1420. تقوا در هر زمان
اتق الله فی کل صباح و مساء.
در هر صبح و شام رعایت تقوا کن! ( نامه 56)
1421. وصیت به تقوی
فی وصیته للحسن و الحسین علیهماالسلام لما ضربه ابن ملجم لعنه الله: اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی، بتقوی الله، و نظم امرکم.
وصیتی است به حسن و حسین علیهماالسلام پس از آن که ابن ملجم لعنت الله علیه، او را ضربت زد: شما و همه فرزندان و دودمانم و هر کسی را که نامه من به او برسد توصیه می کنم به تقوای الهی و نظم امور خویش. ( نامه 47)
1422. تقوی داروست
ان تقوی الله دواء قلوبکم، و بصر عمی افئدتکم، و شفاء مرض اجسادکم، و صلاح فساد صدورکم، و طهور دنس انفسکم، و جلاء عشا ابصارکم.
همانا تقوای خداوند برای شما دوای درد دل ها است و چشم برای کوری دل ها و شفای بیماری جسدها و اصلاح فساد سینه ها و پاکی آلودگی نفوس و روشنایی پرده های چشمان. ( خطبه 198)
1423. پیش گرفتن تقوا
اوصیکم بتقوی الله … داووا بها الاسقام، و بادروا بها الحمام، و اعتبروا بمن اضاعها، و لا یعتبرن بکم من اطاعها.
شما را به تقوای خداوندی توصیه می کنم و اینکه بیماری هایتان را با این دوا درمان کنید، و با همین صفت به پیشواز مرگ بروید و از وخامت عاقبت کسانی که تقوا را ضایع کردند عبرت بگیرید و مبادا که پیروان مطیع تقوا از شما پند و عبرت بگیرند. (خطبه 191)
1424. تقوا بالاترین عمل
لا یقل عمل مع التقوی، و کیف یقل ما یتقبل؟
عملی که همراه با تقوا باشد کم نیست، چگونه کم خواهد بود عملی که مورد قبول درگاه خدا باشد؟( حکمت 95)
1425. آنچه دل را می میراند
من قل ورعه مات قلبه، و من مات قلبه دخل النار.
هر کس ورعش کم شود قلبش می میرد و آنکه قلبش بمیرد داخل آتش می گردد. ( حکمت 349)
1426. تقوا پیشه کن
اتق الله بعضی التقی و ان قل، و اجعل بینک و بین الله سترا و ان رق.
تقوا پیشه کن گرچه کم باشد، میان خود و خدا پرده ای قرار ده گرچه نازک باشد. ( حکمت 242)
1427. بهترین بزرگواری
لا کرم کالتقوی.
هیچ بزرگواری، مثل تقوا نیست. ( حکمت 113)
1428. تقوی بورزید!
اتق الله الذی نفعکم بموعظته، و وعظکم، برسالته، و امتن علیکم بنعمته. فعبدوا انفسکم لعبادته، و اخرجوا الیه من حق طاعته.
تقوا بورزید برای خدا، که شما را با پند خود منفعت داد و با رسالت پیامبرش شما را نصیحت نمود و با نعمتش به شما احسان فرمود، نفس خود را برای عبادت خداوندی رام و مطیع بسازید و حرکت کنید به سوی خداوند با اطاعتی که شایسته او است. ( خطبه 198)
1429. تقوای الهی در تمام موارد
اتقوا الله فی عباده و بلاده، فانکم مسؤ ولون حتی عن البقاع و البهائم.
تقوای الهی را درباره بندگان خدا و شهرها رعایت کنید؛ زیرا حتی درباره ساختمان ها و حیوانات از شما سؤال خواهد شد. ( خطبه 167)
1430. سفارش به تقوای الهی
اوصیکم، ایها الناس! بتقوی الله و کثره حمده علی آلائه الیکم، و نعمائه علیکم، و بلائه لدیکم. فکم خصکم بنعمه، و تدارککم برحمه!
ای مردم! من شما را نسبت به احسان ها و نعمت هایی که خدا به شما ارزانی داشته و آزمایشی که متوجه تان نموده، به تقوا و حمد بسیار خداوند سفارش می کنم. چه بسیار نعمت هایی که مخصوص شما نبوده و به رحمت خود شما را مورد عنایت قرار داده است. ( خطبه 188)
1431. نتیجه ترس از خدا
اتقو الله عبادالله! تقیه ذی لب شغل التفکر قلبه، و انصب الخوف بدنه، و اسهر التهجد غرار نومه.
ای بندگان خدا! از خدا بترسید، همچون ترسیدن خردمندی که اندیشه (مبداء و معاد) دل او را به خود مشغول ساخته و ترس (از خدا و رستاخیز) پیکرش را رنجور کرده و عبادت شبانه همان اندک خوابش را هم از او گرفته است. ( خطبه 83)
1432. بهترین سفارش
اوصیکم عبادالله بتقوی الله فانها خیر ما تواصی العباد به، و خیر عواقب الامور عندالله.
ای بندگان خدا! شما را به تقوای خدا سفارش می کنم؛ زیرا این بهترین سفارشی است که بندگان به یکدیگر می کنند و در پیشگاه خداوند بهترین پایان امور است. ( خطبه 173)
1433. تقوا کلید هر در بسته
ان تقوی الله مفتاح سداد، و ذخیره معاد، و عتق من کل ملکه، و نجاه من کل هلکه.
همانا تقوای الهی، کلید هر در بسته و ذخیره آخرت و سبب آزادی از هر بردگی و نجات از هر هلاکتی است. ( خطبه 230)
1434. تعالی بخشیدن به روح
اسهروا عیونکم، و اضمرو بطونکم، و استعملوا اقدامکم، و انفقوا اموالکم، و خذوا من اجسادکم فجودوا بها علی انفسکم، و لا تبخلوا بها عنها.
