بْخل ننگ و ترس نقصان است . و تهيدستى مرد زيرك را در برهان كُند مى سازد و انسان تهيدست در شهر خويش نيز بيگانه است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  مقالات (اجتماعی)  >  بررسی رویکرد کنترل اجتماعی از دیدگاه امام علی(ع)

بررسی رویکرد کنترل اجتماعی از دیدگاه امام علی(ع)

ﯾﮕﺎﻧﻪ راه رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﮐﻤﺎل ﻣﻄﻠﻮب و ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎی ﻧﻬﻔﺘﻪ در ﻧﻮع اﻧﺴﺎن ﺑﺎ زﻧﺪﮔﯽ در اﺟﺘﻤﺎع ﺑﺸﺮی ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺮای اﯾﺠﺎد ﺟﺎﻣﻌﻪ ای اﻣﻦ و ﺑﺪور از ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺑﯽ ﻧﻈﻤﯽ، رﻋﺎﯾﺖ اﻧﺘﻈﺎم و ﭘﺬﯾﺮش ﭼﺎرﭼﻮﺑﯽ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ و ﻧﻬﺎدﯾﻨﻪ ﺷﺪن اﺻﻮل زﻧﺪگی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮای ﺗﻤﺎﻣﯽ اﻋﻀﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻣﺮی ﺿﺮوری ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ ﻧﯿﺰ ﺗﻀﺎد ﻣﻨﺎﻓﻊ در ﺑﯿﻦ اﯾﻦ اﻓﺮاد و وﺟﻮد اﻣﯿﺎل و ﻫﻮس ﻫﺎی ﭘﺴﺖ در ﺑﺮﺧﯽ اﻋﻀﺎ، اﺧﺘﻼﻓﺎت اﺣﺘﻤﺎﻟﯽ و ﺑﺮﻫﻢ ﺧﻮردن اﻣﻨﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﻣﻌﻀﻞ ﻣﻄﺮح ﻣﯽ ﺳﺎزد. در اﯾﻦ راﺳﺘﺎ ﻃﺮح دﯾﺪﮔﺎه ﻫﺎی ﻣﺘﻔﮑﺮان ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻈﺮ در اﯾﻦ ﻋﺮﺻﻪ ﮐﻤﮏ ﺷﺎﯾﺎﻧﯽ در ﺳﺎﺧﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ای اﻣﻦ را ﻣﻤﮑﻦ ﻣﯽ ﺳﺎزد ﺑﺎزﺷﻨﺎﺳﯽ اﻧﺪﯾﺸﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﻣﺎم ﻋﻠﯽ (ع)ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﻣﺎم ﺷﯿﻌﯿﺎن از ﯾﮑﺴﻮ و ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻟﻘﺐ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﺑﺮای ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﺎل اداره ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ را ﺑﺮﻋﻬﺪه داﺷﺘﻪ اﺳﺖ از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ دارای اﻫﻤﯿﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻃﺮح دﯾﺪﮔﺎه ﻫﺎﯾﯽ درﺑﺎره ﻣﻔﻬﻮم ﻋﺪاﻟﺖ، ﻧﻘﺶ ﺗﻌﻠﯿﻢ و ﺗﺮﺑﯿﺖ، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮوف و ﻧﻬﯽ از ﻣﻨﮑﺮ، ﺗﺎﮐﯿﺪ ﺑﺮ ﭘﺮورش ﻣﮑﺎرم اﺧﻼق و ﻣﺒﺎرزه ﺑﯽ اﻣﺎن ﺑﺎ رذاﯾﻞ اﺧﻼﻗﯽ و ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻘﺶ دوﻟﺖ و ﻧﻬﺎدﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در اﯾﺠﺎد ﻣﺤﯿﻄﯽ اﻣﻦ و در ﻧﻬﺎﯾﺖ اﻫﺘﻤﺎم ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ اﻗﺘﺼﺎدی، ﺳﻌﯽ در ﺳﺎﺧﺖ ﻧﻈﺎﻣﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﻨﻄﺒﻖ ﺑﺎ اﺻﻮل اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺗﻼﺷﯽ در ﺗﺒﯿﯿﻦ ﻣﻔﻬﻮم ﮐﻨﺘﺮل اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ذﮐﺮ ﺑﻌﻀﯽ از وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی آن از دﯾﺪﮔﺎه اﻣﺎم ﻋﻠﯽ (ع) دارد.

مقدمه

هرچند آغاز سخن در ارتباط بـا عـلم اجـتماع در شکل نوینش و بحث از یک نظام منسجم،  معقول و حـکیمانه در بـرخورد با ناهنجاری های اجتماعی به منتسکیو و روح القوانینش و بکاریا و جزوه جرایم و مجازات های او باز می گردد (حسینی،  ۲۲/۱۳۸۳) اما بدون هـیچ اغـراقی در جـهان اسلام ما با اندیشمندانی سرو کار داریم که با ژرفـای فکریشان بسیار پیشتر از متفکران غربی به اهمیت و لزوم وجود نظام کیفری و نظارت اجتماعی پی برده اند.  در قرون اولیه که نـهال دیـن اسـلام در حال بالیدن بود و آنچنان که باید مدنیت اسلامی و مفاهیم اجتماعی آنـگونه شـایسته بود به بلوغ نرسیده بود حضرت علی (علیه السلام) در مقام اندیشمندی اصلاح گر و همچنین به عنوان خلیفه مـسلمین بـه چـرایی و چگونگی کنترل و نظارت در اجتماع اشاره کرده است.

امروزه شیوهایی که برای مـبارزه بـا کـج‏روی ها مورد استفاه قرار می گیرد را باید به دو دیدگاه پیشگیری از ارتکاب کج‏روی و مجازات مـجرمان تـقسیم کـرد.  دیدگاهی به لحاظ زمانی متقدم است که بر قدرت مطلقه دولت در نظارت اجتماعی تمرکز کـرده اسـت و تنها مرجع رسیدگی به جرم و مجازات را دولت و هیئت حاکمه می داند.  در دومین دیدگاه کـه اکـنون بـیشترین طرفدار را در حوزه کنترل اجتماعی دارد نه تنها دولت را یکی از بازیگران در این عرصه می داند،  به نـقش خـانواده ها،  نهادهای واسطه ای صحه گذاشته و بر پیشگیری از کج‏روی و تعلیم و تربیت افراد جـامعه و ارائه راه حـل هـای غیر کیفری تاکید بیشتری دارند ( حسینی ۲۷ /۱۳۸۳)که نظرات حضرت علی (علیه السلام) نیز در ارائه راه و روش های کنترل اجتماعی بـه دیـدگاه دوم که متکامل تر به نظر می رسد نزدیکتر است.  حضرت علی (علیه السلام) بـه نـقش پیـشگیری از آسیب های اجتماعی پیش از درمان تاکید دارد از این رو می توان توصیه هایی که برای کنترل اجـتماعی یـک جـامعه عرضه می کند را به دو دسته تقسیم کرد:  اقدامات پیشگیرانه از وقوع کج‏روی و در بـخش دوم مـجازات مجرمان. 

