دستنويسهای کهن نهج البلاغه(1)
گزارشی از دستنويس های کهن نهج البلاغه، شروح، گزيده ها و ترجمه های آن موجود در کتابخانه حضرت آيت الله العظمی مرعشی نجفی (ره)
چکیده
کتابِ شریف نهج البلاغه، گزیده ای از خطبه ها، نامه ها و سخنان کوتاه حضرت مولی الموحّدین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالبعلیه السلام است که از سوی عالم برجسته امامیّه، ابوالحسن محمّد بن حسین موسوی بغدادی، مشهور به <شریف رضی> (د. 406هـ)، با بهره گیری از منابع کهن روایی، در سال 400هـ در بغداد، جمع آوری شده است. این اثر گرانسنگ، دارای سه بابِ خطبه ها و اوامر (240 خطبه)، نامه ها، رسائل و وصایا (79 نامه) و کلمات قصار و حکمت آمیز (480 حکمت) می باشد. این اثر بی نظیر ادبی و حدیثی، در طیّ بیش از 1100 سال، همواره مورد عنایت دانشمندان، قرار گرفته و افزون بر استنساخ نسخ خطّی متعدّد آن، همچنین دارای شروح، ترجمه ها و به گزین های متنوّعی است که امروزه در کتابخانه های داخل و خارج از کشور، پراکنده شده اند. در این کتابشناسی، گزارشی از دستنویس های مرتبط با این اثر بی بدیل، موجود در کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره) در قم، ارائه گردیده است.
کلید واژه ها: امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، شریف رضی، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی (ره)، کتاب شناسی.
کتابِ گرانسنگِ و بی نظیر نهج البلاغه یکی از مشهورترین کتبِ اسلامی منتسب به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام است، حاوی نغزترین و عالی تری مضامین تفسیری، سیاسی، تاریخی، علمی، ادبی، کلامی و جز اینهاست تا جایی که آن اثر بی بدیل را <اخ القرآن> نیز گفته اند؛ این اثر نفیس، دربرگیرنده منتجبی از خطبه ها، نامه ها و سخنان قصارِ حکمت آمیز حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام است. جمعی از دانشمندان این اثر گرانمایه را در ردیف کتبِ حدیثی ذکر کرده اند و برخی دیگر آن را در شمار کتب اخلاق و مواعظ و بعضی در ردیف کتاب های ادبی و دسته ای نیز آن را از جمله کتاب های حکمت و کلام دانسته اند. این کتاب در یک مجموعه ای متنوّع از علوم ومعارف الهی از زبان یک انسان برجسته متصل به منبع وحی (معصوم علیه السلام) صادر گردیده است.
سخنوران و بزرگان دین و ادب، درباره این ایثر گرانقدر، سخن ها گفته اند که ذکر شمّه ای آنها در این نوشتار خالی از لطف نخواهد بود.
سید رضی که خود همّت به جمعآوری این اثر سترگ گماشته است مینویسد: <جویندگان و سود برندگان از آن زیاد است و این به دلیل گرانسنگی و قدر و منزلت این کتاب در فراهم داشتن شگفتیهای سخنوری و زبانآوری اوست... بعد از قرآن و بیانات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هر کلام و خطبه و مقالهای را که خواندم و شنیدم توانستم با آن رقابت کنم و بهتر از ان یا همانندش را بگویم، مگر کلمات امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را که هرچه کوشیدم توانایی رقابت با آن را در خود نیافتم>.
امام یحیی یمنی میگوید: <از معانی گوارا و شیوای سخنان علی (علیه السلام) هر سخنوری سیراب شده و به سبک کلام وی هر خطیبی لباس سخنوری به تن کرده است؛ چرا که مولا آبشخور بلاغت و زاینده آن است و ابر پر بار فصاحت میباشد به حدی که خود فرمود: ما فرمانروایان کشور سخنیم و درختسخنوری در وجود ما ریشه دوانیده و شاخهها آورده است>.
شیخ محمّدحسن المرصفی که از ادیبان مهم جهان عرب است، نهجالبلاغه را همچون قرآن کریم، نوعی معجزه میداند و میگوید: <نهجالبلاغه برهانی روشن بر این است که علی (علیه السلام) بهترین نمونه زنده روشنایی و دانش، هدایت و فصاحت و معجزه قرآنی است. در این کتاب دلائل و نشانههایی از دانش وسیع و سیاست صحیح و موعظههایی روشنگر امام علی (علیه السلام) به چشم میخورد که شبیه آن در آثار هیچ یک از دانشمندان بزرگ و فیلسوفان و نوابغ دیده نمیشود. مولا در ژرفای دانش و دین و سیاست فرو رفته و در همه این موارد سربلند بیرون آمده است>. شیخ ناصیف یازجی، عقیده دارد: <کسی که میخواهد در دانش و نگارش برتر از همه قرار گیرد، باید به نهجالبلاغه متوسّل شود و از حفظش کند>.
طه حسین، ادیب بزرگِ معاصر مصری بر این باور است که: <من پس از وحی خداوندی، سخنی شیواتر و زیباتر از کلمات علی (علیه السلام) را سراغ ندارم>.
