(عبدالله بن عباس در مسئله اى نظر داد كه امام آن را قبول نداشت و فرمود) بر تو است كه رأى خود را به من بگويى، و من باى پيرامون آن بينديشم ، آنگاه اگر خلاقى نظر تو فرمان دادم بايد اطاعت كني!
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  مشورت درباره جنگ ایرانیان ( خطبه شماره 146 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

146.وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ لِعُمَرَبْنِ الْخَطّابِ وَ قَدِ اسْتَشارَهُ فِى الشُّخُوصِ لِقِتالِ الْفُرْسِ بِنَفْسِهِ

  1. اِنَّ هذَا الاَْمْرَ لَمْ يَكُنْ نَصْرُهُ وَ لا خِذْلانُهُ بِكَثْرَة وَلا بِقِلَّة،
  2.  وَ هُوَ دينُ اللّهِ الَّذى اَظْهَرَهُ، وَ جُنْدُهُ الَّذى اَعَدَّهُ وَ اَمَدَّهُ، حَتّى بَلَغَ ما بَلَغَ،
  3. وَ طَلَعَ حَيْثُ ما طَلَعَ. وَ نَحْنُ عَلى مَوْعُود مِنَ اللّهِ، وَ اللّهُ مُنْجِزٌ وَعْدَهُ، وَ ناصِرٌ جُنْدَهُ.
  4.  وَ مَكانُ الْقَيِّمِ بِالاَْمْرِ مَكانُ النِّظامِ مِنَ الْخَرَزِ يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ،
  5.  فَاِنِ انْقَطَعَ النِّظامُ تَفَرَّقَ الْخَرَرُ وَ ذَهَبَ، ثُمَّ لَمْ يَجْتَمِعْ بِحَذافيرِهِ اَبداً.
  6.  وَ الْعَرَبُ الْيَوْمَ وَ اِنْ كانُوا قَليلاً فَهُمْ كَثيرُونَ بِالاِْسْلامِ، عَزيزُونَ بِالاِْجْتِماعِ. فَكُنْ قُطْباً،
  7.  وَاسْتَدِرِ الرَّحى بِالْعَرَبِ، وَ اَصْلِهِمْ دُونَكَ نارَ الْحَرْبِ،
  8. فَاِنَّكَ اِنْ شَخَصْتَ مِنْ هذِهِ الاَْرْضِ انْتَقَضَتْ عَلَيْكَ الْعَرَبُ مِنْ اَطْرافِها وَ اَقْطارِها،
  9. حَتّى يَكُونَ ما تَدَعُ وَراءَكَ مِنْ الْعَوْراتِ اَهَمَّ اِلَيْكَ مِمّا بَيْنَ يَدَيْكَ.
  10. اِنَّ الاَْعاجِمَ اِنْ يَنْظُرُوا اِلَيْكَ غَداً يَقُولُوا هذا اَصْلُ الْعَرَبِ،
  11. فَاِذَا اقْطَتَعْتُمُوهُ اسْتَرَحْتُمْ، فَيَكُونُ ذلِكَ اَشَدَّ لِكَلَبِهِمْ عَلَيْكَ، وَ طَمَعِهِمْ فيكَ.
  12.  فَاَمّا ما ذَكَرْتَ مِنْ مَسيرِ الْقَوْمِ اِلى قِتالِ الْمُسْلِمينَ،
  13. فَاِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ هُوَ اَكْرَهُ لِمَسيرِهِمْ مِنْكَ، وَ هُوَ اَقْدَرُ عَلى تَغْييرِ ما يَكْرَهُ.
  14.  وَ اَمّا ما ذَكَرْتَ مِنْ عَدَدِهِمْ، فَاِنّا لَمْ نَكُنْ نُقاتِلُ فيما مَضى بِالْكَثْرَةِ، وَ اِنَّما كُنّا نُقاتِلُ بِالنَّصْرِ وَالْمَعُونَةِ.

متن فارسی

از سخنان آن حضرت است به عمر بن خطاب وقتى که براى رفتن به جنگ ایرانیان با حضرت مشورت کرد

  1. پیروزى و شکست اسلام به فراوانى لشکر و اندکى آن نبود،
  2.  آن دین خداست که خدایش پیروز کرد، و ارتش حق است که آن را مهیّا نمود و یارى داد، تا رسید به آنجا که باید برسد،
  3. و طلوع کرد تا جایى که باید طلوع کند. ما را از جانب حق وعده پیروزى است، و خداوند وفاکننده به وعده خویش است، و لشکرش را یارى مى دهد.
  4. مرتبه زمامدار در این محور مرتبه رشته اى است که مهره ها را جمع مى کند و به هم ارتباط مى دهد،
  5. اگر رشته بگسلد مهره ها پراکنده شده و هر یک به جایى مى رود، پس از آن هرگز همه آنها جمع نشود.
  6. عرب اگرچه امروز در شمار و عدد اندک است اما با بستگى به رشته اسلام بسیار، و به خاطر اتحاد نیرومند است.
  7.  پس تو همچون محور آسیا باش، و به وسیله عرب آسیا را بگردان،  و آنان را در دل آتش جنگ بیفکن و خود به جبهه جنگ مرو،
  8. زیرا اگر بیرون روى عرب از همه طرف پیمان با تو را بگسلند،
  9.  تا جایى که حفظ مرزهایى که پشت سر گذاشته اى براى تو از رفتن به کارزار مهم تر شود.
  10. بى شک اگر ایرانیها فردا تو را ببینند مى گویند این ریشه عرب است،
  11. اگر آن را قطع کنید آسوده مى شوید، و این اندیشه باعث مى شود که آنها را در جنگ با تو و طمع در ازبین بردنت حریص تر و سرسخت تر کند.
  12.  اما آنچه در رابطه با آمدن ایرانیان به جنگ بامسلمانان گفتى،
  13. خداوند سبحان بیش از تو از آمدن آنان ناخشنود است، و خود بر تغییر آنچه خوش نمى دارد تواناتر است.
  14.  و اما آنچه درباره کثرت عددشان گفتى، ما در زمان پیامبر با لشکر انبوه با کفّار نمى جنگیدیم، بلکه با نصرت و یارى خداوند وارد کارزار مى شدیم.
قبلی بعدی