ستودن بيش از آنچه كه سزاوار است نوعى چاپلوسى ، و كمتر از آن ، درماندگى يا حسادت است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  مقالات (ادبیات)  >  تجلی قرآن و نهج البلاغه در اشعار سنایی غزنوی

تجلی قرآن و نهج البلاغه در اشعار سنایی غزنوی

مقدمه:

اساساً هدف اکثر شاعران و به طور کلی عموم استفاده کنندگان از آیات قرآن، احادیث و روایات معتبر تایید نظریات و اثبات عبارات و اعتبار بخشیدن و ارزش نهادن برای کلام و اشعار خود است و با عنایت به علوم مشتمل و مرتبط با ادبیات و آگاهی از طبقه بندی علوم به دو بخش نقلی و عقلی استنباط می گردد که در میان شاخه‌های علوم نقلی و مرتبط با اخلاق و عرفان، قرآن کریم و احادیث منقول از ائمه هدی است.
نگاهی اجمالی به شخصیت سنایی غزنوی نشان می دهد که حدیقه الحقیقه سنایی، آخرین اثر سنایی و در عین حال شاهکار ادبیات عرفانی اخلاقی ایران است که مولانا آن را بسیار پسندیده و موضوعات مهم آن را درآن مثنوی آورده است که در ابواب ده گانه توحید، قرآن، نعت، عقل، فضیلت علم، نفس کلی، انسان و …. راه سعادت تقسیم شده است و در هر باب افکار و یا تعدادی حکایت بسط و توضیع داده شده است که در آن می کوشد مخاطبان را در قالب و اشعار و بیان حکایات منظوم به فضایل و برتری‌های اخلاقی دعوت و از رذایل و ناپسندی‌های اخلاقی برحذر دارد و این رسالت، با هدف بعثت پیامبران و برانگیختگی و انتخاب امامان معصوم هم خوانی دارد، به دیگر عبارت هدف از برانگیختگی پیامبر اعظم و ائمه هدی علیهم والسلام از یک سو و شاعران اخلاقی – عرفانی – از دیگر سو ارائه و نمایاندن پندها و نصیحت‌های اخلاقی و مذهبی و اجتماعی و عرفانی است.
نگاهی گذرا به تاریخ ادبیات گران قدرفارسی نشانگر آن است که قرآن و حدیث در اشعاری که رنگ و بوی مدح یا غزل عاشقانه اختصاص داشت. چندان نمایان نبود، اما گذشت زمان و گسترش شعر فارسی و پیوند آن با دو حوزه اخلاق و عرفان و بسیاری از پیوند‌های فرهنگی دیگر، از یک سو باعث پیدایش بسیاری از علوم همانند تفسیر- ترجمه- تأویل و حتی کلام، فقه- حدیث گردید و شاعران بزرگی کوشیدند برای بازنمایی و زیبایی‌های هنری و جلوه‌های اعجازی قرآن و احادیث معصومین و بسط معارف و بازگشودن بطون تو در تو و مبانی فشرده آن، آیات و احادیث را در شعر خویش بگنجانند. این تأثیر پذیری شاعران از قرآن و احادیث به گونه‌های مختلف ادبی، باعث پیدایش و رویش و زایش آرایه‌های ادبی هم چون تلمیح- تضنین- اشاره- اقتباس- تأویل- تفسیر- ترجمه و تحلیل گردیدو هرچند که در شعر رودکی، پدر شعر فارسی هم می‌توان تأثیر پذیری از قرآن و گاهی احادیث را مشاهده نمود، اما این قیاس در مقایسه با شاعران قرون پنجم و ششم بسیار اندک و کمرنگ است. اما تاملی در اشعار و حدیقه سنایی نشان خواهد داد که موضوع اخلاق و عرفان از مضامین برجسته‌ای است که در قالب الفاظ و درری ناب و در راستای ترویج و اشاعه و تهییج مخاطبان به خوبی‌ها و باز داشت از بدی‌ها بسیار برجسته است. که در این مقاله تلاش بر آن است که به پاره‌ای از مطابقت‌های اشعار سنایی با قرآن کریم و نهج البلاغه حضرت امیرالمومنین اشاره کرد.
