نهج البلاغه؛ جمع کننده عدالت و فضیلت
کلمات کليدي:اخلاق؛وجدان؛وجدان اخلاقی؛اخلاق در قرآن؛نفس؛الهام؛انسان؛اخلاق؛عدالت؛اخلاق دینی؛ادیان؛فضایل
اگر بخواهیم یکی از مهمترین آثار دینی را که نمایانگر اخلاق دینی است مشخص کنیم کتاب "نهج البلاغه" بی تردید از جمله معروفترین آنها است
اگر بخواهیم یکی از مهمترین آثار دینی را که نمایانگر اخلاق دینی است مشخص کنیم کتاب "نهج البلاغه" بی تردید از جمله معروفترین آنها است. این اثر به خوبی جمع میان فضیلت و عدالت به عنوان دو ارزش سترگ دینی و انسانی را نشان می دهد.
هنگامی که از اخلاق دینی سن می گوییم چندین معنا را مدنظر داریم. گاهی اوقات منظورمان از اخلاق دینی، منش و ارزشهایی است که کتاب مرجع ادیان مختلف در باب اخلاق گفته اند. پاره ای اوقات هم ارزشها و منشهایی مدنظرمان است که پیامبران ادیان مختلف تبلیغ کرده اند و خود بدان عمل نموده اند. در مواقعی هم به اخلاقی توجه داریم که پیشوایان دینی خاص – به جز پیامبر آن دین – بدان توسل جسته اند .
اخلاق نهج البلاغه البته در دسته سوم از تقسیم بندی ما جای می گیرد چرا که در این کتاب مهم از زبان فرد دوم دین اسلام ( حضرت علی(علیه السلام)) با منشها و ارزشهایی اخلاقی مواجه می شویم که انسان ساز و دوران سازند. با این همه اهمیت این کتاب برای نشان دادن امهات اخلاق اسلامی چیزی فراتر از دیگر آثاری است که در ادیان مختلف در باب اخلاق معنویت گفته شده اند .
در این اثر ما با کتابی ناب روبرو هستیم که ضمن اتخاذ زبانی بغایت فاخر جنبه ای بسیاری از اخلاق معنوی و دینی را عرضه می کند. همین نکته سر توجه بسیاری از بزرگان در طول تاریخ بشری بدین کتاب است. بی تردید در جهان اسلام پس از قران کریم کتابی وجود ندارد که تا بدین اندازه ذهن و زبان افراد متفاوت را به خود جلب کرده باشد و همانظور که ذکر آن رفت این امر نشان دهنده آن است که ما در این کتاب آیینه تمام نمایی از اخلاق فردی و جمعی را مشاهده می کنیم .
در این کتاب نه تنها با تقوا و حکمت روبرو هستیم که به نظر امام علی (علیه السلام) اساس تفکر و ایمان دینی را شامل می شود که توجه بسیارامام را نسبت به عدالت در می یابیم . پربیراه نیست اگر بگوییم همه فضایل در این کتاب از طریق عدالت است که گردهم می آیند و با این مفهوم ما می توانیم همه فضایل دیگر را فهم و درک نماییم. در این میان عدالت در همه وجوهش در این اثر مورد توجه قرار می گیرد. هم از عدالت فردی که توازن و تعادل قوای نفس است سخن می رود و همه عدالت به مثابه تقسیم قدرت سیاسی مدنظر است و هم عدالت به عنوان تقسیم ثروت بسی مورد توجه قرار می گیرد .
حتی به تعبیر تعدادی از پژوهشگران حضرت علی (علیه السلام) در این اثر از عدالت به مثابه توزیع معرفت نیز سخن گفته است. گفته اند و چه نیکو گفته اند که کلید شخصیت حضرت علی ( ع) شجاعت ایشان است. یعنی شجاعت خصیصه ای از ایشان است که با آن کل زندگی شان قابل توجیه است اما به طور حتم اگر ما از نقش مهم عدالت در زندگی فکری و معنوی آن حضرت غفلت کنیم بخش مهمی از حقیقت را در باب این انسان تاریخ ساز بدرستی بیان نکرده ایم . به نظر ما حتی عدالت بیش و پیش از شجاعت می تواند سرشت معنوی امام علی (علیه السلام) را نشان دهد چرا که حتی شجاعت را می توان بخشی از عدالت ایشان به حساب آورد .
