نمایش مطالب
21
تا
30
از
30
... من بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما روانه کردم، که در روزهای پر خطر... نمی خوابد و در لحظات ترس از دشمن روی بر نمی تابد... به سخنش گوش فرا دهید و فرمانش را آنجا که برابر حق است پیروی کنید... با اینکه خودم بیشتر به او نیاز داشتم او را به سوی شما فرستادم و شما را بر خود... ترجیح دادم، زیرا که دلسوز و خیرخواه شماست و نیز در برابر دشمنانتان دلیر و بی پرواست.
به سخن بلند مولای موحدان بیندیشیم که فرمود: ما رایت شیئا الا و رایت الله قبله . آن که پیش از دیدن با چشم تن، چشم دل باز نکرده است، چیزی نمی بیند و اگر ببیند امور پراکنده و آشفته و آشوب می بیند .
از مجموع ۲۴۱ خطبه نهجالبلاغه ۸۶ خطبه موعظه و یا لااقل مشتمل بر یك سلسله مواعظ است مانند خطبه ۱۷۶ كه با جمله «انتفعوا ببیان الله» آغاز میشود و خطبه ۱۹۲ كه به خطبه قاصعه و خطبه ۱۹۳ كه به خطبه متقین معروف است. و از مجموع ۷۹ نامه در نهجالبلاغه، ۲۵ نامه تماما موعظه و یا متضمن جملههایی در نصیحت و اندرز و موعظه است.
حاکم نیشابوری به سند خود از رفاعة بن ایاس ضبّی از پدرش از جدّش [نُذَیر که از کبار تابعین است] آورده است که گفت: در روز جنگ جمل همراه علی بودیم. او به طلحه پیغام فرستاد که به دیدار من بیا، طلحه پیش امام آمد. امام گفت: تو را به خدا سوگند می دهم آیا از پیغمبر نشنیدی که می گفت: «من کنتُ مولاه فعلیٌ مولاه. اللهم والِ من والاه و عادِ من عاداه؟».
نیز ابن ابی الحدید از استاد خود «ابوالخیر مصدق بن شبیب واسطی » و او از استادش «ابن خشاب » نقل می كند كه از او درباره نهج البلاغه پرسید؟ او گفت نهج البلاغه سخنان شریف رضی نیست بلكه او گردآورنده كلمات امیرالمؤمنین علیه السلام است، رضی و غیر رضی كجا؟ و این نفس و روش بلند كجا؟
پرسش دوم این است كه در صورت سند داشتن، سندها یا بخشی از سندها صحیح اصطلاحی (به همان معنایی كه در كتاب های علم الحدیث و اصول فقه یاد شده) می باشد؛ به طوری كه بتوان در مسائل فقهی مانند سایر احادیث صحیح السند به آن ها استناد كرد یا نه؟
با وجود اين مصادر و مآخذ ديگر جاي اين گونه پرسشها، نيست گذشته از آنکه محتواي بسياري از خطب و رسائل و حکم، شاهد صحت صدور آنهاست.در پايان اين مبحث زيبنده است سخن ابن ابي الحديد پس از نقل خطبه ابن ابي اشحمأ عقلاني ايراد شود.
در آغاز رساله فارسی ما به نام «انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه» نیز نام تعدادی از آنها به همراه ذکر مآخذ آمده است. و گروهی از دوستان فاضل و دانشمند بنده، به هنگام نگارش شرح بر «نهج البلاغه» از من خواستند که توجه و اهتمام خاصی به ذکر منابع و سندهای موجود در «نهج البلاغه» داشته که سیدرضی آنها را از نوشته های پیشینیان گرد آورده و در «نهج البلاغه» از آنها استفاده کرده است.
ساختار نهج البلاغه، سخنانی شگفت انگیز در مورد توحید، عدل، خلقت، زن و مرد، تقوا، مذمت دنیا، شیطان، نکوهش بعضی از صحابه پیغمبر، امتیازات خاندان رسالت، اوصاف متقین، مومنین، منافقین، توضیح بعضی از آیات قرآن، درباره بنی امیه، یاد مرگ، دولتها و ملتها، اوصاف آل محمد، فضائل و رذایل اخلاقی، مشاوره، توبه، توکل، شکر و کفر نعمت، عاقل و جاهل، انواع جهاد، راه آسایش دنیا، عدالت و صدها موضوع دیگر است که هر کدام تشنگان معرفت را سیراب خواهد کرد.
از مراجعه به واژه های معرفت شناختی در نهج البلاغه، به دست می آید که حقیقت شناخت، شبیه حقیقت نور است. امام علی(ع) در موارد زیادی واژه نور را برای علم استعاره آورده اند. همان طور که می دانید حقیقت نور «ظاهرٌ بنفسه و مظهرٌ لغیره» است، پس حقیقت علم هم «ظاهرٌ بنفسه و مظهرٌ لغیره» است.