حضرت علي (عليه السلام) شخصيتي بزرگ و بي بديل است که در طول تاريخ همواره مورد مدح و ستايش بزرگان قرار گرفته و حتي کساني که به امامت علي (عليه السلام) باور ندارند نيز ، او را در نوع خود يگانه و بي نظير مي دانند.
مطلبي که پيش رو داريد نمونهاي است از گفتار انديشمندان غير مسلمان درباره علي (عليه السلام) ... :
بي نظيري علي ( عليه السلام )
مادام ديالافوا ـ سياح فرانسوي ـ گويد : « احترام علي ( عليه السلام ) در نزد شيعه به منتهي درجه است ، و حقاً هم بايد اين طور باشد ؛ زيرا اين مرد بزرگ علاوه بر جنگ ها و فداکاري ها که براي پيشرفت اسلام کرد ، در دانش ، فضايل ، عدالت و صفات نيک بي نظير بود ، و نسلي پاک و مقدس هم از خود باقي گذارد . فرزندانش نيز از اوپيروي کردند ، و براي پيشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند . اميرالمومنين علي ( عليه السلام ) کسي است که همه ي بت هايي را که اعراب ، شريک خداي يگانه مي پنداشتند شکست ، و وحدت و يگانه پرستي را تبليغ کرد . علي کسي است که تمام اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود . علي ( عليه السلام ) کسي است که تهديد و نويدش قطعي بود . « مادام ديالافواي مسيحي » در ادامه ي اين بحث ، خطاب به خود چنين مي گويد :
چشمان من ! گريه کنيد و اشک هاي خود را با آه و ناله ي من مخلوط نماييد ! و براي اولاد پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) که مظلومانه شهيد شدند ، عزاداري کنيد » . (1)
علي ( عليه السلام ) داراي بزرگواري و شرافت نفس
ژنرال سرپرسي سايکس ـ از مشاهير خاورشناسان انگليسي ـ مي گويد : « او [ علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) ] از ميان خلفا به شرافت و بزرگواري نفس مشهور ، و به غايت مراقب حال زيردستان خود بود . القائات فرستاده ها و نماينده ها در او تأثيري نداشت . به هديه هاي آنان ترتيب اثر نمي داد ، با حريف مکار و غدار خود معاويه ابداً طرف نسبت نبود که براي رسيدن به مقصودي که داشت سخت ترين جنايات را مرتکب شده و رذل ترين وسايل را براي پيشرفت خودش بر مي انگيخت . دقت و مراقبت هاي خيلي سخت او [ علي ( عليه السلام ) ] در امانت و ديانت باعث شده بود که اعراب حريص که تمام امپراطوري را غارت کرده بودند از وي ناراضي باشند . ليکن صداقت ، صحت عمل ، دوستي کامل ، رياضت ، عبادت از روي صدق ، خلوص يا تجرد، وارستگي ، آداب و خصايل محموده ي قابل توجهي که در او وجود داشت حقيقتاً صورت قابل ستايشي به وي داده بود . اين که اهالي ايران در او مقام ولايت قايل شده و او را به اصطلاح سرپرست حقيقي و مربي الهي مي دانند واقعاً اين قاعده قابل تحسين و شايان بسي تمجيد است . اگر چه مقام و مرتبه ي او خيلي بالاتر از اين ها است » . (2)
تنها راه چاره ، دوست داشتن علي ( عليه السلام )
جانين ـ شاعر آلماني ـ گويد : « علي ( عليه السلام ) را جز آن که دوست بداريم و شيفته او باشيم چاره اي نداريم ؛ زيرا جوان شريف و بزرگواري بود ، وجدان پاکي داشت که از مهرباني و نيکي لبريز بود ، و قلبش مملو از ياري و فداکاري بود ، و از شير شرزه شجاع تر بود ، ولي شجاعتي ممزوج با رقت ، لطف ، دلسوزي ، مهر و عاطفه » . (3)
برترين افراد عرب
پروفسور استانسيلاس ـ گوريارد ـ فرانسوي ـ گويد : « معاويه از بسياري جهات برخلاف قواعد اسلام رفتار کرده است ، چنان که با علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) که پس از پيغمبر اسلام ( صلي الله عليه و آله ) بزرگ ترين ، شجاع ترين ، پرهيزگارترين ، فاضل ترين ، و خطيب ترين افراد عرب به شمار مي رفت ، در افتاد » . (4)