تجلی قرآن ونهج البلاغه در اشعار سنایی
حکم سنایی غزنوی، نخستین شاعر عارف در تاریخ ادبیات گران سنگ فارسی است که با ظهور در نیمه دوم قرن پنجم هجری و درخشش خویش در نیمه اول قرن ششم مسیر و روند شعر فارسی را دگرگون ساخت و به گونه گسترده آموزه‌های اخلاقی و عرفانی و دینی را وارد شعر فارسی نمود. هم او که مثنوی سرایی عرفانی را بنا نهاد و به غزل عاشقانه فارسی حال و هوای عرفانی بخشید و مهمترین ویژگی شعرش، توامان سازی شعر با معانی و مفاهیم و الفاظ قرآنی- روایی و اخلاقی است که به گونه گسترده و در قوالب گوناگون از تأثیرات قرآنی بهره گرفته است.
سنایی تلاش نموده است تا با استفاده از قرآن و روایات، ضمن آنکه عرفان خود را با شریعت جمع کند و مسائل عرفانی را با کمک گیری از روشن گی‌های وحی و حدیث امام علی(ع) و… تبیین نماید، طیف وسیعی از مخاطبان را با پیام وحی و تفاسیر آیات و روایات که همان اخلاق انسانی و اسلامی و اجتماعی است، آشنا سازد و آنها را به معنویات و مقدسات رهنمون سازد و به طور قطع می توان ادعا نمود که پرمایه ترین جلوه‌های اخلاقی و عرفانی را برای اولین بار در شعرا و به ویژه قصاید و مثنوی حدیقه الحقیقه مشاهده می نماییم که به گونه‌های زیر نمایان است:
الف) قرآن کریم
۱ـ جلب توجه به احکام شرعی:
پس چو آدم تو برتن و دل و جان
آیه حرمت علیکم خوان(حدیقه۷ر۳۶۲ )
که عبارت مذکور مجاز و اقتباسی از آیه:«حرمت علیکُم اُمهاتِکم و بَناتِکم واَخواتکُم و عماتکم وخالا تِکم و بنات الاخ و بنات الاُخت و امها تکم اللّاتی ارضَعَتَکُم و اخواتکم من الرضاعه و …… اِن الله کان غفوراً رحیما».
(سوره نساءر ۲۳)
ــ حرام شد بر شما ازدواج با ما درهای تان و دختر و خواهر و عمه و خاله و دختران برادر و دختران خواهر و مادر رضاعی و خواهران رضاعی و مادران زن و …. است.
و یا بیت:
بادمان آن ده که از درگاه حرمنّا
شعله اندر صدر آمنا و صَدَّقنا زند
که اقتباسی به آیه: «…وَ عَلَی الذینَ‌ها تو احرمنا کلَّ ذی ظُفُروهن البقر والغنَم حرّمنا علیهم شحومَهُما الّا ما حَمَلَت ظهورُهما اوالحوایا او ما اختلط بعظم ذلک جزینا هم ببغیهِم و اِنالصادقون.»
(انعام ۱۴۶)
ــ و بر یهودیان هر حیوان ناخن دار را حرام کردیم و از گاو وگوسفند پیه و چربی شان را برآنان تحریم نمودیم، مگر چربی‌هایی که بر پشت آن‌ها قرار دارد و یا دردو طرف پهلوها، و آن‌ها که با استخوان آمیخته است، این را به خاطر ستمی که می کردند به آنها کیفر دادیم و ما راست می گوییم.
۲ـ الهام از یک آیه و بنیاد کلام بر آن:
در فرایند اشاره به موضوعی اخلاقی، سنایی گاهی از آیه و یا حدیثی در سخن خود بهره می گیرد و سروده خود را بر آن نکته الهامی بنیاد می نهد که مخاطب را بر آن در پیوند می بیند که به گونه ای که این پیوند گاه نزدیک و آشکار و گاه دور و پنهان است؛به سان بیت:
نیست شو تا هم او دهد به صواب
لمن الملک را سؤال و جواب
بیت مذکور اشاره ای است به آیه: «یوم هم بارزونَ لا یخفی علی الله منهم شیء لمن الملک الیوم لله الواحد القهار
(مومن  ۱۶)»
روزی که همه آنان آشکار می شوند و چیزی از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند و گفته می شود حکومت امروز برای کیست؟ برای خداوند یکتای قهار.
و یا ابیات:
بندگی کن همیشه ایشان را
مده از دست در پریشان را
گرشان بعد امر بپرستند
این دو گوهر سزای آن هستند
پدر و مادری که ناز آرند
حکما عقل و نفس را دارند.
الهام گرفته از آیه قرآنی:«وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً
(اسرار ۲۳ و ۲۴)»
و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. هرگاه یکی از آن‌ها یا هر دو به سن پیری رسیدند کم ترین اهانتی به آن‌ها روا مدارید و بر آنها فریاد نزنید و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آن‌ها بگویید. قرآن کریم است.