درحالی که پیشگیری از جرم در معنای خاص،  مجموعه تدابیر و اقدامات غیرکیفری با هدف مقابله با بـزهکاری ازطـریق کاهش یا از بین بردن علل جرم زا و نیز اثرگذاری بر فرصتهای پیش جنایی است،  به گـونه هـای که بتوان با استفاده از ابتکارات و ساز و کارهای غـیر قـهرآمیز بـرشخصیت افراد و وضعیت پیش از ارتکاب جرم اثر گذاشت تـا از وقـوع بزه جلوگیری شود (صالحی ۱۳/۱۳۹۰) حضرت امیر راهکارهایی اسلامی را برای رسیدن به نظام مـطلوب اجـتماعی را پیش از هرگونه فساد اجتماعی و ابـتلاء اجـتماع به نـاهنجار هـا ویـرانگر مطرح می سازد.  به همین خـاطر قـبل از هر چیز،  به عوامل به وجود آورنده جرم توجه کرده و برای مـقابله بـا آن راهکارهایی را که در وجود انسان نهادینه می شـوند را ارائه کرده است.  حضرت علی (علیه السلام) بـرای جـامعه دو وجه در نظر می گیرد اول وجـه حـاکم است که بر مردم حکومت می کند و دوم رعیت و توده مردم هستند که خـانواده،  طـبقات اجتماعی،  اصناف و...  جز این دسـته قـرار مـی گیرند.  حضرت عـلی (علیه السلام) بـرای اینکه جامعه به سـمت عـدالت پیش رود و ارتکاب جرم و فساد در جامعه به حداقل برسد وظایفی را برای هر دو وجه جامعه بـیان مـی کند.

لزوم کنترل اجتماعی

همانگونه که افـراد یـک خانواده کـاملا شـبیه هـم نیستند و همه انگشتان یـک دست تضاد هایی با هم دارند؛  افراد یک جامعه هم از جنبه های مختلف با هـم اخـتلافاتی دارند.  این انگیزش ها،  کشش هـا،  گـرایشات و تـمایلاتی اسـت کـه ممکن است افـراد را بـه انجام افعالی برخلاف آداب و سنت و هنجارهای متداوال یک جامعه ترغیب نماید به همین خاطر در قرآن،  انسان را بـه عـنوان طـغیانگر و زیانکار مورد خطاب قرار داده است و یـادآور شـده اسـت کـه تـمایلات نـفسانی انسان را به گمراهی و تباهی وا می دارد.  (حیدر کوشا،  ۷۰/۱۳۸۹) آن حضرت از نفس به عنوان یکی از عوامل موءثر در گرایش انسان به بدی ها یاد کرده است.  (شریف رضی،  ۵۳/۱۳۷۹) و در جای دیگر مـی فرماید:  به درستی که نفس از خودداری از نافرمانی بسی دور است و پیوسته صاحب خود را در آرزوی باطل به سوی نافرمانی می کشاند (همان؛  خطبه ۱۷۶) با توجه به این فرمایشات می توان گفت که نـفس انـسان به سوی باطل و بدی دارای گرایشات فطری و ذاتی است حال اگر ساز و کاری برای کنترل این نفس نباشد و هر کدام از افراد جامعه بخواهند باب میل خویش به خواهش نفسانی پاسـخ گـویند زندگی در جامعه ناممکن و ملال آور می شود.  اینجاست که به ناچار باید اعتراف کرد نه تنها بقای جامعه مبین ضرورت وجود حقوق و قوانین کـیفری مـی باشد،  بلکه گویای این حقیقت اسـت بـا ادامه چنین وضعی مسیر اجتماع از حالت اعتدال خود خارج شده و به مسیر هلاکت و ورطه نابودی کشیده می شود و به ناچار لزوم دستگاه حقوقی و کنترل اجـتماعی در جـامعه اهمیت پیدا می کـند.  (عـلیزاده،  ۱۱۹/۱۳۸۴) از این رو حضرت امیر به سازو کاری اشاره می کنند تا بر اسب چموش نفس عنانی زنند و از نیروی آن برای راهبری مرکب فطرت انسانی به سوی کمال بهره گیرند.

تعریف کنترل اجـتماعی

در تـعریف کنترل اجتماعی تعاریف متشابه ای ارائه نموده اند.  برخی کنترل اجتماعی را چنین مطرح نموده اند:  کنترل اجتماعی یکی از مهم ترین و متداول ترین مباحث جامعه شناسی است که درباره ابزارهای مختلفی که جامعه برای سر عـقل آوردن اعـضای عصیان گر خـود به کار می گیرد،  بحث می کند

تالکوت پارسونز نظارت اجتماعی را به عنوان تحلیل فرایندهایی تعریف می نماید که مـیل به خنثی کردن تمایلات کج‏روانه دارند و این شکل کنترل اجتماعی وجـه تـرمیمی نـظام اجتماعی به حساب می آید؛  برای کج‏روی های اجتماعی نیز تعریف های متفاوتی بیان شده است:

- رفتار مـنع شـده یا مشمول اهرم های کنترل اجتماعی؛ 

-رفتار شکننده هنجار یا رفتاری که قـواعد،  بـرداشتها یـا توقعات و  هنجاری نظام های اجتماعی را نقض می کند.

-رفتار ناهمنوا با هنجارهای اجتماعی

-منطبق نـبودن با هنجارها،  ارزش ها،  الگوهای موجود جامعه،  مخالفت با روش های مرسوم جامعه.  (سلیمی و داوری ۵۴/۱۳۸۵)

حـضرت علی (علیه السلام) کج‏روی اجتماعی را امـری مـی داند که سلامت جامعه را به خطر بیاندازد.  در اندیشه آن حضرت قوانین و اصولی که در دین مبین اسلام ارائه شده است همه برای ایجاد محیطی امن و مطلوب است که تمامی شرایط رشد و بـلوغ افراد جامعه را فراهم می نماید و راه رستگاری و پیشرفت را مسطح می سازد.  از این روی هرگونه بی توجهی به اصول اسلامی در عین حال که گناهی مرتکب شده و به لحاظ فردی مستوجب عقاب اخروی اسـت در فـضای اجتماعی نیز بی نظمی را موجب گشته است و خدشه ای به سیمای جامعه وارد آورده است نیز سزاوار عذاب دنیوی نیز می باشد.  از این روی آن حضرت کجروی را از دو منظر نافرمانی امر الهی و دست انداز جاده کـمال اجـتماعی می داند و در این زمینه می فرماید «لو لَم یتوعدِ اللهُ علَی معصیتِهِ لکانَ یَجِبُ أَن لا یُعصَی شُکراً لِنِعَمهِ» اگر حتی خداوند،  بندگانش را از نافرمانی کردن و گناه ورزیدن نترسانیده بود،  باز هم واجب بود که انسان،  مـرتکب هـیچ گناهی نشود،  تا به این وسیله،  در برابر نعمتهای او سپاسگزاری کرده باشد.

