متن عربی
« 106»
(31) (و من كلام له (عليه السلام)) لما أنفذ عبد الله بن عباس إلى الزبير قبل وقوع الحرب يوم الجمل ليستفيئه إلى طاعته
لَا تَلْقَيَنَّ طَلْحَةَ فَإِنَّكَ إِنْ تَلْقَهُ تَجِدْهُ كَالثَّوْرِ عَاقِصاً قَرْنَهُ يَرْكَبُ الصَّعْبَ وَ يَقُولُ هُوَ الذَّلُولُ وَ لَكِنِ الْقَ الزُّبَيْرَ فَإِنَّهُ أَلْيَنُ عَرِيكَةً فَقُلْ لَهُ يَقُولُ لَكَ ابْنُ خَالِكَ عَرَفْتَنِي بِالْحِجَازِ وَ أَنْكَرْتَنِي بِالْعِرَاقِ فَمَا عَدَا مِمَّا بَدَا.
أقول و هو (عليه السلام) أول من سمعت منه هذه الكلمة أعني فما عدا مما بدا
متن فارسی
ص106
31- از سخنان آن حضرت عليه السّلام است پيش از واقعه جنگ جمل در وقتى كه عبد اللّه ابن عبّاس را نزد زبير فرستاد تا او را به اطاعت حضرت برگرداند:
(1) البتّه طلحه را ملاقات مكن، زيرا اگر او را ملاقات كنى مىيابى مانند گاوى كه شاخ خود را پيچيده و تيز كرده (بهر كسيكه نزديك او رود آماده شاخ زدن است، كنايه از آنكه طلحه بفتنه و فساد مشغول است و از تكبّر و نخوت گوش به سخن هيچكس نمىدهد) سوار شتر سركش ميشود و مىگويد: آن شتر رام است (كارهاى دشوار پيش گرفته از نادانى و خود سرى آسان مىشمارد) (2) و ليكن زبير را ملاقات كن، زيرا طبيعت او نرمتر (حسن خلق و فرمانبرداريش بيشتر) است و (3) باو بگو: پسر دائى تو (مادر زبير صفيّه خواهر ابو طالب است) مىگويد تو مرا در حجاز (مدينه) شناختى (بمن بيعت كردى) و در عراق (بصره) انكار نمودى (عهد و پيمان خود را شكسته از اطاعت من خارج شدى) پس چه چيز ترا منصرف كرد از آنچه بر تو ظاهر و هويدا گرديده بود (چه رو داد كه عهد و پيمان خود را شكسته با من در صدد مخالفت و كار زار برآمدى. سيّد رضىّ فرمايد:)
ص107
مىگويم: آن حضرت عليه السّلام اوّل كسى است كه اين كلمه «فما عدا ممّا بدا» از او شنيده شده است.
قبلی بعدی