عمرى كه خدا از فرزند آدم پوزش را مى پذيرد شصت سال است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  معارف نهج البلاغه (قرآن و نهج البلاغه)  >  نهج البلاغه و قرآن

نهج البلاغه و قرآن

به گواه تاریخ، حضرت علی(علیه السلام) دارای شخصیتی ممتاز و برجسته بود که او را از سایرین متمایز می کرد. علی رغم این موضوع، آن حضرت آن گونه که باید شناخته نشده و بسیاری از زوایای شخصیتی وی در لابه لای ورقه ای از تاریخ پنهان مانده است. با نگاهی به آنچه که در مورد وی گفته و یا نوشته شده است، متوجه می شویم که علم آن حضرت بیش از هر چیز دیگر شگفتی و اعجاب دیگران را برانگیخته است.
علمی که پس از گذشت سالیان متمادی، راهنمای بسیاری از علما و اندیشمندان در حوزه های مختلف علمی، ادبی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حکومتی شده و بازار پژوهشی آنان را رونق بخشیده است.
بدون شک حدیث شریف نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود: «انا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد المدینة فلیأتها من بابها» «من شهر علم هستم و علی(علیه السلام) در آن است، پس کسی که بخواهد وارد شهر علم شود باید از در آن وارد شود.»
دلیلی محکم و متقن بر اتصال رشته علم آن حضرت به وحی الهی از طریق حضرت ختمی مرتبت(ص) بوده است و بدین وسیله پیامبر اکرم(ص) راه شناخت حقیقت را به مسلمانان نمایانده و برای دستیابی مسلمانان به گنجینه های حقایق الهی حضرت علی(ع) را معرفی کرده است. اینکه اگر می خواهید حق و حقیقت را به درستی بشناسید به حضرت علی(ع) تمسک جویید و از دانش او بهره بگیرید.
اگر هر کدام از ما فقط یک مورد از قضاوت های آن حضرت را شنیده و یا خوانده باشیم، به خوبی به معنای این کلام پی خواهیم برد.
مروری بر نهج البلاغه که بیانگر فصاحت و بلاغت کلام آن حضرت در قالب خطبه ها، نامه ها و مواعظ می باشد و همچون نگینی بر انگشتر دانش بشری می درخشد گواه دیگری از دانش والای آن حضرت است که جویندگان معرفت را به سوی خود می کشاند و به قدر تشنگی آنان سیرابشان می کند.
ژرف اندیشی، والا نظری، بینش عمیق و درک وسیع آن حضرت از مسائل، گوشه ای از وسعت نظر وی را در مورد جهان و آفرینش آن، نشان می دهد. علاوه بر این آینده نگری و ارشادات و راهنمایی های حضرت علی(ع) که در نامه ها و سخنان کوتاه آمده است، درهای دیگری از معرفت را به روی دوستداران حق و حقیقت باز می کند.
در ارزش نهج البلاغه او همین قدر کافی است که نهج البلاغه را «اخو القرآن» نامیده اند، نهج البلاغه برادر قرآن است. زیرا که سخنان آن جدا از کلام خدا نیست و یکی از راه هایی است که به صراط مستقیم الهی می رسد و خوانندگان خود را به رستگاری می کشاند. پس ضمن اینکه مطالعه این کتاب ارزشمند پیشنهاد می شود، گوشه ای از گفته های آن، که دربارۀ قرآن کریم است در زیر ارائه می گردد تا شاید وسیله ای برای پیوستن ما به دریای علم و حکمت حضرت علی(ع) شود و آغازی برای حرکت در مسیر کمال و هدایت گردد. بر همین اساس مطلبی از خطبۀ هفتم نهج البلاغه در رابطه با کتاب خدا یعنی قرآن انتخاب شده است.
حضرت علی(ع) می فرماید: «کتاب ربکم فیکم: مبیناً حلاله و حرامه و فرائضه و فضائله...»
«کتاب پروردگار میان شماست؛ که بیان کننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاص و عام، پندها و مثل ها، مطلق و مقید، محکم و متشابه می باشد، عبارات مجمل خود را تفسیر و نکات پیچیدۀ خود را روشن می کند؛ از واجباتی که پیمان شناسایی آن را گرفت و مستحباتی که آگاهی از آنها لازم نیست. قسمتی از احکام دینی در قرآن واجب شمرده شد که ناسخ آن در سنّت پیامبر(ص) آمده و بعضی از آن در سنّت پیامبر(ص) واجب شده که در کتاب خدا ترک آن مجاز بوده است؛ محرمات الهی از هم جدا می باشند؛ برخی از آنها گناهان بزرگ است که وعدۀ آتش دارد بعضی کوچک که وعدۀ بخشش داده است و برخی از اعمال که اندکش مقبول و در انجام بیشتر آن آزادند.»
در این خطبه که قسمتی از اولین خطبه ای است که آن حضرت در مورد کتاب خدا یعنی قرآن ایراد فرموده اند، ابتدا سیمای کلی قرآن را ترسیم فرموده اند تا هر جوینده ای با رجوع به آن، به جامعیت آن پی برده و سپس به دنبال دیگر موضوعات و مسائل مورد نیاز خود باشد. برای روشن شدن این مطلب می توان گفت، هرگاه در مورد چیزی از ما سؤال شود، ابتدا آن را به گونه ای مطرح می کنیم که در نزد شنونده آشنا باشد و بتواند یک مفهوم کلی از آن را در ذهن خود ایجاد کند و سپس با سؤالات دیگری پیرامون آن به فهم موضوع دست پیدا کند.
