(مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت) مْردن از شما آغاز نشده ، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر مى رفت، اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها رفته ؛ اگر او باز نگردد شما به سوى او خواهيد رفت.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  کتاب شناسی  >  نهج البلاغة نبراس السیاسة و منهل التربیة (مقالات کنگره سوم)

مولف: 
جمعی از علما و متفکرین
محل نشر: 
قم
ناشر: 
بنیاد نهج البلاغه
تاریخ نشر: 
1370/01/01
نوع مدرک: 
کتاب
زبان : 
فارسی
موضوع اصلی: 
مقالات درباره نهج البلاغه
کلید واژگان: 
مقالات- نهج البلاغه
توضیحات: 

نهج البلاغه نبراس السياسة و منهل التربية
معرفى اجمالى
"نهج البلاغه نبراس السياسة و منهل التربية" كتابى است، به زبان عربى كه گزيده اى از مباحث و بررسى هاى علمى درباره نهج البلاغه را كه در خلال سه كنگره نهج البلاغه برگزار شده، در جمهورى اسلامى ايران ارائه شده است، در برمى گيرد. اين كتاب دستاورد تلاش شمارى از دانشمندان و متفكران شيعه و سنى است.
ساختار كتاب
كتاب حاضر مشتمل بر مقدمه اى كه توسط موسسه نهج البلاغه نگاشته شده، پيام امام خمينى(ره) به كنگره هزاره نهج البلاغه كه در سال ١٣۶٠ ايراد شده و دوازده مقاله مى باشد.
 گزارش محتوا
در مقاله نخست اين كتاب كه در واقع گزارشى از كنگره سوم هزاره نهج البلاغه است، استاد لبيب وجيه بيضون ابتدا به معرفى بنياد نهج البلاغه، برنامه هاى ارائه شده در اين كنگره كه از تاريخ ١٣ رجب ١۴٣٠ق. به مدت پنج روز ادامه يافته است، مى پردازد. در مقاله دوم با عنوان "نهج البلاغة بعد ألف عام" به قلم محمدعلى إسبر، از سوريه، با اشاره به تشكيكاتى كه درباره صحت انتساب نهج البلاغه توسط برخى ابراز شده، به بررسى اين شبهات پرداخته و به طور ويژه از تشكيكاتى كه توسط احمد حسن الزيّات در كتاب "تاريخ الادب العربى" در اين خصوص مطرح گرديده ياد مى كند و بدان ها پاسخ مى گويد.

در مقاله دوم با عنوان "الضمان الاجتماعى كما يصوره الامام على(علیه السلام)" به قلم شيخ محمدعلى تسخيرى، به موضوع ضمان اجتماعى از ديدگاه امام(علیه السلام) پرداخته شده است. به گفته نويسنده، ضمان اجتماعى از زواياى متعددى قابل بررسى است؛ از جمله از نقطه نظر اقتصادى، حقوقى، امنيتى، اخلاقى، تربيتى و... اما آنچه ابتداء از كاربرد اين اصطلاح به ذهن تبادر مى كند، همان ضمان اقتصادى و حقوقى است و نويسنده به بررسى اين دو نوع ضمان با استفاده از فرمايشات حضرت در نهج البلاغه مى پردازد. مقاله سوم با عنوان "نقض شبهة الاضافات فى نهج البلاغة" به قلم سيد عبدالزهراء الحسينى الخطيب؛ مولف كتاب مصادر نهج البلاغة و اسانيده، به يكى از شبهاتى كه درباره نهج البلاغه مطرح شده پاسخ داده مى شود.

توضيح اينكه از جمله شبهاتى كه درباره نهج البلاغه مطرح شده اين است كه برخى با استناد به كلام سيد رضى در پايان نهج البلاغه كه گفته است: ...عزم را بر اين جزم نموديم كه در آخر هر بخشى برگ هاى سفيدى بيفزاييم تا از قلم افتاده ها را برگيريم و چيزهايى را كه بعد به دست مى آوريم پيرو آن ها كنيم... اين شبهه را مطرح كرده اند كه پس از سيد رضى اضافاتى به نهج البلاغه راه يافته كه نوشته خود سيد رضى نمى باشد و توسط ديگران بدان افزوده شده است و باعث شده كتاب اين گونه حجيم گردد.

نويسنده مقاله اين شبهه را همانند شبهه اى كه درباره صحت انتساب نهج البلاغه به اميرالمومنين(علیه السلام) مطرح شده، افتراء محض دانسته و بدان پاسخ مى گويد. در مقاله چهارم با عنوان "خواطر مستوحاة من مطالعة نهج البلاغة" به قلم حاج شيخ تورى از كشور سنگال، نويسنده به برداشت هاى زيبايى كه با مطالعه نهج البلاغه بدان ها دست يافته است، اشاره مى كند. مقاله پنجم با عنوان "تساوى القوى و الضعيف فى نهج الامام على(علیه السلام) بالحق" به قلم شيخ سليمان يحفوفى از لبنان، به موضوع تساوى حقوقى اقويا و ضعفا در حكومت اميرالمومنين(علیه السلام) با استفاده از فرمايشات حضرت در نهج البلاغه پرداخته شده است.

