علم دو گونه است: علم فطرى و علم اكتسابي؛ اگر هماهنگ با علم فطري نباشد سودمند نخواهد بود.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   قلب کانون عواطف و رذایل اخلاقى ( حکمت شماره 108 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

108. و قال (علیه السلام):

  1. لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هذَا الْاِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فیهِ. وَ ذَلِکَ الْقَلْبُ،
  2. وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلاَفِهَا؛
  3. فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ،
  4. وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ،
  5. وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْاَسَفُ،
  6. وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ،
  7. وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ،
  8. وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ،
  9. وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْاَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ،
  10. وَ إِنْ أَفَادَ مالاً أَطْغَاهُ الْغِنَى،
  11. وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ،
  12. وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلهُ الْبَلَاءُ،
  13. وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ،
  14. وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشَّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ.
  15. فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ،
  16.  وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.

متن فارسی

امام (علیه السلام) فرمود:

  1. در درون سینه این انسان قطعه گوشتى است که به رگ مخصوصى آویخته شده و عجیب ترین اعضاى او و همان قلب وى است،
  2. این شگرفى به علت آن است که صفاتى از حکمت و ضد حکمت در آن جمع است،
  3. پس هرگاه آرزوها (ى افراطى) در آن ظاهر شود (حالت طمع به او دست مى دهد و) طمع او را ذلیل و خوار مى کند
  4. و هنگامى که طمع در آن به هیجان آید به دنبال آن حرص، او را به هلاکت مى کشاند
  5. و هنگامى که یأس بر آن غالب گردد تأسف او را از پاى درمى آورد
  6. و هرگاه غضب بر آن مستولى گردد خشمش فزونى مى گیرد (و دست به هر کار خلافى مى زند)
  7. و اگر بیش از حد (از کسى یا چیزى) راضى شود (و به آن اطمینان پیدا کند) جانب احتیاط را از دست مى دهد
  8. و هرگاه ترس بر آن غالب شود احتیاط کارى (افراطى) او را به خود مشغول مى دارد
  9. و هر زمان کار بر او آسان گردد در غفلت و بى خبرى فرو مى رود
  10. و هر وقت مالى به دست آورد بى نیازى او را به طغیان وامى دارد
  11. و اگر مصیبتى به او برسد بى تابى او را رسوا مى سازد
  12. و اگر فقر، دامنش را بگیرد، مشکلات (ناشى از آن)، او را به خود مشغول مى دارد
  13. و اگر گرسنگى پیدا کند ضعف، زمین گیرش مى کند
  14. و چنانچه پرخورى کند شکم پرورى او را به رنج انداخته، راه نفس را بر او مى بندد
  15. و(به طور کلى) هرگونه کمبود  (و تفریط) به او زیان مى رساند 
  16. و هرگونه افراط او را فاسد مى کند.
قبلی بعدی