کلیدی‏ترین مفهوم در دیدگاه حضرت امیر برای تبیین کنترل اجتماعی،  مفهوم عدالت است.  بعد از اصول اسلامی که ریشه های انـدیشه آن حـضرت را مـی سازد ساقه درخت تفکرات اجـتماعی آن حـضرت را عـدالت می سازد و دیگر موضوعات چون تعلیم و تربیت و امر به معروف،  اقتصاد،  خانواده و. . .  شاخه هایی بر ساقه عدالت متصور است.  در واقع تـمامی فـضایل اخـلاقی در مقایسه با عدالت، موضوعاتی فرعی هستند.  عدالت در مـقام مـعنی قرار گرفتن همه چیز در جای خود و رسیدن همه کس براساس شایستگی به حقشان است.  آن حضرت در اهمیت عدل مـی فـرمایند «عـدل قوی ترین و اساس و بنیان هستی و زندگی است و معتقد است قـوام شیرازه جوامع بشری را عدل تشکیل می دهد و صلاح عموم مردم را در عدل می داند. »(وفادار،  ۲۹۳/۱۳۸۲) اعتدال جلوگیری از هرگونه افـراط و تـفریط اسـت و عدل هدایت به سبیل صراط مستقیم است راهی که کوتاه تـرین زمـان و مسافت را برای رسیدن به کمال بشری را میسر می سازد و اعتدال را مهمترین عامل رسیدن به سعادت ابـدی و کـمال سـرمدی می داند و کج‏روی اجتماعی را همان زاویه پیدا کردن بر این صراط و نـاهنجاری اجـتماعی را هـمان ناتوانی در گام نهادن در راه سعادت به چاه ذلالت می داند،  امری که بشریت را در چنگال رهزنان نـفسانی قـرار مـی دهد.  ایشان عدالت را در برابر ظلم و جور قرار می دهد و عدل را مبارزه بی امان بـا ظـالمان و ستمگران می داند و آن را نسخه ای برای بیماری های اجتماعی و دوایی برای ناهنجاری هـای اجـتماعی مـی داند.  از این رو کنترل اجتماعی را ذیل مفهوم عدالت قرار می دهد و معتقد است که کـنترل اجـتماعی و دستگاه قضایی در واقع راهی برای رسیدن جامعه به تعادل و قرار گرفتن در مسیر پیـشرفت از طـریق قـرار دادن همه چیز در جای خود و ممانعت از تجاوز بزهکاران از محدوده خود است و دستگاه قضایی را چون ابزاری مـی دانـد تا کسانی که از حد خود تجاوز کرده اند و به افراط و تفریط کـشیده شـده انـد را تنبیه نماید و حقوق ضایع شده مظلومین و بزه دیده را از بزهکار بستاند و با این کار مساوات و عـدالت را بـه اجـرا درآورد.

جامعه پذیری

جامعه پذیری نوعی جریان کنش متقابل جامعه است که در خـلال آن فـرد،  هنجارها،  ارزش ها و دیگر عناصر اجتماعی و فرهنگی موجود در هرگروه یا محیط اجتماعی پیرامون خود را فرا گرفته،  درونـی کـرده و آن را با شخصیت خود یگانه می سازد.  از طریق آن مردم شخصیت خود را بدست مـی آورنـد و شیوه زندگی جامعه خود را می آموزند.  جـامعه پذیـری نـقطه اتصال ضروری بین فرد و جامعه است؛  نـقطه اتـصالی که بسیار حیاتی است و خود جامعه بدون آن نمی تواند ادامه حیات یابد).  مـحسنی،  ۱۲۴/۱۳۸۷) جـامعه پذیری فرد را به آموختن هـنجارها،  عـقاید،  آداب و رسـوم،  ارزش هـا،  زبـان ها و مهارت هایی که برای زنـدگی اجـتماعی ضروری است قادر می سازد.

جامعه پذیری معمولا بر اساس دو مکانیسم اصـلی یـادگیری و درونی کردن دیگری است.  در عنصر یـادگیری فرد یاد می گـیرد کـه عادات،  ارزش ها،  اصول و عقاید یـک جـامعه را رعایت نماید و در درونی کردن دیگری فرد یک وفاق و یگانگی با جامعه پیدا مـی کـند.  ثمره جامعه پذیری آن است کـه فـرد یـک شخصیت بهنجار پیـدا کـرده و وظایف خود را مطابق بـا انـتظاراتی که از او میرود ایفاء کند.  اگر این جامعه پذیری به دلایلی چون نقص آموزش و پرورش،  عـدم کـارایی خانواده و محدویت و ناتوانی فرد ناقص انـجام گـیرد پیامدهایی چـون نـاهمسازی،  کـشمکش و نزاع بین افراد جـامعه درپی خواهد داشت،  امری که نظم و تعادل جامعه را بر هم خواهد زد. (سلیمی،  ۱۴۳/۱۳۸۵) جامعه پذیری عمدتا در خـانواده،  مـدرسه،  گروه همسالان و رسانه ها انجام مـی گـیرد.  در زیـر جـامعه پذیـری را از دیدگاه حضرت امـیر مـورد بررسی قرار می دهیم.

نقش خانواده در کنترل اجتماعی

خانواده به عنوان رکن بنیادین جامعه نقش بـسیار مـهمی در جـامعه پذیری کودکان دارد.  کودک حیاتی ترین دوران رشد خـود را در درون خـانواده آغـاز و سـپری مـی کـند و در تمام این دوران عمیقا تحت تاثیر شرایط مطلوب یا نامطلوب خانواده است.  چنانچه خانواده ها نقش تربیتی خود را به درستی انجام دهند به مقدار بسیار زیادی از کـجروی های اجتماعی کاسته می شود و ما شاهد جامعه ای آرام و بهنجار خواهیم بود.  (مهدوی،  ۳۹۶/۱۳۹۰) حضرت امیر به نقش خانواده ها در تربیت کودکان بسیار توجه داشته است و معتقد که برای اینکه جـامعه ای ایـده آل داشته باشیم در همان ابتدا باید تربیتی درست از کودکان داشته باشند و معتقد است که آشنا سازی افراد با قوانین و هنجار های اجتماعی باید از همان سنین اولیه کودکی و در درون خانواده انجام پذیـرد و والدیـن را مسئول مستقیم در تربیت صحیح دانسته است.  از ویژگی های منحصر به فردی که برای انسان ذکر می کنند،  توان تغییر و تحول در رفتار،  عادات و اخـلاق اسـت و معتقد است میل دادن کودکان بـرای اکـتساب صفات و مکارم اخلاقی که نهایتا منجر به جامعه پذیری کودک می شود،  باید در درون خانواده نهادینه شود.  از آن جایی که والدین نقش بسیار مهمی در اثرگذاری کـودک دارنـد،  حضرت تربیت کودکان را پیـش از ازدواج و بـا انتخاب همسری مناسب آغازمی کند.  مادر خانواده که رکن دیگر خانواده است همانند پدر نقش عمده ای در تربیت فرزندان دارد،  مادر علاوه بر اینکه از عوامل تاثیرگذار وراثتی به حساب می آید از حـیث تـاثیر محیطی نیز نقش تعیین کننده ای دارد زیرا درتامین فضای عاطفی و ایجاد محیط امن و آرام برای فرزندان موثراست و از این مهمتر نقش بسیار تعیین کننده او از هنگام انعقاد نطفه تا رسیدن به سن آموزش اسـت کـه در مقایسه بـا نقش پدر در این مقطع بسیار با اهمیت تر است.  (حسین خانی،  ۳۰/۱۳۸۹ )

در دوران جنینی مادر مستقیم ترین نقش را دارا است و پس از او نـیز به خصوص در سالهای اولیه نقش مادر برجسته تر است و این تـاثیر بـه ویـژه در دو سال شیرخوارگی به اوج می رسد چرا که شیر مادر به عنوان مهمترین منبع تغذیه کودک،  علاوه بـر تـاثیر اساسی در تامین سلامتی کودک می تواند در شکل گیری روانی و اخلاقی او نیز موثرباشد از ایـن رو در سـیره تـربیتی معصومین علیهم السلام به خصوص امام علی (علیه السلام) در نقش و اهمیت شیر مادر و نیز انتخاب دایه شـایسته بسیار تاکید شده است.  علی (علیه السلام)فرموده است:  » انظرُوا مَن تُرضع اولادَکم فان الولدَ یـشبُ علیه) «نگاه کنید کـدام زن بـه فرزند شما شیر می دهد،  زیرا فرزند بر آن رشد می کند در سخن دیگری فرمودند:  از زنان کودن و نادان طلب شیر برای فرزندانتان ننمایید زیرا شیر بر سرنوشت غلبه می کند. 

