مرگ در حین تدریس نهجالبلاغه
1401/02/03
روز به نیمه رسیده است، برای هم صحبتی با استاد گرانقدر نهجالبلاغه راهی بنیاد قرآن شدم، تا استاد از راه برسد، سری به کتابخانهاش میزنم، پر است از کتابهایی که در باب مولایمان علی(علیه السلام) است اما جلد سبز و زیبای نهجالبلاغه به یکباره نظرم را جلب میکند، با شرمندگی از اینکه چرا در طول سال یکبار هم آن را ورق نمیزنیم، در دستانم میگیرم و ورق میزنم، خط به خط آن مملو است از حرفهای دلنشین، حکمتهای شنیدنی و نصایح گوشکردنی که به درد امروزم میخورد.
بیاختیار از فرصت پیش آمده استفاده میکنم و لحظاتی را مینشینم تا حداقل یک جمله طلایی از این دریای بیکران مولایمان افکار تشنهام را سیراب کند، همانطور که ورق میزنم چشمم به سخنان گهرباری میافتد که گویی یک گفتوگوی پدرفرزندی است، گاه از خداشناسی میگوید گاه از پند و اندرزهایی که عجیب دلم را میبرد، نامههایش را میخوانم و نصایحش را به جان میپذیرم تا جایی که نیایش با معبود مرا تا آسمانها پرواز میدهد.
ناگهان به خود آمدم، چقدر دلنشین است، به راستی که لقب «قرآن ثانی» برازنده توست و به راستی که ما چقدر در حق خود جفا میکنیم آنجا که این کتاب مقدس در گوشه کتابخانههایمان خاک میخورد و ما غرق در افکار پوچمان گذر میکنیم.
با ورود استاد به خودم آمدم کتاب را بستم، بعد از احوالپرسی مکانی را برای شروع گفتوگو انتخاب کردیم، استاد تازه از کلاس نهجالبلاغه فارغ شده و بدون لحظهای استراحت میهمان گفتوگویمان میشود، گویی خود را وقف این کتاب کرده آنجا که میگوید «میخواهم خداوند جان مرا حین تدریس نهجالبلاغه بگیرد».
تا بخواهم سوالی کنم خودش با لبخند شروع میکند خوب میداند باید چطور آغاز کند: احمد حبیبیان هستم متولد ۱۳۲۴، فعالیتهای نهجالبلاغه را تقریبا از سال ۹۱ شروع کردم البته قبل از آن جلسات مختصری با برخی دوستان داشتیم اما بعدها تصمیم گرفتیم این جلسات را برای تاسیس موسسه نهجالبلاغه توسعه دهیم، از اداره ارشاد تقاضای مجوز کردیم و در سال ۹۱ مجوز صادر شد.
وی ادامه میدهد: رشتهام فلسفه است، از سالیان دراز و قبل از انقلاب با نهجالبلاغه شریف آشنا شدم چون رشتهام رشته دینی بود تصمیم گرفتم به دو کتاب از لحاظ متن ادبی اشراف پیدا کنم.
از حدود سال ۴۷ قرآن را باز کردم، تمام کلمات را استخراج کرده و معنی آنها را یاد گرفتم تا وقتی قرآن میخوانم نیازی به ترجمه نباشد.
چند سال بعد همین کار را روی نهجالبلاغه انجام دادم، هرچند کلمات نهجالبلاغه به مراتب مشکلتر از قرآن است اما به لطف خدا این کار انجام شد و کلمات و واژههای نهجالبلاغه را استخراج کردم و هر بار که فرصت میکردم اینها را مرور و تکرار میکردم تا در ذهنم بماند، بعد از اینکه کلمات را یاد گرفتم دیگر برایم آسان بود که متن نهجالبلاغه را بدون مطالعه ترجمه کنم.
هر که قرآن را بفهمد، نهجالبلاغه را میفهمد
استاد چنان با صلابت این جملات را میگوید که وقتی علت آن را جویا میشوم، میگوید: علقه مذهبی که داشتم، باعث شد چون بعضیها هستند که میخواهند از گذرگاه قرآن و نهجالبلاغه شغلی برای خود دست و پا کنند اما بحمدالله چون ما در خانوادههای مذهبی بزرگ شدیم از همان دوران دانشجویی با رغبت تمام به طرف قرآن و نهجالبلاغه روی آوردیم، پدرم کاسب و مادرم خانهدار بود و سواد کافی نداشتند، بنابراین من خودجوش این را یاد گرفتم و بدست آوردم.