امین نخله، از دیگر نام آوران پهنه ادب، میگوید: <هر کس بخواهد روح تشنه خود را از بیانات علی (علیه السلام) سیراب سازد باید به نهجالبلاغه روی آورد و آن را با دقت و صفحه به صفحه بخواند و گام نهادن در پرتو آن را فرا گیرد>.
شیخ محمّد عبده که در زمان خود شیخ مطلق الازهر بود و افتخار شاگردی مفخر شرق سید جمالالدین اسدآبادی> را دارد و چه بسا شرح نهجالبلاغه وی نیز نشانی از تأثیر روح حماسی سید بر وی باشد و سخنان امام (علیه السلام) را پس از آیات قرآنی و کلمات رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) جامعترین کلام دنیای عرب میداند و میگوید: <در میان تمام مردم عرب کسی همگان باور دارند سخن علی (علیه السلام) پس از قرآن و احادیث رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شریفترین و بلیغترین و جامعترین سخنان است>.
دکتر علی الجندی،> رئیس دانشکده علوم شهر قاهره، بر این باور است که: <نهج البلاغة نوعی خاصّ از موسیقی را با خود همراه دارد که بر اعماق احساس آدمی پنجه میافکند. از نظر سجع، چنان منظوم است که میتوان آن را شعر منثور نامید>!
گروهی دیگر کتابِ شریفِ نهجالبلاغه را به عنوان برگزیده سخنانِ مولاان امیرمؤمنان (علیه السلام)، بیانگر اسلام راستین و ترجمان وحی خدا و برگردانی شیوا از آیاتِ قرآن کریم میدانند و بر این باورند که منشأ این دفترِ حکمت، قرآن کریم است؛ آنان همه حکمتها و دستوراتِ مندرج در آن را ملهم از قرآن کریم و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دانستهاند.
مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی، این کتابِ سترگ را منبع و سرمایه غنی ادیبان، شاعران، خطیبان و نویسندگان تاریخ اسلامی دانسته و همه مطالب آن را یک گنجینه سرشار میداند.
آیت الله سبحانی خبرهای غیبی نهجالبلاغه را گواه بر این دانسته که امام (علیه السلام) علاوه بر آگاهیهای حسّی و عقلی از آگاهی سومی، به نام الهام و تأییدِ الهی برخوردار است و انسان به وسیله این حسّ، شکننده مرزهای زمان و مکان و حجاب مادّه میباشد و با این قوّه، حوادث را پیش از وقوع درک کرده و با آن حوادث ارتباط برقرار کرده و کاملاً آن را لمس میکند. آگاهی از غیب و گزارش امام (علیه السلام) از حوادث و رویدادهای پنهان و پوشیده، خصوصاً جریانهایی که پس از شهادتِ وی رخ داد، یکی از ابعاد گسترده نهجالبلاغه را تشکیل میدهد و این خبرهای غیبی گواه است که امام (علیه السلام) علاوه بر آگاهی های متعارف، از آگاهی سومی نیز برخوردار بوده که هرگز نمیتوان آن را از طریق ابزاری به نام حسّ و عقل، دریافت.
آیتالله مکارم شیرازی معتقدند که نهجالبلاغه مرهمی بر دردهای جانکاه بشریت است؛ این اثر، عالیترین روش آزادی انسان ها را در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار میدهد؛ چرا که منادی عدالتِ اجتماعی است. این کتاب در نوع خود بینظیر و برای هر زمان و هر نسل، اثر مفید میباشد.
استاد عرفان، آیت الله حسنزاده آملی، کتابِ شریف نهج البلاغه را شجره طیبهای می داند که برای زندگی انسان ها در تمام شئونات و برنامهها راهنما و دلیلی قوی است از نظرگاه ایشان این کتاب، معجزه گفتاری است؛ چرا که سیره امام علی (علیه السلام) به دو معجزه فعلی و قولی تقسیم میشود، معجزه فعلی مانند کَندن درِ قلعه خیبر، و معجزه قولی کتاب گرانقدر نهجالبلاغه است. همو می افزاید که در سلسله معجزاتِ قولی، قرآن مجید است که صورتِ کتبی خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و معارفِ صادره از اهل بیت عصمت و وحی، چون نهجالبلاغه و زبور و انجیل آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم)، صحیفه سجادیه و جوامع روایی، تالی آن.
مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی بر این باور بود که جاذبه و بلندای کلام امام علی علیهالسلام چون قرآن، دل آدمی را روشنی بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مینماید. به عقیده وی نهجالبلاغه پرتوی پرفروغی از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحی ملکوتی است که به حق عبدالله بود و اثری است مفید و سازنده برای بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت، دارویی است برای شفای آنان که به بیماریهای دل وامراض روان مبتلایند و مرهمی است برای افرادی که از دردهای فردی و اجتماعی در تب و تاب هستند و خلاصه سخنش این بود که نهجالبلاغه در بین افرادِ طالب حقّ و مشتاق مصونیت و مغزهای نورانی، مشتری دارد و شایسته نیست چنین اثری، محجوب و مهجور بماند، بلکه باید جرعههایی از آن را به کام تشنگان فرو ریخت. از نظرگاه شهید مطهری، نهجالبلاغه دارای دنیاهایی متعدّد، متکثّر و متنوّع است که از آن جمله است، دنیای زهد و تقوا، دنیای عبادت و عرفان، دنیای ملاحم و مغیبات، دنیای سیاست و مسئولیتهای اجتماعی و دنیای حماسه و شجاعت:
درنیابد حال پختـه هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام
آنکس که ز باغ آشنایی است دانـد که متاع ما کجایی است.
