دعای خصوصی امام علی
دو رکن استجابت دعا
بهترین عمل صفای دل است. بهترین راه برای صفای دل این است که هم در مسئله توحید برای غیرخدا راه باز نکنیم، هم در مسائل اجتماعی کینه احدی را در دل راه ندهیم. مطمئن باشیم اگر کسی این دو رکن را فراهم کرد؛ یعنی در کار خدا اَحدی را شریک قرار نداد، در مسائل اجتماعی کینه هیچ مسلمانی را در دل نداشت، این دو رکن را که فراهم کرد، این دعوت کننده، این داعی یک تیرانداز ماهری است که هم تیر تیز دارد و هم کمان مُنهنی...»
شما دعاهای حضرت را در نهج البلاغه که تحلیل میکنید، میبینید یا سعادت میخواهد، یا شهادت میخواهد، یا رفاقت با انبیاء میخواهد، یا کرامت میخواهد، یا عافیت میخواهد، یا سلامت میخواهد، یا فتوّت و رادمردی و مردانگی میخواهد و یا عزّت!
ببینید دعاهای حضرت از این عناصر محوری بیرون نمیرود. در آن عهدنامه معروف که برای مالک اشتر نوشت، در پایان عهدنامه دعا کرد؛ فرمود: مالک! من برای خود و برای تو از خدا سعادت و شهادت طلب میکنم! از خدا میخواهم: أنْ یَختِمَ لِی وَ لَکَ السَّعادَهَ وَ الشَّهادَه إنّا للهِ وَ إنّا إلِیهِ الرّاجِعُونْ. من سعادت را، شهادت را برای خود و برای تو مسئلت میکنم.
در آن دعاهای عمومی میگوید: نَسأَلُ اللهُ مَنازِلَ الشُّهَداء وَ مَعایِشَهَ السُّعَداء وَ مُفارَقَهَ الأنبیاء. ما برای همگان سعادت و منزله شهدا و رفاقت با انبیاء را میخواهیم. به خدا عرض میکند: وَاجْمَعْ بِینَنَا وَ بِینَهُ- نوع این دعاها به صیغه جمع است - میگوید: خدایا! بین ما و بین رسولات، وَاجْمَعْ بِینَنَا وَ بِینَهُ فِی بَرْدِ العِیشْ وَ قَرارِ النِّعْمَه وَ مُنتَهَی الطُمَأنِینَهِ وَ تُحَفِ الکِرامَه. خدایا! بین همة ما ونبیات در آن قرارگاه عیش و زندگی جمع بکن، و در آن آرامش و خنکی سعادت و زندگی جمع بکن! در کمال طمأنینه ما را با او سهیم بکن! آن کرامتها را که تحفه پیغمبر میکنی، ما را بهرهمند بکن! مُنتَهَی الطُمَأنِینِه وَ تُحَفِ الکِرامَه.
دعای امام علی (علیه السلام) در میدان جنگ
در بخشی از سخنان خود به دعای امام علی (علیه السلام) در میدان جنگ اشاره میکند و میگوید: «... در میدان جنگ دو دعای آموزنده دارد؛ هنگامی که جنگ شروع میشد، عرض میکرد: خدایا! اَللّهُمَّ إنّا نَشکُو إلِیکَ غِیبَهَ وَلِیّنَا وَ کَثرَهِ عَدُوِّنَا وَ تَشتُتَ اَهوائَنَا. رَبَّنَا افْتَحْ بِینَنَا وَ بِینَ قُومِنَا بِالحَقّ. عرض میکرد: خدایا! ما از نبود پیغمبر به تو شکایت میکنیم. چون پیغمبر، آن رکن طمأنینه را ما از دست دادهایم.
در ۱۷ ماه مبارک در جریان بَدر که اوّلین جنگ نابرابری بود که مسلمانها میدیدند، امیر المؤمنین فرمود: همه آن شب متوحّش بودند و متزلزل. تنها کسی که هیچ حادثهای برای او نبود، رسول اکرم بود. فرمود: در شب جنگ بَدر تا صبح کنار درخت، پیغمبر مشغول مناجات بود، گویا اصلاً فردا جنگی نیست، و امشب شب حمله نیست! آن یک حساب دیگری بود. لذا امیرالمؤمنین عرض میکند: خدایا! ما از نبود پیغمبر به تو شکایت میکنیم و از اختلاف درونی به تو پناه میبریم و شکایت میکنیم.