در اسلام نـیز ضمن تاکید بر تعقل زن؛  از ازدواج با زنان کودن به دلیل رنج آور بودن معاشرت با ایشان و نیز ناتوانی آنان در تربیت صحیح فرزند منع شده است (همان،  ۲۶/۱۳۸۹) امروزه تحقیقات علمی نیز نشان می دهـد کـه داشتن مادران دارای ناتوانی تفکری و عقلی بر رشد ادراکی و عصبی کودک از جمله نواقص توجهی و هوشی در طی دوران جنینی اثر دارد.  چنین کودکانی زودتر عصبانی می شوند،  سریعتر دچار کلافگی ذهنی شده و رفـتار پرخـاشگرانه از خود بروز می دهند.  (مهدوی،  ۱۳۶/۱۳۹۰)

عدم برخورداری از سلامت روانی دریچه ای به سوی تمام مخاطرات فردی و اجتماعی را به سوی انسان می گشاید و از همین رو است که حضرت بر رشد کـامل و هـماهنگ شخصیت و پرورش در محیطی آکنده از خوشبختی،  محبت و تفاهم تاکید دارد و به حق کودک در برخورداری از امکانات آموزشی و تربیتی که بتواند رشد شخصیت،  استعداد ها،  توانایهای جسمی و ذهنی کودک را تا آنجا که ممکن اسـت فـراهم کـند،  توجه دارد.  کودکانی که فاقد چـنین کـانون گـرم خانواده ای بوده اند زمینه بزهکاری بیشتری خواهند داشت. 

آن حضرت به شاخص سن در تربیت نیز توجه داشته است و بر وجود رابطه مـستقیم بـین سـن تربیت پذیری تاکید می کند و در وصیت خویش بـه امـام حسن می فرمایند:  «همانا دل جوان مانند زمین کشت نشده آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده می شـود.  پس در تـربیت تـو شتاب کردم پیش از آنکه دل تو سخت شود و عقل تو بـه چیز دیگری مشغول گرد».  (فولادی،  ۱۲۸/۱۳۸۶)

حضرت در مسیر جامعه پذیری افراد بر کرامت انسانی توجه ویژه ای داشته است و از آن بـه عـنوان یکی از روش های کنترل اجتماعی یاد می کند.  یکی از صفاتی که بـاعث حـفظ کرامت انسانی و ممانعت از هرگونه دست درازی و تجاوز به حقوق دیگران و درواقع انجام عملی نابهنجار جامعه می شـود قـناعت اسـت.  امام قناعت را استفاده بهینه از امکانات زندگی و اجتناب از زیاده روی در هزینه ها و مصارف و رضـایت بـه نـعمت های الهی است،  اگر چه اندک باشد و در این زمینه می فرماید کسی که بـه انـدازه کـفایت زندگی از دنیا بردارد به آسایش دست یابد و آسوده خاطر گردد در حالی که دنیا پرسـتی کـلید دشواری و مرکب رنج و گرفتاری است.  پیامبراکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمودند:  خوشا به حال آنـکه بـا اسـلام هدایت شود و معیشت او به حد کفاف باشد و قناعت کند.  حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:  آن کـه خـردورزی کند،  قناعت پیشه می کند ایشان در جای دیگر می فرماید که قناعت راس بی نـیازی اسـت.  رعـایت این خصیصه در انسان سبب می شود تا فرد از هرگونه چشم داشتی به حقوق دیگران احـتراز نـماید و از عمل به هرگونه جرم اجتناب نماید و نهادینه شدن چنین صفتی در افراد جـامعه نـه تـنها در زندگی فردی آرامش و آسودگی خاطر را به ارمغان می آورد بلکه امنیت جامعه را تضمین می نماید.  (کـلانتری،  ۳۱ و ۳۲/۱۳۹۱) حـضرت امـیر معتقد است که نوع انسان اشرف مخلوقات و دارای کرامت و حرمت ذاتی می بـاشد کـه بر دو ستون عقل و اختیار استوار است و معتقد است که انسان باید با یاری گرفتن از این دو بـال در جـهت کمال و سعادت خود استفاده نماید.  کرامت انسان باعث خود کنترلی می شـود و مـانعی می شود که فرد دست به اعـمالی بـزند کـه نهایتا نکوهش افراد جامعه را درپی خواهد داشت.  (فـولادی،  ۱۲۴/۱۳۸۶)

از ایـن رو حضرت علاوه بر قناعت همواره به صفاتی اشاره می کند که با گـذر زمـان و در کانون خانواده و اجتماع شکل مـی گـیرند و سبب کـرامت انـسانی مـی شود از این رو به درونی کردن چـنین صـفات جمیله در کودکان اصرار دارد.  در زیر به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:

شـجاعت

صـفتی است که امام علی در فرآیند اجـتماعی شدن در افراد به آن تـوجه داشـته است و تعریفی که ایشان از شـجاعت مـی کند این است که انسان همواره اختیار دار اعمال و رفتار خود باشد و اجازه غـلبه امـیال و خواهش های نفسانی را ندهد «اقـوی النـَّاسِ مـن قوی علی غـضبِه بـحلمِه»،  شجاع ترین مردم کسی اسـت کـه بتواند بوسیله حلم و بردباری خشم خود را مهار سازد.

فرد در فراز و فرودهایی که برای افـراد در مـسیر زندگی پیش می آید،  بر سـکان زنـدگی خود مـسلط بـاشد و تـوانایی عبور از مشکلات را داشته بـاشد،  اعتماد به نفس این باور را در افراد بوجود می آورد که توانایی حل مشکلات زندگی خود را دارد و در صـورت بـروز ناملایمات زندگی امکان گذر از چالش هـا را در خـود مـی بـیند.  ضـعف اعتماد به نـفس یـکی از عوامل مهم گرایش فرد به رفتارهای در معرض خطر است.  چنانچه کودک و نوجوان در هنگام مشکلات توانایی لازمـ را نـیابد،  زمـینه گرایش به انحراف و روی آوردن به طریق مـنفی بـرای عـبور از مـشکلات در وی بـوجود مـی آید.  ضعف ثبات و اعتماد به نفس،  قدرت تصمیم گیری را از کودک می گیرد،  مانع تلاش برای رسیدن به موفقیت می شود و همچنین مقاومت کودکان را دربرابر درخواست های نـابهنجار افزایش داده و وی را در مسیر انحراف و کجروی قرار می دهد.  فرد این استعداد و توانایی را در خود تقویت کند که در هنگام ترس،  خشم،  غم و اندوه بتواند آرامش خود راحفظ نماید و تصمیم دقیق و حساب شده بـگیرد.  واضـح است چنانچه افرادی فاقد این توانای باشند واکنش های تکانه ای،  انفجاری و عکس العمل احساسی و فیزیکی از خود بروز می دهند و سبب کجروی های اجتماعی می شوند.