کتابِ شریف نهج البلاغه، گزیده ای از خطبه ها، نامه ها و سخنان کوتاه حضرت مولی الموحّدین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالبعلیه السلام است که یکی از سوی عالم برجسته امامیّه، شریف رضی (ره) با بهره گیری از متون و منابع کهن روایی موجودِ پیش از خود، در سال 400هـ در شهر بغداد، جمع آوری و تألیف نموده است؛ این اثر گرانسنگ دارای سه باب است: خطبه ها، نامه ها و حکمت ها.
الف) باب اول: خطبه ها و اوامر:
طبق تعریف کتب لغت، خطبه، کلامی است در ستایش خدا،نعتِ نبی و موعظه خلق و معمولاً به گفتاری گویند که همراه <بسم الله الرحمن الرحیم، سپس خدا و پیامبر و نصیحت باشد و نوعاً بر فراز منابر ایراد می گردد>. البته با این تعریف، چنین نیست که تمامی بخش اول کتابِ شریفِ نهج البلاغه خطبِ مصطلح بوده باشد؛ بلکه در مواردی سخنان حضرت (علیه السلام) در غیر منابر رسمی، به عنوان مثال در میادین نبرد، ایراد گردیده است، با این حال نظر به اهمیّت خطب و خطابه های حضرت (علیه السلام)، مرحوم رضی عنوان <خطبه> را ترجیح داده است.
باید افزود که در بخش اولِ کتاب، یعنی خطبه ها، 239 یا 241 سخن از حضرت (علیه السلام) گردآوری شده است. تفاوت این شمارش نیز با توجّه به تقطیعات آن قابل توجیه است؛ برای نمونه برخی عالمان خطبه 52 و 53 را یک خطبه دانسته اند. در این بخش، خطب کوتاه یک سطری مانند خطبه های 9، 59، 61 و نیز خطبِ بلند، مانند خطبه 192 مشاهده می گردد؛ برای نمونه یکی از کوتاهترین خطبه های نهج البلاغه (خطبه 61) چنین است: <لاتقتلوا الخوارج بعدی، فلیس من طلب الحقّ فأخطاه کمن طلب الباطل فأدرکه؛ یعنی، پس از من خوارج را نکشید، چه، آنکه حقّ را طلب کند و راه خطا پیماید، همانند آن نیست که باطل را طلبد و بیابد>. نظر به اهمیّت خطب نهج البلاغة و فوائد بی شماری که بر بازخوانی خطبه های بی بدیل و بی نظیرِ حضرت (علیه السلام)، استوار است، عناوین خطبه ها را مرور می کنیم:
خطبه ۱: خطبه در ابتدای آفرینش آسمان و زمین و آدم
خطبه ۲: خطبه پس از بازگشت از صفّین
خطبه ۳: خطبه معروف به شِقشِقیّه (درباره خلیفه اول)
خطبه ۴: خطبه بعد از کشته شدن طلحه و زبیر
خطبه ۵: خطبه بعد از وفات پیامبر(صلی الله علیه وآله) در خطاب به عباس و ابوسفیان
خطبه ۶: خطبه هنگامی که از او خواستند طلحه و زبیر را دنبال نکند
خطبه ۷: خطبه مریدان شیطان را مذمت مینماید
خطبه ۸: خطبه برای برگرداندن زبیر به بیعت
خطبه ۹: خطبه در وصف خود و دشمنانش در جمل
خطبه ۱۰: خطبه در تحریک شیطان نسبت به اهل جمل و عواقب وخیم آن
خطبه ۱۱: خطبه وقتیکه در نبرد جمل پرچم را به دست فرزندش محمّد حنفیه داد
خطبه ۱۲: خطبه وقتی که در نبرد جمل پیروز شد
خطبه ۱۳: خطبه در نکوهش بصره و اهل آن پس از نبرد جمل
خطبه ۱۴: خطبه در همین موضوع (بصره و مردم آن)
خطبه ۱۵: خطبه در رابطه با برگرداندن املاک بیت المال
خطبه ۱۶: خطبه هنگامیکه در مدینه با او بیعت شد
خطبه ۱۷: خطبه درباره کسیکه در میان مردم عهده دار منصب قضاوت شود
خطبه ۱۸: خطبه در نکوهش اختلاف علما در فتاوی
خطبه ۱۹: خطبه به اشعث بن قیس
خطبه ۲۰: خطبه در بیداری از غفلت و توجه به حضرت حق
خطبه ۲۱: خطبه در توجه به قیامت
خطبه ۲۲: خطبه هنگامیکه خبر بیعت شکنان جمل به حضرتش رسید
خطبه ۲۳: خطبه در دلداری به تهیدستان و تأدیب ثروتمندان
خطبه ۲۴: خطبه در جنگ با مخالفان
خطبه ۲۵: خطبه وقتی به او خبر رسید که ارتش معاویه به شهرها دست اندازی کرده اند
خطبه ۲۶: خطبه در وصف حال مردم جاهلی و دوران سکوت خود
خطبه ۲۷: خطبه در نکوهش اصحاب از نرفتن به جهاد
خطبه ۲۸: خطبه در بیوفایی دنیا و توجه به آخرت
