مردم ستمكار را سه نشان است: با سركشى به مافوق خود ستم روا دارد، و به زير دستان خود با زور و چيرگى ستم مى كند، و ستمكاران را يارى مى دهد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه (سید علی نقی فیض السلام)  >  پيمان ميان ربيعه و يمن ( نامه شماره 74 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

«1077»

(74) (و من حلف له ( عليه  السلام  )) كتبه بين ربيعة و اليمن و نقل من خط هشام ابن الكلبي
هَذَا مَا اجْتَمَعَ عَلَيْهِ أَهْلُ الْيَمَنِ حَاضِرُهَا وَ بَادِيهَا وَ رَبِيعَةُ حَاضِرُهَا وَ بَادِيهَا أَنَّهُمْ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ يَدْعُونَ إِلَيْهِ وَ يَأْمُرُونَ

 

«1078»

بِهِ وَ يُجِيبُونَ مَنْ دَعَا إِلَيْهِ وَ أَمَرَ بِهِ لَا يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً وَ لَا يَرْضَوْنَ بِهِ بَدَلًا وَ أَنَّهُمْ يَدٌ وَاحِدَةٌ عَلَى مَنْ خَالَفَ ذَلِكَ وَ تَرَكَهُ أَنْصَارٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ دَعْوَتُهُمْ وَاحِدَةٌ لَا يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ لِمَعْتَبَةِ عَاتِبٍ وَ لَا لِغَضَبِ غَاضِبٍ وَ لَا لِاسْتِذْلَالِ قَوْمٍ قَوْماً وَ لَا لِمَسَبَّةِ قَوْمٍ قَوْماً عَلَى ذَلِكَ شَاهِدُهُمْ وَ غَائِبُهُمْ وَ سَفِيهُهُمْ وَ عَالِمُهُمْ وَ حَلِيمُهُمْ وَ جَاهِلُهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْهِمْ بِذَلِكَ عَهْدَ اللَّهِ وَ مِيثَاقَهُ إِنَّ عَهْدَ اللَّهِ كَانَ مَسْئُولًا وَ كَتَبَ عَلِيُّ ابْنُ أَبِي طَالِبٍ .


متن فارسی

ص1078

از عهد نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است كه آنرا براى قبيله ربيعه و اهل يمن نوشته
و (در آن آنان را به پيروى از قرآن كريم و اتّحاد و يگانگى هم پيمان قرار داده، و) از خطّ (ابو المنذر) هشام ابن (سائب) كلبىّ (از اهل كوفه و از بزرگان علماى اماميّه داراى تفسير و تأليفات بسيار و آشناى به انساب و سرگذشتهاى عرب بوده و در سال دويست و شش هجرىّ بدرود زندگانى گفته) نقل شده است: 1-  اين پيمانى است كه گرد آمده اند بر آن اهل يمن ساكن و بيابان گرد آن و قبيله ربيعه ساكن و بيابان گردشان بر (پيروى از) كتاب خدا كه بسوى آن دعوت كنند، و طبق آن امر نمايند، و (گفتار) كسي را كه بسوى آن دعوت كرده و امر ميكند بپذيرند، در برابر آن بهايى نستانند، و بعوض كردن آن راضى نشوند (بر اين پيمان پايدار باشند و فريب نخورده بر اثر بدست آوردن كالاى دنيا از قرآن دست برندارند) و اينكه ايشان براى جلوگيرى از مخالف و بى اعتنا يك دست (يگانه) بوده با هم يار باشند: 2-  دعوتشان (گفتارشان) يكى باشد،

 

 ص1079

و بجهت سرزنش، سرزنش كننده و خشم، خشم گيرنده و خوار ساختن و دشنام دادن گروهى گروه ديگر را پيمانشان را نشكنند (اگر بعضى از نادانان اين دو قبيله يا ديگرى ايشان را خوار ساخت و بى آبروئى بار آورد يا دشنام داد نبايد آنرا سبب نقض عهد و پيمان شكنى قرار دهند) بر اين عهد نامه حاضر و غائب و كم خرد و دانا و بردبار و نادانشان پايدارند، 3-  پس باين عهد نامه پيمان خدا بر ايشان بر قرار گشت كه (بر آن پايدار باشند، زيرا) از پيمان خدا سؤال و باز پرسى ميشود، و (اين عهد نامه را) علىّ ابن ابى طالب نوشت (در بعض نسخ نهج البلاغه علىّ ابن ابو طالب ديده شده و گفته اند: امام عليه السّلام در مانند آن هم «قرآنهايى كه بخطّ آن حضرت مشهور و در كتاب خانه هاى بزرگ موجود است» بواو نوشته با اينكه مضاف اليه مى باشد، براى آنكه مركّب اضافىّ چون علم شود حكم يك لفظ را دارد، پس اعراب در وسط آن در نيايد و تغيير داده نشود).

قبلی بعدی