از دیگر موضوعات اخلاقی در حدیقة الحقیقة سنایی و قرآن کریم، حرام بودن پدیده شوم رباخواری است.
بیت:
وقت را آخرش اگر چرب است
با خدای و رسول در حرب است
که اشاره است به آیه:«یا ایها الذین امنوا و ذروا ما بَقی من الرّبا اِن کنتم مومنین- فان لم تفعلوا فادنوا بحرب من اللهِ و رسوله و اِن تُبتم فَلکُم رووسُ اموالکم لا تظلمونَ و لا تُظلمون»
(بقره ۲۷۹-۲۷۸)
ای کسانی که ایمان آوردید و عمل صالح انجام دادید، نماز را برپا داشتید و زکات را پرداختید؛ اجرتان نزد پروردگارتان است. نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند. ای کسانی که ایمان آوردید، از مخالفت با خدا بپرهیزید و آنچه از ربا باقی مانده است رها کنید، اگر ایمان دارید. و یا بیت:
نبود چون بصیر مرد ضریر
نیست حاجت مرا بدین تقریر
که از لحاظ مفهومی، الهام گرفته از این آیه است: «و مَا یَستوی الاعمی و البصیر و لا الظلماتُ و لَا النور»
(فاطرر۲۰)
و نابینا و بینا هرگز برابر نیستند و نه ظلمت‌ها و روشنایی‌ها.
و یا بیت:
کشوری را دو پادشاه فره است
در یکی تن یکی دل از دو به است
الهام گرفته از آیه قرآنی: «لَو کان فیهما آلهةٌ الا الله لَفَسَدتا»
(انبیا، ۲۲)
اگر در آسمان و زمین غیر از خداوند، خدایان دیگری بود به فساد کشیده می شدند.
و یا بیت:
تا به حال لهو و لغوی زنده، اندر کوی دین
از قیامت قسم تو نقش است و از قرآن نگار
اشاره دارد به آیه: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُواأُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ»
(لقمان آیه۶)
برخی از مردم که گفتار و سخنان لغو و باطل را به هر وسیله تهیه می‌کنند تا خلق را به جهالت از راه خدا گمراه سازند و قرآن را به تمسخر می‌گیرند؛ این مردم فاسد به عذاب و خواری و ذلت گرفتار خواهند شد.
۳ـ بهره گیری از آیات الهی:
گاهی سنایی برای بیان عرفان اسلامی و رویکرد اخلاقی از آیه و یا حدیثی به صراحت استفاده می کند. مثلاً در بیت
هرکه از خود رَست و عریان گشت آن کس را به فضل
حلّه‌ها پوشی طرازش ذلک الفوز الکبیر
(دیوان سناییر ۱۳۲-۳۹۱)
عبارت قرآنی به شکل تشبیه و با هدف تشویق و برانگیختگی است که اشاره دارد به آیه:«انَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْکَبِیرُ»
(بروجر ۱۱)
برای کسانی که ایمان آوردند و اعمال شایسته انجام دادند، باغ‌هایی از بهشت است که نهرها زیر درختان آن جاری است و این نجات و پیروزی بزرگی است. و یا در بیت:
عشق ما زاغَ البصر گویی ترا شد رهنمای
حاجب لا ینبغی را دعوت تحسین مکن
وام گیری است از عبارت قرآنی و اقتباس یافته از آیه: «مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى»
(نجمر۱۷)
دیده اش را به جایی دیگر میل نکرد و از حد تجاوز نکرد.
۴ـ تقاضا برای ترک دنیا و آخرت گرایی:
سنایی در بسیاری از اشعار خویش از مخاطبان می خواهد که از توجه به تعلقات و تعنیات دنیوی دست بردارند و به فکر آخرت، قیامت و … باشند. زیرا انسان اعمال و رفتار خویش را بدون کم و کاست در قیامت مشاهده خواهد نمود. بیت:
روز حشر و تغابن و زلزال
او دهد زین قضا جواب سؤال
اقتباس است از آیه:««یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِکَ یَوْمُ التَّغَابُنِ وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ یَعْمَلْ صَالِحًا یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ وَیُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»
(تغابنر۹)
این در زمانی خواهد بود که همه شما را در روز رستاخیز گردآوری می کند. آن روز تغابن است و هرکس به خدا ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را می بخشد و او را در باغ‌هایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است وارد می کند. جاودانه در آن می مانند و این پیروزی بزرگی است.
