْأَوْصَافُ عَنْ کنْهِ مَعْرِفَتِهِ وَ رَدَعَتْ عَظَمَتُهُ الْعُقُولَ فَلَمْ تَجِدْ مَسَاغاً إِلَی بُلُوغِ غَایةِ مَلَکوتِهِ هُوَ اللَّهُ الْحَقُّ الْمُبِینُ أَحَقُّ وَ أَبْینُ مِمَّا تَرَی الْعُیونُ لَمْ تَبْلُغْهُ الْعُقُولُ بِتَحْدِیدٍ فَیکونَ مُشَبَّهاً وَ لَمْ تَقَعْ عَلَیهِ الْأَوْهَامُ بِتَقْدِیرٍ فَیکونَ مُمَثَّلًا خَلَقَ الْخَلْقَ عَلَی غَیرِ تَمْثِیلٍ وَ لَا مَشُورَةِ مُشِیرٍ وَ لَا مَعُونَةِ مُعِینٍ فَتَمَّ خَلْقُهُ بِأَمْرِهِ وَ أَذْعَنَ لِطَاعَتِهِ فَأَجَابَ وَ لَمْ یدَافِعْ وَ انْقَادَ وَ لَمْ ینَازِعْ.
خلقة الخفاش
وَ مِنْ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ وَ عَجَائِبِ خِلْقَتِهِ مَا أَرَانَا مِنْ غَوَامِضِ الْحِکمَةِ فِی هَذِهِ الْخَفَافِیشِ الَّتِی یقْبِضُهَا الضِّیاءُ الْبَاسِطُ لِکلِّ شَی‏ءٍ وَ یبْسُطُهَا الظَّلَامُ الْقَابِضُ لِکلِّ حَی وَ کیفَ عَشِیتْ أَعْینُهَا عَنْ أَنْ تَسْتَمِدَّ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِیئَةِ نُوراً تَهْتَدِی بِهِ فِی مَذَاهِبِهَا وَ تَتَّصِلُ بِعَلَانِیةِ بُرْهَانِ الشَّمْسِ إِلَی مَعَارِفِهَا وَ رَدَعَهَا بِتَلَأْلُؤِ ضِیائِهَا عَنِ الْمُضِی فِی سُبُحَاتِ إِشْرَاقِهَا وَ أَکنَّهَا فِی مَکامِنِهَا عَنِ الذَّهَابِ فِی بُلَجِ ائْتِلَاقِهَا فَهِی مُسْدَلَةُ الْجُفُونِ بِالنَّهَارِ عَلَی حِدَاقِهَا وَ جَاعِلَةُ اللَّیلِ سِرَاجاً تَسْتَدِلُّ بِهِ فِی الْتِمَاسِ أَرْزَاقِهَا فَلَا یرُدُّ أَبْصَارَهَا إِسْدَافُ ظُلْمَتِهِ وَ لَا تَمْتَنِعُ مِنَ الْمُضِی فِیهِ لِغَسَقِ دُجُنَّتِهِ فَإِذَا أَلْقَتِ الشَّمْسُ قِنَاعَهَا وَ بَدَتْ أَوْضَاحُ نَهَارِهَا وَ دَخَلَ مِنْ إِشْرَاقِ نُورِهَا عَلَی الضِّبَابِ فِی وِجَارِهَا أَطْبَقَتِ الْأَجْفَانَ عَلَی مَآقِیهَا وَ تَبَلَّغَتْ بِمَا اکتَسَبَتْهُ مِنَ الْمَعَاشِ فِی ظُلَمِ لَیالِیهَا فَسُبْحَانَ مَنْ جَعَلَ اللَّیلَ لَهَا نَهَاراً وَ مَعَاشاً وَ النَّهَارَ سَکناً وَ قَرَاراً وَ جَعَلَ لَهَا أَجْنِحَةً مِنْ لَحْمِهَا تَعْرُجُ بِهَا عِنْدَ الْحَاجَةِ إِلَی الطَّیرَانِ کأَنَّهَا شَظَایا الْآذَانِ غَیرَ ذَوَاتِ رِیشٍ وَ لَا قَصَبٍ إِلَّا أَنَّک تَرَی مَوَاضِعَ الْعُرُوقِ بَینَةً أَعْلَاماً لَهَا جَنَاحَانِ لَمَّا یرِقَّا فَینْشَقَّا وَ لَمْ یغْلُظَا فَیثْقُلَا تَطِیرُ وَ وَلَدُهَا لَاصِقٌ بِهَا لَاجِئٌ إِلَیهَا یقَعُ إِذَا وَقَعَتْ وَ یرْتَفِعُ إِذَا ارْتَفَعَتْ لَا یفَارِقُهَا حَتَّی تَشْتَدَّ أَرْکانُهُ وَ یحْمِلَهُ لِلنُّهُوضِ جَنَاحُهُ وَ یعْرِفَ مَذَاهِبَ عَیشِهِ وَ مَصَالِحَ نَفْسِهِ فَسُبْحَانَ الْبَارِئِ لِکلِّ شَی‏ءٍ عَلَی غَیرِ مِثَالٍ خَلَا مِنْ غَیرِهِ.


