اى مردم، بايد خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه كيفر ، ترسان بنگرد ، زيرا كسى كه رفاه و گشايش را زمينة گرفتار شدن خويش نداند ، پس خود را از حوادث ترسناك ايمن مى پندارد و آن كس كه تنگدستى را آزمايش الهى نداند پاداشى را كه اميدى به آن بود از دست خواهد
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  نهج البلاغه موضوعی  >  رذایل اخلاقی  >  سایر رذایل اخلاقی

سایر رذایل اخلاقی

1966. یاران سرکشی

من شغل نفسه بغیر نفسه، تحیر فی الظلمات، و ارتبک فی الهلکات، و مدت به شیاطینه فی طغیانه.

هر کس که خود را برای غیر خویشتن مشغول بدارد، در تاریکی ها متحیر ماند و در مهلکه ها آشفته و مشوش گردد و شیاطین مسلط بر او، او را در طغیانگری ها بکشند (یاری نمایند).( خطبه 157)


1967. دوری از مواضع تهمت

من وضع نفسه مواضع التهمه، فلا یلومن من اساء به الظن.

هر کس خود را جایی قرار دهد که باعث تهمت وارد آمدن به او می شود، پس البته نباید آن کس را که به او بدگمان شود سرزنش و ملامت کند. ( حکمت 159)


1968. همنشینی با هوسرانان

مجالسه اهل الهوی منساه للایمان و محضره للشیطان.

همنشینی با هوسرانان باعث از یاد رفتن ایمان و حاضر شدن شیطان است. ( خطبه 86)


1969. تکامل انسان ها

العجز افه، و الصبر شجاعه.

به ستوه آمدن، آفت است و نستوهی، شجاعت. ( حکمت 4)


1971. از کینه ورزی بپرهیز!

 قد اصطلحتم علی الغل فیما بینکم، و نبت المرعی علی دمنکم. و تصافیتم علی حب الامال، و تعادیتم فی کسب الاموال.

شما بر کینه ورزی به یکدیگر، هم داستان شده اید و گیاهان و سبزه ها بر روی سر کین گاه ها (یا کینه های دیرینه) شما روییده است و در دوستی و دلبستگی به آرزوها با یکدیگر متفق شده اید و در به دست آوردن مال و ثروت، با یکدیگر دشمنی می کنید. ( خطبه 133)


1972. رفع بدی با بدی

ردوا الحجر من حیث جاء؛ فان الشر لا یدفعه الا الشر.

سنگ را از همان جا که آمده بازگردانید، زیرا بدی را جز با بدی نتوان دفع کرد. ( حکمت 314)


1973. پرهیز از بدگمانی

لیس من العدل القضاء علی الثقه بالظن.

با تکیه به گمان به زیان کسی که مورد اعتماد می باشد، داوری کردن، از عدل و داد به دور است. ( حکمت 220)


1974. آمیختن با شاهان

من ملک استاثر.

هر که به فرمانروایی برسد مستبد و خودکامه می گردد. ( حکمت 160)


1975. پرهیز از منت گذاشتن

من کتابه للاشتر لما ولاه مصر: ایاک و المن علی رعیتک باحسانک او التزید فیما کان من فعلک، او ان تعدهم فتتبع موعدک بخلفک، فان المن یبطل الاحسان، و التزید یذهب بنور الحق، و الخلف یوجب المقت عند الله و الناس. قال الله تعالی:کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون.

فرمان مبارک امیرالمومنین علیه السلام به مالک اشتر وقتی او را والی مصر و اطراف آن ساخت: بپرهیز از منت گزاردن بر مردم جامعه خود به خاطر احسانی که به آنان کرده ای، و از زیاد شمردن کاری که در حق آنان انجام داده ای و بپرهیز از تخلف از وعده ای که داده ای؛ زیرا منت گزاردن احسان را باطل می کند و زیاد شمردن کاری که به سود جامعه انجام گرفته است نور حق را از بین می برد و تخلف از وعده موجب عداوت در نزد خدا و مردم می گردد.خداوند متعال فرموده است:عداوتی است بزرگ در نزد خداوند این که بگویید چیزی را که به آن عمل نمی کنید. ( نامه 53)


1976. تحذیر از سبکسری

من کتاب له الی اهل البصره: فان خطت بکم الامور المردیه، و سفه الاراء الجائره، الی منابذتی و خلافی، فها انذا قد قربت جیادی، و رحلت رکابی.

