عمرى كه خدا از فرزند آدم پوزش را مى پذيرد شصت سال است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( مصطفی زمانی)  >  پانزده علامت خدا ( خطبه شماره 152 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

152-  و من خطبة له (عليه السلام) :
في صفات اللّه جل جلاله، و صفات أئمة الدين
الْحَمْدُ لِلَّهِ الدَّالِّ عَلَى وُجُودِهِ بِخَلْقِهِ وَ بِمُحْدَثِ خَلْقِهِ عَلَى أَزَلِيَّتِهِ وَ بِاشْتِبَاهِهِمْ عَلَى أَنْ لَا شَبَهَ لَهُ لَا تَسْتَلِمُهُ الْمَشَاعِرُ وَ لَا تَحْجُبُهُ السَّوَاتِرُ لِافْتِرَاقِ الصَّانِعِ وَ الْمَصْنُوعِ وَ الْحَادِّ وَ الْمَحْدُودِ وَ الرَّبِّ وَ الْمَرْبُوبِ الْأَحَدِ بِلَا تَأْوِيلِ عَدَدٍ وَ الْخَالِقِ لَا بِمَعْنَى حَرَكَةٍ وَ نَصَبٍ وَ السَّمِيعِ لَا بِأَدَاةٍ وَ الْبَصِيرِ لَا بِتَفْرِيقِ آلَةٍ وَ الشَّاهِدِ لَا بِمُمَاسَّةٍ وَ الْبَائِنِ لَا بِتَرَاخِي مَسَافَةٍ وَ الظَّاهِرِ لَا بِرُؤْيَةٍ وَ الْبَاطِنِ لَا بِلَطَافَةٍ بَانَ مِنَ الْأَشْيَاءِ بِالْقَهْرِ لَهَا وَ الْقُدْرَةِ عَلَيْهَا وَ بَانَتِ الْأَشْيَاءُ مِنْهُ بِالْخُضُوعِ لَهُ وَ الرُّجُوعِ إِلَيْهِ مَنْ وَصَفَهُ فَقَدْ حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ وَ مَنْ عَدَّهُ فَقَدْ أَبْطَلَ أَزَلَهُ وَ مَنْ قَالَ كَيْفَ فَقَدِ اسْتَوْصَفَهُ وَ مَنْ قَالَ أَيْنَ فَقَدْ حَيَّزَهُ عَالِمٌ إِذْ لَا مَعْلُومٌ وَ رَبٌّ إِذْ لَا مَرْبُوبٌ وَ قَادِرٌ إِذْ لَا مَقْدُورٌ .

أئمة الدين
منها : قَدْ طَلَعَ طَالِعٌ وَ لَمَعَ لَامِعٌ وَ لَاحَ لَائِحٌ وَ اعْتَدَلَ مَائِلٌ وَ اسْتَبْدَلَ اللَّهُ بِقَوْمٍ قَوْماً وَ بِيَوْمٍ يَوْماً وَ انْتَظَرْنَا الْغِيَرَ انْتِظَارَ الْمُجْدِبِ الْمَطَرَ وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَصَّكُمْ بِالْإِسْلَامِ وَ اسْتَخْلَصَكُمْ لَهُ وَ ذَلِكَ لِأَنَّهُ اسْمُ سَلَامَةٍ وَ جِمَاعُ كَرَامَةٍ اصْطَفَى اللَّهُ تَعَالَى مَنْهَجَهُ وَ بَيَّنَ حُجَجَهُ مِنْ ظَاهِرِ عِلْمٍ وَ بَاطِنِ حُكْمٍ لَا تَفْنَى غَرَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِي عَجَائِبُهُ فِيهِ مَرَابِيعُ النِّعَمِ وَ مَصَابِيحُ الظُّلَمِ لَا تُفْتَحُ الْخَيْرَاتُ إِلَّا بِمَفَاتِيحِهِ وَ لَا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِمَصَابِيحِهِ قَدْ أَحْمَى حِمَاهُ وَ أَرْعَى مَرْعَاهُ فِيهِ شِفَاءُ الْمُسْتَشْفِي وَ كِفَايَةُ الْمُكْتَفِي .