چشمانتان را شب ها بیدار دارید و شکم هایتان را گرسنه و لاغر و پاهایتان را به کار گیرید و اموالتان را انفاق کنید و از جسم هایتان بگیرید و به جان هایتان ببخشید و از این کار بخل و دریغ نورزید. ( خطبه 183)
1435. تقوای اولیاالله
ان تقوای حمت اولیا ءالله محارمه و الزمت قلوبهم مخافته، حتی اسهرت لیالیهم، و اظمات هو اجرهم.
همانا تقوای الهی اولیای خدا را از حرام های او بازداشته و ترس از او در دلهایشان جای داده، چندان که آنان در شب ها بیدار (برای عبادت) و در روزهای داغ تشنه (به روزه) نگه داشته است. ( خطبه 114)
1436. تنها مونس
ان تقوی الله دواء داء قلوبکم، و بصر عمی افئدتکم، و شفاء مرض اجسادکم، و صلاح فساد صدورکم، و طهور دنس انفسکم، و جلاء عشا ابصارکم.
همانا تقوای خدا داروی بیماری قلب های شماست و بینایی کوری دل های شما و شفای بیماری جسم هایتان و باعث اصلاح تباهی سینه های شما و پاک کننده ی آلودگی جان های شما و جلادهنده تاریکی چشم های شما می باشد. ( خطبه 198)
1437. عدم غفلت از دنیا
ازهد فی الدنیا یبصرک الله عوراتها، و لا تغفل؛ فلست بمغفول عنک!
در دنیا پرهیزگار باش تا خدای بزرگ تو را بر عیب های آن بینا گرداند و بی خبر مباش؛ زیرا که از تو غافل نیستند. ( حکمت 391)
1438. سرانجام تقواپیشگان
اعلموا عبادالله! ان المتقین ذهبوا بعاجل الدنیا و آجل الاخره.
ای بندگان خدا! بدانید که پرهیزگاران هم از دنیا بهره مندند و هم از آخرت. ( نامه 27)
1439. امر به تقوای الهی
من کتابه للاشتر حین ولاه مصر: امره بتقوی الله، و ایثار طاعته، و اتباع ما امر به فی کتابه: من فرائضه و سننه، التی لا یسعد احد الا باتباعها، و لا یشقی الا مع جحودها و اضاعتها.
در فرمان استانداری مصر به مالک اشتر می فرماید: امر می کند او (مالک) را به تقوای الهی و برگزیدگان فرمان خدا و پیروی از واجبات و مستحبات او که در کتابش (قرآن کریم) به آن ها فرمان داده است و هیچ کس جز با انکار و فرو گذاشتن آن ها بدبخت نمی شود. ( نامه 53)
1440. وصف پرهیزگاران
… ان کان فی الغافلین کتب فی الذاکرین، و ان کان فی الذاکرین لم یکتب من الغافلین.
در وصف پرهیزگاران می فرماید: اگر در میان غافلان باشد از شما یاد کنندگان خدا قلمداد می شود و اگر در میان یاد کنندگان خدا باشد، در زمره غافلان نوشته نمی شود.(که به زبان ذکر گویند و به دل از خدا غافل باشند.) ( خطبه 193)
1441. پرهیزگاران چگونه اند؟
المتقون فیها (فی الدنیا) هم اهل الفضائل. منطقهم الصواب، و ملبسهم الاقتصاد، و مشیهم التواضع.
پرهیزگاران در دنیا اهل فضایل اند، گفتارشان راست و لباسشان متوسط و راه رفتنشان با تواضع و فروتنی است. ( خطبه 193)
1442. تقوای الهی را پیشه کن
اوصیکم بتقوی الله … ایقضوا بها نومکم، و اقطعوا بها یومکم.
شما را به تقوای الهی سفارش می کنم … باتقوا خواب خود را به بیداری بدل کنید و روز خود را با آن به پایان رسانید. ( خطبه 191)
1443. ترس از خدا
کل خوف محقق الا خوف الله فانه معلول … ان هو خاف عبدا من عبیده؛ اعطاه من خوفه ما لا یعطی ربه، فجعل خوفه من العباد نقدا، و خوفه من خالقه ضمارا و وعدا.
هر ترسی حقیقی است جز ترس از خدا که بیمار و آفت زده است … اگر کسی از بنده ای از بندگان خدا بترسد، آثار ترس در رفتار او آشکار می شود، اما در برابر پروردگار خود چنین نیست، پس او ترس از بندگان را نقد می شمارد و ترس از آفریدگار را نسیه و وعده. ( خطبه 160)
1444. رفتار صحیح در دنیا
اعلموا عبادالله ان المتقین ذهبوا بعاجل الدنیا و آجل الاخره، فشارکوا اهل الدنیا فی دنیاهم، و لم یشارکوا اهل الدنیا فی آخرتهم؛ سکنوا الدنیا بافضل ما سکنت، و اکلوها بافضل ما اکلت، فحظوا من الدنیا بما حظی به المترفون، و اخذوا منها ما اخذه الجبابره المتکبرون. ثم انقلبوا عنها بالزاد المبلغ؛ والمتجر الرابح. اصابوا لذه زهد الدنیا فی دنیاهم، و تیقنوا انهم جیران الله غدا فی آخرتهم. لاترد لهم دعوه، و لا ینقص لهم نصیب من لذه.