مثلاً وقتی می خواهیم در مورد ظرفی سخن یگوییم میزان گنجایش آن را بیان می کنیم، تنوع رنگ های آن را یاد آور می شویم، از جنس آن می گوییم و نهایتاً آن را نشان فرد می دهیم تا خود با دیدن آن به جستجوی مسائلی از قبیل سازنده آن کیست، چه تفاوتی با اجناس مشابه دارد، تحت چه شرایطی ساخته شده، در حال حاضر و در مقایسه با دیگر اجناس چه ارزشی دارد، چند نوع دیگر از آن ساخته شده و... سعی در شناخت ماهیتی آن می کند و در جستجوی مقدار بیشتری از آن بر می آید...
مانند آن را همواره به عنوان یک «هادی» در میان و کنار خود داشته و داریم. از زمان نزول آن تاکنون حقیقت جویان زیادی به ترجمه و تفسیر آن پرداخته اند و همه به یک نتیجه رسیده اند و آن هم این است که قرآن بحر بی پایانی است که هرچه در آن بیشتر فرو روی برای رسیدن به عمق آن تشنه تر می گردی.
اکنون مانند این سؤال را مطرح می کنیم که: این هادی چگونه می تواند سعادت ما را تضمین کند و ما را به سر مقصد منزل برساند؟ آیا جز این است که عمل به دستورات الهی و خودداری از نواهی آن موجب رستگاری است؟ و اینجاست که متوجه می شویم که حضرت علی(علیه السلام) با در نظر گرفتن این نکات ابتدا حلال و حرام را که دور کن اصلی تقرب و دوری از خداوند متعال می باشند مطرح می کند و سپس موارد دیگری را که هر یک موجب ایجاد پرسش های فراوان در ذهن جویندگان حقیقت می شود بیان می فرماید.
یک مسلمان می خواهد بداند انجام واجبات و مستحبات چه تأثیری بر زندگی او دارد، ناسخ و منسوخ کدام است و کدام حکم است که به دستور خداوند متعال ابتدا واجب گردیده ولی بعد به مقتضیات زمان از میان رفته و حکم دیگری جایگزین آن گشته است؟ آنچه در دین اسلام انجام آن روا و آنچه نارواست کدام است و آیا هر کسی این حق را دارد که بنابر رأی خویش حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال بشمارد؟ کدام آیات الهی در موارد خاص و برای افراد خاص نازل شده و کدام یک عمومیت دارد و همچون آیه هایی که با «یا ایها الذین آمنوا» آغاز می شود، تمام مسلمانان را مخاطب خود قرار می دهد؟
آیا در قرآن هم پند و مثل به کار رفته است و اگر به کار رفته است چه هدفی را دنبال می کند؟ کدام یک از آیات قرآن حکم مطلق را دارد و تحت هیچ شرایطی تفسیر به جایی دیگر نمی شود و کدام یک می تواند با توجه به نیاز زمان تأویل شود؟
چرا حکم آیه پانزدهم از سورۀ نساء که می فرماید: «فامسکوهن فی البیوت حتی یتوفیهن الموت»؛ آنها را در خانه نگه دارید تا مرگشان فرا رسد. برداشته شده و حکم طلاق و رجم به جای آن صادر شده است. و در واقع این آیه از آیات متشابه خوانده شده است؛ و آیا به دستور نماز خواندن به طرف بیت المقدس همچنان باقی است یا اینکه با نزول آیه 144 سورۀ بقره که فرمود: «فول وجهک شطر المسجد الحرام...» که نماز خواندن به سوی کعبه واجب گردید، حکم آن برداشته و از میان رفته است؟ و سؤال های فراوان دیگری که با دانستن اینکه قرآن چه کتابی است و محتوای آن چیست، در ذهن ایجاد می شود و تشنگان حقیقت و جویندگان طریقت را به سوی خداشناسی سوق می دهد.
بنابراین در مرحلۀ اول اگر کسی از شما پرسد قرآن چیست، وقتی به او می گویید کتاب خداست که برای راهنمایی بشر، به سوی خلق فرستاده شده است، بدانید که او پاسخی بیش از این از شما می خواهد. یعنی باید بگویید در این کتاب چه نوشته شده و محتوای این کتاب چیست تا بعد که هر کس طالب آن است به دنبال کشف مطالب و معانی آن برود و خود را در دریای آن غوطه ور سازد. همچنان که حضرت علی(علیه السلام) این گونه کتاب خدا را معرفی کرده و طالبان حق و حقیقت را به دنبال خود کشانده است. شما نیز اگر می خواهید با کتاب خدا آشنا شوید ابتدا معانی ظاهری را مطالعه کنید و هنگامی که احساس کردید مصمم به ادامه راه شده اید به دنبال تفسیر آیات الهی بروید و به قدر معرفت خود از این دریا گوهر صید کنید.
 زهرا لوکه علیخان
منبع:بشارت ، فروردین و اردیبهشت 1390 - شماره 82