 


متن فارسی

ص   350
ستايش مخصوص خدائى است كه مخلوق وى دليل بر وجودش ميباشد . خدائى كه تغيير يافتن مخلوق وى دليل بر ازلى بودن او است . خدائى كه شباهت داشتن مردم به يكديگر دليل بر اين است كه شبيهى براى او وجود ندارد . خدائى كه نه مشاعر او را درك ميكند و نه موانع مى تواند او را بپوشاند زيرا سازنده و ساخته شده، تعيين كننده مرز با مرز، پرورش دهنده با پرورش يابنده از يكديگر جدا هستند . خدا يكتائى است كه عدد در آن دخالت ندارد . آفريدگارى است كه نه حركت دارد و نه زحمت . شنوائى است كه نياز بگوش ندارد، بينائى است كه نياز بوسيله ندارد، شاهدى است كه تماس با مخلوق ندارد . از مردم جداست اما فاصله ندارد، آشكار است ولى مشاهده نمى شود . ديده نمى شود اما نه از جهت لطيف بودن (مثل هوا) . خدا بر اثر تسلط بر موجودات و قدرت بر آنها از موجودات جداست . موجودات جهان بر اثر تواضع و توجه بخدا از وى جدا هستند . كسى كه بخواهد اوصاف خدا را بيان كند او را محدود كرده و كسى كه او را محدود كند، وى را شماره كرده است و كسى كه خدا را شماره كند ازلى بودن خدا را باطل ساخته است . كسى كه بگويد خدا چگونه است درخواست اوصاف وى را كرده است
ص   351
كسى كه بگويد خدا كجاست براى او مكان در نظر گرفته است . در آن موقع كه معلوماتى نبود خدا دانشمند بود . آن گاه كه مخلوقى نبود خدا پروردگار بود .
 و در آن زمان كه پذيرش قدرت نبود، خدا قدرتمند بود .

رهبر دنيا و آخرت
خلافت طلوع كرد، برقى جهيد و درخشنده اى آشكار شد انحرافى بر طرف گرديد و خدا جمعيت ديگرى را جايگزين جمعيت ديگر كرد، قدرت از دست يكى گرفته و بديگرى داده شد . ما همانند كسى كه در قحطى قرار گرفته منتظر باران است، در انتظار تغيير خلافت بوديم . رهبران نمايندگان خدا در ميان خلق و آگاه از وضع مردم و حاكم بر آنها هستند .

ص   352
كسى وارد بهشت نمى شود مگر اين كه رهبران (امامان عليهم السلام) را بشناسد و آنان هم افراد را بشناسند . و كسى كه آنان را نشناسد و امامان هم او را نشناسند بطور حتم وارد آتش مى گردد . خداى تعالى اسلام را مخصوص شما نمود و آنرا براى شما برگزيد، زيرا اسلام از صلح و آسايش گرفته شده و مركز امتيازات است . خدا آئين خود اسلام را برگزيد و راههاى آن را از علوم ظاهرى كه نقل مى شود و مطالب عقلى كه پنهان است بيان داشت مطالب عجيب اسلام نه تنها تمام نمى شود بلكه روزبروز آشكارتر مى گردد . در اسلام نعمتهاى الهى رشد مى يابند، تاريكى ها بر طرف مى گردند و با كليدهاى علوم اسلام درهاى خوبى ها گشوده مى شود، مشكلات ريشه كن مى گردد . اسلام محدوديتها را بيان داشته، راه آسايش را توضيح و كارهاى جائز را نشان داده است . در قرآن شفاى دردمندان و پناه بى پناهان وجود دارد .

قبلی بعدی