ای بندگان خدا! بدانید که پرهیزگاران، دنیای زودگذر و آخرت دیرپا را به دست آوردند. با اهل دنیا در دنیایشان شریک شدند و اهل دنیا را در آخرت خود شریک نکردند. در دنیا به بهترین گونه سکونت کردند و از بهترین خوردنی های آن خوردند و از دنیا همان بهره ای را بردند که توانگران خوشگذران می برند و همان کامی را برگرفتند که گردنکشان متکبر بر می گیرند، آن گاه با توشه ای که به مقصد می رساندشان و با تجارتی پرسود از دنیا رفتند. در دنیای خود به لذت زهد و بی اعتنایی به دنیا دست یافتند و یقین داشتند که فردای قیامت در جوار خداوند هستند، دعایشان هرگز بی اجابت نمی ماند و بهره آنان از خوشی و آسایش هیچ کم نمی گردد. ( نامه 27)
1445. رفتار پرهیزگار
(المتقی) دنوه ممن دنا منه لین و رحمه.
(پرهیزگار) رفتارش با کسی که با او معاشرت دارد، توام با نرمش و رحمت است. ( خطبه 193)
1446. نوری در تاریکی ها
اعلموا! انه من یتق الله یجعل له مخرجا من الفتن، و نورا من الظلم.
بدانید که هر کس تقوای الهی در پیش گیرد، خداوند برای او راه خروجی از فتنه ها قرار دهد و نوری در تاریکی ها.
1447. پرهیزگار از دیدگاه امیر (علیه السلام)
… یعفو عمن ظلمه، و یعطی من حرمه، و یصل من قطعه، بعیدا فحشه، لینا قوله، غائبا منکره، حاضرا معروفه.
(پرهیزگار) از کسی که به او ستم کرده، می گذرد و به آن که محرومش ساخته عطا می کند و با کسی که پیوندش را قطع کرده می پیوندند، او از دشنام به دور است، سخنش نرم و بدی هایش پنهان و نیکی هایش آشکار است. ( خطبه 183)
1448. توصیف پرهیزگاران
یمسی و همه الشکر، و یصبح و همه الذکر. یبیت حذرا و یصبح فرحا؛ حذرا لما من الغفله، و فرحا بما اصاب من الفضل و الرحمه.
در توصیف پرهیزگاران می فرماید: شب را آغاز می کند در حالی که هم او شکرگزاری حق است و روز را آغاز می کند در حالی که هم و غمش یاد خداست. شب را با ترس می گذراند و روز را با شادمانی، ترس از غفلت خویش که از آن برحذر داشته شده است و شادمانی به سبب فضل و رحمت خدا که شامل حال او شده است. ( خطبه 193)
1449. صفت پرهیزگاران
فی صفه المتقین: صبروا ایاما قصیره اعقبتهم راحه طویله.
در وصف پرهیزگاران می فرماید: چند صباحی صبر کردند و در پی آن به آسایشی طولانی دست یافتند. ( خطبه 193)
1450. همت های والا
لا تعدو علی عزیمه جدهم بلاده الغفلات، و لا تنتصل فی هممهم خدائع الشهوات.
(در وصف پرهیزگاران): نادانی غفلت ها بر تصمیم آن ها چیره نگردد و تیرهای خدعه آلود شهوت ها، در اراده ها وهمت های آنان کارگر نمی افتد. ( خطبه 193)
1451. بالاترین عزت
لا عز اعز من التقوی.
هیچ عزتی، عزیزتر و گرامی تر از پرهیزگاری نیست. ( خطبه 193)
1452. وپژگی پرهیزکاران
فی صفة المتقین: فهم لانفسهم متهمون و من اعمالهم مشفقون.
در وصف پرهیزگاران می فرماید: خود را متهم می سازند و از کرده های خویش هراسان اند. ( حکمت 371)
1453. خنده و سکوت پرهیزگار
… ان صمت لم یغمه صمته، و ان ضحک لم یعل صوته.
(انسان پرهیزگار) اگر سکوت کند سکوتش وی را اندوهگین نمی سازد و اگر بخندد صدایش به قهقهه بلند نمی شود. ( خطبه 193)
1454. خلوص پرهیزگاران
قد اخلص لله فاستخلصه.
(از صفات پرهیزگاران): عمل را برای رضای خدا به جا آورند، پس خداوند هم خلوصشان را بپذیرد. ( خطبه 87)
1455. نیاز پرهیزگاران
فی صفه المتقین: حاجاتهم خفیفه، و انفسهم عفیفه.
در توصیف پرهیزگاران می فرماید: نیازهایشان سبک است و جان هایشان عفیف و با مناعت. ( خطبه 193)
1456. عظمت تقوای الهی
اعتصموا بتقوی الله، فان لها حبلا وثیقا عروته، و معقلا منیعا ذروته.
به تقوای الهی چنگ زنید؛ زیرا که تقوا را ریسمانی است دستگیره اش استوار و پناهگاهی است بلندایش تسخیر ناپذیر. ( خطبه 190)
1457. نشانه های پرهیزگاران
فمن علامة احدهم انک تری له قوه فی دین … و حرصاً فی علم، و علماً فی حلم.
از نشانه های (پرهیزگاران) این که می بینی آن ها را در دین نیرومند … و در کسب دانش حریص و دارای علم توام با حلم اند. ( خطبه 193)
1458. معنای معصوم
اوصیکم، عبادالله، بتقوی الله، فانها الزمام و القوام، فتمسکوا بوثائقها، و اعتصموا بحقائقها، تؤ ل بکم الی اکنان الداعه و اوطان السعه.
ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی سفارش می کنم؛ زیرا که تقوا زمام و قوام است، پس به رشته های آن بیاویزید و به حقایقش چنگ زنید تا شما را به سرمنزل آسایش و جایگاه های رفاه برساند. ( خطبه 195)
1459. پناهگاه محکم بشر
اعلموا عبادالله! ان التقوی دار حصن عزیز، و الفجور دار حصن ذلیل … الا و بالتقوی تقطع حمه الخطایا.
ای بندگان خدا! بدانید که تقوا پناهگاهی محکم و استوار است و بدکاری و گناه حصاری ذلت آور است … آگاه باشید که با پرهیزگاری می توان زهر گناهان را از بین برد. ( خطبه 157)
1460. پرهیزگاری و سلامتی بدن
الا افضل من صحه البدن تقوی القلب.
