متن عربی
193.وَ مِنْ خُطبَةٍ لَهُ عَلیهِ السَّلامُ یَصِفُ فِیهَا المُتَّقیِنَ رُوِیَ انَّ صَاحِباً لأَمِیرِالمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یُقالُ لَهُ هَمّامٌ کانَ رَجُلاً عابِداً، فَقَالَ لَهُ: یَا أَمِیرَالمُؤْمِنِینَ، صِفْ لِیَ المُتَّقِینَ حَتَّى کَأَنَّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ. فَتَثَاقَلَ (علیه السلام) عَنْ جَوابِهِ، ثُمَّ قَالَ: یَا هَمَّامُ اتَّقِ اللّهَ وَ أَحْسِنْ: (إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِیْنَ هُمْ مُحْسِنُونَ). فَلَمْ یَقْنَعْ هَمَّامُ بِهذا القَوْلِ حَتَّى عَزَمَ عَلَیْهِ، فَحَمِدَ اللّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ، وَ صَلَّى عَلَى النَّبیِّ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ قَالَ (علیه السلام):
- أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللّهَ (سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى)خَلَقَ الْخَلْقَ حِینَ خَلَقَهُمْ غَنِیًّا عَنْ طَاعَتِهِمْ،
- آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ،
- لِاَنَّهُ لا تَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ مَنْ عَصَاهُ،
- وَ لا تَنْفَعُهُ طَاعَةُ مَنْ أَطَاعَهُ.
- فَقَسَمَ بَیْنَهُمْ مَعَایِشَهُمْ،
- وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْیَا مَوَاضِعَهُمْ.
- فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ.
- مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ،
- وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصَادُ،
- وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ.
- غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ،
- وَ وَقَفَوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ.
- نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ.
- وَ لَوْ لا الْاَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللّهُ عَلَیْهِمْ،
- لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ،
- شَوْقاً إِلَى الثَّوَاب، وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ.
- عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ مَادُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ،
- فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا، فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ،
- وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا، فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ.
- قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ، وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ.
- وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِیفَةٌ، وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِیفَةٌ،
- وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِیفَةٌ.
- صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَةً، أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِیلَةً.
- تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ یَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ.
- أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا.
- وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا.
- أَمَّا اللَّیْلُ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ، تَالِینَ لِاَجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَها تَرْتِیلاً.
- یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ، وَ یَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ.
- فَإِذَا مَرُّوا بِآیَةٍ فِیهَا تَشْوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیْهَا طَمَعاً،
- وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَیْهَا شَوْقاً، وَ ظَنُّوا أَنَّها نُصْبَ أَعْیُنِهِمْ.
- وَ إِذَا مَرُّوا بِآیَةٍ فِیهَا تَخْوِیفٌ، أَصْغَوْا إِلَیْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ،
- وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ،
- فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَکُفِّهِمْ وَ رُکَبِهِمْ،
- وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ، یَطْلُبُونَ إِلَى اللّهِ تَعَالَى فِی فَکَاکِ رِقَابِهِمْ.
- وَ أَمَّا النَّهَارُ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ، أَبْرَارٌ أَتْقِیَاءُ.
- قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِدَاحِ یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضى،
- وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ؛ وَ یَقُولُ: لَقَدْ خُولِطُوا!.
- وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ.
- لا یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ، وَ لا یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ.
- فَهُمْ لِاَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ.
- وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ،
- إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ،
- فَیَقُولُ: أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی، وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی!
- اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِی بِما یَقُولُونَ،
- وَ اجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لِی مَا لا یَعْلَمُونَ!
- فَمِنْ عَلاَمَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّکَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِی دِینٍ،
- وَ حَزْماً فِی لِینٍ، وَ إِیماناً فِی یَقِینٍ،
- وَ حِرْصاً فِی عِلْمٍ، وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ،
- وَ قَصْداً فی غِنىً، وَ خُشُوعاً فِی عِبَادَةٍ،
- وَ تَجَمُّلاً فِی فَاقَةٍ، وَ صَبْراً فِی شِدَّةٍ،
- وَ طَلَباً فِی حَلاَلٍ، وَ نَشَاطاً فِی هُدىً.
- وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ.
- یَعْمَلُ الْاَعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ.
- یُمسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ، وَ یُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّکْرُ.
- یَبِیتُ حَذِراً، وَ یُصْبِحُ فَرِحاً؛
- حَذِراً لَمَّا حُذِّرَ مِنَ الْغَفْلَةِ،
- وَ فَرِحاً بِما أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ.
- إِنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فِیما تَکْرَهُ، لَمْ یُعْطِهَا سُؤْلَهَا فِیما تُحِبُّ.
- قُرَّةُ عَیْنِهِ فِیما لا یَزُولُ، وَ زَهَادَتُهُ فِیما لا یَبْقَى،
- یَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ، وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ.
- تَرَاهُ قَرِیباً أَمَلُهُ، قَلِیلاً زَلَلُهُ،
- خَاشِعاً قَلْبُهُ، قَانِعَةً نَفْسُهُ،
- مَنْزُوراً أَکْلُهُ، سَهْلاً أَمْرُهُ،
- حَرِیزاً دِینُهُ، مَیِّتَةً شَهْوَتُهُ، مَکْظُوماً غَیْظُهُ.
- اَلْخَیرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ، وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ،
- إِنْ کانَ فِی الْغَافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِینَ،
- وَ إِنْ کانَ فی الذَّاکِرِینَ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ.
- یَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَ یُعْطِی مَنْ حَرَمَهُ،
- وَ یَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ، بَعِیداً فُحْشُهُ،
- لَیِّناً قَوْلُهُ، غَائِباً مُنْکَرُهُ،
- حَاضِراً مَعْرُوفُهُ، مُقْبِلاً خَیْرُهُ، مُدْبِراً شَرُّهُ.
- فِی الزَّلاَزِلِ وَ قُورٌ، وَ فِی الْمَکَارِهِ صَبُورٌ،
- وَ فِی الرَّخَاءِ شَکُورٌ،
- لا یَحِیفُ عَلَى مَنْ یُبْغِضُ،
- وَ لا یَأْثَمُ فِیمَنْ یُحِبُّ.
- یَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ أَنْ یُشْهَدَ عَلَیْهِ،
- لا یُضِیعُ مَا اسْتُحْفِظَ، وَ لا یَنْسَى مَا ذُکِّرَ،
- وَ لا یُنَابِزُ بِالْاَلْقَابِ، وَ لا یُضَارُّ بِالْجَارِ،
- وَ لا یَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ،
- وَ لا یَدْخُلُ فِی الْبَاطِلِ، وَ لا یَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ.
- إِنْ صَمَتَ لَمْ یَغُمَّهُ صَمْتُهُ،
- وَ إِنْ ضَحِکَ لَمْ یَعْلُ صَوْتُهُ،
- وَ إِنْ بُغِیَ عَلَیْهِ صَبَرَ حَتَّى یَکُونَ اللّهُ هُوَ الَّذِی یَنْتَقِمُ لَهُ.
- نَفْسُهُ مِنْهُ فِی عَنَاءٍ.
- وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ.
- أَتْعَبَ نَفْسَهُ لآِخِرَتِهِ، وَ أَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ.
- بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَةٌ،
- وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِینٌ وَ رَحْمَةٌ،
- لَیْسَ تَبَاعُدُهُ بِکِبْرٍ وَ عَظَمَةٍ،
- وَلا دُنُوُّهُ بِمَکْرٍ وَ خَدِیعَةٍ.
قَالَ: فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَةً کانَتْ نَفْسُهُ فِیهَا. فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام): - أَمَا وَ اللّهِ لَقَدْ کُنْتُ أَخَافُهَا عَلَیْهِ.
