متن عربی
« 540»
(165) (و من خطبة له (عليه السلام) )
لِيَتَأَسَّ صَغِيرُكُمْ بِكَبِيرِكُمْ وَ لْيَرْأَفْ كَبِيرُكُمْ بِصَغِيرِكُمْ وَ لَا تَكُونُوا كَجُفَاةِ الْجَاهِلِيَّةِ لَا فِي الدِّينِ يَتَفَقَّهُونَ وَ لَا عَنِ اللَّهِ يَعْقِلُونَ كَقَيْضِ بَيْضٍ فِي أَدَاحٍ يَكُونُ كَسْرُهَا وِزْراً وَ يَخْرُجُ حِضَانُهَا شَرّاً
« 541»
(منها)افْتَرَقُوا بَعْدَ أُلْفَتِهِمْ وَ تَشَتَّتُوا عَنْ أَصْلِهِمْ فَمِنْهُمْ آخِذٌ بِغُصْنٍ أَيْنَمَا مَالَ مَالَ مَعَهُ عَلَى أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَيَجْمَعُهُمْ لِشَرِّ يَوْمٍ لِبَنِي أُمَيَّةَ كَمَا تَجْتَمِعُ قَزَعُ الْخَرِيفِ يُؤَلِّفُ اللَّهُ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَجْعَلُهُمْ رُكَاماً كَرُكَامِ السَّحَابِ ثُمَّ يَفْتَحُ اللَّهُ لَهُمْ أَبْوَاباً يَسِيلُونَ مِنْ مُسْتَثَارِهِمْ كَسَيْلِ الْجَنَّتَيْنِ حَيْثُ لَمْ تَسْلَمْ عَلَيْهِ قَارَّةٌ وَ لَمْ تَثْبُتْ عَلَيْهِ أَكَمَةٌ وَ لَمْ يَرُدَّ سَنَنَهُ رَصُّ طَوْدٍ وَ لَا حِدَابُ أَرْضٍ يُذَعْذِعُهُمُ اللَّهُ فِي بُطُونِ أَوْدِيَتِهِ ثُمَّ يَسْلُكُهُمْ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ يَأْخُذُ بِهِمْ مِنْ قَوْمٍ حُقُوقَ قَوْمٍ وَ يُمَكِّنُ لِقَوْمٍ فِي
« 542»
دِيَارِ قَوْمٍ وَ ايْمُ اللَّهِ لَيَذُوبَنَّ مَا فِي أَيْدِيهِمْ بَعْدَ الْعُلُوِّ وَ التَّمْكِينِ كَمَا تَذُوبُ الْأَلْيَةُ عَلَى النَّارِ أَيُّهَا النَّاسُ لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ الْبَاطِلِ لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ لَكِنَّكُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ لَعَمْرِي لَيُضَعَّفَنَّ لَكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافاً بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَ قَطَعْتُمُ الْأَدْنَى وَ وَصَلْتُمُ الْأَبْعَدَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِيَ لَكُمْ سَلَكَ بِكُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ وَ كُفِيتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاقِ .
متن فارسی
ص541
از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در پند و اندرز به اصحابش):
قسمت أول خطبه
1 كوچك شما بايد از بزرگتان پيروى كند، و بزرگ شما به كوچكتان مهربان باشد، 2 و مانند ستمكاران زمان جاهليّت (پيش از مبعوث شدن پيغمبر اكرم) نباشيد كه (آنان) نه در دين و شريعت كنجكاوى مىكردند، و نه از شناختن خدا عقل بكار مىبردند (نادان و از احكام خداوند سبحان غافل بودند) مانند پوست تخمى كه در جاى تخم نهادن مرغان پيدا گردد (و تصوّر شود كه تخم پرنده است، اگر كسى آنرا بشكند) شكستن آن گناه دارد، و (اگر سالم بگذارد) بچه زيان رسان بيرون آرد (چون ممكن است تخم افعى و مار باشد، و مثل ستمكاران جاهليّت مثل تخم افعى و مار است كه در جاى تخم نهادن شتر مرغ پيدا شود، زيرا مخالفت و درهم شكستن آنها با جنگ و خونريزى صورت مى گرفت، و مداراى با آنان سبب گمراهى و تباهكارى مى بود).