و یا بیت:
یوم نطوی السماء برید وفا یَوم لاتملک ابتدای شفا
تلمیح و اشاره ای است به آیه: «یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ»
(انبیار ۱۰۴)
در آن روز که آسمان را چون طوماری درهم می پیچیم، همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را باز می گردانیم. این وعده ای است بر ما و قطعاً آن را انجام خواهیم داد.
۵ـ بهره گیری از آیات قرآن به تمثیل و تشبیه:
سنایی گاهی از آیات قرآن کریم به شکل تمثیل و تشبیه بهره می گیرد؛ مثلاً بیت:
با خاطر منیرم و بارای صافیم
کالبرق فی الدجیه و الشمس فی الضحی
اشاره دارد به آیه: «والشمس و ضُحاها»
(شمسر۱)
به خورشید و گسترش نور آن سوگند.
و یا بیت:
هر یکی را عوض دهد هفتاد
چون دری بست بر تو ده بگشاد
اشاره به این آیه دارد: «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»
(بقرهر ۲۶۱)
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یکصد دانه باشد و خداوند آن را برای هرکس بخواهد دو یا چند برابر می کند و خدا از نظر قدرت و رحمت ویسع و داناست.
۶ـ استفاده از آیات به شکل اقتباس و تضمین:
اقتباس به معنای پاره ای از آتش گرفتن و در اصطلاح بدیع آن است که همه یا بخشی از یک آیه یا حدیث یا سخنی در کلام آورده شود و گوینده قصد اشاره ای ضمنی به آن کلام داشته باشد. اگرنص آیه یا حدیث آورده شود «درج» و اگر ترجمه یا مضمون آن آیه یا حدیث آورده شود «حل» گویند.
سنایی گاه عباراتی قرآنی را با همان ساختار عربی و بدون هیچ تغییر و تحول در ضمن سخنان خود می آورد و گاهی با اندکی تغییر که در مضیقه وزن و قافیه گریزی از آن نیست،در کلام خود جای می دهد؛مثلاً بیت:
گفت کاین هردو را همی آشام
کُل هنیئاً که نیست بر تو حرام
عبارت «کُل هنیئاً» یعنی «بخور به گوارایی و خوشی» که بر تو حرام نیست. اشاره و اقتباس صریحی است به عبارت:«کلوا واشربوا هنیئاً بما کنتم تعملون»(طور ۱۹)ــ بخورید و بیاشامید گوارا! اینها در برابر اعمالی است که انجام می دادید. و یا این بیت:
گرت هست زمانه پست کند احسن الخالقینت هست کند
«احسن الخالقین» تضمین است به: «فتبارک الله احسن الخالقین»
(مؤمنونر۱۴)
پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.
و یا بیت:
تا ز خود بشنود نه از من و تو لِمَن الملک و واحدالقهار
تضمین است به آیه:«یَوم هم بارزونَ لا یخفی علی الله منهم شیءٌ لَمِن الملک الیوم لله الواحدِ القهار (غافرر۱۶)ــ روزی که همه آنان آشکار می شوند و چیزی از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند و گفته می شود حکومت امروز برای کیست؟ برای خداوند یکتای قهار است.
ب: نهج البلاغه
جدای از مدح و ستایش پیامبر اعظم و بسیاری از صحابه و یاران ایشان،سنایی غزنوی توصیفات بسیاری از امام علی (ع) دارد و در حدیقه الحقیقه، جریانات متعددی از ایشان نقل می کند و به انحاء و اشکال گوناگون او را می ستاید و حتی بعد از آن از امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) و فاجعه کربلا سخن می راند.
بنابراین، قطعاً سنایی به نهج البلاغه امام علی (ع) توجهی ویژه داشته و عشق و احترامی وافر نسبت به پیامبر و خاندان او داشته است. در این بخش به پاره ای از موضوعات مضمونی و مفهومی و کلامی اشعار سنایی با احادیث نهج البلاغه اشاره می گردد.
* عجز از شناخت و توصیف خداوند:
سست جولان ز عزّ ذاتش وَ هم تنگ میدان ز کنه وصفش فهم
ـ «الحمدالله الذی لایبلغ مدحته القائلون … الذی لیسَ لصفته حدٌ محدود»(خطبه ۱ نهج البلاغه)ــ حمد و سپاس خداوندی را که ستایش گران از مدح او عاجزند … خدایی که صفات کمال او مرز معینی ندارد.
* بی همتایی خداوند:
برتری مر خدای را سزاست که به ملکت همیشه بی همتاست
ـ «لا اله الا الله وحده لا شریک له»(خطبه ۲ نهج البلاغه)ــ نیست خدایی مگر او که شریک و همتایی ندارد.
