(مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت) مْردن از شما آغاز نشده ، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر مى رفت، اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها رفته ؛ اگر او باز نگردد شما به سوى او خواهيد رفت.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  دانستنی های نهج البلاغه (خلفا)  >  مدح عثمان در نهج البلاغة!!!

مدح عثمان در نهج البلاغة!!!

 برخى مى گويند: حضرت در خطبه اى عثمان و عملكرد او را نيز تمجيد كرده است آنجا كه مى فرمايد: «... و ما ابن ابى قحافة و لا ابن الخطاب أولى بعمل الحقّ منك و انت اقرب الى رسول الله(صلى الله عليه وآله)وشيجة رحم منهما و قد نلت من صهره ما لم ينالا»؛(1) (... و پسر ابوقحافه و پسر خطاب در كار حق از تو سزاوارتر نبودند. تو از آنان به رسول خدا نزديك ترى كه خويشاوند پيامبرى، داماد او شدى و آنان نشدند).
حضرت(عليه السلام) گويا در صدد نصيحت به عثمان است و با اين تعبيرات مى خواهد عواطف او را تحريك كند تا سنت را بر پا كرده و بدعت ها را از بين ببرد. و اين معنا با ملاحظه صدر و ذيل كلام امام روشن مى شود. و به تعبير ديگر: حضرت در صدد بازگرداندن خلافت اسلامى به جايگاه اصيل آن است.
تأييد اين مطلب اين كه حضرت امير(عليه السلام) در مواضع ديگر از نهج البلاغه اشاره به اعمال عثمان كرده و او را مورد اعتراض قرار داده است.
1 ـ حضرت(عليه السلام) در خطبه شقشقيه درباره عثمان مى فرمايد: «... الى ان قام ثالث القوم نافجاً حِضنيه بين نثيله و مُعْتَلَفه و قام معه بنو ابيه يخضمون مال الله خِضمة الإبل نبْتَة الربيع الى ان انتكث فتله واجهز عليه عمله و كبّت به بطنته...»؛(2) (تا سوّمين به مقصود رسيد و همچون چارپا بتاخت و خود را در كشتزار مسلمانان انداخت و پياپى دو پهلو را آكنده كرد و تهى ساخت. خويشاوندانش با او ايستادند و بيت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر كه مهار برد و گياه بهاران چرد، چندان اسراف ورزيد كه كار به دست و پايش بپيچيد و پرخورى به خوارى و خوارى به نگونسارى كشيد...).
2 ـ حضرت(عليه السلام) هنگام مشايعت ابوذر در وقتى كه او را به تبعيدگاه مى بردند، فرمود: «يا اباذر! انّك غضبت لله فارجُ مَن غضبت له. انّ القوم خافوك على دنیاهم و خفتهم على دينك، فاترك فى ايديهم ما خافوك عليه و اهرب بماخفتهم عليه، فما احوجهم الى ما منعتهم و ما اغناك عمّا منعوك»؛(3) (اى ابوذر! همانا تو براى خدا به خشم آمدى، پس اميد به كسى بَند كه به خاطر او خشم گرفتى. اين مردم در دنياى خود از تو ترسيدند، و تو بر دينِ خويش از آنان ترسيدى. پس آن را كه به خاطرش از تو ترسيدند. بديشان واگذار، و با آنچه از آنان برايشان ترسيدى رو به گريز در آر. بدان چه آنان را از آن بازداشتى، چه بسيار نياز دارند، و چه بى نيازى تو بدان چه از تو باز مى دارند...). (4)

(1). نهج البلاغه، خطبه 164.
(2). خطبه شقشقيه.
(3). نهج البلاغه، خطبه 126.
(4). گردآوري از کتاب: امام شناسی در قرآن وپاسخ به شبهات ،علی اصغر رضوانی، مسجد مقدس جمکران، قم، 1385هـ.ش، ج2، ص65.