در فتنه ها چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد كه سوارى دهد و نه پستانى تا او را بدوشند.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >  خشم برادر ( حکمت شماره 481 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

481- وَ قَالَ (عليه السلام):
إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ.
قال الرضي : يقال حشمه و أحشمه إذا أغضبه و قيل أخجله أو احتشمه طلب ذلک له و هو مظنة مفارقته.

و هذا حين انتهاء الغاية بنا إلى قطع المختار من کلام أمير المؤمنين عليه السلام ، حامدين للّه سبحانه على ما منّ به من توفيقنا لضم ما انتشر من أطرافه ، و تقريب ما بعد من أقطاره.
و تقرر العزم کما شرطنا أولا على تفضيل أوراق من البياض في آخر کل باب من الأبواب ، ليکون لاقتناص الشارد ، و استلحاق الوارد ، و ما عسى أن يظهر لنا بعد الغموض ، و يقع إلينا بعد الشذوذ ، و ما توفيقنا إلا باللّه عليه توکلنا، و هو حسبنا و نعم الوکيل.
و ذلک في رجب سنة أربع مائة من الهجرة ، و صلى اللّه على سيدنا محمد خاتم الرسل ، و الهادي إلى خير السبل ، و آله الطاهرين ، و أصحابه نجوم اليقين.


متن فارسی

اميرالمومنين (عليه السلام) فرمود: هر گاه، مومن، برادر خود را به خشم بياورد (بنابر قولى او را شرمنده سازد) پس به تحقيق، از او جدا گرديده است.
 شريف رضى گويد: حشمه و احشمه در هنگامى گفته مى شود که او را به خشم آورده باشد و به قول بعضى اين دو فعل در وقتى استعمال مى گردد که او را شرمنده ساخته باشد  و چون احتشمه گفته شود يعنى به خشم آمدن يا شرمنده شدن را براى او خواست که اين معانى دوست او را در جايى قرار مى دهد که گمان جدا شدن وى مى رود  (اين امر که کسى، دوست خود را به خشم بياورد يا شرمنده سازد، موجبى است براى جدا شدن وى از انسان)
شريف رضى گويد: اکنون زمان آن رسيده که مقصود و هدف ما، پايان پذيرد و گرد آورى برگزيده اى از کلام اميرالمومنين عليه السلام به آخر برسد و قطع گردد، در حالى که خدايى را که او را از هر عيبى منزه و پاک مى دانيم، ستايش مى کنيم که با موفق داشتن ما براى پيوستن آنچه از گوشه هاى کلام اميرالمومنين (عليه السلام) که پراکنده بود و نزديک ساختن آنچه از کلام آن حضرت که از محل خود دور گريده بود، بر ما منت نهاد.
قصد ما به همانگونه که در اول کتاب (يعنى در مقدمه) شرط کرده بوديم، بر اين امر مقرر گرديده بود که برگهاى سفيدى در آخر هر باب از بابهاى کتاب زياد کنيم (به آخر هر باب ملحق سازيم) تا هر چه را از ذهن ما گريخته، به دست آوريم و آنچه بر ذهنمان وارد مى شود، به کتاب ملحق نماييم، چه بسا مى توان اميد داشت کلامى که، براى ما دشوار و غامض بوده پس از اين، ظاهر و آشکار گردد يا پس از گريختن از ذهن ما، نزد ما باز گردد.
توفيق ما براى انجام اين امر، جز با يارى خدا نخواهد بود، به او توکل مى کنيم که او براى ما کافى و بهترين کسى است که امور خود را به او واگذار مى نماييم.
اين مجموعه، در ماه رجب سال چهارصد هجرى پايان يافت و خداوند بر سرور و پيشواى ما محمد، خاتم پيامبران و راهنما به طرف بهترين راهها و بر خاندان پاک و طاهر او و بر اصحاب او که همچون ستارگانى در علم و يقين داشتن به دين و روز جزا بودند درود و آفرين بفرستد.
ستايش و سپاس، خداوندى را که توفيق عطا فرمود و اين ترجمه که در روز اوّل ماه رمضان المبارک سال ١۴٠٢ هجرى قمرى مطابق دوم تير ماه ١٣۶١ هجرى شمسى، آغاز گشته بود، در اين تاريخ که روز ٢٨ شعبان المعظّم ١۴٠٩ هجرى قمرى مطابق ١۶ فروردين ١٣۶٨ هجرى شمسى است، به پايان رسيد، به اين اميد که در درگاه خداوند متعال و در پيشگاه امير مؤمنان (عليه السلام) مورد قبول واقع گردد و شيفتگان فارسى زبان کتاب شريف نهج البلاغه مقصود خود را در آن بيابند.
از عموم کسانى که در اين ترجمه نظر مى‌افکنند، درخواست مى‌شود از نقصها و عيبهايى که از هر جهت در آن مى‌نگرند، چشم پوشى نفرمايند و با تذکر آن به مترجم به وسيلۀ ناشر يا هر وسيلۀ ديگرى که صلاح مى‌دانند، وى را آگاه سازند و او را رهين منّت خود قرار دهند.
با اينکه مترجم براى حفظ اين امانت مقدّس و عظيم و وافى به مقصود بودن اين ترجمه، آنچه در توانايى داشته، به کار برده، معهذا يقين است که خالى از نقص و عيب نخواهد بود بنابر اين دقت نظر و عنايت صاحبنظران است که در کم شدن نواقص و کاستيهاى آن، مترجم را يارى خواهد داد. و جملۀ آخر، اينکه بنا به مضمون گفته بعضى از نويسندگان: اگر کار ما مورد پسند واقع شود که قصد ما همين بوده است و اگر خطا و اشتباهى در آن يافته گردد، قصد ما چنين چيزى نبوده و اراده ما در آن، دخالتى نداشته است.
و اللّه الموفّق و به نستعين على اصغر فقيهى

 

قبلی