*تسلیم خواسته خداوند:
داند آن کس که خورده دان باشد کآنچه او کرد، خیرت آن باشد
ـ «المؤمن … فما عندالله خیرٌ له»(خطبه ۲۳ نهج البلاغه)ــ مؤمن … به آنچه در نزد خداوند است، راضی است و برای او خیر است.
* صبر و بردباری:
یار دل به ز صبر ننهادند ظفر و صبر هر دو هم زادند
ـ«واستشعروا الصّبر فاِنّه ادعی الی النصر»(خطبه ۲۶ نهج البلاغه)؛پایداری و استقامت را پیشه خود سازید که این خصلت مایه پیروزی شماست.
* غفلت انسان از آخرت:
موج و گرداب‌ها بدین زشتی
«تو چنین خوش بخفته در کشتی»
الا و انّی لَم ار … ولا کالنّار نام‌هاربها (خطبه ۲۸ نهج البلاغه)؛آگاه باشید و ندیدم کسی چون فراریان آتش که در خواب غفلت فرورفته باشند.
* نکوهش دنیاطلبی:
چه کنی جنت و نعیم ابد کرده عقبی ز بهر دنیا رد

ـ «اَرضیتم بالحیاه الدنیا منَ الآخره عِوَضاً»(خطبه ۳۴ نهج البلاغه)؛آیا به زندگی دنیوی با قیمت از دست دادن زندگی آخرت قانع و راضی شدید؟
* اجل و مرگ:
از ثری تا به اوج اثیر همه میرنده اند دون و امیر
ـ«فَما ینجو این الموت من خافَهُ و لا یعطی البقاءَ مَن احبَّه»(خطبه ۳۸ نهج البلاغه)؛ترس از مرگ، مایه نجات آدمی از چنگال آن نیست و دلبستگی به ادامه حیات تو سبب بقای انسان در دنیا نیست.
*امید به رحمت الهی:
ای جوانمرد نکته ای بشنو از عطای خدا نومید مشو
ـ«الحمدالله غیرَ مقنوطٍ من رحمته و لا مخلّوٍ من نعمته و لا مأیوسٍ من مغفرته»(خطبه ۴۵ نهج البلاغه)؛ستایش خدای را سزاست که هیچکس از رحمت او مأیوس نگشته و کسی از دایره نعمت‌هایش بیرون نرفته و هیچکس از درگاه عفو او نا امید نگشته است.
* بی ثباتی دنیا:
دل منه بر جهان بی معنی که ثباتی ندارد این دنیا
ـ «والدنیا دارٌ مُنی لهَا الفناء»(خطبه ۴۵ نهج البلاغه)؛ دنیا خانه ای است که فنا و زوال از ویژگی‌های ذاتی آن است.
* مرگ با عزت:
در جهانی که عقل و ایمان است مـردن جسم زادن جـان است
تن فدا کن کــه در جهان سخن جان شود زنده چون بمیرد تن
ـ «الموتُ فی حیاتکم مقهورین و الحیاه فی موتکم قاهرین»(خطبه ۵۱ نهج‌البلاغه)؛ مرگ و نابودی در زندگی توأم با شکست و بقاء و زندگی، در مرگ سرخ و پیروزی آفرین است.
* فطرت خداجو:
آدمی سوی حق همی پوید آن نکوتر که شکر او گوید
ـ«اللهم … جابل القلوبِ علی فطرتها» (خطبه ۷۳ نهج البلاغه)؛ ای خدایی که دل‌ها را با فطرت خداشناسی آفریدی.
*ترس از حساب قیامت:
خورد او مال و تو حساب دهی اندر آن روز چون جواب دهی
ـ«الدنیا فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب»(خطبه ۸۲ نهج البلاغه)؛ در دنیا از حلالش حسابرسی و از حرامش در آخرت عذاب و جهنم است.
* بندگی و اطاعت خداوند:
نیکبخت آن کس که بنده اوست در همه کارها بسنده بر اوست
ـ «عبادالله اِنّ انصح الناس لنفسه اطَوعَهم لرَبه»(خطبه ۸۶ نهج البلاغه)؛بندگان خدا، آن کس که نسبت به خود، خیرخواه تر است،در برابر خداوند از همه اطاعتش بیشتر است.
* علم الهی:
علم او علم ما بپوشیده تو نگفته سرّ او نیوشیده
ـ«عالم السّر مِن ضمایر المضمرین»(خطبه ۹۱ نهج البلاغه)؛خدا به آن چه در نهان خانه ضمیر مخفی کاران است، آگاه است.