متن فارسی

در آفرینش خفاش

خطبه ای است از امیرالمومنین (علیه السلام) که در آن، شگفتی خلقت شب پره را ذکر می فرماید:

ستایش خداوندی راست که وصفها از حقیقت شناخت او ناتوان شده و عقلها در برابر عظمت او، بی اثر گردیده و بنابراین، برای رسیدن به نهایت عزت و قدرت و ملک عظیم او، راهی نیافتند، او که خدایی است حق و آشکار و آشکار کننده، از هر چیزی که چشمان آن را می بیند، شایسته تر و آشکارتر است، عقلها به محدود ساختن او دست نمی یابند، تا در نتیجه آن، به چیزی مانند شود، و وهمها و گمانها ، قدرت اندازه گیری او را ندارد، تا در نتیجه آن، مثل و مانند چیزهای دیگر باشد، خداوند، بی آنکه نمونه ای از خلقت وجود داشته باشد و بدون آنکه به مشورت با طرف مشورتی نیازمند باشد یا به یاری یاری کننده محتاج باشد، مخلوقات خویش را آفرید، به فرمان او، آفرینش موجودات کامل شد، و همه به فرمانبری از او سر فرود آوردند و اقرار کردند، پس فرمان او را پذیرفتند و آن فرمان رد نشد.
و در برابر او سر تسلیم فرود آوردند و از طرف هیچ موجودی در مقام تسلیم به مخالفت و نزاع پرداخته نشد.
 از جمله آفریده های لطیف و خلقتهای عجیب او، چیزهایی از پیچیدگیهای حکمت الهی است که در آفرینش این شب پره ها به ما نشان داده است، موجوداتی که نور پهن کننده و باز کننده و نمو دهنده هر چیزی (چه انسان و حیوان، چه گیاه) چشمان آنها را به هم می کشد و جمع و بسته می کند و ظلمتی که به هم کشنده و جمع کننده هر موجود زنده ای است.
چشمان آنها را باز و پهن می نماید، و چگونه چشمهای آنها از یاری خواستن از خورشید روشنایی دهنده برای دریافت نوری که در آمد و رفتشان راهنمایشان باشد، و از رسیدن به آنچه می خواهند و می شناسند (آن چشمها) در هنگام آشکار شدن نور خورشید، نوری که برهان وجود آن است، چه اندازه ضعیف است؟ و اینکه چگونه با درخشش نور خورشید، آنها را از عبور در درجات و گونه هایی از درخشندگی نور آن باز داشت و (برای جلوگیری) از رفتن آنها در پرتو نور خورشید، در آغاز روز، آنها را در پناهگاههایشان، پنهان کرد، بنابراین، پلکهای چشم آن شب پره گان، در روز مانند، پرده ای بر روی حدقه چشم آویخته است، و شب را همچون چراغی قرار داد که در جستجوی قوت و روزی، از آن راهنمایی می جوید، پس نه تاریکی شدید شب جلو دید آنها را می گیرد و نه شدت تاریکی از آمد و رفت آنها مانع می گردد.
 در آن وقت که خورشید پرده از رخ به دور افکند و سفیدیهای روز آشکار گردد.
 و درخشندگی نور آن بر سوسماران در داخل لانه هایشان بتابد، شب پره ها پلکها را در گوشه حدقه چشمان خود، بر روی هم جفت می کنند و هر چه را که در تاریکی شب به یغما برده، قوت و خوراک خود قرار می دهد و به همان اکتفا می نماید.
 پس منزه و پاک می شمارم خدایی را که شب را برای شب پره ها به منزله روز و برای کسب معاش قرار داد و روز را برای آسایش و آرامش آنها، معین ساخت و از گوشتهای تنشان، برای آنها بالهایی قرار داد تا هنگام احتیاج به پریدن، به طرف بالا (یعنی در هوا) پرواز نماید، تو گویی که آن بالها از قطعه های مختلف گوش ترکیب یافته که نه پری در آن دیده می شود و نه نی و عمودی که آن بالها بر آن بسته شده باشد، جز اینکه تو، جای رگها را در آن، آشکار و واضح بینی.
 برای شب پره ها دو بال است که هرگز به آن اندازه نازک نبوده است تا در نتیجه نازکی شکاف بر دارد و شکسته شود و نیز درشت و غلیظ نبوده است تا سنگین باشد و پرواز را دشوار سازد، آنها در حالی که بچه هایشان به آنها چسبیده و خود را در پناهشان قرار داده اند، پرواز می کنند، بچه ها در هر جا که مادرانشان فرود آیند، فرود می آیند و هر وقت مادرانشان، به پرواز در آیند و اوج بگیرند، آنها نیز اوج می گیرند، بچه ها تا آن هنگام که ارکان بدنشان محکم و استوار گردد و بالهایشان توانایی پرواز و حمل آنها را پیدا کند و آنها بتوانند راه زندگی و مصلحت و سود و زیان خویش را بشناسند و تشخیص دهند، از مادران خود جدا نمی گردند، پس پاک و منزه می دانم خدای آفریننده تمام چیزها را بی آنکه نمونه ای و مثالی از خلقت، از غیر او وجود داشته و باقی مانده باشد.

قبلی بعدی