اى اسيران آرزوها ، بس كنيد! زيرا صاحبان مقامات دنيا را تنها دندان حوادث روزگار به هراس افكند، اى مردم كار تربيت خود را خود بر عهده گيريد، و نفس را از عادت هايى كه به آن حرص دارد باز گردانيد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >  به طلحه و زبير ( نامه شماره 54 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به خطبه مورد نظر، شماره خطبه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

54.و من کتاب له (علیه السلام) إلی طلحة و الزبير (مع عمران بن الحصين الخزاعي) ذکره أبو جعفر الإسکافي في کتاب المقامات في مناقب أمير المؤمنين (علیه السلام):
أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمَا وَ إِنْ کتَمْتُمَا أَنِّي لَمْ أُرِدِ النَّاسَ حَتَّی أَرَادُونِي وَ لَمْ أُبَايِعْهُمْ حَتَّی بَايَعُونِي وَ إِنَّکمَا مِمَّنْ أَرَادَنِي وَ بَايَعَنِي وَ إِنَّ الْعَامَّةَ لَمْ تُبَايِعْنِي لِسُلْطَانٍ غَالِبٍ وَ لَا لِعَرَضٍ حَاضِرٍ فَإِنْ کنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي طَائِعَيْنِ فَارْجِعَا وَ تُوبَا إِلَی اللَّهِ مِنْ قَرِيبٍ وَ إِنْ کنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي کارِهَيْنِ فَقَدْ جَعَلْتُمَا لِي عَلَيْکمَا السَّبِيلَ بِإِظْهَارِکمَا الطَّاعَةَ وَ إِسْرَارِکمَا الْمَعْصِيَةَ وَ لَعَمْرِي مَا کنْتُمَا بِأَحَقِّ الْمُهَاجِرِينَ بِالتَّقِيَّةِ وَ الْکتْمَانِ وَ إِنَّ دَفْعَکمَا هَذَا الْأَمْرَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَدْخُلَا فِيهِ کانَ أَوْسَعَ عَلَيْکمَا مِنْ خُرُوجِکمَا مِنْهُ بَعْدَ إِقْرَارِکمَا بِهِ وَ قَدْ زَعَمْتُمَا أَنِّي قَتَلْتُ عُثْمَانَ فَبَيْنِي وَ بَيْنَکمَا مَنْ تَخَلَّفَ عَنِّي وَ عَنْکمَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ثُمَّ يُلْزَمُ کلُّ امْرِئٍ بِقَدْرِ مَا احْتَمَلَ فَارْجِعَا أَيُّهَا الشَّيْخَانِ عَنْ رَأْيِکمَا فَإِنَّ الْآنَ أَعْظَمَ أَمْرِکمَا الْعَارُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَجَمَّعَ الْعَارُ وَ النَّارُ وَ السَّلَامُ .

 


متن فارسی

نامه ای است از اميرمومنان (علیه السلام)به طلحه و زبير، اين نامه را ابوجعفر اسکافی در کتاب مقدمات در مناقب اميرالمومنين (علیه السلام)، ذکر کرده است:

اما بعد از حمد خدا و درود بر پيامبر (صلی الله عليه و آله ) پس به تحقيق شما دو تن دانسته ايد هر چند آن را کتمان می داريد که همانا من به سوی مردم نرفتم، تا آن زمان که آهنگ بيعت با من را کردند، اما باز هم من دست خود را (برای اينکه با من بيعت کنند) به طرف ايشان نبردم، تا آنان با من بيعت کردند و به راستی شما دو نفر از کسانی بوديد که مرا در نظر گرفتند و با من بيعت نمودند و همانا عموم مردم به علت چيرگی و نيرومندی من يا متاع و کالايی موجود، با من بيعت نکردند (بلکه بيعت ايشان در اثر اعتقاد به حقانيت من بود) بنابراين اگر شما با ميل و رضای خاطر و به قصد فرمانبری با من بيعت کرديد (و اکنون بيعت شکنی می کنيد) پس برگرديد و زود در نزد خدا توبه کنيد و اگر با اکراه و بر خلاف ميل خود، دست بيعت به طرف من دراز نموديد، (بدانيد) که با اطاعت آشکارتان و نافرمانی پنهانتان، راه اقامه دليل را به سود من و زيان خود، در برابر من قرار داده ايد قسم به جان خودم شما د و تن، در نهان داشتن نافرمانی، و پيمانشکنی خود، از مهاجرين شايسته تر نبوديد (پس از چه روی شما دو نفر مرتکب چنين کاری شديد و ديگران نشدند) و به راستی رد کردن اين امر (امر بيعت) و کناره گيری از آن، پيش از اينکه وارد آن بشويد، بر شما بهتر و آسانتر از بيرون رفتن شما از آن ، پس از اقرار و اعترافتان به آن بود.
 و به تحقيق شما پنداشته ايد که من، عثمان را کشته ام پس کسانی از مردم مدينه که نه به سوی من آمدند و نه به سوی شما، در ميان من و شما در اين باره داوری کنند، سپس هر کس، همان مقدار کاری را که کرده (و مداخله ای که در قتل عثمان داشته) به عهده بگيرد.  ای دو مرد سالخورده، از نظر و انديشه خود باز گرديد که به راستی، بزرگترين چيزی از کار شما که امروز (يعنی در دنيا) بر شما لازم آمده، ننگ است (و اکنون از انديشه غلط خود باز گرديد) پيش از اينکه ننگ و آتش دوزخ هر دو بر شما گرد آيد، والسلام.

 

قبلی بعدی