* خداوند نعمت‌ها:
هرچه هست از بلا و عافیتی خیر محض است و شرّ عاریتی
بد از او در وجود خود ناید که خدا را بد از او کجا شایــد
ـ«سبحانک خالقاً و معبوداً بِحسن بلائک»(خطبه ۱۰۹ نهج البلاغه)؛ خدایا! ستایش تو را سزد که هم آفریدگار و هم معبود پرستش کنندگانی و هم نعمت‌های نیکو تو بخشیدی.
* غم ترک دنیا:
هرکه او بنده گشت دنیا را صید شد مر بلا و بلوی را
ـ «و جاءهم مِن فراق الدنیا ما کانوا یأمنون»(خطبه ۱۰۹ نهج البلاغه)؛ دنیا‌پرستان را مرگ از دنیایی جدا می کند که در آن ایمن بودند.
*ارزش ایمان:
قیمتی در قیامت ایمان است نه نسب نام‌ها، انسان است
ـ «انّ افضل ما توسل به المتوسلون … الایمان به و برسوله»(خطبه ۱۱۰ نهج البلاغه)؛همانا بهترین چیزی که می توان با آن به خدا نزدیک شد، ایمان به خدا و پیامبر است.
* قدرت الهی:
هرچه بودست و هرچه خواهد بود آن تواند کردکاو فرمود
ـ «و کان علی الله علی کل شیءٍ مقتدراً»(خطبه ۱۱ نهج البلاغه)؛ و خداوند بر هر کاری تواناست.
* توبه:
هرکه کوی عشق او تازه است توبه او کلید دروازه است
ـ «فَرِحم الله امراً استقبَل التوبه»(خطبه ۱۴۳ نهج البلاغه)؛پس خدا رحمت کند بنده ای را که در توبه عجله نماید.
* عکس العمل اعمال:
کرد خودِ گرد خود درآوردم آنچه کردم ز دهر آن بردم
ـ «کما تدینُ تدان»(خطبه ۱۵۲ نهج البلاغه)؛هرگونه عمل کنی جز او پاداش خواهی یافت.
* ذات نایافتنی:
عقل در کنه وصف او نادان ذوق با طوق شوق او شادان
ـ «الحمدالله الذی انحسرت الاوصاف عن کنه معرفته»(خطبه ۱۵۵ نهج‌البلاغه)؛ ستایش خدایی را سزاوار است که توصیفات از دستیابی به حقیقت ذات وی درمانده‌اند.
(۲۲) شگفتی‌های آفرینش (خفاش):
نور خورشید در جهان فاش است
آفت از ضعف چشم خفاش است
ـ«وَ مِنْ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ وَ عَجَایبِ خِلْقَتِهِ مَا أَرَانَا مِنْ غَوَامِضِ الْحِکْمَةِ فِی هَذِهِ الْخَفَافِیشِ» (خطبه ۱۵۵ نهج البلاغه)؛ از لطایف صنعت و شگفتی‌های آفرینش الهی آن است که پیچیدگی‌های حکمت خود را در آفرینش خفاشان به ما نشان داده است.
* عجز عقول از درک خداوند:
نیست از راه عقل و وهم و حواس
جز خدای هیچکس خدای شناس
«قَداعجز الاوهامَ اَن تدرکَهُ و الا لسنَةَ اَن تَصِفه»(خطبه ۱۶۵ نهج البلاغه)؛همانا وهم و گمان از درک خداوند و زبان‌ها از توصیف وی عاجزند.
* ضرورت تلاش در زندگی:
جهد بر توست و بر خدا توفیق
ز آن که توفیق، جهد راست رفیق
ـ «لا عَلیَّ الّا الجَهد» (خطبه ۱۸۷ نهج البلاغه)؛وظیفه ام جز تلاش و کوشش نیست.
* انفاق و بخشش:
آنچه بــدهی بماند جاودان و آنچه بنهی ورا به مال نخوان
ـ «و انفقوا اموالکم»(خطبه ۱۸۳ نهج البلاغه)؛ اموال خود را در راه خدا انفاق کنید.
* ازلی بودن خداوند:
هستی حـق زوال نپذیــرد آن که مرگ آفرید کی میرد
ـ«الله تعالی دائمٌ بالأمَد» (خطبه ۱۸۵)؛خداوند جاودان و سرمد است.
*عفو و رحمت الهی:
سرعت عفـوش از ره گفتار بر گرفته است رسـم استغفار
عفـو او برگنه سبق بــرده سبقَّتْ رحمتی عجب خورده
ـ «الحمدالله ….الذی عُظَم حِلْمُهُ فَعَفا»(خطبه ۱۹۱)؛سپاس خداوندی را که حلم و بردباری او عظیم است و آدمیان را مورد عفو قرار می دهد.