- ثُمَّ قَال: أَهکَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا؟
فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: فَمَا بَالُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! فَقَالَ (علیه السلام): - وَیْحَکَ! إِنَّ لِکُلِّ أَجَلٍ وَقْتاً لا یَعْدُوهُ،
- وَ سَبَباً لا یَتَجَاوَزُهُ، فَمَهْلاً!
- لا تَعُدْ لِمِثْلِهَا، فَإِنَّما نَفَثَ الشَّیْطَانُ عَلَى لِسَانِکَ!
متن فارسی
193.از خطبه های آن حضرت درباره شرح صفات و روحیات پرهیزکاران یکى از یاران امیرمؤمنان على (علیه السلام) به نام «همّام» که مرد عابد و پرهیزکارى بود، به آن حضرت عرض کرد: اى امیرمؤمنان! پرهیزکاران را برایم آنچنان وصف کن که گویى آن ها را با چشم مى نگرم. امام (علیه السلام) در پاسخ او درنگ کرد و آنگاه فرمود: اى همّام! تقواى الهى پیشه ساز و نیکى کن که خداوند با کسانى است که تقوا پیشه کنند و کسانى که نیکوکارند؛{1} ولى همّام به این مقدار قانع نشد (و توضیح بیشتر خواست و اصرار ورزید) تا این که امام (علیه السلام) تصمیم گرفت صفات متقین را براى او شرح دهد، پس حمد و ثناى خداى را به جا آورد و بر پیامبرش (صلی الله علیه و آله) درود فرستاد. سپس فرمود:
- امّا بعد (از حمد و ثناى الهى)، خداوند منزّه و والا، خلق را آفرید در حالى که از اطاعتشان بى نیاز
- و از معصیتشان ایمن بود،
- زیرا نه عصیان گنهکاران به او زیان مى رساند (و بر دامان کبریایى اش گردى مى نشاند)
- و نه اطاعت مطیعان به او نفعى مى بخشد.
- پس از آفرینش آنان، روزى و معیشتشان را (با روش حکیمانه اى) در میان آنان تقسیم کرد
- و هر یک را در جایگاه دنیوى اش جاى داد.
- (ولى) پرهیزکاران در این دنیا صاحب فضایلى هستند:
- گفتارشان راست،
- لباسشان میانه روى
- و راه رفتنشان همراه با تواضع و فروتنى است.
- چشمان خویش را از آنچه خداوند بر آنان حرام کرده فرو نهاده اند
- و گوش هاى خود را وقف شنیدن علم و دانشى کرده اند که براى آنان سودمند است،
- حالِ آنان در بلا همچون حالشان در آسایش و رفاه است
- و اگر سرآمد معیّنى که خداوند براى (زندگى) آن ها مقرّر داشته، نبود،
- (حتى به اندازه) یک چشم بر هم زدن، ارواحشان
- از شوق پاداش الهى و ترس از کیفر او در جسمشان قرار نمى گرفت.
- آفریدگار در روح و جانشان بزرگ جلوه کرده، به همین دلیل غیر او در چشمانشان کوچک است.
- آن ها به کسانى مى مانند که بهشت را با چشم خود دیده و در آن متنعم اند
- و همچون کسانى هستند که آتش دوزخ را مشاهده کرده و در آن معذّب اند!
- قلب هاى آن ها اندوهگین و مردم از شرّشان درامان اند.
- اندامشان لاغر و نیازهایشان اندک
- و نفوسشان عفیف و پاک است.
- آن ها براى مدتى کوتاه در این جهان صبر و شکیبایى پیشه کردند و به دنبال آن آسایشى طولانى نصیبشان شد.
- این تجارتى پرسود است که پروردگارشان براى آن ها فراهم ساخته است.
- دنیا (با جلوه گرى هایش) به سراغ آن ها آمد؛ ولى آن ها فریبش را نخوردند و آن را نخواستند.
- دنیا مى رفت که آن ها را اسیر خود سازد ولى آنان به بهاى جان، خویش را از اسارتش آزاد ساختند!
