هفت فضیلت اخلاقی در نهج البلاغه(1)
بِکثْرَةِ الصَّمْتِ تَکونُ الْهَیبَةُ، وَبِالنَّصَفَةِ یکثُرُ الْمُوَاصِلُونَ وَبِالاِْفْضَالِ تَعْظُمُ الاَْقْدَارُ، وَبِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ، وَبِاحْتِمَالِ الْمُوَنِ یجِبُ السُّوْدُدُ، وَبِالسِّیرَةِ الْعَادِلَةِ یقْهَرُ الْمُنَاوِئُ، وَبِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِیهِ تَکثُرُ الاَْنْصَارُ عَلَیهِ. (حکمت ۲۲۴ نهج البلاغه)
کثرت سکوت، سبب ابهت و بزرگی است و انصاف مایه فزونی دوستان است و با بذل و بخشش قدر انسان ها بالا می رود و با تواضع نعمت (الهی) کامل می گردد و با پذیرش هزینه ها (و رنج ها و مشکلات) عظمت و سروری حاصل می گردد، با روش عادلانه، دشمن، مقهور و مغلوب می شود
و با حلم و بردباری در برابر سفیهان،یاوران انسان بر ضد آنها فزونی می یابند.
امام(علیه السلام) در این گفتار نورانی به هفت نکته مهم از فضایل اخلاقی و اثر مثبت آنها اشاره می کند.
نخست می فرماید: «کثرت سکوت، سبب ابهت و بزرگی است»؛
(بِکثْرَةِ الصَّمْتِ تَکونُ الْهَیبَةُ).
مرحوم ابن میثم در شرح نهج البلاغه خود در اینجا نکته جالبی آورده می گوید:
دلیل کلام مولا این است که سکوت، غالباً نشانه عقل است و ابهت صاحبان عقل آشکار است و اگر به یقین دانسته شود که کثرت سکوت ناشی از عقل اوست، ابهت او بیشتر می شود.
و اگر حال او شناخته نشود و این احتمال وجود داشته باشد که سکوتش ناشی از عقل است باز سبب ابهت اوست
و گاه ممکن است سکوت، ناشی از ضعف و ناتوانی در کلام باشد و باز هم این امر سبب احترام شخص می شود، زیرا از پریشان گویی پرهیز می کند.
اضافه بر اینها، سکوت، سبب نجات از بسیاری از گناهان است،
زیرا غالب گناهان کبیره به وسیله زبان انجام می شود تا آنجا که سی گناه کبیره را برای زبان شماره کرده ایم.
بدیهی است هنگامی که انسان از این گناهان پرهیز کند ابهت و هیبت و شخصیت او بیشتر خواهد بود.
در حدیث جالبی از «هشام بن سالم» یکی از یاران خاص امام صادق(علیه السلام)می خوانیم که می فرماید:
«پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به مردی که خدمتش رسید فرمود:
ألا أدُلّک عَلی أمْر یدْخِلُک اللهُ بِهِ الْجَنَّةَ؟؛آیا تو را به چیزی هدایت کنم که به وسیله آن وارد بهشت شوی؟»
عرض کرد: آری یا رسول الله.
پیغمبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:
«أنِلْ مِمّا أنالَک اللهُ؛از آنچه خداوند در اختیار تو قرار داده بذل و بخشش کن».
عرض کرد: اگر من خودم محتاج تر از کسی باشم که می خواهم به او بخشش کنم چه کنم؟
پیغمبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:
«فَانْصُرِ الْمَظْلُومِ؛به یاری ستم دیده برخیز».
عرض کرد: اگر من خودم از او ضعیف تر باشم چه کنم؟
فرمود: «فَاصْنَعْ لِلاْخْرَقِ یعْنی أشِرْ عَلَیهِ؛
شخص نادان را راهنمایی کن و به او مشورت بده».
عرض کرد: اگر من از او نادان تر باشم چه کنم؟
فرمود: «فَأصْمِتْ لِسانَک إلاّ مِنْ خَیر؛
زبانت را جز از نیکی خاموش ساز».
و سرانجام پیغمبر(صلی الله علیه وآله)فرمود:
«أما یسُرُّک اَنْ تَکونِ فیک خِصْلَةٌ مِنْ هذِهِ الْخِصالِ تَجُرُّک إلَی الْجَنَّةِ؟؛
آیا تو را خشنود نمی سازد که یکی از این صفات نیک را داشته باشی و تو را به سوی بهشت برد؟».
اضافه بر این، سکوت سبب نورانیت فکر و عمق اندیشه است، همان گونه که در حدیثی از امیرمؤمنان(علیه السلام) می خوانیم:
«الْزِمِ الصَّمْتَ یسْتَنِرْ فِکرُک؛
ساکت باش تا فکرت ن ورانی شود».
در حدیث دیگری از همان حضرت آمده است:
«أکثِرْ صَمْتَک یتَوَفّرْ فِکرُک وَیسْتَنِرْ قَلْبُک وَیسْلَمِ النّاسُ مِنْ یدِک؛
بسیار سکوت کن که فکرت فراوان و قلبت نورانی می شود و مردم از تو در امان خواهند بود».