* پرهیز از خود پسندی:
ستم اندر جهان نه ز آب و گل است
این همه ظلم‌ها ز کبر دل است
ـ «وَ اعتمدوا وَضْع التذلل علی روسکم و القاءَ التعزّزِ تحتَ اقدامِکُم»(خطبه ۱۹۲)؛ کلاه آراسته فروتنی را بر سر خود نهید و تاج نخوت و خود پرستی را زیر پای خود فرو افکنید.
*شکیبایی اهل تقوا:
نا صبوران چو خاک و چون بادند
صابران ماه و سال دل شادند
ـ«صبروا ایاماً قصیرهًا اعقبتهم راحهً طویله»(خطبه ۱۹۳)؛در مدت کوتاه زندگی دنیوی، صبر و استقامت را پیشه خود ساختند و در نتیجه، برای همیشه به راحتی و خوش بختی رسیدند
* تواضع در عبارت:
از خشوع دل است مغز نماز
ور نباشد خشوع نیست نیاز
ـ«المتقون ….. و خشوعاً فی عباده»(خطبه ۱۹۳)؛ و تقوا پیشگان خضوع و خشوع ویژه ای در عبادت دارند.
* لزوم راز داری:
او زتو داند آنچه در دل توست
ز آن که او خالق دل و گِل توست
ـ «ولا تهتکوا اَستارکُمْ عِنْدَ مَنْ یَعْلَمُ اَسرارکُم»(خطبه ۲۰۳)؛پرده‌های خود را در پیش کسی که از اسرار شما آگاه است مدرید.
* بی وفایی روزگار:
خیز کاین خاکران سرای تو نیست
این هوس خانه است جای تو نیست
ـ «فاحذَروا الدّنیا فانّها غراره عزارهٌ خدوعٌ مُعطْیهٌ مَنُوع»(خطبه ۲۳۰)؛از دنیا غافل شوید، زیرا دنیا جفاگر، مغرور کننده، نیرنگباز، و پس گیرنده است.
یاران بی وفا:
نیست در دنیا هیچ یار، صدق صفا
نیست با هیچ دوست مهر و وفا
ـ «اٍنّکم فی زمانٍ …….. و اللّسانُ عَنِ الصدیق کلیل»(خطبه ۲۳۳)؛ شما در زمانی زندگی می کنید که زبان از گفتن سخن حق ناتوان و لال است.
* پاداش عمل:
هرچه زین جا بری نگه دارند
در قیامت همانت پیش آرند
ـ «انّما المرءُ مجزیٌ بِمااَسَلَفَ و قادمٌ علی ما قدّم»(نامه ۲۱)؛آدمی پاداش خود را نسبت به کردار و رفتارهای گذشته‌های خود، دریافت می دارد و آنچه که به پیش فرستاده است، انتظار می کشد.
* استقرار عدالت:
عدل را یار خود کن رَستی ورنه پیمان و عهد بشکستی
ـ «اِنَّ اَفضَل قرهً عینِ الولاه استقامه العدل فی البلاد»(نامه ۵۳)؛البته برترین نور چشمان زمامداران، استقرار عدالت در همه قملرو حکومت است.
* آثار همنشینی با بدان:
با بدان کم نشین که بد مانی خو پذیر است نفس انسانی
ـ«ایّاک و مصاحبه الفُساق فانّ الشرَّ بالشرّ مُلحق»(نامه ۶۹)؛از آثار هم نشینی با فاسقان بپرهیزید که شر او به دیگران هم سرایت می کند.
* ارزش همت بلند:
هرکه را عالی است همت او هر دو عالم شداست نعمت او
ـ«قدرالرجُل علی قدَرهمته»(حکمت ۴۷)؛قیمت و ارزش آدمی به قدر و همت اوست.
* مذمت جهل:
در جهان خراب پر ز ضرر از جهالت مدان تو هیچ بتر
ـ «لافقرُ کالجهل»(حکمت ۵۴)؛ هیچ فقری همانند جهل و نادانی نیست.
*سرمایه و شهوت:
علمت از جان و مالت از تن توست
آن دو معشوقه، این دو دشمن توست
«المال ماده الشهوات»(حکمت ۵۸)؛ مال و دارایی، کارمایه شهوات و تمایلات است.
