اى مردم، بايد خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه كيفر ، ترسان بنگرد ، زيرا كسى كه رفاه و گشايش را زمينة گرفتار شدن خويش نداند ، پس خود را از حوادث ترسناك ايمن مى پندارد و آن كس كه تنگدستى را آزمايش الهى نداند پاداشى را كه اميدى به آن بود از دست خواهد
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه (سید جعفر شهیدی)  >  اندرز به مردم ( خطبه شماره 4 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

4-  و من خطبة له ( عليه السلام ) و هي من أفصح كلامه ( عليه السلام ) و فيها يعظ الناس و يهديهم من ضلالتهم و يقال إنه خطبها بعد قتل طلحة و الزبير :
بِنَا اهْتَدَيْتُمْ فِي الظَّلْمَاءِ وَ تَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ الْعَلْيَاءِ وَ بِنَا أَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ الْوَاعِيَةَ وَ كَيْفَ يُرَاعِي النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّيْحَةُ رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ يُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ مَا زِلْتُ أَنْتَظِرُ بِكُمْ عَوَاقِبَ الْغَدْرِ وَ أَتَوَسَّمُكُمْ بِحِلْيَةِ الْمُغْتَرِّينَ حَتَّى سَتَرَنِي عَنْكُمْ جِلْبَابُ الدِّينِ وَ بَصَّرَنِيكُمْ صِدْقُ النِّيَّةِ أَقَمْتُ لَكُمْ عَلَى سَنَنِ الْحَقِّ فِي جَوَادِّ الْمَضَلَّةِ حَيْثُ تَلْتَقُونَ وَ لَا دَلِيلَ وَ تَحْتَفِرُونَ وَ لَا تُمِيهُونَ الْيَوْمَ أُنْطِقُ لَكُمُ الْعَجْمَاءَ ذَاتَ الْبَيَانِ عَزَبَ رَأْيُ امْرِئٍ تَخَلَّفَ عَنِّي مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ لَمْ يُوجِسْ مُوسَى ( عليه السلام ) خِيفَةً عَلَى نَفْسِهِ بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُهَّالِ وَ دُوَلِ الضَّلَالِ الْيَوْمَ تَوَاقَفْنَا عَلَى سَبِيلِ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ مَنْ وَثِقَ بِمَاءٍ لَمْ يَظْمَأْ .


متن فارسی

به راهنمايى ما از تاريكى درآمديد، به ذروه برترى برآمديد. از شب تاريك برون شديد و به سپيده روشن درون شديد. كر باد گوشى كه بانگ بلند را نشنود! و آن كه بانگ بلند او را كر كند، آواى نرم در او چگونه اثر كند؟ دلى كه از ترس خدا لرزان است، پايدار و با اطمينان است. پيوسته پيمان شكنى شما را مى پاييدم، و نشان فريفتگى را در چهره تان مى ديدم. راه دينداران را مى پيموديد، و آن نبوديد كه مى نموديد. به صفاى باطن درون شما را مى خواندم، و بر شما حكم ظاهر مى راندم. بر راه حق ايستادم، و آن را از راههاى گمراهى جدا كردم، و به شما نشان دادم. حالى كه مى پوييديد، و راهنمايى نمى ديديد، چاه مى كنديد، و به آبى نمى رسيديد، و اين اشارت است كه گوياتر از صد مقالت است. روى رستگارى نبيند آن كه خلاف من گزيند، چه از آن روز كه حق را ديدم، در آن دو دل نگرديدم. بيم موسى نه برجان بود كه بر مردم نادان بود، مبادا گمراهان به حيلت چير شوند و بر آنان امير. امروز حق و باطل آشكار است و راه عذر بر شما بسته، و آن كه بر لب جوى نشسته است، از بيم تشنگى رسته.

 

قبلی بعدی