زهد

یکی از شیوه هـای کـنترل درونی که قابلیت ویژه ای در دوری جستن از کجروی های اجتماعی دارد زهد است.  نیروی قوی در بطن صفتی اخلاقی سدی پولادین را دربرابر هرگونه زیاده خواهی نفس ایـجاد مـی کند و انضباط اجتماعی را به ارمـغان مـی آورد.  زهد در نظر امام همانند لشگری دربرابر نیروی شیطانی صف آرایی می کند و باعث اجتناب از گناه و محرمات می گردد و در این زمینه می فرمایند:  زهد یـعنی کـوتاه کردن آرزو و شکر گزاری نـعمات و پرهـیز از محرمات است.  (سید رضی،  خ ۸۱/۱۳۷۹)

حکمت

حضرت از داشتن علم و دانستن حقایق عالم به حکمت تعبیر میکند و به افراد توصیه می کند که تا می توانند در کسب علم و معرفت و به کاربستن ایـن دانـش ها در مسیر زندگی تلاش نمایند.  حکمت علمی است که می توان با آن هم در حیطه اندیشه و هم در حیطه عمل به واقع و حق نائل شد.  طبق این روش قرار دادن انسان در مسیری که در آن حـکمت و بـصیرت یابد بـه منزله شیوه ای برای تربیت عقلانی است.  در واقع با این روش متربی را در معرض علم و حکمت قرار می دهد و بـا حصول حکمت،  عقل فربه می شود و بنیه ای استوار می یابد و شـکوفایی عـقل در فـراهم آوردن چنین بنیه ای است.  حضرت علی (علیه السلام)به امام حسن می فرماید:  دلت را به نور حکمت روشن نما.  پرورش نـیروی تـفکر و تعقل افراد جهت تشخیص خیر حقیقی در انتخاب بهترین تصمیم در چارچوب نظام اجتماعی ضـروری بـه نـظر می رسد.  چنانکه رفتار فرد در جامعه به کنش های اجتماعی تا حد زیادی به آگـاهی هایی که کسب کرده است،  بستگی دارد.  فرد با آگاهی داشتن از مجازات و عواقب کـجروی اجتماعی،  به هنجارهای اجـتماعی بـیشتر توجه می کند و خود را ملزم به رعایت آنان می کند.  (محمدی،  ۵۸/۱۳۷۵ )

نفش تعلیم و تربیت در کنترل اجتماعی

امروزه همگان بر نقش بی بدیل تعلیم و تربیت در فرآیند جامعه پذیری و همچنین کنترل و نظارت اجـتماعی تاکید دارند.  حضرت علی (علیه السلام) دارای بیشترین توصیه های تربیتی در همه جهات و برای همه ادوار زندگی می باشد و در این زمینه می فرماید « اِنَّ بِذَوِى الْعُقولِ مِنَ الْحاجَةِ اِلَى الاَدَبِ كَما يَظْمَأُ الزَّرْعُ اِلَى الْمَطَر ».  همانا نیازی کـه صـاحب عقل به تربیت و ادب کردن دارند مانند عطش شدیدی است که کشت و زرع به آب باران دارد.  همواره بین دو نیروی نفس و عقل درگیری و نزاع جهت صدور فعل متناسب با خواست و مقتضای خود وجـود دارد.  تـعلیم و تربیت از نظر آن حضرت با این هدف است که قوه عقلانی انسان تقویت شود تا در سایه قدرت و سلطه این قوه بر دیگر امیال،  بر غرایز حیوانی و نفسانی که در وجود انـسان اسـت،  لگام زده و در حیطه قوه عقلانی قرار دهد و از نیروی غرایز در جهت پیشرفت و کمال بشر بهره جوید.  (کامیاب زاده،  ۱۱/۱۳۸۰) و معتقد است قدرتمندی قوه عقلانی ضعف قوه حیوانی را در پی داشته و این امر سبب می شـود کـه افـراد در پاسخگویی امیال نفسانی به راحـتی تـسلیم نـشوند و رفتاری مطابق هنجارهای اجتماعی داشته و از کجروی های اجتماعی پرهیز کنند و در واقع کجروی های اجتماعی از این منظر به تن دادن به خواسته هـای نـفسانی تـعبیر می کند و در این زمینه می فرماید «یا ایـهالناس تـولوا من انفسکم تادیبها و اعدلوا بها عن ضراوة عاداتها».  ای مردم! خودتان عهده دار تربیت نفس خویش شوید و نفس را از کشیده شدن بـه طـرف هـوس ها و عادات ناروا باز دارید.  در واقع تعلیم و تربیت باید زمـینه را برای دریافت الطاف الهی آماده نماید و انسان را از بیماری های روحی و روانی گناه و نفس دور سازد.  (عطاران ۲۰۷/۱۳۶۵) و در این زمینه نـقش خـانواده هـا را بسیار پررنگ می داند و می فرماید «ما نحل ولد ولدا نحلا افضل مـن ادب حـسن».  هیچ بخششی از جانب پدر به فرزندش برتر از ادب و تربیت نیکو نمی باشد.

زمان آغاز تربیت در فرزندان را بعد از زمـان شـیردهی مـی داند.  او همچنین به انتخاب معلم عاقل و دیندار در جهت آشناسازی کودکان با آداب و رسـوم و فـرایض دیـنی لازم می شمرد.  در مرحله تعلیم که خاص اوایل کودکی است،  فرزندان را باید با روش هایی چـون عـادت دادن،  تـرغیب نمودن،  تشویق و تنبیه کردن،  مجالست با افراد صالح و.  . .  با هنجار های اجتماعی آگاه سـازند.  امـام در این زمان به کسب عادات پسندیده و دور نگاه داشتن کودکان را از کسب عادات منفی،  بـسیار مـهم مـی داند.  در مرحله تعلیم،  کودکان را با رفتارهایی که مطابق دستورات دینی است آگاه می سـازند تـا افعالی که در آینده از کودکان بروز می کند رنگ و بوی الهی داشته و از انجام هـرگونه اعـمال گـناهی که تعادل اجتماعی را به خطر می اندازد اجتناب نماید.  در مرحله تفهیم که مبتنی بر آن اسـت مـتربی دو مرحله پیشین را گذرانده باشد،  در این مرحله افراد باید به پرورش فهم و استدلال بـپردازند و بـه مـرحله خود کنترلی و خود تنبیهی می رسند.  در این مرحله افراد با تقویت نیروی عقلانی خود،  بـه خـود تـنبیهی و خود تادیبی روی می آورند و افراد در مسیر خود سازی با ریاضت دادن نفس بـه خـوار شمردن کجروی های اجتماعی روی می آورند.  (رهنما،  ۲۱۰/۱۳۷۸) جامعه ای که اعضای آن را افرادی تشکیل می دهد کـه دارای چـنین تربیت اجتماعی باشند بدون شک جامعه ای آرام و بدور از هرگونه بی نظمی و هرج و مـرجی را پدیـد می آورد که میوه آن آرامش و سلامت روانی جـامعه اسـت.  ایـن امر شرایطی را ایجاد می کند که جـامعه در مـسیر اعتدال و پیشرفت گام نهد و به بالا ترین مرتبه کمال و سعادت برسد. 