خطبه ۲۹: خطبه پس از برنامه حکمین و تاخت و تاز ضحّاک بن قیس
خطبه ۳۰: خطبه درباره قتل عثمان
خطبه ۳۱: خطبه قبل از جنگ جمل
خطبه ۳۲: خطبه در نکوهش زمان خود
خطبه ۳۳: خطبه به هنگام خروجش برای جنگ با اهل بصره
خطبه ۳۴: خطبه در تحریک مردم برای جنگ با شامیان
خطبه ۳۵: خطبه بعد از جریان حکمیت
خطبه ۳۶: خطبه در ترساندن اهل نهروان
خطبه ۳۷: خطبه در ذکر فضائل خود
خطبه ۳۸: خطبه در تعریف شبهه
خطبه ۳۹: خطبه در نکوهش یاران، و دعوت به جهاد
خطبه ۴۰: خطبه زمانی که شنید خوارج نهروان میگویند: لا حکم إلا لله
خطبه ۴۱: خطبه در تحذیر از مکر و حیله
خطبه ۴۲: خطبه در نکوهش آرزوی دراز و پیروزی از هوای نفس
خطبه ۴۳: خطبه پس از آنکه جریر بن عبداللّه بَجَلی را برای بیعت گرفتن از معاویه فرستاد
خطبه ۴۴: خطبه وقتی که مصلقه بن هُبَیره شیبانی به سوی معاویه فرار کرد
خطبه ۴۵: خطبه در روز فطر در نکوهش دنیا
خطبه ۴۶: خطبه وقتی که برای حرکت به شام تصمیم گرفت
خطبه ۴۷: خطبه درباره کوفه
خطبه ۴۸: خطبه زمان رفتن به سوی شام
خطبه ۴۹: خطبه در توحید الهی
خطبه ۵۰: خطبه در بیان فتنه
خطبه ۵۱: خطبه زمانی که ارتش معاویه در جنگ صفین آب را بر یاران آنحضرت بست
خطبه ۵۲: خطبه در بیوفایی دنیا
خطبه ۵۳: خطبه در مسأله بیعت
خطبه ۵۴: خطبه وقتیکه به نظر یارانش در اجازه برای آغاز جنگ صفّین تأخیر نمود
خطبه ۵۵: خطبه در مقایسه یاران پیامبر با یاران خود
خطبه ۵۶: خطبه در وصف معاویه
خطبه ۵۷: خطبه در خطاب به خوارج نهروان
خطبه ۵۸: خطبه زمانی که عزم بر جنگ خوارج داشت
خطبه ۵۹: خطبه وقتی که خوارج به قتل رسیدند
خطبه ۶۰: خطبه درباره خوارج
خطبه ۶۱: خطبه زمانی که او را از ترور ترساندند
خطبه ۶۲: خطبه در نکوهش دنیا
خطبه ۶۳: خطبه در تشویق به عمل صالح
خطبه ۶۴: خطبه در توحید الهی
خطبه ۶۵: خطبه در آداب جنگ
خطبه ۶۶: خطبه در حق انصار
خطبه ۶۷: خطبه وقتی که امارت مصر را به محمّد بن ابوبکر واگذاشت
خطبه ۶۸: خطبه در سرزنش اصحاب سست پیمان خود
خطبه ۶۹: خطبه سحرگاه روزی که ضربت به فرق مبارکش رسید
خطبه ۷۰: خطبه در سرزنش اهل عراق
خطبه ۷۱: خطبه در آن درود فرستادن به پیامبر(صلی الله علیه وآله) را تعلیم میدهد
خطبه ۷۲: خطبه در بصره درباره مروان بن حَکم
خطبه ۷۳: خطبه زمانی که شورای خلافت قصد بیعت با عثمان کرد
خطبه ۷۴: خطبه زمانی که شنید بنیامیّه او را متهم به قتل عثمان میکنند
خطبه ۷۵: خطبه در تشویق به عمل صالح
خطبه ۷۶: خطبه هنگامیکه سعید بن عاص حق او را بازداشت
خطبه ۷۷: خطبه از دعاهای آنحضرت
خطبه ۷۸: خطبه وقتی که قصد حرکت به سوی خوارج نمود
خطبه ۷۹: خطبه پس از پایان جنگ جمل در مذمّت زنان
خطبه ۸۰: خطبه درباره زهد
خطبه ۸۱: خطبه در وصف دنیا
خطبه ۸۲: خطبه موسوم به <غرّاء> که از خطبه های اعجاب انگیز اوست
خطبه ۸۳: خطبه درباره عمروعاص
خطبه ۸۴: خطبه در صفات خداوند
خطبه ۸۵: خطبه در توحید الهی و سفارش به تقوا و مشورت
خطبه ۸۶: خطبه در وصف پرهیزکاران و فاسقان و مقام خاندان نبوت
خطبه ۸۷: خطبه در بیان هلاکت مردم
خطبه ۸۸: خطبه در حال مردم پیش از بعثت و پس از آن
خطبه ۸۹: خطبه در توحید الهی و پند و اندرز
خطبه ۹۰: خطبه معروف به خطبه اشباح
خطبه ۹۱: خطبه به هنگامی که مردم پس از کشته شدن عثمان خواستند با او بیعت کنند
خطبه ۹۲: خطبه در بیان فضل و علم خود، و خبر از فتنه بنیامیه
خطبه ۹۳: خطبه در فضل رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) و پند و اندرز
خطبه ۹۴: خطبه در حال مردم هنگام بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله)
خطبه ۹۵: خطبه درباره پیامبر(صلی الله علیه وآله)