البته همه اینها مربوط به سخنانی است که به اصطلاح فضول الکلام یا آلوده به گناه است؛ ولی سخن حق و تعلیم دانش و امر به معروف و نهی از منکر و امثال آن به یقین از آن مستثناست
و در روایات آمده است که:
اگر کلام از آفات خالی باشد به یقین از سکوت برتر است،
زیرا انبیا دعوت به کلام شدند نه به سکوت
حتی اگر ما در فضیلت سکوت سخن می گوییم از کلام کمک می گیریم.
فضیلت انصاف:
سپس در دومین نکته می فرماید:
«انصاف مایه فزونی دوستان است»؛
(وَبِالنَّصَفَةِ یکثُرُ الْمُوَاصِلُونَ).
«نَصَفَة» به معنای «انصاف» و «مُواصلون» جمع «مواصل» در اینجا به معنای دوست است.
حقیقت انصاف آن است که:
انسان، نه حق کسی را غصب کند
و نه سبب محرومیت کسی از حقش شود،
نه سخنی به نفع خود و زیان دیگران بگوید
و نه گامی در این راه بردارد،
بلکه همه جا حقوق را رعایت کند حتی در مورد افراد ضعیف که قادر به دفاع از حق خویش نیستند.
بدیهی است کسی که این امور را رعایت کند دوستان فراوانی پیدا می کند و جاذبه انصاف بر کسی پوشیده نیست.
در روایات اسلامی درباره اهمیت انصاف بحث های گسترده ای دیده می شود از جمله تنها در اولین باب از ابوابی که در کتاب میزان الحکمه درباره اهمیت انصاف ذکر شده ۲۰ حدیث کوتاه و پرمعنا از امیرمؤمنان علی(علیه السلام)آمده است؛
از جمله می فرماید:
«الإنْصافُ أفْضَلُ الْفَضائِلِ؛
برترین فضیلت ها انصاف است».
در حدیث دیگری از آن حضرت می خوانیم:
«إنَّ أعْظَمَ الْمَثُوبَةِ مَثُوبَةُ الاْنْصافِ؛
برترین ثواب الهی ثواب انصاف است».
ادامه بیان حدیث در مورد فضیلت انصاف:
نیز در حدیث دیگری می فرماید:
«الاْنْصافُ یرْفَعُ الْخِلافَ وَیوجِبُ الاْئْتِلافَ؛
انصاف اختلافات را برطرف می سازد و موجب اتحاد صفوف می شود».
بالاخره در حدیثی دیگری می فرماید:
«عامِلْ سائِرَ النّاسِ بِالاِْنْصافِ وَعامِلِ الْمُؤْمِنینَ بِالاْیثارِ؛
با سایر مردم به انصاف رفتار کن و با مومنان به ایثار».
از حدیث اخیر مفهوم انصاف نیز روشن می شود؛
انصاف آن است که منافع خود و دیگران را با یک چشم ببینیم
و ایثار آن است که دیگران را با بزرگواری بر خود مقدم بشماریم.
از حدیث ذیل نیز مفهوم «انصاف» آشکارتر می شود.
امام صادق(علیه السلام) در این حدیث که شرح جنود هفتاد و پنج گانه عقل و جهل را بیان می کند، می فرماید:
«وَالاْنْصافُ وَضِدُّهُ الْحَمِیةَ؛یکی دیگر از لشکریان عقل انصاف است و ضد آن تعصب (درباره حقوق خویشتن) است».
گاه بعضی تصور می کنند که اگر در بعضی از موارد انصاف را درباره دیگران رعایت کنند و به خطا و اشتباه اعتراف نمایند مقامشان در نظر مردم پایین می آید در حالی که قضیه عکس است.
امام باقر(علیه السلام) در حدیثی از امیرمؤمنان(علیه السلام)نقل می کند که فرمود:
«ألا إنَّهُ مَنْ ینْصِفِ النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ لَمْ یزِدْهُ اللهُ إلاّ عِزّاً؛کسی که انصاف را در برابر مردم نسبت به خویش رعایت کند خدا بر عزت او می افزاید».
فضیلت افضال:
در سومین نکته می فرماید:
«با بذل و بخشش قدر انسان ها بالا می رود»؛
(وَبِالاِْفْضَالِ تَعْظُمُ الاَْقْدَارُ).
«افضال» منحصر به بذل مال نیست، بلکه همان گونه که مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود آورده است: هر کمکی که آلام و اندوه ها را کم کند و بارهای سنگین را از دوش مردم بر دارد مصداق آن است.
در خطبه معروف امیرمؤمنان(علیه السلام) که به خطبه «وسیله» مشهور شده است می خوانیم:
«أَیهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنْ قَلَّ ذَلَّ وَمَنْ جَادَ سَادَ؛
کسی که در احسان کوتاهی کند ذلیل می شود و کسی که جود و بخشش پیشه کند بزرگ می شود».
شک نیست که هرقدر انسان، به دیگران بیشتر بذل و بخشش کند دل ها مجذوب او می شوند و سیل محبت مردم به سوی او سرازیر می گردد و همین امر باعث عظمت و شخصیت انسان می شود.
همان گونه که در حدیثی در غررالحکم می خوانیم:
«بِالاْفْضالِ تَسْتَرِقُّ الاْعْناقُ؛
به وسیله بذل و بخشش مردم تسلیم انسان می شوند».
حتی اگر چنین شخصی دارای عیوبی باشد، احسان و بخشش می تواند پرده بر عیب او بیفکند،
چنان که در حدیث غررالحکم آمده است:
«بِالاْحْسانِ تَسْتُرُ الْعُیوبُ».