(مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت) مْردن از شما آغاز نشده ، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر مى رفت، اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها رفته ؛ اگر او باز نگردد شما به سوى او خواهيد رفت.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه (سید جعفر شهیدی)  >  در بيان هلاكت مردم ( خطبه شماره 88 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

88-  و من خطبة له ( عليه السلام ) و فيها بيان للأسباب التي تهلك الناس :
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَقْصِمْ جَبَّارِي دَهْرٍ قَطُّ إِلَّا بَعْدَ تَمْهِيلٍ وَ رَخَاءٍ وَ لَمْ يَجْبُرْ عَظْمَ أَحَدٍ مِنَ الْأُمَمِ إِلَّا بَعْدَ أَزْلٍ وَ بَلَاءٍ وَ فِي دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْبٍ وَ مَا اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْبٍ مُعْتَبَرٌ وَ مَا كُلُّ ذِي قَلْبٍ بِلَبِيبٍ وَ لَا كُلُّ ذِي سَمْعٍ بِسَمِيعٍ وَ لَا كُلُّ نَاظِرٍ بِبَصِيرٍ فَيَا عَجَباً وَ مَا لِيَ لَا أَعْجَبُ مِنْ خَطَإِ هَذِهِ الْفِرَقِ عَلَى اخْتِلَافِ حُجَجِهَا فِي دِينِهَا لَا يَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِيٍّ وَ لَا يَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِيٍّ وَ لَا يُؤْمِنُونَ بِغَيْبٍ وَ لَا يَعِفُّونَ عَنْ عَيْبٍ يَعْمَلُونَ فِي الشُّبُهَاتِ وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ الْمَعْرُوفُ فِيهِمْ مَا عَرَفُوا وَ الْمُنْكَرُ عِنْدَهُمْ مَا أَنْكَرُوا مَفْزَعُهُمْ فِي الْمُعْضِلَاتِ إِلَى أَنْفُسِهِمْ وَ تَعْوِيلُهُمْ فِي الْمُهِمَّاتِ عَلَى آرَائِهِمْ كَأَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ إِمَامُ نَفْسِهِ قَدْ أَخَذَ مِنْهَا فِيمَا يَرَى بِعُرًى ثِقَاتٍ وَ أَسْبَابٍ مُحْكَمَاتٍ .


متن فارسی

و از خطبه ‏هاى آن حضرت است:

اما بعد، خداوند ستمكاران روزگار را شكست نداده، جز آن كه نخست آنان را لختى مهلت داده، و در آسايش به رويشان گشاده. و شكست هيچ مردمى را نبسته، جز از پس آنكه   گرد  سختى و بلا بر سرشان نشسته. پس در كمتر آن دشوارى كه از آن استقبال كرديد و اندك آن سختى كه بدان پشت كرديد، مايه عبرت است. نه هر كه دلى دارد، به خردى داننده است و نه هر كه گوشى دارد نيك شنونده است، و نه هر كه ديده اى دارد بيننده است. در شگفتم! و چرا شگفتى نكنم از خطاى فرقه هاى چنين، با گونه گونه حجتهاشان در دين. نه پى پيامبرى را مى گيرند و نه پذيراى كردار جا نشينند. نه غيب را باور دارند، و نه عيب را وا مى گذارند. به شبهتها كار مى كنند و به راه شهوتها مى روند. معروف نزدشان چيزى است كه شناسند و بدان خرسندند، و منكر آن است كه آن را نپسندند. در مشكلات خود را پناه جاى، شمارند، و در گشودن مهمات به راى خويش تكيه دارند. گويى هر يك از آنان امام خويش است كه در حكمى كه مى دهد  بى تشويش است  چنان بيند كه به استوارترين دستاويزها چنگ زده و محكمترين وسيلتها را به كار برده.

قبلی بعدی