(عبدالله بن عباس در مسئله اى نظر داد كه امام آن را قبول نداشت و فرمود) بر تو است كه رأى خود را به من بگويى، و من باى پيرامون آن بينديشم ، آنگاه اگر خلاقى نظر تو فرمان دادم بايد اطاعت كني!
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه (سید جعفر شهیدی)  >  در نكوهش يارانش ( خطبه شماره 180 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

180-  و من خطبة له ( عليه السلام ) في ذم العاصين من أصحابه :
أَحْمَدُ اللَّهَ عَلَى مَا قَضَى مِنْ أَمْرٍ وَ قَدَّرَ مِنْ فِعْلٍ وَ عَلَى ابْتِلَائِي بِكُمْ أَيَّتُهَا الْفِرْقَةُ الَّتِي إِذَا أَمَرْتُ لَمْ تُطِعْ وَ إِذَا دَعَوْتُ لَمْ تُجِبْ إِنْ أُمْهِلْتُمْ خُضْتُمْ وَ إِنْ حُورِبْتُمْ خُرْتُمْ وَ إِنِ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَى إِمَامٍ طَعَنْتُمْ وَ إِنْ أُجِئْتُمْ إِلَى مُشَاقَّةٍ نَكَصْتُمْ. لَا أَبَا لِغَيْرِكُمْ مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِكُمْ وَ الْجِهَادِ عَلَى حَقِّكُمْ الْمَوْتَ أَوِ الذُّلَّ لَكُمْ فَوَاللَّهِ لَئِنْ جَاءَ يَومِي وَ لَيَأْتِيَنِّي لَيُفَرِّقَنَّ بَيْنِي وَ بَيْنِكُمْ وَ أَنَا لِصُحْبَتِكُمْ قَالٍ وَ بِكُمْ غَيْرُ كَثِيرٍ لِلَّهِ أَنْتُمْ أَمَا دِينٌ يَجْمَعُكُمْ وَ لَا حَمِيَّةٌ تَشْحَذُكُمْ أَ وَ لَيْسَ عَجَباً أَنَّ مُعَاوِيَةَ يَدْعُو الْجُفَاةَ الطَّغَامَ فَيَتَّبِعُونَهُ عَلَى غَيْرِ مَعُونَةٍ وَ لَا عَطَاءٍ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ وَ أَنْتُمْ تَرِيكَةُ الْإِسْلَامِ وَ بَقِيَّةُ النَّاسِ إِلَى الْمَعُونَةِ أَوْ طَائِفَةٍ مِنَ الْعَطَاءِ فَتَفَرَّقُونَ عَنِّي وَ تَخْتَلِفُونَ عَلَيَّ إِنَّهُ لَا يَخْرُجُ إِلَيْكُمْ مِنْ أَمْرِي رِضًى فَتَرْضَوْنَهُ وَ لَا سُخْطٌ فَتَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ وَ إِنَّ أَحَبَّ مَا أَنَا لَاقٍ إِلَيَّ الْمَوْتُ قَدْ دَارَسْتُكُمُ الْكِتَابَ وَ فَاتَحْتُكُمُ الْحِجَاجَ وَ عَرَّفْتُكُمْ مَا أَنْكَرْتُمْ وَ سَوَّغْتُكُمْ مَا مَجَجْتُمْ لَوْ كَانَ الْأَعْمَى يَلْحَظُ أَوِ النَّائِمُ يَسْتَيْقِظُ وَ أَقْرِبْ بِقَوْمٍ مِنَ الْجَهْلِ بِاللَّهِ قَائِدُهُمْ مُعَاوِيَةُ وَ مُؤَدِّبُهُمُ ابْنُ النَّابِغَةِ .


متن فارسی

خدا را سپاس مى گويم بر آنچه  در علم او  گذشته است، و بر هر كارى كه مقدر داشته است، و بر اين گرفتارى كه با شما دارم  گروهى كه از رفتارشان بيزارم . اى مردمى كه اگر امر كنم فرمان نمى بريد، و اگر  بخوانمتان  پاسخ نمى دهيد، اگر فرصت يابيد  در گفتار بيهوده  فرو مى مانيد، و اگر با شما بستيزند، سست و ناتوانيد. اگر مردم بر امامى فراهم آيند، سرزنش مى كنيد، و اگر ناچار به كارى دشوار درشويد، پاى پس مى نهيد. بى حميت مردم انتظار چه مى بريد! چرا براى يارى برنمى خيزيد، و براى گرفتن حقتان نمى ستيزيد. مرگتان رساد، يا خوارى بر شما باد! به خدا، اگر مرگ من بيايد  و به سر وقتم خواهد آمد  ميان من و شما جدايى مى اندازد، حالى كه همنشينى تان را خوش نمى دارم، و با شما بودن چنان است كه گويى ياورى ندارم. راستى شما چه مردمى هستيد؟ دينى نيست كه فراهمتان آرد؟ غيرتى نداريد تا بر كارتان وادارد؟ شگفت نيست كه معاويه، بى سر و پاهاى پست را مى خواند، و آنان پى او مى روند، بى آنكه بديشان كمكى دهد، يا عطايى رساند، و من شما را  كه اسلام را يادگاريد و مانده مردم  ديندار ، مى خوانم تا يارى تان دهم، و بهره از عطا مقرر گردانم، و شما از گرد من مى پراكنيد، و آتش مخالفت مرا دامن مى زنيد. فرمانى از من به شما نمى رسد كه نشانه خشنودى باشد و آن را بپسنديد يا نشانه آزردگى و در آن يك سخن باشيد. آنچه بيشتر از هر چيز دوست دارم، و مرا بايد، مرگ است كه به سر وقتم آيد. راه دانستن كتاب خدا را به شما نمودم، و در حجت را به روى شما گشودم، آنچه را نمى شناختيد به شما شناساندم، و دانشى را كه به كامتان فرو نمى رفت، جرعه جرعه به شما نوشاندم. اگر بودى كه كورمى ديد، و خفته بيدار مى گرديد. چه نادان مردمى! كه رهبر آنان معاويه باشد و آموزگارشان پسر نابغه.

 

قبلی بعدی