اتحاد و همبستگی در نهج البلاغه
امّا مگر باور کردنی است که جوانی سی و سه ساله دورنگری و اخلاص را تا آنجا رسانده باشد و تا آن حد بر نفس خویش مسلّط و نسبت به اسلام وفادار باشد که به خاطر اسلام راهی را انتخاب کند که پایانش محرومیت و خرد شدن خود اوست! بلی باور کردنی است.
سیمای مدیران در آیینه نهج البلاغه
داشتن خلق نیکو «اکرم اخلاقا»: از ویژگی های خوب هر مدیر،حسن خلق است. خوش خلقی در ناملایمات و مشکلات، سبب می شود تامعضل بهتر و سریع تر حل و فصل شود. در حالت عادی بشاش بودن کارسختی نیست در ناملایمات است که اخلاق حسنه زایل می شود. یک مدیربدخلق به هنگام بروز ناملایمات، همکاران و مشاوران خود را نیزدچار ناهنجاری می کند.
سیاست در نهج البلاغه
انسان بخیل، نادان، ستمکار و بی دین، هرگز شایستگی رهبری جامعه را نخواهد داشت؛ چرا که رهبری، رکن اصلی در رشد و پیشرفت جامعه است و انسان های نالایق، جامعه را به پرتگاه سقوط نزدیک می کنند.
امام على علیه السلام و رد و پذیرش حکومت بخش اول
برخى عقیده دارند که تنها هدف اسلام تإمین آخرت مسلمانان است. براین اساس اسلام هیچ ارتباطى به کارهاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و... مسلمانان ندارد مگر به تبع مسائل فردى. از این رو دخالت در سیاست موجب سقوط ارزشهاى انسان متدین مى شود
امام علی علیه السلام و رد و پذیرش حکومت بخش دوم
با توجه به بررسی هایی که پیرامون آیات فوق الذکر صورت گرفت، حال این سؤال مطرح می شود که بین این آیات و پذیرش حکومت از سوی علی علیه السلام چه رابطه ای وجوددارد؟ اگر ولایت را حق بدانیم؛ یعنی خداوندحقی را به علی علیه السلام داده است، آنگاه وظیفه علی علیه السلام در قبال این حق چیست؟
دین و دنیایت را به خدا می سپارم
بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند.
از مردمی نباش که موعظه سودی به حالشان ندارد
فرهنگ سازي از ديدگاه امام علي (ع)(1)
فرهنگ، مجموعه اي است از فضايل و هنرها و آداب و دانش ها و معارف و كليه نيروهاي اخلاقي و روحي كه بشر را از حالت بدوي و ابتدايي خارج ساخته و به سوي كمال معنوي سوق مي دهد.
فرهنگ سازى در نهج البلاغه(2)
فرهنگ، مجموعه اى از دانش ها، بينش ها، نگرش ها، منش ها و ارزش هاى يك ملت مى باشد، پس مى توان گفت كه فرهنگ هر جامعه نيز به عنوان پديده اى بى همتا، به تدريج، در حيات جامعه شكل گرفته و قوام مى يابد
سیره سیاسی امام علی علیه السلام
قاطعیتها و نرمشهای مولا کجا و چگونه بود؟ معیارهای مولا در نصب و عزلها چه بود؟ راز به کار گماردن برخی از افراد ناصالح یا ابقای آنها در مسوولیت چه بود؟ آیا اینان از آغاز ناصالح بودند؟ یا بعدا به انحراف کشیده شدند؟ چه شیوههایی امام در عزل کارگزاران داشت؟ با کارگزاران صالح ناتوان چگونه رفتار میکرد؟