آگاه باشید که پرهیزگاری دل، از صحت بدن بالاتر است. ( حکمت 388)
1461. زایل کننده پرهیزگاری
من کثر کلامه کثر خطؤه، و من کثر خطؤه قل حیاؤه، و من قل حیاؤه قل ورعه، و من قل ورعه مات قلبه، و من مات قلبه دخل النار.
آن که زیاد حرف بزند اشتباهش زیاد خواهد بود و آن که اشتباهش زیاد گردد حیا و شرمش کم شود و کسی که شرمش کم شود، پرهیزگاری اش کم شود و آن که پرهیزگاری اش کم گردد قلبش بمیرد و آن که قلبش بمیرد داخل جهنم شود. ( حکمت 349)
1462. جلوگیری از سقوط در مهلکه
الزهد ثروه، و الورع جنه.
زهد ثروت، و پرهیزگاری سپر (از سقوط در مهلکه ها) است. ( حکمت 4)
1463. انسان پارسا
قال علیه السلام لهمام فی وصف المتقین: ارادتهم الدنیا فلم یریدوها.
به همام در توصیف پرهیزگاران می فرماید: دنیا آنان را خواست، اما آنان دنیا را نخواستند. ( خطبه 193)
1464. سرور اخلاق
التقی رئیس الاخلاق.
پرهیزگاری، سرور و رئیس اخلاق است. ( حکمت 410)
1465. بزرگی و پرهیزکاری
لا کرم کالتقوی.
هیچ بزرگی و ارجمندی به پای پرهیزگاری نرسد. ( حکمت 113)
1466. نشانه ایمان
الایمان ان تؤ ثر الصدق حیث یضرک، علی الکذب حیث ینفعک، و الا یکون فی حدیثک فضل عن عملک، و ان تتقی الله فی حدیث غیرک.
نشانه ایمان آن است که راستگویی را در آن جا که به زیان توست به دروغ گویی که به سود توست برگزینی، بیش از آن چه عمل می کنی نگویی و در نقل حدیث از دیگران تقوای الهی را منظور داری. ( حکمت 458)
1467. عمل در درگاه خداوند
لا یقل عمل مع التقوی، و کیف یقل ما یتقبل؟
هیچ کاری که باتقوا همراه است کم محسوب نشود، چگونه می توان کم شمرد آن عملی که قبول درگاه حق شده است؟( حکمت 95)
1468. حالات پرهیزگاران
فی صفه المتقین: غضوا ابصارهم عما حرم الله علیهم، و وقفوا اسماعهم علی العالم النافع لهم.
در صفت مردم باتقوا فرمود: چشمان خود را از آن چه که به آنان تحریم فرموده است پوشیدند و گوش های خود را به آن علم که برای آنان سودمند است فرا دادند. ( خطبه 193)
1469. تقوا، دوای درد جان ها
ان تقوی الله دواء داء قلوبکم، و بصر عمی افئدتکم، و شفاء مرض اجسادکم.
همانا تقوای خداوندی برای شما دوای درد دل ها است و چشمی برای کوری دل ها و شفای بیماری جسدها. ( خطبه 198)
1470. توصیه به تقوای الهی
اوصیکم عبادالله بتقوی الله التی هی الزاد و بها المعاذ: زاد مبلغ، و معاذ منجح.
ای بندگان خدا! من شما را به تقوا و پرهیز از خشم خدا سفارش می کنم. تقوایی که توشه آخرت است و به وسیله آن پناه یافتن از عذاب الهی حاصل می گردد، توشه ای رساننده انسان به سعادت و پناهگاهی رستگاری آور. ( خطبه 114)
1471. اثرات پرهیزگاری
من اخذ بالتقوی عزبت عنه الشدائد بعد دنوها … و هطلت علیه الکرامه بعد قحوطها، و تحدبت علیه الرحمه بعد نفورها، و تفرجت علیه النعم بعد نضوبها، و بلت علیه البرکه بعد ارذاذها.
هر کس تقوا را پیشه ساخت، سختی ها از وی دور و ناپدید شد. کرامت بر او باریدن گرفت، پس از آن که از وی بریده بود و رحمت خداوندی با لطف و محبت به او روی آورد پس از فرار و نفرت از وی و چشمه سارهای نعمت ها برای او شکافت و روان گشت، بعد از فروکش کردن و نایاب شدن آن ها و باران برکت پس از کم شدن آن بر او باریدن گرفت. ( خطبه 198)
1472. نکوهش دنیا
لا خیر فی شیء من ازوادها الا التقوی.
خیر و خوبی در هیچ یک از توشه های دنیا نیست مگر در تقوا و پرهیزگاری. ( خطبه 111)
1473. نگریستن به نشانه های تقوا
این العقول المستصبحه بمصابیح الهدی، و الابصار اللامحه الی النار التقوی!
کجا هستند (و یا چه شدند) آن عقولی که از انوار هدایت روشنی ها کسب کرده اند؟و کجا هستند آن دیده های دیده ور که به نشانه های تقوا می نگرند؟ ( خطبه 144)
1474. رابطه تقوا و خصومت
لا یستطیع ان یتقی الله من خاصم.
هر کس که در خصومت مبالغه کند نمی تواند تقوا برای خدا داشته باشد. ( حکمت 298)
1475. پند تقوا
و سیق الذین اتقوا ربهم الی الجنه زمرا قد امن العذاب، و انقطع العتاب. و زحرحوا عن النار. و اطمانت بهم الدار، و رضوا المثوی و القرار. الذین کانت اعمالهم فی الدنیا زاکیه. و اعینهم باکیه. و کان لیلهم فی دنیاهم نهارا، تخشعا و استغفارا؛ و کان نهار هم لیلا، توحشا و انقطاعا. فجعل الله لهم الجنه مآبا، و الجزاء ثوابا، و کانوا احق بها و اهلها فی ملک دائم، و نعیم قائم.