تاثیر مـسائل اقـتصادی در کنترل اجتماعی

امام علی (علیه السلام) وقـتی کـه شنید عـاصم بـن زیـاد از زندگی دنیوی کناره گرفته است وی را خـواسته و بـا چهره برافروخته او را مورد عتاب قرار می دهد و کناره گیری از زندگی دنیوی و عـدم فـعالیت های معیشتی را مخالفت از دستورات خداوند بـیان می کند می فـرماید:  بـه خدا قسم که آشکار کـردن نـعمت های خداوند با عمل نزد او محبوب تر از بازگویی آنها با زبان اسـت.  شـغل و داشتن حرفه علاوه بر ایـنکه یـک تـکلیف است یک امـر مـقدس و محبوب خداست،  شبیه بـه جـهاد است.  «ان الله یحب المومن المحترف » خداوند مومن صاحب حرفه را دوست می دارد.  در جای دیگر می فـرماید «الکـاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله» آن کـس کـه برای اداره عـائله خـود،  خـویشتن را به رنج می افـکند،  مانند کسی است که در راه خدا جهاد می کند.

امیر المومنین علی (علیه السلام) خود نیز قول و عـمل را بـا هم به کار می برد حـتی در ایـام خـلافتش زمـین شـخم می زد و چاه حـفر مـی کرد.  ایشان در مدینه ده ها حلقه چاه حفر نمود.  امام علی به همه نشان می دهد کـه چـگونه جـامعه آرمانی و مطلوبی را بسازیم .  ایشان هزار بنده را بـا دسـترنج خـویش آزاد نـمود.  ایـشان مـی فرمایند: » الدّاعی بِلا عمل کالرّامی بلا وتر» آنکه دیگران را به کاری می خواند و خود به آن عمل نمی کند مانند تیراندازی است که تیر از کمان بی زه اندازد؛  و در جایی دیـگر به منظور اینکه هیچگاه از انجام فعالیت های اقتصادی نباید دست کشید می فرماید:  هر کاری را که انجام می دهی مانند کسی باش که کاری را انجام نداده است.

علاوه بر مـسائل تـربیت خانواده،  حضرت به مسائل اقتصادی و تاثیر آن بر روند جامعه پذیری افراد توجه داشته است.  (محمدی،  ۸۹/۱۳۷۹) آثار شدید و غیر قابل انکار فقر خانواده بر جامعه پذیری کودکان سبب شده اسـت تـا امروزه توجه ویژه ای به بهبود وضعیت اقتصادی خانواده شود.  تحقیقات علمی نشان می دهد که کودکانی که در خانواده های تحت فشار زنـدگی کـرده اند و کمتر تحت مراقبت،  تـشویق و رفـتارهای عاطفی قرار می گیرند،  احتمال بروز رفتارهای آزارد هنده و خشونت آمیز در آنان به نسبت بیشتر است.  همچنین فشار مزمن فقر به احساس درماندگی و عدم کـفایت بـرای غلبه بر مشکلات در والدیـن،  بـر میزان اعتماد به نفس کودکان نیز اثر گذاشته و به مقدار چشمگیری آن را کاهش می دهد.  (مهدوی،  ۴۰۲/۱۳۹۰)توانایی مالی این امکان را در اختیار خانواده ها قرار می دهد که تربیتی مناسبی از فرزندان بـه عـمل آورند،  مربیان مجرب بکار بگیرند و نیز با برطرف ساختن نیاز های اساسی کودکان و نوجوانان از تمایلات آنان برای ارتکاب رفتار های پر خطر بکاهند،  همچنین از بهداشت روانی بالایی برخوردار باشند.  اقتصاد مـناسب خـانواده فرصتی را ایـجاد می کند که فرزندان در مقاطع بالاتری ادامه تحصیل نمایند و به طبع آن از شعور و درک بالایی برخوردار شوند،  امری کـه امروزه در کنترل اجتماعی بر آن تاکید می کنند.

امروزه توجه به مـسائل اقـتصادی و تـلاش برای مبارزه با فقر و بیکاری را به عنوان عاملی در کاهش آسیب های اجتماعی نام می برند.  چنانکه در حـدیثی مـشهور داریم که «کاد الفقرُ أَن یکون کُفرا» چه زود است که فقر کفر آفرین مـی شود.  بـیکاران نـه تنها از داشتن درآمد و استقلال مالی محروم هستند بلکه عاملی در ترغیب فرد بیکار به ناهنجاری هـایی چون فحشا و بزهکاری می شود.  بیکاران معمولا دارای تعرضات درونی هستند و این تعارضات را بـه جامعه منتقل می کـنند،  روابـط خانوادگی سستی دارند و ممکن است اقدام به خودکشی کنند...  امری که حضرت امیر نیز به آن توجه داشته است و بر آن تاکید می کند که همه افراد در جامعه می بایست فن و حـرفه ای داشته باشند و پدر را مدیر معاش خانواده و هماهنگ کننده و هدایت کننده به مسیر پیشرفت و بالا بردن سطح رفاه خانواده می داند.  امام معتقد است که آشناسازی کودکان به حرفه های مختلف باید در زمـان کـودکی انجام گیرد تا زمانی که در مرحله تشکیل خانواده قرار می گیرد در شغل خود بسیار ماهر باشد و بتواند معاش خانواده خود را به تنهایی تامین نماید و استقلال مالی داشته باشد.

حضرت مـعتقد اسـت چون افراد جامعه برای رسیدن به کمال به هم محتاج هستند و رسیدن به نهایت کمال برای انسان به صورت فردی محال است به همین خاطر به الفتی بین قـلوب اشـخاص محتاج می شود که آنها را چون اعضای یک بدن متحد،  منسجم و یکپارچه سازد و بین آنها محبت اجتماعی برقرار می کند.  محبت موجب برقراری روابط سالم و احترام متقابل به یـکدیگر مـی شود و فـایده آن پاسداری از نظام نوع انسان اسـت،  مـحبت بـا پیوند دادن اشخاص به یکدیگر،  آنان را از تفرقه و تکثر به اتحاد و وحدت نزدیک می کند و از آن نظر که عامل قوام و دوام اجتماعات و در کل باعث تسهیل کـمال انـسان مـی گردد،  مورد توجه قرار داده است.  با گسترش محبت اجـتماعی در بـین تمامی افراد جامعه،  تمام اعضا به این حس مشترک میرسند که همه اعضای یک خانوده هستند و به ندرت پیـش مـی آیـد کسی به حقوق برادر،  خواهر و یا والدین خود تجاوز نـماید و حتی در برطرف کردن نیازهای همدیگر ایثار می کنند.  در چنین جامعه ای کمتر نیاز به نیروی برای کنترل و کیفر دهـی اسـت.  تـحقیقات انجام گرفته نشان می دهد که میزان جرایم رخداده در جوامعی کـه ارتـباط و پیوند عاطفی مستحکم تری دارند در مقایسه با جوامع بزرگی که فاقد چنین ارتباط روانی هستند،  بـسیار کـمتر بـوده است؛  اما حضرت راه استحکام محبت اجتماعی را در صله رحم،  برگذاری مراسم های دسـته جـمعی چـون جشن های ملی و مذهبی،  و همچنین به برگذاری فرایض مذهبی به صورت جمعی همچون بـرگذاری نـمازهای پنـجگانه،  نماز جمعه،  نماز های عید فطر و قربان تاکید می کند امری که سبب جـمع شـدن افراد در یک مکان و سبب انس گرفتن افراد با هم می شود.

