مردم ستمكار را سه نشان است: با سركشى به مافوق خود ستم روا دارد، و به زير دستان خود با زور و چيرگى ستم مى كند، و ستمكاران را يارى مى دهد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >   ويژگيهاي فرمانبران مقام امامت ( خطبه شماره 120 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به خطبه مورد نظر، شماره خطبه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

120- و من خطبة له (علیه السلام) بعد لیلة الهریر و قد قام إلیه رجل من أصحابه فقال نهیتنا عن الحکومة ثم أمرتنا بها فلم ندر أی الأمرین أرشد فصفق (علیه السلام) إحدی یدیه علی الأخری ثم قال :
هَذَا جَزَاءُ مَنْ تَرَک الْعُقْدَةَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَنِّی حِینَ أَمَرْتُکمْ بِهِ حَمَلْتُکمْ عَلَی الْمَکرُوهِ الَّذِی یجْعَلُ اللَّهُ فِیهِ خَیراً فَإِنِ اسْتَقَمْتُمْ هَدَیتُکمْ وَ إِنِ اعْوَجَجْتُمْ قَوَّمْتُکمْ وَ إِنْ أَبَیتُمْ تَدَارَکتُکمْ لَکانَتِ الْوُثْقَی وَ لَکنْ بِمَنْ وَ إِلَی مَنْ أُرِیدُ أَنْ أُدَاوِی بِکمْ وَ أَنْتُمْ دَائِی کنَاقِشِ الشَّوْکةِ بِالشَّوْکةِ وَ هُوَ یعْلَمُ أَنَّ ضَلْعَهَا مَعَهَا اللَّهُمَّ قَدْ مَلَّتْ أَطِبَّاءُ هَذَا الدَّاءِ الدَّوِی وَ کلَّتِ النَّزْعَةُ بِأَشْطَانِ الرَّکی أَینَ الْقَوْمُ الَّذِینَ دُعُوا إِلَی الْإِسْلَامِ فَقَبِلُوهُ وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ فَأَحْکمُوهُ وَ هِیجُوا إِلَی الْجِهَادِ فَوَلِهُوا وَلَهَ اللِّقَاحِ إِلَی أَوْلَادِهَا وَ سَلَبُوا السُّیوفَ أَغْمَادَهَا وَ أَخَذُوا بِأَطْرَافِ الْأَرْضِ زَحْفاً زَحْفاً وَ صَفّاً صَفّاً بَعْضٌ هَلَک وَ بَعْضٌ نَجَا لَا یبَشَّرُونَ بِالْأَحْیاءِ وَ لَا یعَزَّوْنَ عَنِ الْمَوْتَی مُرْهُ الْعُیونِ مِنَ الْبُکاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّیامِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ صُفْرُ الْأَلْوَانِ مِنَ السَّهَرِ عَلَی وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِینَ أُولَئِک إِخْوَانِی الذَّاهِبُونَ فَحَقَّ لَنَا أَنْ نَظْمَأَ إِلَیهِمْ وَ نَعَضَّ الْأَیدِی عَلَی فِرَاقِهِمْ إِنَّ الشَّیطَانَ یسَنِّی لَکمْ طُرُقَهُ وَ یرِیدُ أَنْ یحُلَّ دِینَکمْ عُقْدَةً عُقْدَةً وَ یعْطِیکمْ بِالْجَمَاعَةِ الْفُرْقَةَ وَ بِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَةَ فَاصْدِفُوا عَنْ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ وَ اقْبَلُوا النَّصِیحَةَ مِمَّنْ أَهْدَاهَا إِلَیکمْ وَ اعْقِلُوهَا عَلَی أَنْفُسِکمْ.


متن فارسی

درباره حکمیت
سخنی است از امیرالمومنین علیه السلام: (امیرالمومنین (علیه السلام) این سخن را در هنگامی ایراد فرمود که) به تحقیق مردی از اصحاب آن حضرت در مقابل وی ایستاد، آن گاه گفت: تو، نخست ما را از حکومت (حکم قرار دادن بعد از جنگ صفین) نهی کردی، سپس ما را به آن فرمان دادی و ما نمی دانیم کدامیک از این دو به راه راست نزدیکتر است ؟ پس امیرالمومنین (علیه السلام) دو دست خود را، محکم به هم زد، آن گاه گفت: این جزای کسی است که اندیشه و رای استوار و درست را فرو گذاشت، آگاه باشید، به خدا قسم، اگر من در آن وقت که انجام دستوری را به شما فرمان دادم، شما را به کاری وادار ساختم که از آن کراهت داشتید اما خداوند خیر شما و صلاح شما را در آن قرار می داد، در این صورت، هر گاه استقامت و پایداری می کردید و به راه راست می رفتید، شما را هدایت می نمودم و اگر کج می شدید راستتان می کردم و اگر سرپیچی پیشه می ساختید، کسان دیگری را به جای شما می گماردم (هرگاه چنین می شد) هر آینه کاری استوار و مطمان می بود، لیکن، چنین کاری را با یاری چه کسی و با رو آوردن به چه کسی، انجام می دادم؟ من می خواهم درمان دردم را از شما خواستار شوم، در حالی که درد من خود شما هستید، داستان من و شما همانند داستان کسی است که بخواهد خاری را که در پای او خلیده، با خاری دیگر بیرون بیاورد، با اینکه او می داند میل و توجه خار به خار است، خدایا، طبیبان این درد بسیار سخت و رنج آور، خسته شده اند، و بیرون آورندگان آب از چاه با طناب، برای سیراب ساختن مردم، ضعیف و ناتوان گشته اند، کجا هستند، آن قوم که به اسلام دعوت شدند و آن را پذیرفتند؟ قرآن را قرائت کردند، سپس آن را در ذهن خود استوار و پابرجا ساختند، به جنگ در راه خدا برانگیخته و تشویق شدند، پس همچون شتر ماده ای که دیوانه وار، بچه هایش را دوست می دارد، شیفته و شیدای آن گردیدند، شمشیرها را از غلافها دور کردند، با هجومهای شدید و پی درپی و با صفهای انبوه و پشت سر هم، اطراف زمین را به دست آوردند، پاره ای از آنان را، مرگ در ربود و پاره ای دیگر، از مرگ رهایی یافتند، نه از این مژده که جمعی زنده مانده اند، خشنود می شدند، و نه برای مردگان، کسی به ایشان تسلیت و تعزیت می گفت، چشمانشان از کثرت گریه، فاسد و سفید شده، شکمهایشان در اثر روزه داری، لاغر و خالی ، لبانشان از بسیاری دعا و ذکر، خشک رنگ چهره آنان در نتیجه شب زنده داری (برای عبادت) زرد گردیده بود، در رخساره ایشان، غبار خشوع و فروتنی (در برابر عظمت خدا) دیده می شد.
 اینان برادران من بودند که رفتند، پس برای ما سزاوار است که تشنه دیدار چنین یارانی باشیم و از فراقشان، انگشت حسرت به دندان بگزیم، به راستی شیطان راههای رسیدن به گمراهیهای خود را، برای شما آسان می سازد و می خواهد، پیوندهای دین شما را یکی یکی بگشاید، و به جای هماهنگی و اتحاد، جدایی و پراکندگی به شما عطا کند، با توجه به این معنی، از وسوسه ها و افسونهای او، رو بگردانید نصیحت را از کسی که آن را به شما هدیه می کند، بپذیرید و آن را به جانهای خود ببندید (و به کار برید)

 

قبلی بعدی