در ششمين مقاله با عنوان "المرأة فى الاسلام و من خلال نهج البلاغة" به قلم استاد لبيب بيضون از سوريه، طى چهار فصل به موضوعات ذيل پرداخته شده است: فصل اول: زن در مفهوم اسلامى آن. در اين فصل نويسنده به موضوع آفرينش آدم و حوا، برخوردارى انسان(مرد يا زن) از روح انسانى، كرامت انسانى زن و مرد، تقسيم امكانات و استعدادها ميان زن و مرد و هماهنگى وظايف با استعدادها پرداخته است. در فصل دوم نويسنده به پرسش هايى كه يكى از روزنامه نگاران زن ايرانى در پايان كنگره هزاره نهج البلاغه برگزار شده، در سال ١۴٠١ق. در تهران، پاسخ مى دهد. اين سوالات با توجه به فرمايشات حضرت در نهج البلاغه در مورد زنان، براى وى مطرح شده بوده است.

در فصل سوم بين صفات و ويژگى هاى مرد و زن مقايسه اى صورت گرفته و برترى هر يك از زن و مرد بر ديگرى در يك يا چند تا از اين صفات بيان گرديده است. و در واپسين فصل، به بررسى ديدگاه حضرت درباه زن با استفاده از نهج البلاغه پرداخته شده و موضوعاتى چون: غيرت زن و غيرت مرد، مكر زنان، مشورت با زنان، بهترين صفات زنان، لزوم مستور بودن زنان و عدم آميختگى آنان با مردان، جهاد زنان و...مطرح گرديده است. تعليقات علامه سيد جعفر مرتضى عاملى در پايان اين مقاله، درج گرديده است. در مقاله هفتم با عنوان "من وحى القرآن" به قلم حسين مسعودى از ايران، به جايگاه رفيع نهج البلاغه اشاره شده و از آن به عنوان كتابى كه پايين تر از كلام خالق و فراتر از كلام آفريدگان است، ياد شده است.

در مقاله هشتم با عنوان "الزهد فى نهج البلاغة" به قلم عيسى سليمان حبيب از سوريه، به مفهوم زهد و گستره آن، خاستگاه زهد، زاهد حقيقى و ...پراخته شده است. مقاله نهم با عنوان "الفقر، أسبابه و علاجه" به قلم استاد لبيب بيضون، ضمن سه فصل به موضوعات ذيل پرداخته شده است: فصل اول: ماهيت فقر كه شامل مباحثى چون: تعريف فقر و فقير، درجات فقير، نسبى بودن فقر، معانى فقر، فقر ناپسند، فقر دين(كه در واقع فقر حقيقى همين است)، فقر پسنديده و....مى باشد.

فصل دوم: اسباب فقر كه شامل اسباب تكوينى، شخصى و اجتماعى مى شود. فصل سوم: درمان فقر. نويسنده بر اين باور است كه در اسلام درمان فقر جز با جهان بينى اسلامى و پايبندى به نظام اقتصادى اسلام امكان پذير نيست. تنها در پرتو تمسك به جهان بينى اسلامى است كه مى توان خطوط اصلى عدالت اجتماعى در اسلام را كه منجر به ريشه كنى فقر و تهيدستى مى شود، بازشناخت و به درمان فقر اقدام نمود.

به گفته نويسنده، ارزشهاى مورد نظر عدالت اجتماعى اسلام، تنها ارزشهاى مادى نيست، بلكه ارزشهاى معنوى را نيز در برمى گيرد. سپس از عقيده به خداى واحد، ايمان توحيدى-اجتماعى، اصل برادرى مومنان با يكديگر، برابرى مردم در حقوق، حرمت مسلمان و...به عنوان عواملى كه به ريشه كن كردن فقر در جامعه كمك مى كند، ياد كرده و از راه هاى درمان فقر از نقطه نظر اقتصادى، با توجه به جنبه فردى و اجتماعى آن، سخن مى گويد و در ادامه به موضوع ربا و علت تحريم آن در اسلام اشاره مى كند. در پايان اين مقاله نيز، تعليقات سيد جعفر مرتضى درج گرديده است.

مقاله دهم اين مجموعه با عنوان "الدرس اللسانى المستنبط من الرسالة الالهية فى نهج البلاغة" به قلم دكتر تهامى الراجى الهاشمى از كشور مغرب عربى، به بررسى فقره اى از خطبه ١٩٨ نهج البلاغه از زوايه زبانشناسى پرداخته است. يازدهمين مقاله اين مجموعه با عنوان "الفقر: مكافحته و علاجه"، به قلم دكتر محمد خير الحلوانى از كشور سوريه، به موضوع فقر؛ دشوارى ها و نيز راه درمان آن اختصاص يافته است. نويسنده به معرفى راه حل هاى مختلفى كه در نظام هاى كمونيستى و ماركسيستى و نيز سرمايه دارى در اين باره ارائه شده پرداخته و سپس راه حل اسلامى علاج معضل فقر را ارائه مى نمايد. در پايان اين مقاله هم تعليقات سيد جعفر مرتضى درج گرديده است. مقاله دوازدهم با عنوان "مكانة الطبقة العاملة و دورها فى وقاية المجتمع" به قلم محمد بامباانجاى از كشور سنگال، به بررسى جايگاه طبقه كارگر و نقش آن در حفظ جامعه از نگاه امام(علیه السلام) پرداخته شده و بخش هايى از عهدنامه مالك اشتر به بحث و بررسى گذارده شده است.
وضعيت كتاب
كتاب مشتمل بر پاورقى هايى به قلم نويسندگان مقالات و فهرست مطالب در ابتدا مى باشد.
منابع:
١- متن كتاب
 ٢- مقدمه موسسه نهج البلاغه