تخطي نکردن علي عليه السلام از راه راست
جرجي زيدان ـ نويسنده و دانشمند مسيحي عرب ـ گويد : « معاويه و دوستانش براي پيشرفت مقاصد فردي خود از هيچ جنايتي دريغ نداشتند ، اما علي ( عليه السلام ) و همراهان او ، هيچ گاه از راه راست ، و دفاع از حق و شرافت ، تخطي و تجاوز نمي کردند ... » . (5)
بالاتر از مسيح ( عليه السلام )
جرجي زيدان : « اگر بگويم مسيح از علي ( عليه السلام ) بالاتر است عقلم اجازه نمي دهد ، و اگر بگويم علي ( عليه السلام ) از مسيح بالاتر است دينم اجازه نمي دهد » . (5)
پهلواني در عين دليري دلسوز و رقيق القلب
بارون کاردايفو ـ دانشمند فرانسوي ـ گويد : « علي ( عليه السلام ) مولود حوادث نبود ، بلکه حوادث را او به وجود آورده بود ؛ اعمال او مخلوق فکر و عاطفه و مخيله ي خود اوست ؛ پهلواني بود در عين دليري دلسوز و رقيق القلب ، و شهسواري بود که هنگام رزم آزمايي ، زاهد از دنيا گذشته بود . به مال و منصب دنيا اعتنايي نداشت ، و در حقيقت جان خود را فدا نمود . روحي بسيار عميق داشت که ريشه ي آن ناپيدا بود و در هر جا خوف الهي او را فرا گرفته بود » . (6)
پاي بند دين در حد شور و عشق
ايليا پاولويچ ـ پطروشفسکي مورخ و خاور شناس روسي ـ گويد : « علي ( عليه السلام ) ، پرورده ي محمد ( صلي الله عليه و آله ) عميقاً به وي در امر اسلام وفادار بود . علي ( عليه السلام ) تا سر حد شور و عشق پاي بند دين ، صادق و راستگو بود . در امور اخلاقي بسيار خرده گير بود . هم سلحشور بود و هم شاعر ، و همه ي صفات لازمه ي اولياء الله در وجودش جمع بود ... » . (7)
شجاع بي همتا و قهرمان يکه تاز
بارون کارادوو ـ مورخ و محقق فرانسوي ـ گويد : « علي ( عليه السلام ) آن شجاع هبي همتا و قهرمان يکه تازي بودکه پهلو به پهلوي پيامبر مي جنگيد. و به اعمال برگزيده و معجزه آسايي قيام نمود ؛ در معرکه ي بدر ، بيست ساله بود که با يک ضرب دست ، يکه سوار قريش را دو نيم کرد؛ در احد شمشير پيامبر ( ذوالفقار ) را به دست گرفت و بر سرها ، خود ( کلاهخود ) مي شکافت و بر تن ها جوشن مي دريد ، و در يورش بر قلعه هاي يهود خيبر ، با يک دست دروازه سنگين آهنين را از جاي کند ، و آن را بالاي سر خود سپر ساخت . و اما پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) ، او را بسيار دوست مي داشت و به او بسي وثوق داشت . روزي به سوي علي ( عليه السلام ) اشاره کرد و گفت : « من کنت مولاه فعلي مولاه » . (8)
بسيار زيرک و سريع الادراک
جرج جرداق ـ نويسنده ي مسيحي عرب ـ مي گويد : « علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) ـ در منبر ، با آرامش خاطر و اعتماد کامل به خويشتن و سخن عادلانه ي خود ، مي ايستاد و سخن مي گفت : او بسيار زيرک و سريع الادراک بود . و راز دل مردم ، هو س ها و خواست هاي دروني آنان را به خوبي مي دانست . دلي داشت مالامال از مهر ، آزادي ، انسانيت و فضيلت ، ... علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) با راستي و راست گويي در زندگي شناخته شد و امتياز يافت » . (9)
