چون سختى ها به نهايت رسد، گشايش پديد آيد، و آن هنگام كه حلقه هاى بلا تنگ گردد آسايش فرا رسد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >  توصیف منافقان ( خطبه شماره 192 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

192- و من خطبة له (علیه السلام) یصف فیها المنافقین:
نَحْمَدُهُ عَلَی مَا وَفَّقَ لَهُ مِنَ الطَّاعَةِ وَ ذَادَ عَنْهُ مِنَ الْمَعْصِیةِ وَ نَسْأَلُهُ لِمِنَّتِهِ تَمَاماً وَ بِحَبْلِهِ اعْتِصَاماً وَ نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاضَ إِلَی رِضْوَانِ اللَّهِ کلَّ غَمْرَةٍ وَ تَجَرَّعَ فِیهِ کلَّ غُصَّةٍ وَ قَدْ تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ وَ تَأَلَّبَ عَلَیهِ الْأَقْصَوْنَ وَ خَلَعَتْ إِلَیهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا وَ ضَرَبَتْ إِلَی مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا حَتَّی أَنْزَلَتْ بِسَاحَتِهِ عَدَاوَتَهَا مِنْ أَبْعَدِ الدَّارِ وَ أَسْحَقِ الْمَزَارِ ، أُوصِیکمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ أُحَذِّرُکمْ أَهْلَ النِّفَاقِ فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ یتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ یفْتَنُّونَ افْتِنَاناً وَ یعْمِدُونَکمْ بِکلِّ عِمَادٍ وَ یرْصُدُونَکمْ بِکلِّ مِرْصَادٍ قُلُوبُهُمْ دَوِیةٌ وَ صِفَاحُهُمْ نَقِیةٌ یمْشُونَ الْخَفَاءَ وَ یدِبُّونَ الضَّرَاءَ وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَیاءُ حَسَدَةُ الرَّخَاءِ وَ مُؤَکدُو الْبَلَاءِ وَ مُقْنِطُو الرَّجَاءِ لَهُمْ بِکلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ وَ إِلَی کلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ وَ لِکلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ یتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ وَ یتَرَاقَبُونَ الْجَزَاءَ إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا وَ إِنْ عَذَلُوا کشَفُوا وَ إِنْ حَکمُوا أَسْرَفُوا قَدْ أَعَدُّوا لِکلِّ حَقٍّ بَاطِلًا وَ لِکلِّ قَائِمٍ مَائِلًا وَ لِکلِّ حَی قَاتِلًا وَ لِکلِّ بَابٍ مِفْتَاحاً وَ لِکلِّ لَیلٍ مِصْبَاحاً یتَوَصَّلُونَ إِلَی الطَّمَعِ بِالْیأْسِ لِیقِیمُوا بِهِ أَسْوَاقَهُمْ وَ ینْفِقُوا بِهِ أَعْلَاقَهُمْ یقُولُونَ فَیشَبِّهُونَ وَ یصِفُونَ فَیمَوِّهُونَ قَدْ هَوَّنُوا الطَّرِیقَ وَ أَضْلَعُوا الْمَضِیقَ فَهُمْ لُمَةُ الشَّیطَانِ وَ حُمَةُ النِّیرَانِ أُولئِک حِزْبُ الشَّیطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ.