خطبه ۹۶: خطبه در مقایسه یاران خود با یاران رسول خدا(صلی الله علیه وآله)
خطبه ۹۷: خطبه در ستم بنیامیّه
خطبه ۹۸: خطبه در گریز از دنیا
خطبه ۹۹: خطبه درباره پیامبر و خاندان او
خطبه ۱۰۰: خطبه مشتمل بر خبر از حوادث ناگوار
خطبه ۱۰۱: خطبه در زمینه سختیها
خطبه ۱۰۲: خطبه در تشویق به زهد
خطبه ۱۰۳: خطبه درباره پیامبر و فضیلت خویش
خطبه ۱۰۴: خطبه در وصف پیامبر (صلی الله علیه وآله) و تهدید بنیامیّه و پند به مردم
خطبه ۱۰۵: خطبه در زمینه برتری اسلام، و توصیف پیامبر اکرم، آنگاه توبیخ اصحاب
خطبه ۱۰۶: خطبه در یکی از ایّام صفّین
خطبه ۱۰۷: خطبه در پیشگویی از حوادث آینده
خطبه ۱۰۸: خطبه درباره قدرت خداوند و حوادث مرگ و قیامت
خطبه ۱۰۹: خطبه چیزی که متوسلان به خداوند پاک و بزرگ به آن توسل جستند
خطبه ۱۱۰: خطبه در نکوهش دنیا
خطبه ۱۱۱: خطبه درباره ملک الموت و قبض روح مردم
خطبه ۱۱۲: خطبه در نکوهش دنیا
خطبه ۱۱۳: خطبه در پند و اندرز مردم
خطبه ۱۱۴: خطبه در طلب باران
خطبه ۱۱۵: خطبه در اندرز به یاران
خطبه ۱۱۶: خطبه در نکوهش کسانی که به مال و جان بُخل میورزند
خطبه ۱۱۷: خطبه درباره یاران شایسته خود
خطبه ۱۱۸: خطبه زمانیکه مردم را جمع نمود و آنان را به جهاد ترغیب فرمود
خطبه ۱۱۹: خطبه در فضیلت خود و موعظه یاران
خطبه ۱۲۰: خطبه بعد از لیلة الهریر
خطبه ۱۲۱: خطبه در خطاب به خوارج
خطبه ۱۲۲: خطبه هنگام نبرد صفین به یارانش فرمود
خطبه ۱۲۳: خطبه در فرار یاران
خطبه ۱۲۴: خطبه در ترغیب یارانش به جهاد
خطبه ۱۲۵: خطبه در رابطه با خوارج وقتی که حکمیت را انکار کردند
خطبه ۱۲۶: خطبه وقتی به او گفتند که چرا در تقسیم بیتالمال میان همه مساوات میکند
خطبه ۱۲۷: خطبه باز هم به خوارج
خطبه ۱۲۸: خطبه از پیشامدها و فتنه های بصره خبر میدهد
خطبه ۱۲۹: خطبه درباره پیمانه ها و ترازوها
خطبه ۱۳۰: خطبه به ابوذر(رحمه الله) هنگامیکه او را به ربذه تبعید کردند
خطبه ۱۳۱: خطبه در فلسفه قبول حکومت و توصیف امام حق
خطبه ۱۳۲: خطبه در پند و اندرز و اندیشیدن از مرگ
خطبه ۱۳۳: خطبه در عظمت خداوند، قرآن، پیامبر و در رابطه با دنیا
خطبه ۱۳۴: خطبه به عمر بن خطاب وقتی برای رفتن به جنگ با رومیان با حضرت مشورت کرد
خطبه ۱۳۵: خطبه وقتی بین آنحضرت و عثمان مشاجرهای درگرفت
خطبه ۱۳۶: خطبه درباره بیعت خود
خطبه ۱۳۷: خطبه درباره طلحه و زبیر
خطبه ۱۳۸: در آن به فتنهها (و حکومت امام عصر(علیه السلام)) اشاره میفرماید
خطبه ۱۳۹: خطبه به هنگام شورا
خطبه ۱۴۰: خطبه در نهی از غیبت مردم
خطبه ۱۴۱: خطبه درباره نهی از غیبت
خطبه ۱۴۲: خطبه درباره نیکی به نااهل
خطبه ۱۴۳: خطبه در طلب یاران
خطبه ۱۴۴: خطبه در بعثت پیامبر و فضل اهلبیت
خطبه ۱۴۵: خطبه در فنای دنیا و نکوهش بدعت
خطبه ۱۴۶: خطبه به عمربن خطاب وقتیکه برای رفتن به جنگ ایرانیان با حضرت مشورت کرد
خطبه ۱۴۷: خطبه در فلسفه بعثت، حوادث آینده و پند و اندرز
خطبه ۱۴۸: خطبه درباره اهل بصره
خطبه ۱۴۹: خطبه پیش از درگذشت از دنیا
خطبه ۱۵۰: خطبه در آن اشاره به فتنه ها دارد
خطبه ۱۵۱: خطبه در تحذیر از فتنه ها
خطبه ۱۵۲: خطبه در صفات خداوند و پیشوایان دین
خطبه ۱۵۳: خطبه در فضائل اهل بیت
خطبه ۱۵۴: خطبه در آن شگفتیهای آفرینش شبپره (خفّاش) را بیان میکند
خطبه ۱۵۵: خطبه خطاب به اهل بصره در خبر از پیشامدهای سخت
خطبه ۱۵۶: خطبه در تشویق به پرهیزکاری
خطبه ۱۵۷: خطبه درباره پیامبر و قرآن، و دولت بنیامیّه
خطبه ۱۵۸: خطبه درباره خوشرفتاری خود با مردم
خطبه ۱۵۹: خطبه در توحید الهی و شرح حال برخی از پیامبران
خطبه ۱۶۰: خطبه در وصف پیامبر و خاندان آن حضرت
خطبه ۱۶۱: خطبه در پاسخ یکی از یارانش که پرسید...