« واقعاً سزاوار است که در جهان امروز ، آتش افروزان جنگ ، عوامل و مسببان بدبختي هاي ملت ها و افراد ، به سخنان و کمک قهرمان انديشه ي عربي ، بزرگ مرد وجدان انساني علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) گوش فرا دهند و آن ها را حفظ کنند و در مقابل گوينده ي بزرگ آن سخنان ، سر تعظيم فرود آوردند .» (10)
علي ( عليه السلام ) شهيد عظمت خود
جرج جرداق در جاي دگر کتابش مي نويسد : « در نظر من ، فرزند ابوطالب ( عليه السلام ) نخستين مرد عرب بود که با روح کلي ، يار و همنشين بود ؛ علي ( عليه السلام ) شهيد عظمت خود شد ؛ او در حالي جان سپرد که نماز را در ميان دو لب داشت ، او با دلي سرشار از عشق خدا در گذشت . تازيان ( عرب ها ) قدر و مقام راستين وي را نشناختند تا آن که از همسايگان پارسي آنان مردماني برخاستند که گوهر و سنگريزه را به خوبي از يکديگر باز شناختند » . (11)
بيدار کننده بردگان
جرج جرداق مسيحي در بحث « بردگي » نظر علي ( عليه السلام ) و عمر بن خطاب را مقايسه نموده ، مي گويد :
« عمر گفت : مردم را چرا به بندگي گرفتيد ؟ و در حال که مادرانشان آنان را آزاده زاده اند . اين گفتار متوجه اربابان است و جز نصيحتي بيش نيست . ولي علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) بردگان را بيدار مي کرد و مي فرمود :
« بنده ي ديگري مباش که خداوند تو را آزاد آفريده است » بلندي انديشه را بنگر » . (12)
علي ( عليه السلام ) کشته عدالت
جرج جرداق کلام رسايي درباره عدالت امام علي ( عليه السلام ) دارد : « قتل في محرابه لعدالته » علي ( عليه السلام ) به خاطر عدالت خويش در محراب نمازش کشته شد » . (13)
متلاطم نشدن درياي وجود علي ( عليه السلام )
جرج جرداق : « آب هاي عالم ؛ آب حوض ، آب استخر ، آب درياچه و آب اقيانوس قابليت تلاطم را دارد ، ولي چيزي که متلاطم نشد ، درياي وجود علي ( عليه السلام ) بود که هيچ کس و هيچ چيزي نتوانست آن را متلاطم کند » . (14)
قطب عالم اسلام
جرج جرداق : « علي بن ابي طالب ، در خرد ، يگانه بود ، او قطب اسلام و سرچشمه ي معارف و علوم عرب بود ، هيچ دانشي در عرب وجود ندارد ، مگر آن که اساسش را علي عليه السلام پايه گذاري کرده ، يا در وضع آن ، سهيم و شريک بوده است » . (15)
سلطنت بردل ها
جرج جرادق : « اي دنيا چه مي شود اگر تمام نيروهاي خود را فشرده سازي ، و در هر زمان مردي چون علي را ، با خرد و قلب و زبان و ذوالفقارش بياوري . اگر چه علي ( عليه السلام ) چون امويان بر مردم حکومت نکرد و رسالتش براي چنان حکومتي نبود ، اما حکومت بر دل هاي مردم پاک سيرت را از دست نداد . ويژگي هايي که او به عنوان يک انسان نمونه و والا داشت ، اين شايستگي را به وي داد که بر دل ها سلطنت کند » . (16)
شهيد بزرگوار
جرج جرداق ـ اديب و نويسنده مشهور لبناني ـ گويد : « علاقه علي ( عليه السلام ) نسبت به مردم ، و محبت و دوستي مردم نسبت به علي ( عليه السلام ) ، گواه آن است که بزرگوار حقيقي ، کسي است که دوستدار نيکي باشد و در راه آن شهيد شود ، علي ( عليه السلام ) همان شهيد بزرگوار است » . (17)
کوه استوار
جرج جرداق : « آري علي ( عليه السلام ) در گذرگاه تاريخ به عنوان امام حق و نيکي ، همانند کوهي استوار قرار گرفته ، به گونه اي که حوادث کوبنده و بادهاي سخت ، آن را متزلزل نمي کند . آنان که با علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) دشمني مي کردند هم خود گمراه شدند و هم ديگران را گمراه ساختند و سرانجام سربه زير خاک فرو بردند و خاموش شدند و از آن ها نام و نشاني ، جز لعن و نفرين اسنان هاي آگاه باقي نماند .