اگر عدالت را مهمترین آموزه نهج البلاغه بدانیم در می یابیم که تا چه اندازه این کتاب می تواند آموزه مشترک میان همه ادیان را که همان اصل و قاعده زرین باشد نشان دهد. به نظر نظریه پردازن عدالت، حتی قاعده زرین نیز یک بنیاد مشترک دارد و آن بنیاد اصل عدالت است. عدالت البته با برابری متفاوت است و تقسیم منصفانه قدرت، ثروت و معرفت معنا می دهد و این همان چیزی است که در نهج البلاغه و در سخنان گهربار خالق آن بسی مورد توجه قرار می گیرد. با این مبنا می توان اینگونه گفت که اگر بخواهیم مبنایی مشترک برای همه ادیان بیابیم این مبنا و مبدا حتی فضیلتی عمیقتر از اصل زرین است. یعنی این مبدا به اصل عدالت پهلو می زند .
ما اما متأسفانه این کتاب معنوی و اخلاقی را کمتر از این مجرا به بررسی نشسته ایم و اگر هم این کار را کرده ایم کمتر مسائل و مشکلات معاصر خودمان را مدنظر قرار داده ایم. زمانه زمانه ای است که باید این کتاب را منطبق بر نیازها و مشکلات جدید دید و پاسخهایمان را از آن خواست. در این میان توجه به مبادی اخلاقی که به نظر عده ای مهمترین مسائل فکری و نظری زمانه ما را تشکیل می دهند بسیار ضروری و حیاتی است .
می توان پرسش عدالت را در پرتو جهان بینی و چشم اندازی که نهج البلاغه معرفی می کند به گونه ای دیگر به نظاره نشست. با تکیه براین مقدمات و فرضها است که ما کتاب نهج البلاغه را نمونه ای کامل از اخلاق دینی می دانیم و معتقدیم توسل و توجه بدان به نوعی احیای ارزشهای اخلاقی دینی قلمداد می شود .
و نفس وَ ما سَوّیها* فَاَلهَمَها فُجورَها و تَقویها (شمس، آیه 7 و 8)
«سوگند به جان آدمی و آن کس که آن را با چنان نظام کامل بیافرید و در اثر داشتن چنان نظامی خیر و شر را به آن الهام کرد.»
در شماره گذشته نگاهی به دیدگاههای مختلف دانشمندان در معرفی علم اخلاق داشتیم. ارسطو اخلاق را، علم و حکمت و پیروی از عقل؛ هگل، اطاعت از قوانین و مقررات؛ و آیت اللّه مطهری ارزش های اخلاقی را یک سلسله کمالات نفسانی در زندگی اجتماعی و بالاخره شیخ اشراق (ملاصدرا) وجود باطنی و سازنده چهره برزخی انسان، هنگام ورود به برزخ و قیامت را ثمره و کار اخلاق ذکر کرده است و اینک ادامه مطلب:
اخلاق، برآیندی از فطرت و ایمان و باور به عنوان جهان بینی یا بینش و ارث و تربیت و فرهنگ با نماد گرایش انسان است و شامل مجموعه ای از بایدها و نبایدها، ارزش ها و ضد ارزش هاست. اما سؤال اساسی و کلیدی اینجاست که:
«آیا ملاک تعیین و معیار خوب و بد، رذیلت و فضیلت چیست؟ و چه کسی آن را تعیین می کند؟ و انسان باید چگونه این ارزش ها و ضد ارزش ها را بشناسد تا بدان عمل کند؟»
اگر چه در این زمینه سخن بسیار است اما از آنجا که محور اساسی سخن ما کلام خداوند است پاسخ این سؤال را در آیات الهی قرآن مجید جستجو می کنیم.