خطبه ۱۶۲: خطبه در توحید الهی
خطبه ۱۶۳: خطبه به هنگامیکه نزد آنحضرت آمدند و از اعمال ناپسند عثمان شکایت کردند
خطبه ۱۶۴: خطبه در شگفتیهای آفرینش طاووس
خطبه ۱۶۵: خطبه در امر به الفت، و وصف بنی امیّه و یاران خویش
خطبه ۱۶۶: خطبه در ابتدای حکومتش
خطبه ۱۶۷: خطبه پس از بیعت با حضرت
خطبه ۱۶۸: خطبه به هنگام رفتن اصحاب جمل به شهر بصره
خطبه ۱۶۹: خطبه چون به بصره نزدیک شد
خطبه ۱۷۰: خطبه به وقت تصمیم رویارویی با لشگر معاویه در صفّین
خطبه ۱۷۱: خطبه در دفاع از حق خویش، و نکوهش اهل جمل
خطبه ۱۷۲: خطبه در اینکه چه کسی شایسته خلافت است، و سفارش به تقوا و گریز از دنیا
خطبه ۱۷۳: خطبه درباره طلحه بن عبیداللّه
خطبه ۱۷۴: خطبه در پند و اندرز، و بیان نزدیکی خود به پیامبر(صلی الله علیه وآله)
خطبه ۱۷۵: خطبه در پند و اندرز و فضل قرآن و نهی از بدعت
خطبه ۱۷۶: خطبه در باره حکمین
خطبه ۱۷۷: خطبه در توحید و تقوای الهی
خطبه ۱۷۸: خطبه در پاسخ ذِغلِب یَمانی در رؤیت خداوند
خطبه ۱۷۹: خطبه در نکوهش اصحابش
خطبه ۱۸۰: خطبه در حق کسانی که قصد داشتند به خوارج ملحق شوند
خطبه ۱۸۱: خطبه در توحید الهی و یادی از یاران شهید خود در صفّین
خطبه ۱۸۲: خطبه در بیان قدرت خداوند و فضل قرآن و سفارش به تقوا
خطبه ۱۸۳: خطبه به برج بن مُسهِر طائی که از خوارج بود
خطبه ۱۸۴: خطبه به همّام درباره پرهیزکاران
خطبه ۱۸۵: خطبه درباره منافقین
خطبه ۱۸۶: خطبه در ستایش خدا و پیامبر و پند و اندرز
خطبه ۱۸۷: خطبه درباره بعثت پیامبر و گریز از دنیا
خطبه ۱۸۸: خطبه درباره اختصاص خود به پیامبر(صلی الله علیه وآله)
خطبه ۱۸۹: خطبه در سفارش به تقوا و وصف اسلام و پیامبر(صلی الله علیه وآله)
خطبه ۱۹۰: خطبه در وصیّت به یارانش
خطبه ۱۹۱: خطبه درباره معاویه
خطبه ۱۹۲: خطبه در پایداری در راه حق
خطبه ۱۹۳: خطبه هنگام دفن سرور زنان جهان حضرت فاطمه(علیها السلام)
خطبه ۱۹۴: خطبه در گریز از دنیا
خطبه ۱۹۵: خطبه یاران خود را در بسیاری از اوقات به آن پند میداد
خطبه ۱۹۶: خطبه بعد از بیعت طلحه و زبیر به آنها فرمود
خطبه ۱۹۷: خطبه شنید عدهایاز یارانش به وقت نبرد صفّین به اهل شام دشنام میدهند
خطبه ۱۹۸: خطبه در نبرد صفّین درباره فرزند خود حسن(علیه السلام)
خطبه ۱۹۹: خطبه زمانیکه یارانش درباره حکمیت با او دچار اختلاف شدند
خطبه ۲۰۰: خطبه زمانی که در بصره به عیادت علاء بن زیاد حارثی رفت
خطبه ۲۰۱: خطبه وقتی از او درباره احادیث دروغ و اخبار ضد و نقیض پرسیدند
خطبه ۲۰۲: خطبه در قدرت خداوند و خلقت زمین
خطبه ۲۰۳: خطبه در تحریک یاران خود به جهاد با شامیان
خطبه ۲۰۴: خطبه در تمجید خداوند
خطبه ۲۰۵: خطبه در وصف پیامبر و عالمان، و اندرز مردم
خطبه ۲۰۶: خطبه از دعاهای آنحضرت
خطبه ۲۰۷: خطبه در صفّین بیان فرمود
خطبه ۲۰۸: خطبه در شکایت از قریش
خطبه ۲۰۹: خطبه در جمل وقتی از کنار کشته طلحه و عبدالرّحمن بن عتّاب عبور کرد
خطبه ۲۱۰: خطبه در وصف سالکان
خطبه ۲۱۱: خطبه در ترغیب یارانش به جهاد
خطبه ۲۱۲: خطبه بعد از تلاوت آیه <الهیکم التکاثر حتی زرتم المقابر>
خطبه ۲۱۳: خطبه به وقت تلاوت آیه <رجال لاتلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله>
خطبه ۲۱۴: خطبه به هنگام تلاوت آیه <یا ایها الانسان ما غرّک بربک الکریم>
خطبه ۲۱۵: خطبه در بیزاری از ظلم
