متن عربی
238- و من كلام له (عليه السلام) قاله لعبد الله بن العباس و قد جاءه برسالة من عثمان و هو محصور يسأله فيها الخروج إلى ماله بينبع ، ليقل هتف الناس باسمه للخلافة، بعد أن كان سأله مثل ذلك من قبل ، فقال عليه السلام :
يَا ابْنَ عَبَّاسٍ ، مَا يُرِيدُ عُثْمَانُ إِلَّا أَنْ يَجْعَلَنِي جَمَلًا نَاضِحاً بِالْغَرْبِ أَقْبِلْ وَ أَدْبِرْ بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ ثُمَّ بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَقْدُمَ ثُمَّ هُوَ الْآنَ يَبْعَثُ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ أَكُونَ آثِماً .
متن فارسی
ص 626
امام عليه السلام به عبد اللّه بن عباس كه نامه عثمان را براى امام عليه السلام در شرائطى آورده بود كه آن حضرت تحت نظر بود و در آن نامه عثمان نوشته بود كه امام عليه السلام به نخلستان خود در «ينبع» برود تا شعارهاى مردم به نفع خلافت على عليه السلام كمتر شود و اين درخواست عثمان قبلا هم اجرا شده بود، امام عليه السلام در پاسخ ابن عباس فرمود: اى پسر عباس عثمان يك هدف دارد و آن اين كه من همانند شتر آبكش بروم و برگردم . به من دستور داده بود بيرون بروم و رفتم سپس دستور داد باز گردم باز اينك نماينده اى فرستاده كه از مدينه بيرون بروم . بخدا سوگند آن قدر از عثمان دفاع كرده ام كه مى ترسم گناهكار باشم .
قبلی بعدی