- برنامه شبانه پرهیزکاران: اما شب هنگام بر پاى خود (به نماز) مى ایستند و آیات قرآن را شمرده شمرده و با تدبّر مى خوانند،
- به وسیله آن، جان خویش را محزون مى سازند و داروى درد خود را از آن مى طلبند.
- هنگامى که به آیه اى مى رسند که در آن، تشویق است (تشویق به پاداش هاى بزرگ الهى در برابر ایمان و عمل صالح) با اشتیاق فراوان بر آن تکیه مى کنند
- و چشم جانشان با علاقه بسیار در آن خیره مى شود، گویى آن بشارت را در برابر چشم خود مى بینند
- و هنگامى که به آیه اى مى رسند که بیم و انذار در آن است (انذار در برابر گناهان) گوش هاى دل خویش را براى شنیدن آن بازمى کنند،
- گویى فریادها و ناله هاى زبانه هاى آتش دوزخ در درون گوششان طنین انداز است!
- آن ها قامت خود را در پیشگاه خدا خم مى کنند (و به رکوع مى روند) و پیشانى و کف دست ها و سر زانوها و نوک انگشتان پا را (به هنگام سجده) بر زمین مى گسترانند
- و آزادى خویش را از پیشگاه خداوند متعال درخواست مى کنند.
- برنامه روزانه پرهیزکاران: پرهیزکاران به هنگام روز، دانشمندانى بردبار و نیکوکارانى باتقوا هستند،
- ترس و خوف (در برابر مسئولیت هاى الهى) بدن هاى آن ها را همچون چوبه هاى تیر، تراشیده و لاغر ساخته است، آن گونه که بینندگان (ناآگاه) آن ها را بیمار مى پندارند،
- در حالى که هیچ بیمارى اى در وجودشان نیست و گوینده (ى بى خبر و غافل) مى گوید: افکارشان به هم ریخته و بیمار دل اند!
- در حالى که اندیشه اى بس بزرگ با فکر آنان آمیخته است.
- از اعمال اندک، خشنود نمى شوند و اعمال فراوان خود را زیاد نمى شمارند،
- بلکه پیوسته خود را (به کوتاهى و قصور) متّهم مى سازند،
- و از اعمال خود نگران اند.
- هر گاه یکى از آن ها را مدح و ستایش کنند، از آنچه درباره او گفته شده به هراس مى افتد
- و مى گوید: من از دیگران به خود آگاه ترم و پروردگارم به اعمال من از من آگاه تر است.
- بارالها! مرا براى نیکى هایى که به من نسبت مى دهند مؤاخذه مفرما!
- و مرا برتر از آنچه آن ها گمان مى کنند قرار ده و گناهانى را که من دارم و آن ها نمى دانند ببخش!
- اوصاف پرهیزکاران: از نشانه هاى هر یک از آن ها این است که او را در دین خود قوى مى بینى
- و در عین محکم کارى و قاطعیت، نرم خو، و داراى ایمانى مملوّ از یقین،
- و حرص در کسب دانش، و آگاهى در عین بردبارى،
- و میانه روى در حال غنا و ثروت، و خشوع در عبادت،
- و آراستگى در عین تهیدستى، و شکیبایى در شداید،
- و طلب روزى حلال، و نشاط در راه هدایت
- و دورى از طمع.
- پیوسته عمل صالح انجام مى دهد و با این حال ترسان است (که از او پذیرفته نشود).
- روز را به پایان مى برد در حالى که همّ او سپاسگزارى و شکر (خداوند) است، و صبح مى کند در حالى که همه همّش یاد خداست.
- شب را سپرى مى کند در حالى که ترسان است، و صبح برمى خیزد در حالى که شادمان است؛
- ترسان از غفلت هایى که از آن برحذر داشته شده
- و شادمان براى فضل و رحمتى که به او رسیده است (زیرا روز را دیگرى از خدا عمر گرفته و خداوند درهاى سعى و تلاش را به روى او گشوده است).