خطبه ۲۱۶: خطبه در طلب فراوانی روزی
خطبه ۲۱۷: خطبه در گریز از دنیا
خطبه ۲۱۸: خطبه در وصف عاشقان خدا
خطبه ۲۱۹: خطبه درباره یکی از حاکمان
خطبه ۲۲۰: خطبه در توصیف بیعت مردم با آن جناب بر خلافت
خطبه ۲۲۱: خطبه درباره تقوا و کوشش در عمل
خطبه ۲۲۲: خطبه در ذیقار به وقت حرکت به بصره
خطبه ۲۲۳: خطبه به عبدالله بن زمعه که از شیعیان بود
خطبه ۲۲۴: خطبه در فضل اهلبیت و نکوهش زمانه خود
خطبه ۲۲۵: خطبه در بیان علت اختلاف ظاهر و باطن مردم
خطبه ۲۲۶: خطبه به وقت غسل و تجهیز رسول خدا(صلی الله علیه وآله)
خطبه ۲۲۷: خطبه در حمد و ستایش پیامبر و عجایب آفرینش
خطبه ۲۲۸: خطبه در توحید حق
خطبه ۲۲۹: خطبه در بیان پیشامدهای ناگوار
خطبه ۲۳۰: خطبه در سفارش به تقوا و یاد مرگ
خطبه ۲۳۱: خطبه درباره ایمان و هجرت
خطبه ۲۳۲: خطبه در ستایش الهی و سفارش به تقوا
خطبه ۲۳۳: خطبه باز هم در ستایش الهی و سفارش به تقوا
خطبه ۲۳۴: خطبه به نام قاصعه در مذمّت ابلیس ملعون
خطبه ۲۳۵: خطبه به عبداللّه بن عباس در زمانی که عثمان در محاصره بود
خطبه ۲۳۶: خطبه در بیان وضع خود پس از هجرت پیامبر (صلی الله علیه وآله) و ملحق شدن به آن حضرت.
خطبه ۲۳۷: خطبه در تشویق به عمل
خطبه ۲۳۸: خطبه درباره حکمین و سرزنش اهل شام
خطبه ۲۳۹: خطبه در رابطه با فضائل آل محمّد علیهم السلام
خطبه ۲۴۰: خطبه دیگر درباره فضائل آل محمّد علیهم السلام.
ـ باب دوم: نامه ها و رسائل و وصایا
بخش کتاب یا نامه های حضرت (علیه السلام)، دومین بخش از ساختارِ کتاب شریفِ نهج البلاغه را تشکیل می دهد که در آن، 79 نامه، سفارش، پیمان نامه و دستورالعمل آمده است. تعداد و ترتیب نامه های نهج البلاغه در تمامی نسخ خطی و چاپ های تصحیحی آن تقریباً یکسان است و اختلافِ معتنابهی وجود ندارد. عناوین <کتاب>، <رساله>، <وصیة> و <عهد> از جمله واژه هایی هستند که از سوی مؤلّف، در صدر نامه ها درج شده است. در میان نامه های حضرت (علیه السلام)، نامه 53 (عهدنامه مالک) بلندترین نامه هاست. عناوین نامه ها چنین است:
نامه 1: به مردم کوفه هنگام حرکتش از مدینه به بصره
نامه 2: پس از فتح بصره به مردم کوفه
نامه 3: به قاضیاش شریح بن الحارث
نامه 4: به یکی از فرماندهان سپاهش
نامه 5: به اشعت بن قیس
نامه 6: به معاویه
نامه 7: به معاویه
نامه 8: به جریر بن عبدالله البجلی
نامه 9: به معاویه
نامه 10: به معاویه
نامه 11: هنگامی که سپاهش بر سر دشمن میفرستاد
نامه 12: به معقل بن قیس
نامه 13: به دوتن از امیران لشکرش
نامه 14: به سپاهش پیش از دیدار با دشمن
نامه 15: هنگام روبرو شدن با دشمن
نامه 16: هنگام جنگ به یاران خود میفرمود
نامه 17: در پاسخ نامه معاویه
نامه 18: به ابن عباس عامل او در بصره
نامه 19: به یکی از عاملانش
نامه 20: به زیاد بن ابیه
نامه 21: نیز به زیاد
نامه 22: به ابن عباس
نامه 23: وصیتی کمی بیش از وفاتش
نامه 24: وصیت آن حضرت درباره اموالش
نامه 25: سفارش به کسی که برای گرفتن زکاتش میفرستاد
نامه 26: نامه به یکی از کارگزارانش
نامه 27: به محمّد بن ابیبکر حاکم مصر
نامه 28: در پاسخ معاویه
نامه 29: به مردم بصره
نامه 30: به معاویه
نامه 31: وصیت به امام حسن (علیه السلام)
نامه 32: به معاویه
نامه 33: به قثم بن عباس
نامه 34: به محمّدبن ابیبکر
نامه 35: به عبدالله بن عباس
نامه 36: به برادرش عقیل
نامه 37: به معاویه