آنگاه دعائی که بعضی از انبیاء داشتند که در قرآن آمده است، همان دعا را امیر المؤمنین (علیه السلام) دارد که: رَبَّنَا افْتِحْ بِِینَنَا وَ بِینَ قُومِنا بِالحَقّ. این در آغاز جنگ. در ناعرة جنگ عرض میکند: خدایا! ما گرچه شهادت طلب کردیم، امّا فتوّت و مردانگی هم میخواهیم. اَللّهُمَّ إنْ اَظهَرتَنَا عَلَیهِمْ وَ جَنِّبنَا البَغی وَ سَدِّدْنا بِالحَقّ. وَ إنْ اَظهَرْتَهُمْ عَلَینَا فَارزُقنَا الشَّهادَه وَاعْصِمنَا مِنَ الفِتنَه. اگر ما را بر آنها غالب کردی، ما فاتح شدیم، توفیقی بده که تعدّی و تجاوز به زیر دست را روا ندانیم. به اسیران رحم بکنیم.
همین علی که بعد از ضربت خوردن شب نوزدهم دستور داد به قاتل من مدارا کنید؛ در میدان جنگ مردانگی از خدا خواست و میخواست. عرض میکرد: خدایا! آن توفیق را بده که اگر ما فاتح و پیروز شدیم، بر دشمن ستم نکنیم. و اگر مصلحت بود که آنها ما را شکست بدهند، مرگ ما را مرگ شهید قرار بده. ما را از فتنه و بَدآموزی مصون بدار. این دعای علی در صحنه جنگ است.
رسیدن به مقام رضا؛ دعای کمرشکن در بیان امام علی (علیه السلام)
دعای امیرالمؤمنین (علیه السلام) در دل شب چنین است:»... وقتی حضرت در مقام دعا و ثنا میایستاد، عرض میکرد: خدایا! هذا مَقامُ مَنْ اَفرَدَکَ بِالتُّوحیدِ الَّذِی هُوَ لَکْ وَ لَمْ یَرَ مُستَحِقَّاً لِهذِهِ المَحامِدِ وَ المَمَادحِِ غِیرَکْ. وَ بِی إلِیکَ فاقَهٌ لا یَجبُرُ مَسکَنَتَهَا إلا فَضلُکْ. فَهَبْ لِی رِضاکْ وَ أغنِنَا عَنْ مَدِّ الأیدِی إلی سَواکْ. إنَّکَ عَلی کُلّ شِیءٍ قَدِیر. عرض کرد: خدایا! این مقامی که من ایستادهام، مقام توحید است. من به عنوان یک عبد موحّد در پیشگاه مولای واحد ایستادهام. هیچ مدحی جز برای تو نیست. هیچ حمدی جز برای تو نیست. من یک نیازی دارم کمر شکن! و تو جابر عَظم کسیری! هر شکستهای را تو جبیره میکنی.
یکی از دعاها و فرازهای جوشن کبیر و ادعیّة دیگر در این دعاها این است که: یا جابِرَ العَظمِ الکَسِیر.ای خدائی که هر استخوان شکستهای را تو شکسته بندی میکنی، جبیره میکنی، جبران میکنی. هر دل شکستهای را او جبیره میکند. حضرت عرض کرد: من یک درد کمر شکن دارم که هیچ چیزی این شکسته را جبران نمیکند، مگر کَرم تو. و آن این است که مرا به مقام رضا برسانی. هر چه تو کردی، من خوشم بیاید. و دست ما را از دراز شدن به سوی این و آن کوتاه بکن! ما را به خودت نیازمند بکن! هَب لِی مِنْ رِضاکْ، هَب لَنَا مِنْ رِضاکْ وَ اَغنِنا عَنْ مَدِّ الأیدی إلی سِواکْ. چیزی از غیر تو طلب نکنیم این روح بلند است. آن هم فتوّت و مردانگی است که نسبت به کافران هم ما رادمرد باشیم.
دعای امام علی (علیه السلام) در مسائل خصوصی
در مسائل خصوصی به خدا عرض میکند: پروردگارا! همه نعمتها را تو دادی. همه نعمتها را هم ما باید به تو تحویل بدهیم. جان دادی، باید برگردانیم. چشم و گوش دادی، باید برگردانیم. اعضاء و جوارح و جوانح دادی، باید برگردانیم. حرفی در او نیست. ولی خدایا ما را کریمانه زنده کن و ما را کریمانه بمیران. خدایا! در هنگام استرداد این ودیعهها اوّلین چیزی که از ما میگیری، جان ما باشد. این طور نباشد که ما ذلیلانه بمیریم. اوّل چشم را بگیری، دست را بگیری، پا را بگیری، ما را فلج کنی، بعد ببری؛ اینچنین نباشد. اَللّهُمَّ اجْعَلْ، این از دعاهای نورانی نهج البلاغه است که این دعاها و از این رقم دعاها در نهج فراوان است که این ادب کرامت است.