وجدان پاک انسان ها ، آن ها را از بين رفته و ذليل مي شمارد ، اگر گناه و زشتي و تبه کاري ، در پيشگاه وجدان انسان ، ارزش داشته باشد آن ها هم ارزشي دارند » . (18)
علي ( عليه السلام ) شعله هاي فروزان در دل ها
جرج جرداق : « علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) شعله هاي فروزان در دل ها ، و حرارتي نيرو بخش در جان ها ، و منطقي شفابخش در عقل ها است . او مستند شناخته و معتقد است که پيامبر ( صلي الله عليه و اله ) اسلام وصيت کرده ، و حتي از صحابه ، قلم و دوات خواسته که حضرت علي ( عليه السلام ) را به جانشيني خود کتباً منصوب کند . ولتر از اجرا نشدن اين وضعيت متأسف است و مي گويد : آخرين اراده ي پيامبر اسلام ( صلي الله عليه و اله ) اجرا نشد»، زيرا او علي ( عليه السلام ) را به جانشيني خود منصوب کرده بود ، و حال آن که پس از مرگش ، عده اي ابوبکر را برگزيدند » . (19)
يگانه نسخه ي عالم
شبلي شميل ـ از پيشتازان مکتب ماديگري ـ مي گويد : « امام علي ابن ابي طالب ( عليه السلام ) بزرگ بزرگان ، يگانه نسخه اي است که نه شرق و نه غرب ، نه در گذشته و نه در امروز صورتي مطابق اين نسخه نديده است » . (20)
همانند پيامبران (عليه السلام)
جبران خليل جبران ـ يکي از بزرگترين نويسندگان و متفکران مسيحي عرب ـ مي گويد : « من معتقدم که فرزند ابوطالب نخستين عرب بود که با روح کلي ، رابطه برقرار کرد . او نخستين شخصيت از عرب بود که لبانش نغمه ي روح کلي را در گوش مردمي طنين انداز نمود که پيش از او نشنيده بودند ... او از اين دنيا رخت بر بست در حالي که رسالت خود را به جهانيان نرسانيده بود . او چشم از اين دنيا پوشيد مانند پيامبراني که در جوامعي مبعوث مي شدند که گنجايش آن پيامبران را نداشتند ، و به مردمي وارد مي شدند که شايسته ي آن پيامبران نبودند ، و در زماني ظهور مي کردند که زمان آنان نبود . خدا را در اين کار حکمتي است که خود داناتر است » . (21)
شهيد عدالت
کارلايل ـ فيلسوف بزرگ انگليسي ـ مي گويد : « ما را نمي رسد جز آن که علي ( عليه السلام ) را دوست بداريم و به او عشق بورزيم ، چه او جوان مردي است بس عالي قدر و بزرگ نفس ، از سرچشمه ي وجدانش خير و نيکي مي جوشيد ، از دلش شعله هاي شور و حماسه زبانه مي زد ، شجاع تر از شير ژيان بود ولي شجاعتي ممزوج با لطف ورحمت و عواطف رقيق و رافت ... در کوفه کشته شد ، شدت عدلش موجب اين جنايت گرديد ، چنانکه هر کس را ماند خود عادل مي ديد ، پيش از مرگش درباره ي قاتل خود گفت : و اگر زنده ماندم خودم نمي دانم [ با ضارب چه کار کنم ] و اگر در گذشتم کار به دست شما است ، اگر خواستيد قصاص نماييد در برابر يک ضربت تنها زنيد ، اگر در گذريد به تقوا نزديک تر است . (22)
علي ( عليه السلام ) مظهر حق
ميخائيل نعميه ـ نويسنده صاحب نظر و متفکر مسيحي عرب ـ مي گويد : « قدرت نمايي و قهرماني امام علي ( عليه السلام ) تنها در حدود ميدان هاي جنگ نبود ، قهرماني بود در صفاي بصيرت ، و طهارت وجدان ، و سحر بيان ، و حرارت ايمان ، و عمق روح انسانيت ، و بلندي همت ، و نرمي طبيعت ، و ياري محروم و رهايي مظلوم از چنگال متجاوز و ظالم ، و فروتني براي حق به هر صورت و مظهري که حق برايش تجلي نمايد ، اين نيروي قهرماني هميشه محرک و انگيزنده است گر چه روزگارها از آن بگذرد ...
