كسى كه چيزى از او خواسته اند تا وعده نداده آزاد است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  دانستنی های نهج البلاغه (اصحاب)  >  عبدالله بن بدیل

عبدالله بن بدیل

 عبد الله بن بُدَيل بن وَرقاء خُزاعى ، پيش از فتح مكّه اسلام آورد و یکی از صحابیان پیامبر صلی الله علیه و آله است که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، در نبردهاى حُنَين، طائف و تَبوك، شركت كرد.
وی نيز از ياران بزرگ امام على(عليه السلام) بود.
او در قيام عليه عثمان، شركت كرد و پس از آن، در كنار امام على(عليه السلام) ياورى استوار گام و همراهى فداكار بود و در جنگ هاى جمل و صِفّين، شركت كرد و درجنگ صِفّين، فرمانده پياده نظام لشكر مولا اميرمومنان(عليه السلام)، بود و رياست قاريان كوفه را نيز بر عهده داشت.
خطابه ها و گفته هاى وى در صفین نشان مى دهد كه از آگاهى فراوانى در شناخت اوضاع زمان، و مردمان روزگار خويش برخوردار بوده است.
او معاویه را شایسته خلافت نمی دانست و می گفت: معاويه چيزى را ادّعا كرده كه از آنِ او نيست و در كار خلافت با كسى به ستيزه برخاسته كه سزاوار خلافت، و بى مانند است.
وي می گفت: معاويه به باطل مى ستيزد تا حق را فرود آورد و با اعراب بيابانى و بازمانده از احزاب مشرك، يورش آورده، او گم راهى را در ديده اينان (شامیان) آراسته، و بذر فتنه را در دل هايشان كاشته است.
عبد الله، معاویه را جز ائمه کفر می دانست و می گفت: با معاويه و اين فرومايگان جفاكار بجنگيد و از آنان نترسيد؛ و این آیه را خواند: «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ ...* أَلا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ ... أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ... قاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْديكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنين» ؛ (با پيشوايان كفر پيكار كنيد چرا كه آنها پيمانى ندارند...! آيا با گروهى كه پيمانهاى خود را شكستند، پيكار نمى‏كنيد؟! ... آيا از آنها مى‏ترسيد؟! با اينكه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسيد، اگر مؤمن هستيد!... با آنان بجنگيد تا خدا آنها را به دست شما مجازات كند و خوارشان سازد و شما را عليه آنان يارى دهد و دل هاى مؤمنان را شاد كند).(1).
آن گاه گفت: من در ركاب پيامبر(صلى الله عليه وآله) با آنان جنگيده ام و به خدا سوگند، آنان اكنون در اين جنگ، پاك تر و با تقواتر و نيكوتر [از زمان كفرشان] نيستند. پس به جنگ با دشمن خدا برخيزيد(2).
عبد الله تا آخرين لحظات زندگى با تمام توان - در جنگ صفین - از مولايش علی(علیه السلام) دفاع كرد. و در آخرين لحظات حياتش، وقتى همگام و همراهش اسود بن طهمان خزاعى از او سفارش خواست، گفت: تو را به تقواى الهى سفارش مى كنم و نيز به اين كه خيرخواه امير مؤمنان علي(عليه السلام) باشى و همراه او با اين ياغيان متجاوز بجنگى تا يا حق چيره گردد و يا به خدا بپيوندى، و سلام مرا به مولایم علی برسان!
و چون كلام عبد الله به مولا على(عليه السلام) رسید، فرمود: «خدايش بيامرزد! در زندگى اش همراه ما با دشمنمان جنگيد، و هنگام وفات نيز از خيرخواهى براى ما دست نكشيد».
سر انجام او در جنگ صفين با شجاعتى ستودنى و يورشى بى امان، آن گاه که به معاويه نزديك گشت؛ و معاويه چون روزگار را برخود تنگ يافت، دستور داد او را زير بارانِ سنگ گيرند و از پاى درآورند. تا اینکه عبد الله [بِدين گونه] به شهادت رسيد.(3). (4)

پی نوشتها:
(1). سوره توبة، آیات 12 ، 13 و 14.
(2). وقعة صفّين، ص 234؛ تاريخ الطبري، ج 5، ص 16؛ الاستيعاب، ج 3، ص (3). الرقم 1489.
(4). المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 446 ح 5688 .
(5). گرد آوری از: دانش نامه امیرالمؤمنین، محمّد محمّدی ری شهری، سازمان چاپ و نشر دار الحدیث، قم، 1386هـ ش، چاپ اوّل، ج 13، ص339.