همانطور که استاد غرق در گذشته است، میپرسم نهجالبلاغه چه لذتی دارد که میگوید: اولا انسان تا قرآن را نداند و نسبت به آن آگاهی نداشته باشد، از نهجالبلاغه یا مجموعههای روایی نیز چیزی نصیب او نمیشود به خاطر اینکه نهجالبلاعه «قرآن ثانی» است و هر کس که قران را بفهمد نهجالبلاغه را درک میکند.
هر لذتی که از قرآن میبرید همان را در نهجالبلاغه هم میتوانید به دست آورید، این کتاب، قرآن را بیان میکند ولی لذت مضاعفی را از خواندن نهجالبلاغه میبریم چراکه تمام حرکات و رفتار امیرالمومنین(علیه السلام) چه در جنگ، چه در میدان خطابه، چه در مقام قضاوت و چه در مقام مدیریت جامعه همه قرآنی است و میتوان گفت «قرآن در وجود علی(علیه السلام) عجین شده است».
استاد در میان صحبتهایش همه آنچه دارد را حاصل همنشینی با نهجالبلاغه میداند و میگوید: همه آنچه دارم، عنایت امیرالمومنین(علیه السلام) است بنابراین نمیتوان موردی را نام برد زیرا همین که توفیق داد درسهای نهجالبلاغه را که در جلسات محدود انجام میشد، تبدیل به موسسه کنیم خود عنایت بزرگی است، همین که توفیق یافتیم از سال ۹۱ تاکنون این پرچم همچنان در اهتزاز باشد، عنایت بزرگی است.
در مورد نحوه فعالیتهایشان توضیح میدهد: وقتی موسسه نهجالبلاغه را تشکیل دادیم، دنبال مکانی برای فعالیت بودیم که ابتدا در مسجد قبا آغاز کردیم و با تغییر منزل بنده این موسسه را نیز به بنیاد قرآن انتقال دادیم به طوری که با تابلوی ما در کنار بنیاد قرآن، فعالیت ما نیز رسمی شد.
قبل از شیوع کرونا کلاسهای ما مستمر برگزار میشد، ولی این بیماری باعث شد جلساتمان کمرنگ شود، ولی فعالیت من و دوستانم که آنها نیز اشراف در نهجالبلاغه دارند در مساجد ادامه یافت به نحوی که بعد از نماز عشا به مدت ۲۰ دقیقه بنده و دوستانم نهجالبلاغهخوانی داشتیم.
از کلاسهایمان استقبال زیادی میشد، مثلا جلسهای با بانوان داریم که درس نهجالبلاغه دارند؛ جلسه آنها از سال ۸۷ تاکنون برقرار است و مستمرترین و طولانیترین جلسه ما با اینها است.
استاد که سالها با نهجالبلاغه همراه شده، در این زمینه کتابهایی هم نوشته است، در این زمینه میگوید: دکترای فلسفه دارم و چهار سال در فرانسه تحصیل کردم، کتابهای مختلفی نوشتهام، «قرآن در نهجالبلاغه» عنوان کتابی است که در دست چاپ است اما کتاب «شیطانشناسی در قرآن و نهجالبلاغه» و «آخرتگرایی در نهجالبلاغه» چاپ شده است.
حدود ۴۰ عنوان کتاب از بنده تاکنون چاپ شده و ۶۰ مورد دیگر در دست چاپ که در مجموع ۱۰۰ عنوان است اما دیگر توان چاپ بقیه کتابها را ندارم و میخواهم در فضای مجازی منتشر کنم یعنی در کتابخانه مجازی که مخاطبان با ورق زدن در فضای مجازی آن را مطالعه کنند.
نامه ۵۳ نهجالبلاغه بهترین منشور حکومتی
استاد بسیار مشتاقانه از این کتاب مقدس میگوید و من هم مشتاقتر میشوم بیشتر بدانم، از استاد پرسیدم حکمتها، نامهها و نصایح امام علی(علیه السلام) در زندگی روزمره ما چه کاربردی میتواند داشته باشد که میگوید: نهجالبلاغه همه چیز دارد و برای همه ایام و اقشار جامعه میتواند کاربرد داشته باشد، نامه ۵۳ نهجالبلاغه نامه بهروزی است، این نامه چون منشور حکومتی امیرالمومنین(علیه السلام) در سازمان فرهنگی یونسکو به عنوان بهترین منشور حکومتی ثبت شده است.
