برداشت جانبدارانه از نهجالبلاغه «راستِ ناقص» است
1401/02/01
آیتالله ابوالقاسم علیدوست، استاد سطح خارج حوزه علمیه با بیان اینکه بسیاری از وقتها جانبدارانه درباره نهجالبلاغه و امیرالمؤمنین(علیه السلام) سخن گفتهایم، گفت: مطالعات جانبدارانه بد نیست، اما «راستِ ناقص» است.
آیتالله ابوالقاسم علیدوست، استاد سطح خارج حوزه علمیه و پژوهشگر فقه و اصول در برنامه سوره با موضوع «نهجالبلاغه و انسان معاصر» که در آستانه شهادت حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) از شبکه چهار سیما پخش شد به تبیین رازهای ماندگاری نهجالبلاغه پرداخت.
بخش اول سخنان این پژوهشگر را در ادامه میخوانید:
اگر بخواهم نهجالبلاغه شریف را در یک جمله نه بیشتر و نه کمتر معرفی کنم، میگویم «نهجالبلاغه خلقی بدیع و هنری از اسلام برای انسان است». برای آغاز سخن، بیان دو مقدمه لازم است. مقدمه اول این است که از نهجالبلاغه زیاد گفته شده؛ شروحی که نوشته شده، استدلالهایی که بر نهجالبلاغه شریف شده است، اگر کسی اینها را جمع کند از صدها جلد عبور میکند. از خود امیرالمؤمنین که خالق نهجالبلاغه است نیز بسیار گفته شده است؛ لذا ممکن است کسی بگوید آیا چیزی باقیمانده است؟ تمام حرفها زده شده و آنچه گفته میشود تکرار گذشتهها است.
به عنوان کسی که فکر میکنم منصفانه حرف میزنم نه متعصبانه و جانبدارانه، باید بگویم آنچه گفته شده در مقابل آنچه مانده است به حساب نمیآید. خیلی گفته شده، اما بسیار مانده است. لذا متفکران، فرهیختگان و شارحان نگران نباشند که دیر به دنیا آمدهاند. در اطراف نهجالبلاغه و آفریننده این کتاب هرچه گفته شود کم است. این کتاب مانند قرآن لایتناهی است.
مقدمه دوم این است: وقتی گفتهها را درباره نهجالبلاغه مطالعه میکنیم، میبینیم بسیاری از وقتها جانبدارانه سخن گفتهایم. یعنی یک جانب برای فردی مهم بوده، آن را پررنگتر کرده است. برای مثال جرج جرداق از نگاه عدالتخواهی امام را میبیند. رسانههای ما باید این را تأکید کنند که امام علی(علیه السلام) را جانبدارانه مطالعه نکنیم. مطالعات جانبدارانه بد نیست، اما «راستِ ناقص» است. اگر راستِ ناقص، تمام قضیه انگاشته شود یک آسیب است.
نهجالبلاغه «از اسلام» و «برای انسان» است
وی در توضیح عبارت «نهجالبلاغه خلقی بدیع و هنری از اسلام برای انسان است» گفت: نهجالبلاغه یک پدیده از امیرالمؤمنین(علیه السلام) است و کپیبرداری نیست. یک خلق و تولید است. آنچه در این جمله مهم است این است که نهجالبلاغه «از اسلام» و «برای انسان» است. این پدیده در دامن اسلام تولید شد، چرا که امیرالمؤمنین(علیه السلام) شاگرد پیامبر( صلي الله عليه وآله ) است. پس نهجالبلاغه مثل قرآن، اسلامی است. اگر فضیلتی از نهجالبلاغه گفته میشود باید آن را به حساب پیامبر( صلي الله عليه وآله ) و اسلام نیز گذاشت. امیرالمؤمنین(علیه السلام) جدای از اسلام نیست.