- هرگاه نفْس او در انجام وظایفى که از آن ناخشنود است سرکشى کند، او نیز نفس خود را از آنچه دوست دارد محروم مى سازد.
- چشم روشنى او در چیزى است که زوال در آن راه ندارد و زهد و بى اعتنایى اش نسبت به چیزى است که بقا و دوامى در آن نیست.
- علم را با حلم مى آمیزد و گفتار را با کردار!
- او (پرهیزکار) را مى بینى که آرزویش نزدیک، لغزشش کم،
- قلبش خاشع، نفسش قانع،
- خوراکش اندک، امورش آسان،
- دینش محفوظ، شهوت سرکشش مرده و خشمش فرو خورده شده است.
- (مردم) به خیر او امیدوار و از شرّش در امان اند.
- اگر در میان غافلان باشد جزء ذاکران محسوب مى شود
- و اگر در میان ذاکران باشد در زمره غافلان نوشته نمى شود.
- کسى را که به او ستم کرده (و پشیمان است) مى بخشد و به آن کس که محرومش ساخته عطا مى کند
- و به کسى که پیوندش را با وى قطع کرده است، مى پیوندد. سخن زشت و خشونت آمیز از او دور است،
- گفتارش نرم و ملایم، منکرات از او غایب،
- و معروف و کارهاى شایسته او حاضر و آشکار است. نیکى اش روى آورده و شرّش پشت کرده است.
- در برابر حوادث سخت، استوار و در حوادث ناگوار، شکیبا
- و به هنگام فزونى نعمت شکرگزار است.
- به کسى که با او دشمنى دارد ستم نمى کند
- و به سبب دوستى با کسى مرتکب گناه نمى شود
- و پیش از آن که شاهدى بر ضدّش اقامه شود اعتراف به حق مى کند.
- آنچه حفظش را به او سپرده اند تباه نمى سازد و آنچه را به او تذکّر داده اند فراموش نمى کند.
- مردم را با نام هاى زشت نمى خواند و به همسایگان زیان نمى رساند.
- مصیبت زده را شماتت نمى کند.
- در امور باطل وارد نمى شود و از دایره حق بیرون نمى رود.
- هر گاه سکوت کند سکوتش وى را غمگین نمى سازد
- و اگر بخندد صدایش به قهقهه بلند نمى شود
- و هر گاه به او ستمى شود (حتى الامکان) صبر مى کند تا خدا انتقامش را بگیرد.
- نفس خود را به زحمت مى افکند،
- ولى مردم از دست او راحت اند.
- خویشتن را براى آخرت به تعب مى اندازد و مردم را از ناحیه خود آسوده مى سازد.
- دورى اش از کسانى که از آن ها دورى مى کند، به سبب زهد و حفظ پاکى است
- و نزدیکى اش به کسانى که به آن ها نزدیک مى شود، مهربانى و رحمت است؛
- نه این که دورى اش از روى تکبّر و خودبزرگ بینى
- و نزدیکى اش براى مکر و خدعه (و بهره گیرى مادّى) باشد.
راوى این خطبه مى گوید: (هنگامى که سخن امیرمؤمنان (علیه السلام) به این جا رسید) همّام فریادى کشید و مدهوش شد و جان داد، در این هنگام امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود: - «به خدا سوگند! من از این پیشامد براى او مى ترسیدم».
- سپس فرمود: «این گونه اندرزهاى رسا به آن ها که اهل موعظه اند، اثر مى گذارد».
در این جا کسى به امام (علیه السلام) عرض کرد: پس چرا این مواعظ با شما چنین نمى کند؟ - امام (علیه السلام) در پاسخ او فرمود: «واى بر تو! هر اجل و سرآمدى وقت معیّنى دارد که از آن نمى گذرد
- و سبب خاصّى دارد که از آن تجاوز نمى کند»، سپس افزود: «آرام باش!
- دیگر چنین سخنى مگو! این سخنى بود که شیطان بر زبان تو جارى ساخت».