ص542
قسمت دوم از اين خطبه است (در خبر دادن باجتماع مسلمانان بعد از پراكندگيشان از هم و از بين بردن بنى اميّه، و سرزنش به اصحابش). (مسلمانان) 3 بعد از انس گرفتن با يكديگر و اجتماع از هم جدا ميشوند، و از (اطراف) اصل (و پايه دين) خود (امام بحقّ) پراكنده مى گردند، پس بعضى از ايشان شاخه اى (امامى از ائمّه هدى عليهم السّلام) را مى گيرد، هر كجا كه برود با او همراه است (به دستورش رفتار مى نمايد) تا اينكه بزودى خداوند ايشان را براى بدترين روز بنى اميّه (انقراض دولتشان) گرد آورد چنانكه قطعههاى ابر در فصل پاييز بهم متّصل ميشود، 4 خداوند آنان را با هم مهربان ساخته و بهم پيوسته و بسيار مىگرداند، مانند ابرهاى روى هم قرار گرفته، پس از آن خداوند براى آنان درهايى مى گشايد كه از جاى بر انگيختنشان سيلوار روانه ميشوند (حركت كرده و بكمك يكديگر
ص543
مى شتابند) مانند سيل دو باغ (اهل سبا كه خداوند قصّه آنرا در قرآن كريم ياد فرموده، و آن سيل عظيمى بود كه همه آنان را هلاك نمود) هيچ پشته اى از آن سالم و هيچ زمين بلندى برقرار نماند، و راه آنرا نه استوارى كوه و نه بلندى زمينى نسبت (كسى نمىتواند آن جمع را شكست دهد) 5 خداوند ايشان را در ميان درّه هايى كه آفريده (و مجراى سيل هم از آن درّه ها است) پراكنده مىنمايد و آنان را مانند چشمه ها در زمين روان مى سازد (خلاصه جمعيّتشان را بسيار و قدرت و توانائى بآنها عطاء مى فرمايد) بوسيله آنها حقوق گروهى (ستمديده ها) را از گروهى (ستمگران) مى ستاند و گروهى (بنى عبّاس) را در شهرهاى گروهى (بنى اميّه) مى گمارد، 6 و سوگند بخدا آنچه در تصرّف ايشانست بعد از پادشاهى و حكمرانى (آنها) گداخته مي شود و مانند دنبه كه از آتش گداخته مىگردد (عزّت و دولت و دارائى و همه چيز آنها از بين خواهد رفت). 7 اى مردم، اگر از يارى كردن حقّ (امام عليه السّلام) يكديگر را باز نمى داشتيد (كمك مى كرديد) و از پست گردانيدن باطل (معاويه) سستى نمى نموديد كسيكه (در توانائى و درستكارى) مانند شما نيست در (شهرهاى) شما طمع نمى كرد، و قوّت نمى گرفت كسيكه بر شما تسلّط يافته، وليكن شما (بر اثر نبردن فرمان امام و پيشواى خود) سرگردان شديد (به ضلالت افتاديد) مانند شما نيست در (شهرهاى) شما طمع نمىكرد، و قوّت نمىگرفت كسيكه بر شما تسلّط يافته، و ليكن شما (بر اثر نبردن فرمان امام و پيشواى خود) سرگردان شديد (به ضلالت افتاديد) مانند سرگردانى بنى اسرائيل (كه بر اثر نافرمانى موسى عليه السّلام چهل سال سرگردان ماندند، و در آن بيابان كه خداوند قصّه آنرا در قرآن كريم بيان مى فرمايد راه بجائى نبردند) 8 و بجان خودم سوگند ياد ميكنم كه بعد از من سرگردانى شما چندين برابر (سرگردانى بنى اسرائيل) افزوده گرديده ميشود (زيرا سرگردانى ايشان چهل سال بود و سرگردانى شما و فرزندانتان تا زمان ظهور امام منتظر عجّل اللّه تعالى له الفرج بطول خواهد انجاميد) بسبب اينكه حقّ را پشت سرتان نهاده و نزديكتر را (به پيغمبر اكرم از خود) جدا كرديد، و با دورتر (به آن حضرت) پيوند نموديد (از امام عليه السّلام پيروى ننموده به دنبال خلفاء و معاويه رفتيد كه جز فساد و تباهكارى منظورى نداشتند) 9 و بدانيد اگر از راهنماى خود پيروى مى گرديد شما را براه پيغمبر خدا (كه راه سيادت و سعادت هميشگى است) مىبرد، و از رنج بيراهه رفتن آسوده مى گشتند، و بار گران سخت را از گردنها دور مى انداختيد (گناهى مرتكب نمى شديد كه در دنيا بيچاره و در آخرت بعذاب گرفتار باشيد).
قبلی بعدی