دانشمندان غربي پاي منبر علي ( عليه السلام )
نويسيان ـ دانشمند مسيحي ـ مي گويد : « اگر امام علي ( عليه السلام ) اين خطيب با عظمت و اين گوينده ي زبر دست ، امروز در همين عصر ، بر منبر کوفه مي نشست ، شما مي ديديد که مسجد کوفه با آن همه وسعت ، از مردم مغرب زمين و دانشمندان جهان براي استفاده از درياي خروشان علم علي ( عليه السلام ) موج مي زد » . (23)
شير خدا
واشنگتن ارونيک ـ محقق و نويسنده آمريکايي ـ مي گويد : « علي ( عليه السلام ) از برجسته ترين خانواده هاي نژاد عرب ، يعني قريش بود . او داراي سه خصلت بزرگ : شجاعت ، فصاحت ، و سخاوت بود . روح دلير و شجاع او بود که او را شايسته عنوان ( شيرخدا ) نمود ، لقبي که پيغمبر ( صلي الله عليه و آله ) به او عطا فرمود» . (24)
ستاره درخشان علم و ادب
دکتر بولس سلامه ـ اديب و حقوق دان بزرگ مسيحي ـ مي گويد : « علي ( عليه السلام ) به مقامي رسيده است که يک دانشمند ، او را ستاره درخشان آسمان علم و ادب مي بيند ، و يک نويسنده برجسته ، از شيوه نگارش او پيروي مي کند ، و يک فقيه ، هميشه بر تحقيقات و ابتکارات او تکيه دارد . علي ( عليه السلام ) در قضاوت هاي خود استثنايي قايل نمي شد ، و به طور مساوي آنچه را که شايسته بود حکم مي کرد ، و تفاوتي ميان ارباب و بنده نمي گذاشت . علي ( عليه السلام ) همواره از وضع رقت بار يتيمان و فقيران بسيار متأثر و غمگين مي شد » . (25)
دانشمند بي نظير اسلام
رودلف زيگر ـ محقق و نويسنده آلماني ـ مي گويد : « در صدر اسلام علي ابن ابي طالب ( عليه السلام ) ، يکي از دانشمندان بي نظير اسلام بود . علي ( عليه السلام ) در کشورهاي ديگر به خصوص در ايران به خوبي شناخته مي شد در حالي که مردي جوان به شمار مي آمد ، و کمتر اتفاق مي افتاد که يک دانشمند جوان بتواند در خارج از زادگاه خويش معروفيت و احترام پيدا کند » . (26)
نمونه کامل تقوي
ويل دورانت ـ خاورشناس مشهور انگليسي ـ مي گويد : « علي ( عليه السلام ) در جواني ، نمونه کامل تواضع ، تقوا ، نشاط و اخلاص ، در راه دين است . خوش منظر و نيکو خصال ، و پر انديشه و درست پيمان بود » . (27)
دروازه ي شهر علم
لامنس ـ خاورشناس معروف بلژيکي ـ مي گويد : « براي علي ( عليه السلام ) اين بس است که تمام اخبار و معارف اسلامي ، از او سرچشمه مي گيرد ، او حافظه و نيروي شگفت انگيزي داشته است . همه علما و دانشمندان ، اخبار و احاديث خود را براي وثوق و اعتبار به او مي رسانند . علماي اسلام از مخالف و موافق ، از دوست و دشمن ، مفتخرند که گفتار خود را به علي ( عليه السلام ) مستند کنند ؛ چه گفتار او حجيت قطعي داشت و او دروازه ي شهر علم بود ، و با روح کلي پيوستگي کامل داشت » . (28)
دريا فضايل
رينولدالين نيکلسون ـ محقق و خاورشناس معروف انگليسي ـ مي گويد : « علي ( عليه السلام ) برجستگي ها و فضايل بسيار داشت . او هوشيار ، دور انديش ، شجاع ، صاحب راي ، حليم ، وفادار و شريف بود » . (29)
علي ( عليه السلام ) مرد عقيده و احتجاج
ابوالفرج اهرون مشهور به ابن العبري ـ مورخ و دانشمند مسيحي ـ مي گويد : « علي ( عليه السلام ) بود که در عصر خلفا ، خلأ ناشي از فقدان حضرت رسول اکرم ( صلي الله عليه و آله ) را جبران نمود . او مبارزات عقيدتي را ، پس از پيغمبر ( صلي الله عليه و آله ) بر عهده داشت . احتجاجات و مناظرات آن حضرت ، در تاريخ گواه اين مدعي است .