و آنان که تقوا ورزیدند، گروه گروه رهسپار بهشت شدند در امنیت از عذاب و انقطاع از ملامت. آنان از آتش برکنار گشتند و در جایگاه امن و آرامش قرار یافتند و به آن منزلگاه ابدی و قرارگاه جاودانی خشنود گشتند.
اینان کسانی بودند که اعمالشان پاکیزه و چشمانشان (از ترس خطاها) گریان بود.
شب تاریک به جهت بیداری های با خشوع و استغفار در زندگی دنیوی برای آنان روز بود و روزشان به جهت وحشت از ارتکاب زشتی ها و انقطاع از پیشگاه خداوندی شب ظلمانی. خداوند بهشت را برای آنان منزلگاه نهایی و ثواب را پاداش قرار داد که سزاوارش بودند و شایسته همنشینی با بهشتیان، در ملکی ابدی و نعمت هایی پایدار.(خطبه 190)
1476. نکوهش طمع
فی صفه المتقین: فمن علامه احدهم انک تری له قوه فی دین … و صبرا فی شده، و طلبا فی حلال. و نشاطا فی هدی. و تحرجا عن طمع.
در توصیف پرهیزگاران می فرماید: از علامت های هر یک از این مردم تزکیه شده این است که در او قوت در دین می بینی و صبر در سختی و طلب روزی حلال و نشاط در هدایت و دوری از طمع. ( خطبه 193)
1477. تقوای خاشعانه
اتقوا الله تقیه من سمع فخشع، واقترف فاعترف، و وجل فعمل، و حاذر فبادر، و ایقن فاحسن، و عبر فاعتبر.
به خدا تقوا بورزید، تقوای کسی که شنید و خشوع کرد، گناه اندوخت و اعتراف کرد، ترسید و عمل نمود، حذر کرد و به انجام اعمال نیکو مبادرت ورزید، به مقام یقین رسید و به نیکوکاری پرداخت، وسیله عبرت بر او عرضه شد و عبرت گرفت. ( خطبه 83)
1478. راه روشنی به سوی بهشت
ان التقوی فی الیوم الحرز و الجنه، و فی غد الطریق الجنه مسلکها واضح، و سالکها رابح.
تقوا امروز نگه دارنده و سپری در برابر آلودگی ها است و فردا راهی است به سوی بهشت. مسیر تقوا روشن است و رونده آن راه، برنده سود. ( خطبه 191)
1479. تواضع متقین
فی صفه المتقین: اذا زکی احد منهم خاف مما یقال له، فیقول: انا اعلم بنفسی من غیری، و ربی اعلم بی منی بنفسی! اللهم لا تؤ اخذنی بما یقولون، واجعلنی افضل مما یظنون، و اغفر لی ما لا یعلمون!
در اوصاف متقین فرمود: در آن هنگام که از یکی از این دلباختگان کمال تعریف و تمجید شود، از آن چه که درباره اش گفته می شود، می ترسد؛ لذا در برابر تعظیم کننده می گوید: من به نفس خود از دیگران داناترم و پروردگار من به نفس من داناتر از من است. بارخدایا! مرا درباره آن چه که به من می گویند مؤاخذه مفرما و مرا از آن که می گویند برتر فرما و آن چه را که درباره من نمی دانند برای من ببخش و عفو فرما. ( خطبه 193)
1480. رابطه تقوا و حفظ زبان
والله ما اری عبدا یتقی تقوی تنفعه حتی یخزن لسانه.
سوگند به خدا، من بنده ای را نمی بینم که تقوا ورزیدن سودی به حال او داشته باشدت، مگر این که زبان خود را حفظ کند. ( خطبه 176)
1481. دو توصیه مهم
اوصیکم، ایها الناس! بتقوی الله و کثره حمده علی آلائه الیکم.
ای مردم! شما را توصیه می کنم به تقوای الهی و کثرت ستایش خداوند برای عطایایی که به شما نازل نموده. ( خطبه 188)
1482. بندگان شکرگزار خداوند
اوصیکم بتقوی الله فانها حق الله علیکم … لم تبرح عارضه نفسها علی الامم الماضین منکم، و الغابرین لحاجتهم الیها غدا، اذا اعاد الله ما ابدی، و اخذ ما اعطی، و سال عما اسدی. فما اقل من قبلها و حملها حق حملها! اولئک الاقلون عددا.
شما را به تقوای خداوندی توصیه می کنم؛ زیرا تقوا حق خداوندی بر ذمه شما است. همواره تقوای خود را بر اقوام و ملل گذشته و پوسیده در زیر خاک ها عرضه نموده است؛ زیرا فردا همه آنان به نتایج آن صفت سازنده نیازمند خواهند بود و در آن هنگام که خداوند آن چه را که ایجاد کرده بود برگرداند و آن چه را که داده بود باز گیرد و از احسانی که فرموده بود سؤال کند، پس چه اندکند کسانی که تقوا را قبول کنند و آن چنان که شایسته تقوا است به آن عمل کنند. آنان در شمارش در اقلیت اند و آنان هستند که خداوند سبحان در کتاب عزیزش توصیف نموده است. آن جا که می فرماید: و اندک اند بندگان شکرگزار من. ( خطبه 191)
1483. شستشوی گناهان باتقوا
اوصیکم بتقوی الله … و اشعروها قلوبکم، و ارحضوا بها ذنوبکم … الا فصونوها و تصونوا بها.
شما را به تقوای خداوندی توصیه می کنم؛ و آن را به دل هایتان قابل پذیرش و اشعار بدارید و گناهانتان را به وسیله تقوا بشویید. تقوا را از آلودگی ها حفظ کنید تا به وسیله آن محفوظ و مصون از انحرافات شوید. (خطبه 191)
1484. وصیت به تقوا
اوصیکم بتقوی الله اعذر بما انذر، و احتج بما نهج.