حال چرا میگوییم نهجالبلاغه برای انسان (فارغ از مذهب و فرهنگ و جغرافیا و ...) است؟ وقتی گزارههای دینی را نگاه میکنیم میبینیم سه قسم هستند. برخی گزارهها مذهبی هستند مثل بسیار از روایاتی که از امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) در زمینه احکام صادر شده است و در فضای شیعی استفاده میشود. برخی گزارهها اسلامی هستند مثل برخی آیات قرآن کریم. اما یک سلسله گزارههای دینی داریم که مخاطب آنها بشر است. آن هم نه بشر یک دوران، همه دورانها. اینها گزارههای جهانی و جاودانه است. شما وقتی به نهجالبلاغه نگاه میکنید بسیاری از گزارههایش چنین است. البته قرآن نیز همینطور است. یعنی برای انسان هستند، فارغ از هر دین و مذهب. نامههای حضرت را ببینید یکی از آنها نامه به مالک اشتر است. اصلاً زمان ندارد و کهنه نمیشود.
یک ظلم روانی به نهجالبلاغه شده است. ظلم روان، ظلمی است که احساس نمیشود. جا افتاده و نرم است. ممکن است هیئت دولت برای مثال در شروع کار خود یک فراز از نهجالبلاغه بخواند اما منظور ما این است که نهجالبلاغه جزء وجود جامعه شود. پس وقتی نهجالبلاغه برای انسان است یعنی برای همیشه تاریخ است.
نهجالبلاغه شخصیتهایی را از غیر دین اسلام متوقف کرده است. برای مثال جبران خلیل جبران، نویسنده پرشور مسیحی، رکس بنزائد دانشمند مسیحی، عبدالرحمان میحلفی از مجارستان و جرج جرداق که همه میشناسیم و غیر از کتاب معروفش کتاب دیگری به نام روائع نهجالبلاغه نیز دارد. در طول تاریخ شخصیتهای فراوانی فارغ از فرهنگ و جغرافیا و مذهب جذب نهجالبلاغه شدهاند.
زیبایی و فخامت نهجالبلاغه ممکن است نقطه شروع باشد اما نقطه توطن نبوده است. چون از امیرالمؤمنین است و اثر هر انسانی تابش وجود اوست. روایتی از امام صادق(علیه السلام) وجود دارد که وقتی سلیمان دیلمی از امام تفسیر آیه «وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا، وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا» را میپرسد، امام فرمودند: مراد از «شمس» در این آیه رسولالله( صلي الله عليه وآله ) است که به بشریت میتابد و مراد از «قمر»، امیرالمؤمنین(علیه السلام) است که از پی پیامبر( صلي الله عليه وآله ) میآید. این جزء باورهای اسلامی است که قرآن کریم ظاهر و باطنی دارد. اشکالی ندارد که معنی آیات، شمس ظاهری و ماه ظاهری هم باشد، چنانکه، آسمان خورشید ماه دارد، رسولالله( صلي الله عليه وآله ) خورشید زمین و امیرالمؤمنین(علیه السلام) ماه زمین هستند.
چه مشابهتی بین خورشید و پیامبر( صلي الله عليه وآله ) و بین ماه و امیرالمؤمنین(علیه السلام) هست؟ خورشید نیاز همه دورانهاست. به همه انسانها، از خودی و غیرخودی میتابد. شما هر روز خورشید را میبینید، اما خسته نمیشوید. ماه هم همینطور است بر همه میتابد، عالم را روشن میکند. ماه تکرار ندارد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) به این معنا، ماه است. حضرت علی(علیه السلام) گرچه در دامان اسلام تربیت شد، اما برای انسان است. چرا نهجالبلاغه جاودانه است؟ چون امیرالمؤمنین اینطور است. تابش حضرت امیرالمؤمنین و رسول اکرم( صلي الله عليه وآله ) مشروط نیست و در رأس آنها خداوند نیز چنین است. در دعای ماه رجب میخوانیم «یا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً».
مردِ مدیریت متضادنماها
نکته دوم این است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) شخصیت بهروزی است. یعنی مربوط به گذشته نیست. در عین حال مدزده هم نیست. به همین دلیل نسخههایی که میدهد برخاسته از فطرت است، برخاسته از عقل و حکمت است، پس به درد آیندگان میخورد. نکته دیگر در راز ماندگاری نهجالبلاغه این است که امیرالمؤمنین(علیه السلام)، مردِ مدیریت متضادنماها است. برای فهم این جمله لازم است فراتر از نهجالبلاغه و امیرالمؤمنین سخن بگوییم. هر انسان و جامعهای گاهی بین دو چیزی که متضادنما است قرار میگیرد. یعنی دو چیزی که واقعاً متضاد نیستند، اما جمع آنها سخت است. اگر انسان و جامعه این متضادنماها را مدیریت کرد و به یک راهحل معقول رسید، توانسته است آنها را مدیریت کند.
