پاكدامنى زيور تهيدستى ، و شكر گزارى زيور بى نيازى (ثروتمندى) است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >  راهنمایی عمربن الخطاب ( خطبه شماره 144 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

144- و من کلام له (علیه السلام) و قد استشاره عمر بن الخطاب فی الشخوص لقتال الفرس بنفسه:
إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَمْ یکنْ نَصْرُهُ وَ لَا خِذْلَانُهُ بِکثْرَةٍ وَ لَا بِقِلَّةٍ وَ هُوَ دِینُ اللَّهِ الَّذِی أَظْهَرَهُ وَ جُنْدُهُ الَّذِی أَعَدَّهُ وَ أَمَدَّهُ حَتَّی بَلَغَ مَا بَلَغَ وَ طَلَعَ حَیثُ طَلَعَ وَ نَحْنُ عَلَی مَوْعُودٍ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ مُنْجِزٌ وَعْدَهُ وَ نَاصِرٌ جُنْدَهُ وَ مَکانُ الْقَیمِ بِالْأَمْرِ مَکانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ یجْمَعُهُ وَ یضُمُّهُ فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَمْ یجْتَمِعْ بِحَذَافِیرِهِ أَبَداً وَ الْعَرَبُ الْیوْمَ وَ إِنْ کانُوا قَلِیلًا فَهُمْ کثِیرُونَ بِالْإِسْلَامِ عَزِیزُونَ بِالِاجْتِمَاعِ فَکنْ قُطْباً وَ اسْتَدِرِ الرَّحَی بِالْعَرَبِ وَ أَصْلِهِمْ دُونَک نَارَ الْحَرْبِ فَإِنَّک إِنْ شَخَصْتَ مِنْ هَذِهِ الْأَرْضِ انْتَقَضَتْ عَلَیک الْعَرَبُ مِنْ أَطْرَافِهَا وَ أَقْطَارِهَا حَتَّی یکونَ مَا تَدَعُ وَرَاءَک مِنَ الْعَوْرَاتِ أَهَمَّ إِلَیک مِمَّا بَینَ یدَیک إِنَّ الْأَعَاجِمَ إِنْ ینْظُرُوا إِلَیک غَداً یقُولُوا هَذَا أَصْلُ الْعَرَبِ فَإِذَا اقْتَطَعْتُمُوهُ اسْتَرَحْتُمْ فَیکونُ ذَلِک أَشَدَّ لِکلَبِهِمْ عَلَیک وَ طَمَعِهِمْ فِیک فَأَمَّا مَا ذَکرْتَ مِنْ مَسِیرِ الْقَوْمِ إِلَی قِتَالِ الْمُسْلِمِینَ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ هُوَ أَکرَهُ لِمَسِیرِهِمْ مِنْک وَ هُوَ أَقْدَرُ عَلَی تَغْییرِ مَا یکرَهُ وَ أَمَّا مَا ذَکرْتَ مِنْ عَدَدِهِمْ فَإِنَّا لَمْ نَکنْ نُقَاتِلُ فِیمَا مَضَی بِالْکثْرَةِ وَ إِنَّمَا کنَّا نُقَاتِلُ بِالنَّصْرِ وَ الْمَعُونَةِ.


متن فارسی

راهنمائی عمر
کلامی است از امیرالمومنین علیه السلام (این کلام را هنگامی ایراد فرمود که به تحقیق عمربن الخطاب درباره اینکه خود برای جنگ با ایرانیان برود، از آن حضرت درخواست مشورت کرد.
 همانا پیروزی یا شکست این کار (یعنی کار در اسلام) به زیادی و کمی عدد نبوده است، این دین، دین خداست که خود، آن را آشکار و پیروز ساخت و سپاه خداست که خود، آن را آماده کرد و به آن یاری رسانید، تا رسید به آنچه رسید و پدیدار شد در هر جا که پدیدار شد، به ما از سوی خدا وعده پیروزی داده شده و خداوند، تمام کننده و کامل کننده وعده خود و یاری دهنده سپاه خویش است و موقعیت کسی که زمامدار و به پا دارنده امر امت اسلام می باشد، همچون موقعیت رشته یا ریسمان، نسبت به دانه ها است که آنها را گرد می آورد و به یکدیگر می پیوندد، پس هر گاه آن رشته گسیخته گردد، دانه ها پراکنده می شود و از میان می رود، از آن پس، همه آنها هرگز، گرد یکدیگر بر نخواهد آمد، و امروز، قوم عرب هر چند اندک هستند، اما در سایه اسلام، بسیار و انبوهند و به واسطه گرد آمدن با همدیگر و اتحاد کلمه، توانا و ارجمندند، پس تو به منزله میله وسط سنگ آسیا (ث ابت و در جای خود بر قرار) باش و با یاری قوم عرب آسیا را (آسیای جنگ را) بگردان و به وسیله آنان، نه به وسیله خود تو آتش جنگ را بر افروز، پس به راستی تو، هر گاه از این سرزمین (یعنی مدینه) بیرون روی، عربها از اطراف و نواحی خود (یا از اطراف مدینه) بر تو می شورند و به مخالفت با تو بر می خیزند و کار تا جایی می رسد که آنچه از مخالفت و پیمان شکنی عربها و اختلال در مرزها، در پشت سر خود می گذاری از آنچه در پیش رو داری، (یعنی جنگ با ایرانیان) برای تو، مهمتر خواهد بود.
 بی گمان، اگر ایرانیها، فردا تو را (در میدان نبرد) مشاهده کنند، خواهند گفت که این مرد اصل و ریشه عرب است که هر گاه آن را قطع کنید و از میان ببرید، آسوده می شوید، پس این امر آزار رساندن ایشان را بر تو و طمعشان را در نابودی تو، شدیدتر خواهد کرد و اما آنچه در مورد آمدن آن قوم (قوم ایرانی) برای نبرد با مسلمانان ذکر کردی، پس همانا خدای سبحان از آمدن آنها (برای این امر) بیشتر (از تو) کراهت دارد و هم او از دگرگون ساختن آنچه را که از آن کراهت دارد (از تو) تواناتر است، و اما چیزی را که درباره شماره سپاهیان ایشان بر زبان راندی، پس به راستی ما، در گذشته به وسیله کثرت عددمان جنگ نمی کردیم، جز این نیست که ما با یاری و کمک الهی، می جنگیدیم.

 

قبلی بعدی