وجود مقدس حضرتش ، در کنار خلفا ،خلأيي را که از فقدان مقام والاي نبوي حاصل شده بود ، پر مي کرد و کتاب هاي شيعه و سني ، سرشار است از اين گونه مسايل ، و نمونه بارزش سخن عمر : « لولا علي لهلک عمر» است ؛ که حداقل هفتاد بار آن ، در تاريخ ضبط گرديده است » . (30)
پي نوشت :
1. اسد عليزاده ، اکبر ، امام علي عليه السلام از نگاه انديشمندان غير شيعه ، ص 100 -101 .
2. همان ، ص 101 - 102 .
3. سراج ، محمد ابراهيم ، امام علي عليه السلام خورشيد بي غروب ، ص 324 .
4. همان .
5. همان ، ص 325 .
6. کريم خاني ، صمداني ، علي عليه السلام فرانسوي اديان ، ص 16 .
7. سراج ، محمد ابراهيم ، امام علي عليه السلام خورشيد بي غروب ، ص 325 .
8. همان ، ص 331 .
9. همان ، ص 333 .
10. جرج جرداق ، امام علي عليه السلام صداي عدالت انساني ، ترجمه ي هادي خسرو شاهي ، ج 4 ، ص 468 .
11. همان ، ص 467 .
12. جرج جرداق ، الأمام علي عليه السلام صوت العداله الأنسانيه ، ج 5 ، ص 1222.
13. جرج جرداق ، امام علي عليه السلام صداي عدالت انساني ، ترجمه ي هادي خسرو شاهي ، ج 1 ، ص 227 .
14. مظاهري ، حسين ، چهارده معصوم ، ص 49.
15.همان ، ص 52 .
16.جرج جرداق ، الأمام علي عليه السلام صوت العداله الأنسانيه ، ج 1 ، ص 103 .
17. رهبر ، محمد تقي ، علي عليه السلام ابر مرد مظلوم ، ص 292 .
18. جرج جرداق ، امام علي عليه السلام صداي عدالت انساني ، ترجمه هادي خسرو شاهي ، ج 6 ، ص 716 .
19. همان ، ص 716 - 717 .
20. جمعي از دبيران ، داستان غدير ، ص 293 .
21. جعفري ، محمد تقي ، ترجمه و تفسير نهج البلاغه ، ج 1 ، ص 171 .
22. عبدالفتاح عبد المقصود ، الأمام علي بن ابي طالب عليه السلام ، ج 1 ، مقدمه ، ترجمه ي سيد محمد مهدي جعفري ، ص سيزده .
23. همان ، ص پانزده .
24. رضايي ، عبدالرحمن ، در آستانه آفتاب ، ص 39 .
25. کريم خاني ، صمداني ، علي عليه السلام فراسوي اديان ، ص 15 .
26. همان ، ص 20 .
27. همان ، ص 23 .
28. همان ، ص 24 .
29. همان ، ص 25 .
30.همان ، ص 27 .
31. همان ، ص 33 .