در نامه ای به اهل بصره می نویسد: بعد از این هرگاه اموری هلاک کننده و اندیشه های منحرف از حق باز هم شما را به مخالفت و ستیزه جویی با من براند و برانگیزد، پس بدانید که من، همانا و به تحقیق اسبان عربی خود را نزدیک ساخته و جهاز شتران خویش را بر روی کمر آن ها بسته ام. ( نامه 29)


1977. زایل شدن نظر

الخلاف یهدم الرای.

ناسازگاری، رای و نظر را از بین می برد. ( حکمت 215)


1978. پرهیز از عجله در امور

ایاک و العجله بالامور قبل اوانها، او التسقط فیها عند امکانها، او اللجاجه فیها اذ تنکرت، او الوهن عنها اذا استوضحت. فضع کل امر موضعه.

بپرهیز از شتابزدگی در امور، پیش از رسیدن موقع آن ها و از سستی و درماندگی در موقعیت مقتضی آن امور، و بپرهیز از لجاجت، در موقعی که مشکل و ابهام انگیز باشند و از مسامحه درباره آن امور، وقتی که آشکار شده اند، پس هر امری را در موضع خود قرار بده. ( نامه 53)


1979. فرو رفتن در منجلاب ربا

من اتجر بغیر فقه، فقد ارتطم فی الربا.

کسی که بدون آگاهی از احکام اسلام تجارت کند، در منجلاب ربا فرو رود. ( حکمت 447)


1980. یاران روزگار

الجزع من اعوان الزمان.

بی تابی، از یاران روزگار است. (و به ضرر او تمام خواهد شد). ( حکمت 211)


1981. فراهم کننده زشتی ها

الشر جامع مساوی العیوب.

سیری ناپذیری، فراهم آورنده عیب های زشت است. ( حکمت 371)


1982. توصیه به همنشینی پاکان

من کتابه للاشتر: و الصق باهل الورع و الصدق، ثم رضهم علی الا یطروک و لا یبجحوک بباطل لم تفعله؛ فان کثره الاطراء تحدث الزهو و تدنی من الغره.

در نامه به مالک اشتر فرمودند: به پاکدامنان و راستگویان بسیار نزدیک شو! آن گاه ایشان را عادت ده که در صدد چاپلوسی تو بر نیایند و تو را با بیان کارهایی که نکرده ای به دروغ خشنود نسازند که به راستی چاپلوسی زیاد و پی در پی، تکبر و خودخواهی در انسان پدیدار می کند و حمیت و غرور را به او نزدیک می سازد. ( نامه 53)


1983. دور کردن بدی

احصد الشر من صدر غیرک، بقلعه من صدرک.

بدی را از سینه دیگران با ریشه کنی آن از سینه خودت، دور کن. ( حکمت 178)


1984. توصیه علی (علیه السلام) به مالک اشتر

من کتابه للاشتر: لا تعجلن الی تصدیق ساع، فان الساعی غاش، و ان تشبه بالناصحین.

نامه ای است از آن حضرت علیه السلام به مالک اشتر: هرگز برای تصدیق سخن چین شتاب مکن؛ زیرا سخن چین خیانت پیشه است، اگر چه خود را به خیرخواهان تشبیه کند. ( نامه 53)


1985. فضایل بی حد علی (علیه السلام)

من کتاب له لی معاویه: و لولا ما نهی الله عنه من تزکیة المرء نفسه، لذکر ذاکر فضائل جمه، تعرفها قلوب المومنین، و لا تمجها اذان السامعین.

نامه ای است از امیرالمومنین علیه السلام به معاویه: اگر این امر نبود که خداوند از خودستایی انسان، نهی فرموده، هر آینه (مقصود خود امیرالمومنین است) فضایل فراوانی را ذکر می کرد که دل های مومنان آن فضایل را می شناسد و گوش های شنوندگان آن ها را به دور نمی افکند. ( نامه 28)


1986. حذر از طاعت فاسقین

الا فالحذر الحذر من طاعه ساداتکم و کبرائکم فانهم قواعد اساس العصبیه. و دعائم ارکان الفتنه و هم اساس الفسوق، و احلاس العقوق.

آگاه شوید! برحذر و بیمناک باشید از اطاعت آقایان و بزرگان خود، کسانی که از ارزش های واقعی حیثیت خود را بالاتر تلقی کردند و بالاتر از نسب خود سربلند نمودند، این خودخواهان خودکامه، برپا دارنده پایه عصبیت اند و به ستون های فتنه و همداستان های منکرین حقوق رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام بر حق. ( خطبه 192)


1987. معادن همه خطایا

اهل الضلال معادن کل خطیئه، و ابواب کل ضارب فی غمره.

اهل ضلال، معدن همه خطایایند و درهای ورودی همه گمراهان و عقیده مندان باطلند. ( خطبه 150)