از ويژگى هاى انسان در شگفتى مانيد ، كه : با پاره اى " پى " مى نگرد ، و با " گوشت " سخن مى گويد . و با " استخوان " مى شنود ، و از " شكافى " نَفس مى كشد!!
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >  به فرماندارانی که ارتش ... ( نامه شماره 60 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

60.و من کتاب له (علیه السلام) إلی العمال الذين يطأ الجيش عملهم :
مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَی مَنْ مَرَّ بِهِ الْجَيْشُ مِنْ جُبَاةِ الْخَرَاجِ وَ عُمَّالِ الْبِلَادِ :
أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي قَدْ سَيَّرْتُ جُنُوداً هِيَ مَارَّةٌ بِکمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ قَدْ أَوْصَيْتُهُمْ بِمَا يَجِبُ لِلَّهِ عَلَيْهِمْ مِنْ کفِّ الْأَذَی وَ صَرْفِ الشَّذَا وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَيْکمْ وَ إِلَی ذِمَّتِکمْ مِنْ مَعَرَّةِ الْجَيْشِ إِلَّا مِنْ جَوْعَةِ الْمُضْطَرِّ لَا يَجِدُ عَنْهَا مَذْهَباً إِلَی شِبَعِهِ فَنَکلُوا مَنْ تَنَاوَلَ مِنْهُمْ شَيْئاً ظُلْماً عَنْ ظُلْمِهِمْ وَ کفُّوا أَيْدِيَ سُفَهَائِکمْ عَنْ مُضَارَّتِهِمْ وَ التَّعَرُّضِ لَهُمْ فِيمَا اسْتَثْنَيْنَاهُ مِنْهُمْ وَ أَنَا بَيْنَ أَظْهُرِ الْجَيْشِ فَارْفَعُوا إِلَيَّ مَظَالِمَکمْ وَ مَا عَرَاکمْ مِمَّا يَغْلِبُکمْ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَا لَا تُطِيقُونَ دَفْعَهُ إِلَّا بِاللَّهِ وَ بِي فَأَنَا أُغَيِّرُهُ بِمَعُونَةِ اللَّهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ .
 


متن فارسی

نامه ای است از اميرالمومنين (علیه السلام)به عمال و کارگزاران و دريافت کنندگان خراج که سپاه در سرزمين مورد عمل آنان، گام می نهند و از آنجا عبور می کنند: از طرف بنده خدا، علی اميرالمومنين، به کسانی از دريافت کنندگان خراج و کارگزاران شهرها که سپاه از سرزمين مورد عمل آنان، عبور می کنند.
 اما بعد از ستايش خدا و درود بر پيامبر (صلی الله عليه و آله ) پس همانا من، سپاههايی را روانه کردم که ان شاءالله از سرزمين شما خواهند گذشت و به تحقيق من به آنان، آنچه را خدا بر ايشان واجب ساخته، از جمله، خودداری از آزار رساندن به مردم و روی برتافتن از بدی و شر نسبت به آنان ، سفارش کرده ام، و من در نزد شما و در نزد کسانی از اهل ذمه که در ميان شما هستند، بيزاری خود را از آزار و زيانی که، سپاه وارد می سازد، اعلام می کنم، جز کسی از سپاهيان که از شدت گرسنگی، مضطر و پريشان حال گشته و برای رفع گرسنگی، راهی (جز بر داشتن از مال ديگران به اندازه بر طرف ساختن گرسنگی خود) نيابد.
 پس هر کس از افراد سپاه چيزی از اموال مردم را با ستمگری بر دارد، در برابر اين ستم، او را بترسانيد (يا به کيفر برسانيد) و دست سفيهان و نادانان خود را از ضديت و ستيزه جويی با سپاه و از مزاحمت و جلوگيری آنها از سپاهيان، در موردی که ايشان را از آن مستثنی کردم (يعنی برداشت از مال ديگران به قدر رفع گرسنگی) کوتاه کنيد و باز داريد.
 من در جمع سپاهيان (يا در دنبال سپاه) هستم، پس هر دادخواهی و شکايتی داريد و در هر چه از کارها و اعمال ايشان که بر شما چيره گرديده و شما را فرا گرفته است، و توانايی جلوگيری از آن را جز با ياری خدا و کمک من، نداريد ، به من گزارش دهيد که من با ياری خدا، آن را دگرگون می سازم و جلو ستم را می گيرم ان شاءالله

 

قبلی بعدی