* باز گشت به سوی خدا:
همه از صنع اوست کون و فساد
خلق را جمله مبدا است و معاد
همه از او و بازگشت بدو
خیرو شر، جمله سر گذشت، بدو
ـ «و قولنا اِنا الیه راجعون، اقرارٌ علی انفسنا بالَهلُکْ»(حکمت ۹۹)؛و آنگاه که می گوییم انا الیه راجعون، اقرار می کنیم که از این دنیا باید کوچ کنیم. به خاطر پرهیز از اطاله کلام، بررسی مطابقت اشعار سنایی با آیات نورانی قرآن کریم و احادیث ارزشمند نهج البلاغه حضرت علی(ع) را به اهل پژوهش وا می گذاریم.
نتیجه :
۱- هدف اصلی و نهایی خلقت انسان و نزول کتاب وحی و بیان احادیث گرانقدر با موضوعات متنوع از جانب پیامبر اکرم و امام علی (ع) و سایر معصومین، ساختن انسان ایده آل و اخلاق محور و نمایاندن مسیر سعادت است و بیان توصیه‌ها و سفارش‌های اخلاقی از جانب شاعران اخلاق مدار و عارف محور به سان سنایی کمک بر جهت نیل به سعادت دنیوی و اخروی انسان‌هاست و بی شک در خلأ معنویت امروزین، قرآن کریم و نهج البلاغه و سایر کلام معصومین می تواند در کنار شعر شاعران اخلاقی که همان ترجمان قرآن و احادیث در قالب کلامی منظوم است، دوش به دوش یکدیگر مخاطبان را از آبشار معرفت و اخلاق سیراب سازد.
۲- از آن جا که سنایی غزنوی شاعر عارف و اخلاق مدار است، شعر او هم سرشار از نمود‌های دینی و اخلاقی و عرفانی و انسانی است و آکنده از پیام‌های فرهنگی، حکمی و اخلاقی که خاستگاه همه آن پندها و اندرزها، درد دینی شاعر است که با گرایش اخلاقی و عرفانی او در آمیخته است و حدیقه الحقیقه و دیوان او سرشار از بن مایه‌های اخلاقی است و لهذا این بن مایه‌گی و گرایش باعث شده است سنایی غزنوی گنجینه ای از فرهنگ اخلاقی و انسانی را در اشعار خویش نقل و دیانت مداری او باعث گرده است که نگاهی عمیق و ژرف به آیات قرآن و احادیث نهج البلاغه داشته باشد و در حدیقه الحقیقه شعر خویش را در راستای قرآن و سخنان ائمه بیان دارد.
۳- شعر سنایی غزنوی در حقیقت پویایی ذهن و اندیشه اسلامی و فرهنگی و عرفانی و اخلاقی است به گونه ای است که کثرت موضوعات حکمت آمیز اعم از بی اعتباری دنیا، دانش اندوزی، انسان مداری اخلاق محوری ، دعوت به فضایل و نهی از رذایل مؤید این موضوع است. و نهایتاً اگر موضوع شعر اخلاقی را دعوت به خوبی‌ها و نهی از بدی‌ها بدانیم شعر حکیم سنایی غزنوی مجمع الفضایلی از این برجستگی‌هاست که در قالب الفاظ و در تاب و موزون به مخاطب عرضه شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع و مآخذ:
ـ قرآن کریم
ـ راستگوفر- سیدمحمد- تجلی قرآن و حدیث در شعر فارسی- (۱۳۷۶)- تهران- انتشارات سمت
ـ سنایی غزنوی- ابوالمجد مجدود بن آدم- دیوان سنایی غزنوی- به کوشش مظاهر مصفا- (۱۳۴۵)- تهران- انتشارات امیرکبیر
ـ سنایی غزنوی- ابوالمجد مجدود بن آدم- دیوان سنایی غزنوی- به اهتمام مدرس رضوی- (۱۳۶۲)- تهران- انتشارات کتابخانه سنایی
ـ سنایی غزنوی- ابوالمجد مجدود بن آدم- حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه- به تصحیح و تحشیه مدرس رضوی- (۱۳۷۰)- انتشارات دانشگاه تهران- سید رضی
ـ شفیعی کدکنی- محمدرضا- تازیانه‌های سلوک- (۱۳۷۲)- تهران- نشر آگاه
ـ عبدالباقی- محمد فؤاد- المجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم- (۱۳۶۴) تهران- انتشارات اسماعیلیان
ـ معمایی- جلال الدین- فنون بلاغت و صناعات ادبی- (۱۳۶۷)- تهران- انتشارات هُما
منبع :روزنامه اطلاعات؛علی خوشه چرخ آرانی – مدرس دانشگاه