نامه 38: به مردم بصره
نامه 39: به عمرو بن عاص
نامه 40: به یکی از کارگزارانش
نامه 41: به یکی از کارگزاران خود
نامه 42: به عمربن ابیسلمه مخرومی
نامه 43: به مصقله بن هبیره
نامه 44: به زیاد بن ابیه
نامه 45: به عثمان بن حنیف
نامه 46: به یکی از عمال خود
نامه 47: وصیتی به حسن و حسین (علیهما السلام)
نامه 48: به معاویه
نامه 49: نامهای از آن حضرت
نامه 50: به فرماندهان لشکرها
نامه 51: به کارگزارانش در امر خراج
نامه 52: به امرای بلاد
نامه 53: فرمان او به مالک اشتر
نامه 54: به طلحه و زبیر
نامه 55: به معاویه
نامه 56: به شریح بن هانی
نامه 57: به مردم کوفه
نامه 58: به مردم شهرها
نامه 59: به اسود بن قطبه
نامه 60: به عاملانی که لشکر از سرزمینهایشان میگذرد
نامه 61: به کمیل بن زیاد
نامه 62: به مردم مصر
نامه 63: به ابوموسی اشعری
نامه 64: در پاسخ به معاویه
نامه 65: نیز به معاویه
نامه 66: به عبدالله بن عباس
نامه 67: به قثم بن عباس
نامه 68: به سلمان فارسی
نامه 69: به حارث همدانی
نامه 70: به سهل بن حنیف
نامه 71: به منذر بن الجارود
نامه 72: به عبدالله بن عباس
نامه 73: به معاویه
نامه 74: پیماننامه میان ربیعه و یمن
نامه 75: به معاویه
نامه 76: به ابن عباس
نامه 77: به عبدالله بن عباس
نامه 78: به ابوموسی اشعری
نامه 79: به سرداران سپاه
ـ باب سوم: کلمات قصار، حکمت آمیز و مواعظ
کلمات قصار یا حکمت ها حاوی پیام های کوتاه و اندرزهای ماندگار امام علی علیه السلام هستند که شارحان نهج البلاغه، تعداد آنها را 480 حکمت دانسته اند. در باره تعداد و ترتیبِ حکمت ها در میان نسخ خطی و آثار چاپی تصحیح شده اختلافاتی وجود دارد؛ برخی از مصحّحان، چندین حکمت را در ذیل یک حکمت ذکر کرده اند؛ ابن ابی الحدید (شارح نهج البلاغه) بر این باور است که سیّد رضی کتاب را با 433 حکمت پایان داده است؛ گفته شده در روزگار حیاتِ سیّد رضی، مشتاقان نهج البلاغه برخی کلمات قصار حضرت را به آن افزودند و نزد سیّد رضی خواندند، و وی هم اجازه داد تا به کلمات قصار در نهج البلاغه ملحق شود.
ناگفته نماند در میان حکمتهای نهج البلاغه، پس از حکمت 260، سخنانی دشوار از امام علی علیه السلام نقل گردیده است که سیّد رضی به شرح آنها می پردازد. سیّد رضی در سراسر کتاب خود و در موارد گوناگون، به شرح واژه های غریب، دشوار و نا آشنا پرداخته است؛ اما در این فصل تنها 9 سخن را شرح کرده و افسوس که این فصل، بسیار کمتر مورد توجّه قرار گرفته است.
این کتابشناسی، نخستین بار به قلم راقم و با همکاری تولیتِ محترم کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره)، در سال 1381 منتشر گردید و در آن، به اختصار 116 دستنویس از نسخ کهن و نفیس نهج البلاغه، شروح، ترجمه ها و به گزین آن، معرّفی گردیده بود، اینک، نظر به اهمیّت آن، برای بهره مندی پژوهشگران و علاقمندان، دگربار در این دفتر، با مقدمه ای تفصیلی در معرّفی این کتاب گرانسنگ، همراه استدراکات و اضافات آن، شامل داده های جدید فهارس این کتابخانه عامره (مجلّدات 32 تا 42)، در 134 نسخه نفیس، معرّفی و منتشر می گردد و الله ولیّ التوفیق و هو المعین و المستعان.
منبع :حسین متقی ؛گزارشی از دستنويس های کهن نهج البلاغه، شروح، گزيده ها و ترجمه های آن موجود در کتابخانه حضرت آيت الله العظمی مرعشی نجفی (ره)