گاهی واقعاً دو چیز متضادند، اما خیلی وقتها متضادنما هستند. اینکه یک انسان، صراط المستقیم شود و بتواند این متضادنماها را مدیریت کند و برای آنها راهحل بدهد، این کار، یک اثر ماندگار میشود. ممکن است ما یک دوگانهای درست کنیم؛ مثلاً در فضای سیاسی میگوییم یا «استقلال، آزادی، مقاومت و ایستادن روی پای خود»، یا «ارتباط با دنیا و ...» خیلیها در حل این دوگانه در ماندهاند. ممکن است عدهای راه اول را انتخاب کنند و عده دیگری راه دوم را، اما اگر کسی بتواند این دوگانه را مدیریت کند، هم استقلال کشور، هم آزادی مردم حفظ شد و هم اقتصاد کشور شکوفا شود و با دنیا هم درگیر نشود، توانسته است این دوگانه را مدیریت کند. اگر حاکمیت پشتوانه قوی مردمی داشته باشد از این سرمایه میتواند برای مدیریت این دوگانه استفاده کند.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) نه دیندار خشک و بیمقصد است، نه جذاب عوامپسند که بخواهد باج بدهد. جایی که باید با خشکمقدسان درگیر شود (خوارج) درگیر میشود و جایی که باید روی اصول بایستد، میایستد. برخی این شرایط را نمیتوانند مدیریت کنند، یا میشود طالبان و داعش که تجسم دینداری یخزده هستند یا از سوی دیگر تبدیل به فردی میشود که تند تند باج میدهد. اما امیرالمؤمنین(علیه السلام) صلاح حاکمان را مطرح میکند و در کنار آن از استقامت مردم سخن میگوید و میفرماید: «مردم اصلاح نمىشوند جز آن كه زمامداران اصلاح شوند، و زمامداران اصلاح نمىشوند جز با ایستادگی مردم» یعنی این دو را در کنار هم قرار میدهد. حضرت دشمنتراشی نمیکند، کسی را طرد نمیکند، اما تکیه بر احزاب فاسق هم ندارد. ایشان در جملهای فرمودند: «ناراحتم که سفیهان این امت کار را به دست بگیرند». یعنی در عین اینکه دشمنتراشی نمیکند، جامعه را هم تکهتکه نمیکند.
ایشان در نامه به مالک اشتر میفرماید ممکن است در مصر بتپرست هم باشد، بگذار باشد، تا وقتی خیانت نکرده و دست به اسلحه نبرده و اختلال ایجاد نکرده باید از حقوق شهروندی بهرهمند باشد. حضرت از کسانی است که برای اجرای حد عجله دارد، البته عجله معقول، گذشت نمیکند. اگر گردنبندی از بیتالمال بر گردن دخترش ببیند سریع دستور میدهد آن را بازگرداند. چنین چیزی را تحمل نمیکند و اگر کسی فساد کند او را مجازات میکند. اما «تندروی مصلحتنااندیش» هم ندارد. مثلاً اگر اجرای حدی از حدود، انسانی را ملحق به کفار کند، دست نگه میدارد. فرمود در بلاد کفر اجرای حد نکنید. امیرالمؤمنین در عین اجرای حد، مصلحتاندیش هم است. اینها مدیریت است.
برخی نمیتوانند مثلاً بین تکبر و وقار را مدیریت کنند. به نام وقار متکبرند یا به نام خضوع به حماقت نزدیک میشوند. یکی از مشکلات راستِ ناقص همین است که مثلاً شخصی میگوید حضرت علی(علیه السلام) نجاشی را که یک شیعه بود با قاطعیت به دلیل خوردن شراب حد زد. اما نمیگوید همین امام میفرمایند اگر حد زدن موجب شود فردی به کفار ملحق شود، حد را اجرا نکنید.
منبع :خبرگزاری ایکنا