اَللّهُمَّ اجْعَلْ نَفسِی اَوَّلَ کَرِیمَهٍ تَنتَزِعُها مِنْ کَرائِمِی وَ اَوَّلَ وَدِیعَهٍ تَرتَجِعُهَا مِنْ وَدائِعِ نِعَمِکَ عِندِی؛ خدایا! همه نعمتها امانت است، همه را به تو بر میگردانیم. ولی اوّلین نعمتی که میگیری، جان ما باشد. چشم و گوش به همراه جان برود، نه اوّل چشم وگوش و اعضاء را بگیری، ما ذلیلانه در منزل زندگی کنیم، نیازمند به اعضاء منزل باشیم، با خواری و خفّت به سر ببریم. این دعا درس کرامت میدهد.
دعای حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در امور اقتصادی
از نظر مسائل اقتصادی هم میگوید: خدایا! همه نعمتها به دست توست، به جای اینکه مع الواسطه به ما نعمت بدهی، بیواسطه ما را تأمین کن که ما منّت این و آن نکشیم و نچشیم. اَللّهُمَّ صُنْ وَجهِی بِالیَسارْ وَ لا تَبدُلْ جاهِی بِالإقتارْ فَاَستَرزِقَ طالِبی رِزقِکِ وَ اَسْتَعْطِفَ شِرارِ خَلقِکَ فَاُفتَتَنَّ بِخَمِّ مَنْ أعطانِی وَ بِضَمّ مَنْ مَنَعَنِی وَ أنْتَ مَعَ ذلِکَ وَلِیُّ الإعطاء وَالمَنْع. خدایا! آبروی ما را با داشتن حفظ بکن! خدایا! آبروی ما را با فقر نریز! خدایا! آنچه را که به ما میرسد، از توست. بکوشیم که بیواسطه از تو بگیریم، نه به وسیله این و آن بگیریم، تا از این و آن حقّشناسی کنیم و کسی که به ما چیزی نداد، گِله کنیم. این دعاها درس کَرم میدهد.
شما وقتی دعاهای حضرت را در نهج البلاغه بررسی میکنید، همین است که یا سعادت طلب میکند، یا رفاقت با انبیاء میخواهد، یا شهادت میخواهد، یا کرامت میخواهد، یا عافیّت میخواهد، یا فتوّت و رادمردی و مردانگی طلب میکند، یا سلامت دین و دنیا را میخواهد.
نَسأَلُ اللهَ المُعافاتَ فِی الأدیانْ کَمَا نَسأَلُهُ المُعافاتَ فِی الأبدان. عرض میکند: همانطوری که ما از خدا عافیّت بدن میخواهیم، عافیّت دین را هم طلب میکنیم. از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کردند: شما در شب قدر از خدا چه میخواهید؟ فرمود: من اگر شب قدر را درک کنم، از خدا عافیّت طلب میکنم. عافیّت همین عافیّت علوی است که در نهج البلاغه آمده؛ هم عافیّت دین، هم عافیّت دنیا. هم عافیّت بدن، هم عافیّت جان و نظام. در جریانی که شما با خبر هستید دنیا چه میگذرد، یک میلیارد مسلمان در چه حالتاند؛ این خطوط کلّی دعا را از ولیّ دعا بیاموزیم، برای همه مسئلت کنیم. اینچنین نباشد که فقط برای خود دعا کنیم.
آنها که این دعاها را به ما آموختند، برای همه خواستند. آنها که در نماز میگویند: إیّاکَ نَعبَدُ وَ إیّاکَ نَستَعِینْ، دیدشان خیلی بلند است. نمیگویند: تنها من عبادت میکنم و این متکلّم مع الغیر، یعنی ما عبادت میکنیم، منظور این باشد که من با همه شئون ادراکیام، درکیام، تحریکیام، اعضاء و جوارحام که در دعای عرفه آمده است تو را عبادت میکنم، این حدّ نیست. نه تنها ما، یعنی مسلمین عالم تو را عبادت میکنیم، این حدّام نیست. ما، یعنی مجموعه نظام آفرینش.
چون خدا به ما فرمود: شما به همراه همه این قافلهها حرکت کنید، فَقالَ لَهَا وَ لِلأرضِ ائتِیا طُوعاً أو کَرْهَاً قالَتَا اَتَیْنَا طائِعِینْ. خدا فرمود: من به آسمان و زمین گفتهام خواه و ناخواه بیائید. اینها گفتند: ما به همراه همة قافله با رغبت میآئیم. اینها دو نفراند، امّا حرفشان جمع است. قَالَتَا اَتَینَا طائِعِیْن. نه طائِعَیْن! خدا به دو نفر خطاب کرد با ضمیر تثنیه. آنها با جمع جواب دادند. این ادب را خدا به ما آموخت. ببینید همه میگویند: یا الله! شما هم برای همه خیر طلب بکنید.