من شما را به تقوای خداوندی توصیه می کنم که (با ابلاغ نتایج ناگوار اعمال زشت به وسیله پیامبران و براهین وجدانی) جای عذری نگذاشته است و با طرق روشنی که پیش پای شما گسترده احتجاج نموده است. ( خطبه 83)
1485. حق تقوا
اتقوا الله تقیه من شمر تجریدا وجدا تشمیرا، و کمش فی مهل، و بادر عن وجل، و نظر فی کره الموئل و عاقبه المصدر و مغبه المرجع.
تقوی بورزید به خداوند، مانند تقوی کسی که برای قطع علاقه از تمایلاتی نفسانی دامن همت به کمر زده و در آمادگی نهایت کوشش را به کار بسته و با حفظ متانت روح مرکب حرکت را سخت رانده و با احساس بیم و هراس پیش دستی نموده و به مقصد نهایی و پایان کار و عاقبتی که به آن خواهد رسید نگریسته است. ( حکمت 210)
1486. وصیت به پرهیزگاری
اوصیکم عبادالله بتقوی الله الذی البسکم الریاش و اسبغ علیکم المعاش.
ای بندگان خدا! شما را به تقوی خدایی که لباس بر شما پوشاند و معیشت را برای شما فراهم فرمود توصیه می کنم. ( خطبه 182)
1487. در سایه پیشگاه خداوندی
اعلموا! انه من یتق الله یجعل مخرجا من الفتن، و نورا من الظلم، و یخلده فیما اشتهت نفسه، و ینزله منزل الکرامه عنده. فی دار اصطنعها لنفسه. ظلها عرشه. و نورها بهجته. و زوارها ملائکته. و رفقاؤ ها رسله.
بدانید که هر کس برای خداوند تقوا بورزید، خداوند برای او راه نجات از فتنه ها را قرار می دهد و نوری رها سازنده از تاریکی ها را. و خداوند انسان با تقوا را در آن موقعیت که نفسش آن را می خواهد جاودان می دارد و او را در جایگاه کرامت در نزد خود در مقامی که برای پیشگاه خود ساخته است فرود می آورد، سایه آن پیشگاه عظمت عرش اوست و نور آن جلوه ای از جمالش. زائران آن فرشتگان خداوندی و دوستانش رسولان او. ( خطبه 183)
1488. تقوای اولیاء خدا
ان تقوی الله حمت اولیاء الله محارمه، و الزمت قلوبهم مخافته، حتی اسهرت لیالیهم، و اظماء هواجرهم. فاخذوا الراحه بالنصب، و الری بالظما. و استقربوا الاجل فبادروا العمل.
قطعی است که تقوای الهی اولیاء خدا را از ارتکاب محرماتش بازداشت و خوف الهی را به دل های آنان ملازم نمود تا آنان را به بیداری در شب وادار کرد و به تشنگی در روزهای گرم آنان آسایش در آخرت را با قبول مشقت در دنیا به دست آوردند و سیرابی (از چشمه سارهای ابدیت را) با قبول تشنگی (در این دنیای گذران) هم آنان مدت عمر را نزدیک تلقی نمودند و در نتیجه پیشدستی به عمل نمودند. ( خطبه 114)
1489. کلید هدایت
ذمتی بما اقول رهینه، و انا به زعیم. ان من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلات حجزته التقوی عن تفحم الشبهات … الا و ان الخطایا خیل شمس حمل علیها اهلها، و خلعت لجمها، فتقحمت بهم فی النار. الا و ان التقوی مطایا ذلل، حمل علیها اهلها، و اعطوا ازمتها، فاوردتهم الجنه.
تعهد خود را در گرو سخنی که می گویم قرار می دهم و ضمانت آن را بر عهده می گیرم، کسی که اندرزها و وسایل تجربه کیفرهای پیش رویش را بر وی آشکار بسازد خویشتن داری و تقوا او را از تجاوز و ارتکاب اشتباهات باز می دارد.
به شما هشدار می دهم! خطاهایی که مردم مرتکب می شوند، چونان اسب ها چموش اند که خطاکاران سوار بر آن ها گشته با افسارهایی از دست رفته در بیراهه ها و سنگلاخ ها می تازند. پایان این تاخت و تاز طغیانگرانه آتش است. آگاه باشید! اوصاف تقوا چونان مرکب هایی رام اند، که انسان متقی بر آن ها سوار گشته زمام به دست، راهی بهشت الهی اند. ( خطبه 16)
1490. تقوا بورزید از این پروردگار
اوصیکم بتقوی الله الذی ابتداء خلقکم، و الیه یکون معادکم، و به نجاح طلبتکم، و الیه منتهی رغبتکم، و نحوه قصد سبیلکم.
من توصیه می کنم شما را به تقوای خداوندی که آفرینش شما را آغاز کرد و به سوی او است برگشت شما. و از او است توفیق برای وصول به مطلوبتان، و به سوی است نهایت رغبت شما و پیشگاه او است راه صحیح. ( خطبه 198)
1491. کلید رستگاری
ان تقوی الله مفتاح سداد، و ذخیره معاد، و عتق من کل ملکه، و نجاه من کل هلکه. بها ینجح الطالب، و ینجو الهارب، و تنال الرغائب.
قطعی است که تقوای الهی کلید رستگاری است و ذخیره برای قیامت، و آزادی از هر عادت ثابت، و نجات از هر گونه هلاکت به وسیله تقوا است که هر جوینده به مقصود خود رسد و هر گریزان نجات پیدا کند و با این صفت شریف است که برای هر آرمان توفیق وصول حاصل آید. ( خطبه 230)
1492. دو سفارش عظیم
اوصیکم عبادالله بتقوی الله، و احذرکم اهل النفاق.
ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی توصیه می کنم و از اهل نفاق برحذر می دارم. ( خطبه 194)
1493. بر حذر از دنیا و پیشه گرفتن تقوا
اوصیکم عبادالله، بتقوی الله، و احذرکم الدنیا.
ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی توصیه می کنم و از دنیا برحذر می دارم. ( خطبه 196)
1494. نیرومندی بوسیله پرهیزگاری
قطعوا علائق الدنیا، و استظهروا بزاد التقوی.
پیوندهای دنیا را از خویشتن ببرید و با توشه پرهیزگاری خود را نیرومند گردانید. ( خطبه 204)
1495. شفای بیماری ها با تقوا
اوصیکم بتقوی الله … ایقضوا بها نومکم، و اقطعوا بها یومکم، و اشعروها قلوبکم، و ارحضوا بها ذنوبکم، و داووا بها الاسقام، و بادروا بها الحمام.
شما را به تقوای خداوندی توصیه می کنم. به وسیله تقوا خودتان را از خواب بیدار سازید و روز خود را به پایان برسانید و آن را به دل هایتان قابل پذیرش و اشعار بدانید و گناهانتان را به وسیله تقوا بشویید و درون را از لوث معاصی پاک بسازید و بیماری هایتان را با این دوا درمان کنید و با همین صفت به پیشواز مرگ بروید. ( خطبه 191)
1496. زنده بودن مثل ها
اوصیکم عبادالله بتقوی الله الذی ضرب الامثال، و وقت لکم الاجال.
ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی توصیف می کنم که مثل ها برای شما زده است و مدت زندگی شما را تعیین فرموده است. ( خطبه 83)
1497. صفات پرهیزگار
فی صفه المتقی: فی الزلازل وقور، و فی المکاره صبور، و فی الرخاء شکور.
(پرهیزگار) در مقابل حوادث اضطراب انگیز و لرزاننده باوقار و پابرجاست و در ناگواری ها شکیبا و در موقع آسایش سپاسگزار. ( خطبه 193)
1498. بهترین وصیت
اوصیکم عبادالله بتقوی الله؛ فانها خیر ما تواصی العباد به، و خیر عواقب الامور عندالله.
ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی توصیه می کنم؛ زیرا وصیت به تقوا بهترین وصیتی است که مردم درباره یکدیگر انجام می دهند و شایسته ترین عواقب امور (پایان همه امور زندگی) است در نزد خدا. ( خطبه 173)
1499. نفس مطیع
اتقوا الله الذی نفعکم بموعظته، و وعظکم برسالته، و امتن علیکم بنعمته. فعبدوا انفسکم لعبادته، و اخرجوا الیه من حق طاعته.
تقوا بورزید برای خدا که شما را با پند خود منفعت داد و با رسالت پیامبرش شما را نصیحت نمود و با نعمتش به شما احسان فرمود. نفس خود را برای عبادت خداوندی رام و مطیع بسازید و حرکت کنید به سوی خداوندی با اطاعتی که شایسته او است. ( خطبه 198)
1500. تقوا بورز هر چند اندک!
اتق الله بعض التقی و ان قل، و اجعل بینک و بین الله سترا و ان رق.
تقوا به خدا بورز، اگر چه اندک باشد و مابین خود و خدا پرده ای قرار بده اگرچه نازک باشد. ( حکمت 242)
1501. علائم صفات متقین
من علامه احدهم انک تری له قوه فی دین، و حزما فی لین، و ایمانا فی یقین، و حرصا فی علم، و علما فی حلم.
از علائم صفات متقین این است که می بینی در آن ها قوت و قدرت نیروی دین را و جدیت در عین نرمی و ایمان توام با یقین و حریص بودن در کسب علم و حلیم بودن در عین عالم بودن. ( خطبه 193)
1502. کیفیت تقوای الهی
اتقوا الله عباد الله؛ تقیه ذی لب شغل التفکر قلبه … و ظلف الزهد شهواته.
ای بندگان خدا! به خدا تقوا بورزید تقوای خردمند که تفکر قلبش را به خود مشغول داشته و زهد و پارسایی از شهوات او جلوگیری کرده است. ( خطبه 83)
1503. تحریک برای عمل
العمل العمل، ثم النهایه النهایه، و الاستقامه الاستقامه، ثم الصبر الصبر، و الورع و الورع!
اهتمام بورزید به کار، برخیزید برای کار، سپس کار را ناتمام نگذارید و به پایان برسانید و در تصمیمی که گرفتید استقامت بورزید، استقامت. شکیبا باشید شکیبا. پرهیزگاری پیشه کنید پرهیزگاری. ( خطبه 176)
1504. پسندیده ترین وصایا
اوصیک بتقوی الله ای بنی و لزوم امره، و عماره قلبک بذکره، و الاعتصام بحبله، و ای سبب اوثق من سبب بینک و بین الله ان انت اخذت به! اخی قلبک بالموعظه، و امته بالزهاده، و قوه بالیقین، و نوره بالحکمه، و ذلله بذکر الموت، و قرره بالفناء، و بصره فجائع الدنیا … و اعلم یا بنی ان احب ما انت اخذ به الی من وصیتی تقوی الله و الاقتصار علی ما فرضه الله علیک، و الاخذ بما مضی علیه الاولون من ابائک، و الصالحون من اهل بیتک.