سوره مبارکه شمس با سوگندهایی پی در پی آغاز می شود. در هفتمین آیه به نفس انسان و آن خالقی که وی را با چنین نظام کامل بیافرید و بدی ها و خوبی ها به او الهام کرد، سوگند یاد کرده است. خالق قدرتمند یگانه در وجود انسان همراه قدرت تفکر و اندیشه به اعتبار عقل، نیرویی به نام «وجدان» به ودیعه نهاده است. وجدان سالم معیار و میزانی است که ملاک های حقیقی خوب و بد، ارزش و ضد ارزش را نشان می دهد؛ و از آنجا که فطرت پاک خداپرستی، عشق به کمال، زیبایی، پاکی و صدق و راستی نیز از خصایص وجود انسان است، این تمایلات همراه با وجدان، نیرویی است که پیوسته از درون او را به سمت خوبی ها می کشاند و جان و روح انسان را منبع الهام های خداوندی قرار می دهد. اگر چه این الهام ها دائمی است، اما گیرنده و شنونده این امواج بسیار کم هستند. ما گاه آن چنان در بمباران امواج صوتی درونی و بیرونی قرار می گیریم که این نداهای الهی شنیده نمی شود. پاکی روح از گناهان، شنوایی جان، ایجاد فضای مناسب و سکوت می تواند این الهام های الهی و زنگ های هشداری و بیداری را به گوش جان برساند ... . و زمانی که انسان دچار غفلت شد و در اثر پیروی از هوای نفس و یا وسوسه شیطان دچار لغزش و یا انحرافی شد، شاخه ای از این وجدان یعنی نیروهای بازدارنده درونی، به نام نفس لوامه (سرزنش گر) وی را مورد بازخواست قرار داده و به محاکمه او می نشیند. اگر انسانی خودساخته، عادل و حقیقت جو باشد و توفیق پروردگارش نیز یار او گردد مجازات درون را پذیرفته به تربیت نفس خویش می پردازد و به سوی معبود و پروردگارش باز می گردد. و اصطلاحا توبه می کند و قبل از آنکه این بدی ها و گناهان روح او را کاملاً آلوده و جانش را مسموم و اخلاقش را فاسد کند به اصلاح خود و شستشوی جام بلورین دل از گناه می پردازد. اگر چه این شستشو و این مبارزه با نفس که پیامبر(ص) جهاد اکبرش خوانده، مبارزه ای سخت و جانکاه است و به اراده ای قوی نیاز دارد اما پیوسته باید به یاد داشته باشیم که ما در لحظه لحظه های زندگی خود مشغول تصویرسازی و چهره پردازی و تعیین سرنوشت آینده نه چندان دوری که دائمی و همیشگی است، هستیم و هر حرکت ما علاوه بر ساختن زندگی امروز ترسیم نقش نورانی و زیبا و یا سیاهی و کدورت به این چهره دائمی است.
خداوند رئوف و مهربان علاوه بر نیروهای درونی در طول تاریخ رسولانی را نیز برای تزکیه و تعلیم انسان ها برگزیده و حق و باطل، خوب و بد و زشت و زیبا را در قالب دستوراتی به وسیله آنان به مردم رسانده است؛ و در پایان این دوره طولانی، انسان کاملی را که خود صاحب خُلق عظیم بوده و رسالت و برنامه خود را اتمام و آموزش مکارم اخلاق نامیده و وجود پاکش اسوه حسنه و الگویی برتر بوده، همه را به سوی حق می خواند و چون خورشیدی بر تارک تاریخ انسان و انسانیت می درخشد را برگزید و بر قلب پاک او قرآنی که اولین نعمت پروردگار شفا و رحمت و بشارت برای جان های مؤمنان، ذکر ویاد خدا برای همه جهانیان است، و پیامبرش خود آن را برترین مخلوق خداوند، نجات بخش و تجلی خداوند نامیده است، فرو فرستاد.
در این کتاب هدایت بخش همه راههای هدایت و سعادت، اخلاق و رفتار نیکو بازتاب های ظلم و گناه و بدی و در یک کلام همه حق و باطل و باید و نباید در قالب آیاتی استوار و در نهایت فصاحت و بلاغت و زیبایی کلام به رشته تحریر درآمده است.
خداوندا! جان ها و دل های ما را با باران رحمت خود از زشتی ها و گناهان پاک و پاکیزه گردان و با الهام های خود ما را یاری کرده، درک و فهم و عمل به دستورات خود و اخلاقی نیکو نصیب ما بفرما و روزی که روی ها سیاه می شود مرا روسفید کن و روزی که روی ها سفید می شود مرا روسیاه مکن.»
امید که در شماره آینده مطلب را پی گیریم.
پی نوشتها:
1 ـ بقره، آیه151.
2 ـ قلم، آیه4.
3 ـ مشکوة الانوار، ص243.
4 ـ احزاب، آیه21.
5 ـ احراب، آیات 45 و 46.
6 ـ همان.
7 ـ اسراء، آیات 9 و 28.
8 ـ تکویر، آیه27.
9 ـ جامع الاحادیث شیعه، ج15، ص7.
10 ـ نهج البلاغه، خطبه147.
11 ـ مفاتیح الجنان هنگام دعای هنگام وضو.
منبع :مجله پیام زن بهمن 1387 - شماره 203