(آنگاه كه خبر كشته شدن محمد بن ابى بكر را به او دادند فرمود) همانا اندوه ما بر شهادت او ، به اندازه شادى شاميان است، جز آن كه از آن يك دشمن ، و از ما يك دوست كم شد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  توبیخ اصحاب پس از حمله ضحاک ( خطبه شماره 29 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

 

29.وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَلیهِ السَّلامُ بعد غارة الضحّاک بن قیس (صاحب معاویة )على الحاجّ بعد قصّة الحکمین و فیها یستنهض أصحابه لما حدث فی الأطراف:

  1. أَیُّهَا النَّاسُ، الْمُجْتَمِعَةُ أَبْدَانُهُمْ،
  2.  الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ،
  3.  کَلامُکُمْ یُوهِی الصُّمَّ الصِّلابَ،
  4.  وَ فِعْلُکُمْ یُطْمِعُ فِیکُمُ الْاَعْدَاءَ!
  5. تَقُولُونَ فِی الْمَجَالِس: کَیْتَ وَ کَیْتَ،
  6.  فَإِذَا جَاءَ الْقِتَالُ،
  7.  قُلْتُمْ: حِیْدِی حَیَادِ!
  8. مَا عَزَّتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعَاکُمْ،
  9.  وَ لا اسْتَرَاحَ قَلْبُ مَنْ قَاسَاکُمْ،  
  10. أَعَالِیلُ بِأَضَالیِلَ،
  11.  وَ سَأَلْتُمُونی التَّطْوِیلَ دِفَاعَ ذِی الدَّیْنِ الْمَطُولِ.
  12. لا یَمْنَعُ الضَّیْمَ الذَّلِیلُ!
  13. وَ لا یُدْرَکُ الْحَقُّ إِلا بِالْجِدِّ.
  14. أَیَّ دَارٍ بَعْدَ دَارِکُمْ تَمْنَعُونَ،
  15. وَ مَعَ أَیِّ إِمَامٍ بَعْدِی تُقَاتِلُونَ؟
  16. الْمَغْرُورُ ( وَ اللّهِ )مَنْ غَرَرْتُمُوهُ،
  17. وَ مَنْ فَازَ بِکُمْ فَقَدْ فَازَ ( وَ اللّهِ )بِالسَّهْمِ الْاَخْیَبِ،
  18. وَ مَنْ رَمَى بِکُمْ فَقَدْ رَمَى بِأَفوَقَ نَاصِلٍ.
  19. أَصْبَحْتُ ( وَ اللّهِ )لا أُصَدِّقُ قَوْلَکُمْ،
  20. وَ لا أَطْمَعُ فِی نَصْرِکُمْ،
  21. وَ لا أُوْعِدُ الْعَدُوَّ بِکُمْ. مَا بالُکُمْ؟
  22. مَا دَوَاؤُکُمْ؟ مَا طِبُّکُمْ؟
  23. القَوْمُ رِجَالٌ أَمْثَالُکُمْ.
  24. أَقَوْلاً بِغَیْرِ عِلْمٍ! وَغَفْلَةً مِنْ غَیْرِ وَرَعٍ،
  25. وَ طَمَعاً فِی غَیْرِ حَقٍّ!

متن فارسی

 

29.از خطبه هاى آن حضرت است بیان امام (علیه السلام) بعد از حمله ضحاک بن قیس ـ از دوستان معاویه ـ به حجاج، بعد از داستان حکمین بیان فرمود ودر آن، به یارانش فرمان مى دهد تا در برابر حوادثى که در اطرافشان مى گذرد، به پا خیزند

  1. علل ضعف و زبونى ملت ها: اى مردمى که بدن هایتان جمع و افکار
  2. و خواسته هایتان پراکنده است!
  3. سخنان (داغ) شما، سنگ هاى سخت را درهم مى شکند،
  4. ولى اعمال (سُست) شما دشمنانتان را به طمع مى اندازد.
  5.  در مجالس خود (داد سخن مى دهید و رجز مى خوانید)؛ مى گویید: «چنین و چنان خواهیم کرد»،
  6. امّا هنگامى که لحظه پیکار با دشمن فرامى رسد،
  7. مى گویید: «اى جنگ! از ما دور شو!»
  8. آن کس که شما را (براى دفاع از حق) فراخواند، پاسخ آبرومندانه اى نمى شنود.
  9. و آن کس که شما را با قهر و زور (براى جهاد و انجام وظیفه) در فشار بگذارد، قلبش آرامش نمى یابد.
  10. شما پیوسته به بهانه هاى گمراه کننده متوسّل مى شوید و تعلّل مى ورزید
  11. و از من مى خواهید که جهاد را به تأخیر اندازم، مانند بدهکارى که (بر اثر سستى و سهل انگارى، از اداى دین خویش ناتوان شده و) از طلب کار خود پیوسته تمدید و مهلت مى خواهد!
  12. حق گرفتنى است: افراد ضعیف و ناتوان، هرگز نمى توانند ستم را از خود دور کنند؛
  13. و حق جز با تلاش و کوشش به دست نمى آید.
  14. از کدامین خانه بعد از خانه خود دفاع مى کنید؟ (آیا برتر از دارالاسلام جایى هست؟)
  15. و همراهِ کدام امام و پیشوا بعد از من به مبارزه با دشمن برمى خیزید؟ (آیا امامى آگاه تر و عادل تر از من سراغ دارید؟)
  16. به خداسوگند!فریب خورده واقعى کسى است که فریب شما را بخورد
  17. و آن کس که بخواهد به وسیله شما پیروز شود به خدا سوگند! همانند کسى است که در قرعه کشى و بخت آزمایى، برگ نابرنده اى نصیبش شود!
  18. و کسى که بخواهد به وسیله شما تیرى به سوى دشمن پرتاب کند، مانند کسى است که با تیرِ سر و ته شکسته، تیراندازى مى کند.
  19. علل اصلى ناکامى ها: به خدا سوگند! به آن جا رسیده ام که گفتارتان را تصدیق نمى کنم
  20. و به یارى شما امیدى ندارم
  21. و دشمن را به وسیله شما تهدید نخواهم کرد. درد شما چیست؟
  22. داروى شما کدام است؟ طبابت و درمانتان از چه راهى میسّر است؟
  23. این گروه (شامیان) مردانى مانند شما هستند (چرا آن ها این گونه متحدند و گوش به فرمان پیشواى ظالمشان هستند، ولى شما این گونه پراکنده و عصیانگرید؟)
  24. آیا سخن بدون آگاهى (مشکلى را حل مى کند؟) و غفلت آمیخته با بى تقوایى
  25. و امید به پیروزى، در حالى که شایستگى آن را ندارید، (شما را به جایى مى رساند؟)
قبلی بعدی