در بعد فردی هم مطالب اخلاقی بسیاری در آن است که با مطالعه آن سیراب میشوید.
استفاده از تاکتیک نظامی نهجالبلاغه توسط شهید شهبازی
او با تاکید بر اینکه در زمینه جنگ رهنمودهای امام علی(علیه السلام) و تاکتیکهای ایشان مورد استفاده فرماندهان ما هم بوده است میگوید: سردار شهید محمود شهبازی یکی از فرماندهان همدان در دوران جنگ تحمیلی در تمام دوران جنگ نهجالبلاغه را همراه داشت، جوان مبتکری بود که در عملیاتها طراحی میکرد و در این طراحیها از نهجالبلاغه استفاده میکرد و پیروز هم میشد.
نهجالبلاغه؛ دایرهالمعارف اسلامی است که هر چه شما بخواهید در آن است و خوشبختانه موسساتی هستند که کار موضوعی در نهجالبلاغه میکنند مثلا در موضوعاتی چون زن در نهجالبلاغه، سیاست در نهجالبلاغه، اخلاق در نهجالبلاغه، دنیا و آخرت در نهجالبلاغه و... کار میکنند؛ بنابراین شما هر چه در قرآن ببینید در نهجالبلاغه همراه با تجربه و داستان واقعی وجود دارد.
اطمینان میدهم کسی که نهجالبلاغه را مکرر بخواند در مورد مسائل اسلامی برای خود مجتهدی میشود و همه چیز را در دستش دارد.
با تفاسیری که استاد از نهجالبلاغه بیان کرد از او میپرسم چقدر این کتاب وارد دانشگاهها شده که عنوان میکند: نهجالبلاغه در دروس دانشگاهی وجود دارد و رشته تخصصی نهجالبلاغه نیز دایر شده است اما در مورد عموم دانشجویان در درس معارف اسلامی دو واحد نهجالبلاغه پیشبینی شده و دانشجویان به عنوان درس عمومی از نهجالبلاغه نیز استفاده میکنند.
در پاسخ به سوال «درسی که شما طی سالها مصاحبت با نهجالبلاغه گرفتید، چه بود» میگوید: تمام درسهای زندگی من از این کتاب مقدس بوده است مثلا نهجالبلاغه در بعد اخلاق مرا به «حلم» دعوت میکند و این را به عینه در زندگیام دیدهام؛ بارها شده در بدترین مواقعی که شاید توهینی از سوی فردی صورت گرفته من سکوت کردم و این حاصل همنشینی با نهجالبلاغه است.
او در ادامه صحبتهایش در این نهجالبلاغه و تأثیر آن بر علیشناسی عنوان میکند: وقتی انسان نهجالبلاغه میخواند چهره مبارک امیرالمومنین(علیه السلام) را در کنار تمام جملات و کلمات مشاهده میکند، مظلومیت، شجاعت و درایت علی(علیه السلام) را میبیند که اینکه او یک انسان جامعالاشرایط و به معنای واقعی کلمه «انسان کامل».
ابن ابیالحدید یکی از مفسرین نهجالبلاغه که مذهبش سنی است اما عاشق علی(علیه السلام)، میگوید: من تعحب میکنم از انسانی که از یک طرف بزرگترین قهرمان جنگ است ولی وقتی گریه یک یتیم را میبیند از خود بیخود شده و شبها شتابان به طرف یتیمان میرود و انسانی چون علی(علیه السلام) ندیدم که تمام تضادها را به طرف خود جمع کرده باشد به طوری که در اوج رافت در اوج صلابت نظامی باشد.
این پدر و مادرها هستند که باید فرزندان به سمت قرآن و نهجالبلاغه راهنمایی کنند؛ خودم همیشه توصیه میکنم «به آمدن جلسه اکتفا نکنید در کنار قرآن در منازل نهجالبلاغه هم داشته باشید و اگر بتوانید شبی یک خطبه یا یک صفحه از آن را بخوانید این کتاب مقدس زندگی شما را به سمت سعادت هدایت میکند».
استاد حبیبیان که سالها زندگیاش با علی(علیه السلام) و کتاب علی(علیه السلام) عجین شده، نه تنها خسته نیست بلکه گویی نیروی مضاعفی او را هدایت میکند به قدری که میگوید: تا آخرین نفس این راه را ادامه میدهم و از خدا میخواهم اگر میخواهد جان مرا بگیرد در حال تدریس نهجالبلاغه باشد.
منبع:خبرگزاری فارس ؛سیده فریده حسینیفرزام