زندگی جـمعی سـبب اثـرگذاری افراد بر همدیگر می شود و از آنجا که ذات انسان به گونه ای است که در تعامل و هـمنشینی بـا دیگران از آنان تاثیر می پذیرد،  برگزیدن همنشینان و دوستان صالح نقش سرنوشت سازی در زنـدگی فـرد ایـفا می کند.  در اسلام و احادیث ائمه نیز بر لزوم داشتن دوستان و همنشینان نیک و خیٌر تاکید شده اسـت.  حـضرت امیر،  همنشین نیک را نعمت و همنشین بد را عذاب دانسته است،  همچنانکه نسیمی کـه بـر خـوشبویی می گذرد،  بویی خوش را با خود همراه می آورد،  مصاحبت با نیکان را عاملی در تحصیل نیکی دانـسته اسـت.  تـحقیقات علمی نیز نشان می دهد که یکی از عوامل انحطاط و کجروی های اجـتماعی در مـیان نوجوانان و جوانان،  داشتن دوستان ناباب و خلافکار بوده است که نمود آن را در این بیت شعر می توان یـافت «هـرکه دارد ز خصلتی مایه اثر آن رسد به همسایه» از سوی دیگر،  همنشینی با نـیکان نـقش مهمی در رشد معنوی انسان ایفا می کـند.  (سـلیمی و دیـگران،  ۴۲/۱۳۸۶)

از آنجا که دوستان نقش قابل ملاحظه ای در گـرایش و یا عدم میل افراد به کج‏روی های اجتماعی دارند آن حضرت نیز به ویـژگی هـای دوست و همنشین مناسب می پردازد و مـعتقد اسـت کسانی را کـه مـیل بـه شهوت و لذت دارند را عاملی در گرایش انـسان بـه رذایل اخلاقی می داند،  امری که موجب می شود افراد برای رسـیدن بـه لذات و ارضای امیال نفسانی خود،  هنجارهای اجـتماعی را زیر پا بگذارند از این رو تـوصیه مـی کند از دوستی با آنان پرهـیز کـنند.  از همنشینی با بدان بپرهیز که بدی،  بدی آورد؛  حضرت علی (علیه السلام) در پرهیز از آدمیان شرور و فـاسد فـرمودند:

«از مصاحبت با مردم شریر و فـاسد بـپرهیز کـه طبیعت به طـور نـاآگاه،  بدی و ناپاکی را از طبع مـنحرف او مـی دزدد و تو از آن بی خبری ».  یا حضرت در نامه خود به حارث همدانی توصیه فرمودند که: 

«از رفاقت بـا کـسانی که افکارشان خطا و اعمالشان ناپسند اسـت بـرحذرباش .  چه آدمـی بـه رویـه و روش رفیقش خو می گیرد و بـه افکار و اعمال وی معتاد می شود و در مقابل دوستان نیکو را عاملی در جلب کمال انسانی معرفی می کـند؛  از ایـن روی در خطاب به امام حسن (علیه السلام) مـی فـرمایند: بـه نـیکو کـاران نزدیک شو کـه از آنـان خواهی شد و از بدی دور شو تا از آنان برکنار باشی». ) محمدی،  ۱۹/۱۳۷۵ )

امیرالمومنین به ویژگی های دوستان نیک و وظـایف دوسـتان در قـبال هم نیز اشاره می کند آن حضرت مـی فـرماید «لایـکون الصـدیق صـدیقا حـتی یحفظ اخاه فی ثـلاث فـی نکبته و غیبته و وفاته » دوست واقعی کسی است که برادر خـود را در سـه حـالت:  گرفتاری،  هنگام نبودن او و بعد از وفات،  یاری رساند و همچنین بر مـورد اعتماد و وفـادار،  صادق و راستگو،  حلیم و بردبار و پوشاننده عیوب بودن اصرار و بر خـائـن و فـتنه گر و ضایع کننده حقوق و ستم کار نبودن تاکید می ورزد در جایی دیگر بـه کمیل بن زیاد توصیه مـی کـند که:  ای کمیل از دو رویان دوری گـزیـن و بـا خـائنان همراه مشو و مبادا با ستم کاران رفت وآمـد کـنـی و یا با آنان مخلوط گردی،  مبادا آنان را فرمان بری یـا در مـجـالـسـشـان حـضور یابی کـه خـدا را بر تو خشمگین خواهد ساخت.  این سخن به این معناست که در واقع از سر شفقت و دلسوزی از کج‏روی و عیوب دیگر افراد جامعه جلوگیری بـه عـمل آورند یا به روش های مـختلف اشـتباهات را به آنان تذکر داده و حتی به تنبیه آنان اقدام نمود،  چنانکه که امام چشم پوشی از اشتباهات و عیوب دیگران را نوعی خیانت دانسته است.  از این رو می تـوان گـفت که دوستی و محبت اجـتماعی حـساسیتی در قبال اعمال زشت و نابهنجار اجتماعی است که مظهر آن را در جامعه اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر تعبیر نمود.  نهی از منکر فرایندی است که در آن افراد با رفتارهای ناهنجاری مقابله کرده و آنـها را بـه سمت هنجار های اجتماعی و دینی سوق می دهد.  (طالبان،  ۵۷/۱۳۷۶) امری که امروزه در غرب از آن به عنوان مشارکت مردمی در فرایند کیفری و در جوامع اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر یاد می کـنند.  ایـن مشارکت مـردمی راهبردی است که نقشی بی بدیل و متکامل در پیشگیری از کج‏روی درسطح جامعه بازی می کند و از آن می تـواند به عنوان اهرم هایی برای یاری رساندن به نهادهای قضایی در مـراحل کـشف و تـعقیب،  رسیدگی و صدور حکم و اجرای مجازات ها بهره جست.  رستمی،  (۱۴۲/۱۳۸۶)

وظایف حاکم:

کنترل اجتماعی یکی از وظایف دولت مردان در طـول تـاریخ بوده است.  امروزه کنترل اجتماعی را مجموعه کنش های اجتماعی سازمان یافته دربرابر کـجروی تـعریف مـی کنند.  (سلیمی،  ۴۴۹/۱۳۸۵) اما حضرت امیر کنترل اجتماعی را در واقع یکی از ابزارهای می داند که دولت مردان بـرای ایجاد عدالت و تعادل در جامعه مورد توجه قرار می دهند.  امروزه نابرابی های اجـتماعی و تضاد طبقاتی از عوامل مـهم در بـروز کج‏روی های و درگیری های اجتماعی محسوب می شود.  حضرت معتقد است که در جامعه طبقه اجتماعی وجود دارد و وظیفه حاکم عادل برای ایجاد عدالت اجتماعی،  ایجاد هماهنگی و تعادل بین این طبقات است هـمان گونه که یک مربی در تیم تلاش می کند که بین اعضای تیم نظم و تعادلی ظریف برقرار سازد حاکم را ملزم می کند که مانع غلبه صنوف بر هم دیگر شوند.