متن فارسی

در وصف منافقان

خطبه ای است از امیرالمومنین علیه السلام، که منافقین را در آن وصف می کند: 
خدا را می ستاییم برای آنچه از طاعت خود که خود که ما را از در انجام آن، موفق داشت و برای آنچه از نافرمانی خود که ما را از بر کنار داشت، و از او تمام کردن و کامل کردن نعمت و احسان خود را بر ما و چنگ زدن به ریسمان محکم او را درخواست می کنیم، و گواهی می دهیم که محمد (صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده اوست که در راه خشنودی خدا در هر کار دشواری وارد شد و به هر امر هلاکت بار و سهمناکی تن در داد و در آن هر چیز گلوگیر و ناراحت کننده را جرعه جرعه نوشید و به تحقیق نزدیکان او به چند دسته شدند و با وی پایدار نماندند و کسانی که از او دور و بیگانه بودند، برای نبرد با او گرد یکدیگر بر آمدند و عربها عنان خود را از اطاعت او گسیختند و برای نبرد با او به زیر شکمهای شتران خود زدند (برای اینکه سریعتر حرکت کنند و زودتر در میدان نبرد حاضر شوند) تا آن هنگام که دشمنی آنها از دورترین محل سکونت و دورترین مکان ملاقات با یکدیگر به فضای زندگی آن حضرت فرود آمد.
 ای بندگان خدا، من به شما پرهیز از ناخشنودی خدا را، سفارش می کنم و شما را از اهل نفاق بر حذر می دارم پس به راستی که آنها خود گمراهند و دیگران را نیز به گمراهی می کشانند.
خود دچار لغزشند و به راه خطا می روند دیگران را هم در لغزش و خطا کاری می افکنند، به رنگهای گوناگون در می آیند (هر روز به رنگی) به چپ و راست متمایل می شوند و هر روز به راهی می روند، شما را با به کار بردن هر مکر و نیرنگی که موجب باقی ماندنتان در پیروی از آنها باشد بر پا نگاه می دارند تا از هماهنگی با ایشان سر، باز نزنید و به هر طریق ممکن در کمین شما می نشینند (تا از راه راست منحرفتان سازند).
دلهای ایشان در اثر خویهای زشت، بیمار و فاسد است (اما) رخسارشان (به صورت ظاهر یا در اثر التهاب آتش دشمنی) پاک و روشن است، نهانی راه می روند و مانند کسی که از میان درختان به هم پیچیده راه می رود، خود را به زمین می کشند، چون به وصف امور معنوی و انسانی می پردازند، گویی سخنان آنها مانند گفته های مردان خدا، داروی دردهای درونی است و چون سخنی بر زبان آرند ، گویی درمان بیماریها است، لیکن، اعمالشان خود، دردی است بی درمان، آنها حسد برندگان بر نعمت و آسایش دیگران و افزون کنندگان رنج مردمان و ناامید کنندگان امیدوارانند.
 در هر راهی، به خاک افتاده ای و در هر دلی میانجی و هواخواهی و برای هر اندوهی (که به کسی وارد آمده باشد) اشکی در آستین دارند، مدح و ثنا را به همدیگر قرض می دهند و در انتظار معامله به مثل هستند، اگر درخواستی از کسی داشته باشند.
بسیار اصرار می ورزند و اگر به سرزنش دیگران بپردازند، عیوب آنان را بر ملا می سازند و هر گاه به فرمان راندن در ناحیه ای برسند، در ستمگری اسراف می کنند، آنها در برابر هر حقی، امر باطلی را آماده ساخته اند تا آن حق را بپوشانند و برای هر سخن و دلیلی راست و استوار سخن و دلیلی سست و کج، مهیا دارند، و برای هر انسان زنده (یا برای هر حق بر قرار شده ای) قاتلی و از میان برنده ای را قرار داده اند، برای هر دری، کلیدی و برای هر شبی، چراغی، مهیا نموده اند، و با تظاهر به بی اعتنایی نسبت به اموال دیگران و اینکه هیچگونه نظر و امیدی به امور دنیاوی ندارند، خود را به آنچه مورد نظر و علاقه شان می باشد، می رسانند تا بدین وسیله بازار خود را گرم نگاه دارند و کالای رنگین و فریبنده خویش (یعنی خدعه و نیرنگ) را رواج دهند، آنها سخن می گویند و با سخن خود شبهه در دلهای می افکنند و چون به وصف چیزی می پردازند، آن را می آرایند (و بدین وسیله به باطل، لباس حق می پوشانند) راه خود را، برای دیگران آسان جلوه می دهند، اما تنگناهای آن را، کج و دشوار می سازند (تا به هلاکت بیانجامد) بنابر آنچه گفته شد، ایشان یاران شیطان و به منزله زبانه و نیش آتش هستند (که همه چیز را می سوزاند) اولئک حزب الشیطان الا ان حزب الشیطان هم الخاسرون (اینها پیروان شیطانند، آگاه باش که پیروان شیطان، ایشان زیانکارانند) 

قبلی بعدی