فرزندم! من تو را توصیه می کنم به تقوای الهی و الزام به امر و آباد ساختن قلب خود با ذکر او و چنگ زدن به طناب او و کدامین رشته، اطمینان بخش تر است از رشته میان تو و خدا اگر آن را بگیری. قلبت را با موعظه زنده بدار و نفست را با اعراض از مزخرفات دنیا مهار کن و با یقین تقویت نما و با حکومت منور ساز و با ذکر مرگ خوارش کن و به اقرار به زوال و فنا وادارش کن و آن را به ناگواری های دنیا بینا ساز، و بدان ای پسرم! پسندیده ترین چیزی که از وصیت من می توانی بگیری تقوای الهی و بسنده کردن به آن چه خدا برای تو مقرر فرموده و پذیرش آن عقاید و اعمالی است که نیاکان گذشته و صلحای خاندان تو آن ها را پذیرفته بودند. ( نامه 31)
1505. بهتر از تندرستی
الا افضل من صحه البدن، تقوی القلب.
بدانید که پرهیزگاری دل، بهتر از تندرستی است. ( خطبه 388)
1506. انسان پرهیزگار
لو ان السموات و الارضین کانتا علی عبد رتقا ثم اتقی الله لجعل الله له منهما مخرجا!
اگر آسمان ها و زمین ها بر روی بنده ای بسته باشد، آنگاه او در راه خدا پرهیزگار باشد، سرانجام خداوند برای او گریزگاهی پدید آورد. ( خطبه 130)
1507. ضرورت تقوا
ایها الناس! اتقوا الله فما خلق امرؤ عبثا فیلهو، و لا ترک سدی فیلغو!
ای مردم! به خدا تقوی بورزید و هیچ کس بیهوده آفریده نشده است تا بازی کند و بی اصل و تکلیف هم رها نشده است. ( حکمت 370)
1508. بهترین توشه سفر آخرت
عند رجوعه من صفین و اشرافه علی القبور بظاهر الکوفه: یا اهل الدیار الموحشه! و المحال المقفره! و القبور المظلمه! یا اهل التربه! یا اهل الغربه! یا اهل الوحده! یا اهل الوحشه! انتم لنا فرط سابق، و نحن لکم تبع لاحق. اما الدور فقد سکنت، و اما الازواج فقد نکحت، و اما الاموال فقد قسمت. هذا خبر ما عندنا، فما خبر ما عندکم؟
ثم التفت الی اصحابه فقال: اما لو اذن لهم فی الکلام لاخبروکم ان خیر الزاد التقوی.
در حالی که از جنگ صفین برگشته و بر گورهای بیرون کوفه مشرف و متوجه شده بود فرمود: ای ساکنان سراهای وحشتناک! و محل های بی آب و گیاه و خفتگان در گورهای تاریک! ای در خاک رفتگان! ای دور از وطنان! ای تنها ماندگان! ای وحشت زدگان! شما برای ما پیش افتادگانید و ما به دنبال شما آیندگانیم و به شما ملحق شوندگانیم، اما (بدانید که) در سراهای شما، دیگران ساکن شدند، زنانتان با مردان دیگری ازدواج کردند و اما اموالتان پس به تحقیق قسمت شد، این خبری بود که ما از آن آگاه بودیم و شما برای ما چه خبری دارید؟
(آن گاه امیرالمؤمنین علیه السلام رو به اصحاب خود کرد و فرمود): اما اگر به آنان اجازه سخن گفتن داده می شد، هر آینه به شما خبر می دادند که بهترین توشه برای سفر آخرت، تقوای الهی است. ( حکمت 130)
1509. اصالت تقوا
لا یهلک علی التقوی سنخ اصل، و لا یظماء علیها زرع قوم.
اصل ریشه ای که بر تقوا روییده هلاک نمی شود و زراعت قومی که در زمین تقوا کاشته شده از تشنگی نخواهد خشکید. ( خطبه 16)
1510. عاقبت بی تقوایی
من قل ورعه مات قلبه، و من مات قلبه دخل النار.
هر کسی که پارسایی اش کاستی گیرد، دلش بمیرد و آن کس که دلش بمیرد، داخل دوزخ شود. ( حکمت 349)
1511. ره توشه تقوا
… و مصابیح لبطون قبورکم، و سکنا لطول وحشتکم، و نفسا لکرب مواطنکم.
(تقوای را) چراغی در دل قبر و آرامشی برای وحشت بی پایان و راه فراخی برای مواضع غم و اندوه خویش قرار دهید. ( خطبه 198)
1512. دوستی و دشمنی پرهیزگار
فی صفه المتقین: بعده عمن تباعد عنه زهد و نزاهه، دنوه ممن دنا منه لین و رحمه، لیس تباعده بکبر و عظمه، و لا دنوه بمکر و خدیعه.
(متقین) اگر از کسی که از وی کناره گیری کرده است دوری گزیند بر مبنای پارسایی و پاکی از آلودگی ها است و نزدیکی وی با کسی که به او نزدیک است از روی نرمش و رحمت است. نه دوری از کسی مبتنی بر کبر و خود بزرگ بینی او است و نه نزدیکی او به کسی از راه حیله پردازی و فریب کاری است. ( خطبه 193)
1513. طالب دنیا بودن
اوصیکما بتقوی الله، و ان لا تبغیا الدنیا و ان بغتکما، و لا تاسفا علی شیء منها زوی عنکما، و قولا بالحق، و اعملا للاجر، و کونا للظالم خصما، و للمظلوم عونا. اوصیکما، و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی، بتقوی الله، و نظم امرکم.
شما را به تقوای الهی توصیه می کنم و دنیا را نخواهید اگرچه دنیا شما را طلب کند و به هر آن چه از دست شما برود تاسف نخورید و سخن بر حق بگویید و عمل برای پاداش آخرت کنید و دشمن ظالم و یار و یاور مظلوم باشید. شما و همه فرزندان و دودمانم و هر کسی را که نامه من به او برسد توصیه می کنم به تقوای الهی و نظم در امور خویش. ( نامه 47)
1514. روح و بدن متقین
صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقه بالمحل الاعلی.
(متقین) با بدن هایی در این جهان زندگی می کنند اما روح آن ها به جایگاهی بس اعلی وابسته است. ( حکمت 147)