نتیجه گیری:

حضرت عـلی (علیه السلام) از جـمله متفکران جهان اسلام است که به جامعه و انسان توجه ویژه ای داشته است و بر لزوم زندگی اجتماعی و به تبع آن بر نظارت و کنترل اجتماعی پرداخته است و در خطابه هایی و فعالیت های سیاسی -اجتماعی کـه داشـته است تلاش نموده است روش ایجاد جامعه ای سعادتمند را آموزش دهد.  آنحضرت مبحث کنترل اجتماعی را در مفهوم عدالت توضیح می دهد و معتقد است که کنترل اجتماعی در واقع تلاشی است تا با مـکانیسم هـای مختلف افراد جامعه را در مسیر اعتدال قرار دهند و معتقد است که جامعه ای که در مسیر عدالت باشد رو به ترقی و پیشرفت خواهد بود.  امام برای انسان دو قوه عقل و شهوت در نظر گرفته اسـت و کـجروی هـای اجتماعی را گردن نهادن به تـمایلات نـفسانی دانـسته و بر نقش تعلیم و تربیت از آن منظر تاکید می کند که سبب می شود تا تمایلات نفسانی در زیر فرمان قوه عاقله قرار گـیرند تـا از ایـن طریق از کجروی های اجتماعی جلوگیری نمایند.

حضرت عـلی در مـسیر جامعه پذیری افراد به نقش خانواده بیش از نقش حاکمان توجه داشته است.  او توجه به تقویت فضایل اخلاقی در برابر رذایـل اخـلاقی بـه منظور پرهیز از کجروی های اجتماعی تاکید داشته است.  محبت اجـتماعی را یکی از ابزار های مهم در جهت ایجاد اتحاد و همبستگی اجتماعی دانسته است و نقش دوستان،  همسالان و همسایگان در کنترل و نظارت اجـتماعی را چـشمگیر ارزیـابی نموده است.  حضرت از مسائل اقتصادی و نقش آن در کجروی های اجتماعی برکنار نـمانده اسـت و به زعم او بهترین زینت برای مردان داشتن روزی گشاده است به ویژه گی های یک شغل مـناسب پرداخـته اسـت و از فقر به عنوان عاملی در برهم زدن تعادل اجتماعی نام برده است و راهکارهایی را بـرای از بـین بـردن آن ارائه نموده است.  امام علی به نقش حاکمان در ریشه کن کردن کجروی های اجتماعی اذعـان نـموده و حـاکمان را موظف به اجرای قانون در جامعه نموده است و در نهایت به انواع مجازاتها اشاره می کـند و بـر تناسب جرم و مجازات تاکید می کند.

نویسنده:  جواد کارخانه - جواد موسیوند

مشخصات نویسنده:  عضو هیأت عـلمی دانـشگاه عـلوم و معارف قرآن کریم (دانشکده ملایر) - دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآنی

منابع

1-  پوریانی،  محمد حسین سال دوازده،  «کنترل اجـتماعی در پیـشگیری و حـفاظت اجتماعی» فصلنامه بصیرت.  شمار ۳۴ (80-93)

2-  حسین خانی نائینی،  هادی،  (۱۳۸۹ ) «معیار انتخاب همسر در اسلام،  اسلام و پژوهـش هـای تربیتی، » شماره 2،  21-44.

3-  حسینی،  سید محمد،  (۱۳۸۳ )«سیاست جنایی در اسلام و ایران. » تهران:  انتشارات سمت.

4-  حـیدر کـوشا،  غـلام (۱۳۸۹)«کنترل اجتماعی غیر رسمی.  معرفت فرهنگی اجتماعی. » شماره.  88-68.

5-  رستمی،  ولی (۱۳۸۶).  «مشارکت مردم در فرایند کیفری.  » فصلنامه حـقوق،  شـماره2،  171-139.

6-  رهنما اکبر (1371)،  «خواستگاه،  غایت و روش های تربیت اخلاقی از دیدگاه کانت و خواجه طوسی. » رسـاله دکـتری.  تـربیت مدرس.

7-  سلیمی،  علی و دیگران (۱۳۸۸)«همنشینی و کج‏روی اجتماعی ».  قم:  پژوهشکده حوزه و دانشگاه.

8-  سلیمی،  علی و محمد داوری،  (۱۳۸۵)،  «جـامعه شـناسی کج‏روی »،  قم،  پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

9-  شریف الرضی،  محمد بن حسین (۱۳۷۹)،  (ترجمه و شـرح نـهج البلاغه)فیض الاسلام تهران،  موسسه چاپ و نشر تالیفات فیض الاسلام

10-  صالحی،  جواد و الهام صادقی راد،  (۱۳۸۰)،  «آموزه هـای اسـلامی دریچه ای به سوی کنترل اجتماعی».  ماهنامه مهندسی فرهنگی،  شماره 61،  ص 21-10.

11-  طالبان،  محمدرضا (۱۳۷۶).  مـطالعات تـطبیقی امر به معروف و نهی از منکر و نظارت اجـتماعی،  تـهران:  انـتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

12-  عطاران،  محمد،  (۱۳۶۳ )روش تـربیت کـودکان،  مقایسه خواجه و کانت»،  پایان نامه کارشناسی ارشد،  تربیت مدرس.

13-  علیزاده،  علیرضا،  (۱۳۸۴)«زمینه و ضـرورت حـقوق کیفری در جامعه «،  حقوق،  شماره 6،  111-138.

14-  فـولادی،  حـفیظ الله،  (۱۳۸۶ )«انحرافات اجـتماعی از دیـدگاه امـام علی (علیه السلام)فصلنامه نهج،  شماره 21 و 22،  118-131.

15-  قربانزاده کـلنگستانی،  لیـلا (۱۳۸۹)«تبین بین شناخت و عمل در حوزه اخلاق از منظر اندیشمندان مسلمان،  فیض کاشانی،  مـهدی نـراقی ».  پایان نامه کارشناسی ارشد.  تربیت مـدرس. 

16-  کامیاب زاده،  امین (۱۳۸۰)«نسبت شـناسی اهـداف و روشهای تربیت از دیدگاه امام عـلی عـلیه السلام» پایان نامه،  تربیت مدرس. 

17-  کلانتری،  ابراهیم (۱۳۹۱) «همبستگی قناعت و آرامش روان از منظر امام علی (علیه السلام) در نـهج البـلاغه»،  پژوهش نامه اخلاق،  سال 5، ،  شـماره 17،  44-27.

18-  مـحسنی،  رضـا.  (۱۳۸۷)«نقش جامعه پذیـری کـودکان و نقش آن در پیشگیری از بـزهکاری و بـزهکاری اجتماعی. » فصلنامه خانواده،  شماره 3،  138-123.

19-  محمدی،  اصغر (۱۳۷۹)«کار از دیدگاه امام علی (علیه السلام)صحیفه مبین. »،  شماره 8،  83 -104.

20-  مـحمدی،  مـهری (۱۳۷۵)«بررسی تربیت اجتماعی از دیدگاه نهج البـلاغه» پایـان نامه،  تـربیت مـدرس.

21-  مـهدوی،  محمود (۱۳۹۰)«پیشگیری از جرم. » تـهران:  انتشارات سمت.

22-  وفادار،  علی (۱۳۷۹ )«عدالت از نظر حضرت علی (علیه السلام)» مجله حقوق و علوم سیاسی،  شماره 60،  306 -289. 

منبع : مطالعات ادبیات، عرفان و فلسفه » زمستان 1395، دوره دوم - شماره 4/1 (از صفحه 74 تا 86)