تأکید بر گریه آگاهانه بر اهل بیت (علیهم السلام) عبادت است
سعی کنیم گریه عاقلانه عارفانه بدون پِیرایه؛ آن گریه یقیناً عبادت است. نیازی به افزایش و کاهش نیست. جریان شهادت علیّ بن أبیطالب (علیه السلام) به قدری درد آور است که قبل از اتّفاقاش، شاید ۳۰ سال یا بیشتر، معلوم نیست این خطبه شعبانیّه در چه سالی اتّفاق افتاد. ۳۰ سال، ۳۵ سال، ۴۰ سال معلوم نیست.
پیغمبر برای جریان ضربت خوردن علی اشک ریخت. آن پیغمبر! این خطبه معروف که در آخرین جمعه ماه شعبان پیغمبر آن خطبه را ایراد کرد، فرمود: أیُّهَا النّاس قَدْ أقبَلَ إلِیکُمْ شَهرُ اللهْ بِالبَرَکَهِ وَالرَّحمَهِ وَ المَغفِرَه، در پایان گریه کرد. امیر المؤمنین عرض کرد: چرا گریه میکنی؟ فرمود: در ماه مبارک رمضان تو مشغول نمازی، سر مطهّرت با خونات رنگین میشود! خوب حالا کِی بود؛ ۲۵ سال که خود حضرت خانه نشین بود، ۵ سال تقریبی هم حکومت کرد، این شده ۳۰ سال. ۳۰ سال تقریباً بعد از رحلت رسول اکرم این حادثه تلخ جهانی رخ داد. حالا آن خطبه شعبانیّه کی بود، آن روشن نیست. حداقلّ ۳۰ سال قبل از ضربت خوردن علی (علیه السلام)، پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گریه کرد. چه قدر این مصیبت تلخ است!!
۲۰ سال قبل از جریان سیّدالشهداء، علیّ بن أبیطالب گریه کرد. از جریان صفّین که برمی گشتند، آمدند یک سرزمینی، با دست مبارک اشاره کرد، فرمود: هاهُنا هاهنا. یک مقدار خاک را گرفتند بعد بُو کردند، فرمود: همین جاست، همین جاست. عرض کردند: چی اینجاست؟ فرمود: رادمردانی که عاشقان کوی حقّاند، اینجا میآرمند. اینجا سرزمین کربلاست. اگر کسی اینها را خوب بشناسد، نیازی به آن پِیرایهها نیست، اشک میآید. و آن اشک عبادت است.
امیرالمؤمنین به پیغمبر فرمود: چرا گریه میکنی؟ فرمود: در ماه مبارک، در حال نماز شمشیری میآید، سر مطهّرات با خوناش رنگین میشود! عرض کرد: بِسَلامَهٍ مِنْ دِینِی؟ عرض کرد: آن وقتی که شمشیر بر سرم میآید، دین من سالم است؟ فرمود: آری، دینات سالم است. این آن علی است!!
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در معراج صدای حضرت علی (علیه السلام) را شنید
این جریان فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه. که در سحر ۱۹ ماه مبارک رمضان علیّ بن أبیطالب گفته بود، اینها علی را نشان نمیدهد. چون چند سال قبل از این حادثه یکی از شاگردان علیّ بن أبیطالب در هنگام ضربت خوردن و شمشیر دیدن گفت: فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه. ما چون نرفتیم به سراغ آن مقامات بلند، خیال میکنیم حضرت علی یعنی عالیترین مقاماش این است که وقتی شمشیر خورد، بگوید: فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه. در حالی که او کسانی را تربیت کرد، شاگردانی را تربیت کرد که چند سال قبل از او یک همچنین حادثهای برای آنها اتفاق افتاد، گفتند: فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه.
از پیغمبر سئوال کردند: شما وقتی در معراج رفتی، خیلی حرف شنیدی. آن حرف هائی که شنیدی شبیه لهجه کی بود؟ فرمود: آن حرف هائی که من شنیدم شبیه لهجه علیّ بن أبیطالب بود. علی را باید آنجاها جستجو کرد. این فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه را شاگرد علی، قبل از علی، چند سال قبل از مرگ علی گفت. چون پیغمبر علی را با آن وضع میشناخت، که فرمود: من در معراج وقتی حرف میشنیدم، مثل اینکه صدا شبیه صدای علی بود. این است که وقتی با خبر میشود شب ۱۹ علی فرقاش میشکافد، اشک میریزد...