پاكدامنى زيور تهيدستى ، و شكر گزارى زيور بى نيازى (ثروتمندى) است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت
پرسمان
نمایش مطالب 21 تا 30 از 39
ايها الناس انما الدنيا دار مجاز...که از سحبان بن وائلنيز روايت شده است بنابراين به نظر نمي رسد که تمام نهج البلاغه سخنان آنحضرت بوده باش، به ويژه آنکه بسياري از اين خطبه ها در کتابهاي مشهور ادبيات عرب يافت نمي شود
علامه ي اميني قدس سره در يازده جلد کتاب الغدير شعراء الغدير را از زمان خود رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم تا اين زمان گردآوري کرده و حديث غدير متواتر ميان شيعه و اهل سنت- و مورد قبول تمام مسلمانان- يکي از قوي ترين ادله وصي بودن علي عليه السلام است. اگر در اسلام بر هر مسلمان لازم است نسبت به مال و ثروت و ديون خود وصيت کند و وصي تعيين نمايد- تا آنجا که در صحيح بخاري (ج 3 ص 2) و صحيح مسلم (ج 4 ص 10) آمده است که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «هيچ مسلماني- اگر ثروتي داشته باشد- حق ندارد دو شب بر او بگذرد مگر آنکه وصيتش را نوشته و نزدش باشد
مباحث نهج البلاغه كه هر كدام شايسته بحث و مقايسه است، به قرار ذيل است: 1- الهيات و ماوراء الطبيعه. 2- سلوك و عبادت. 3- حكومت و عدالت. 4- اهل البيت و خلافت. 5- موعظه و حكمت. 6- دنيا و دنياپرستي.
«فصاحت را ببين كه چگونه افسار خود را به دست اين مرد داده و مهار خود را به او سپرده است. نظم عجيب الفاظ را تماشا كن؛ يكي پس از ديگري ميآيند و در اختيار او قرار ميگيرند، مانند چشمهاي كه خود به خود و بدون زحمت از زمين بجوشد. سبحان الله! جواني از عرب در شهري مانند مكه بزرگ ميشود، با هيچ حكيمي برخورد نكرده است.
و نبايد در گام هاي اول انتظار فهم دقيق و همه جانبه را داشت. از اين رو توصيه مي شود از آشنايي با حكمت ها و كلمات كوتاه آخر نهج البلاغه شروع كنيد و آهسته آهسته كه با معارف و ادبيات نهج البلاغه مانوس شديد به مطالعه خطبه ها و نامه ها بپردازيد.
علامه سيد هبه الدين شهرستاني كتابي در مورد اعتبار نهج البلاغه نوشته است به نام «ما هو نهج البلاغه». بنا به آنچه در كتاب الغدير آمده است اين كتاب در لبنان چاپ شده است و به فارسي نيز ترجمه شده و برخي مطالب مفيد نيز به ترجمه آن افزوده شده است. همچنين مرحوم شيخ هادي آل كاشف الغطاء كتابي در پاسخ شبهات در مورد نهج البلاغه نگاشته است.
از نظر اخلاقي نيز زمينه سلب كرامت شايسته زنان است را فراهم مي كند از زنان حذف و به جاي آن كاركردهاي ديگري را به آنان واگذار كرد. لابد توجه داريد كه گاهي صدور حكم از سوي مرجع تقليد آن چنان او را درگير عرصه هاي فعاليت اجتماعي مي كند كه نه روحيه زنان با او سازگار است و نه فعاليت سالم براي او ميسر است.
علي (ع) اين چهار گروه راعلي رغم اختلافاتي كه از نظر برخورداري و محروميت، و از نظر روش و سبك، و از نظر روحيه دارند جمعاً يك گروه مي داند: اهل دنيا، چرا؟ براي اينكه همه آنها در يك خصيصه مشتركند و آن اينكه همه آنها مرغاني هستند كه به نحوي ماديات دنيا آنها را شكار كرده و از رفتار و پرواز انداخته است، انسانهايي هستند اسير و برده.
بعلاوه، در زمان حيات عثمان، آنگاه كه انقلابيون عثمان را در محاصره قرار داده بودند و بر او فشار آورده بودند كه يا تغيير روش بدهد يا استعفا كند، يگانه كسي كه مورد اعتماد طرفين و سفير فيمابين بود و نظريات هر يك از آنها را علاوه بر نظريات خود به طرف ديگر مي گفت، علي بود. از همه اينها گذشته، در دستگاه عثمان فساد زيادتري را ه يافته بود و علي(ع) بر حسب وظيفه نمي توانست در زمان عثمان و يا در دوره بعد از عثمان، دربارة آنها بحث نكند و به سكوت برگزار نمايد. اينها مجموعاً سبب شده كه ذكر عثمان بيش از ديگران در كلمات علي(ع) بيايد.
سكوت علي، سكوتي حساب شده و منطقي بود نه صرفاً ناشي از اضطرار و بيچارگي؛ يعني او از ميان دو كار، بنا به مصلحت يكي را انتخاب كرد كه شاقتر و فرساينده تر بود. براي او آسان بود كه قيام كند و حداكثر آن بود كه به واسطة نداشتن يارو ياور، خودش و فرزندانش شهيد شوند. شهادت آرزوي علي بود و اتفاقاً در همين شرايط است كه جمله معروف را ضمن ديگر سخنان خود به ابوسفيان فرمود: «وَاللهِ لَابْنُ اَبيطالِبِ انَسُ بِالْمَوتِ مِنَ الطَِّفلِ بِثَديِ اُمَّةِ؛ (نهج البلاغه، خطبة 5)به خدا سوگند كه پسر ابوطالب مرگ را بيش از طفل پستان مادر ، دوست مي دارد

Pages