كتابشناسى « غررالحكم و دررالكلم »
ينحدر عنّى السّيل و لايرقى الىّ الطّير.
سيلاب [علوم و معارف] از قلّه من سرازير است و [توسن فكر] هيچ پرواز كننده اى به اوج [كمالات] من نمى رسد.1
لذا از دير باز تا كنون، سخنان نغز و پرمغز اميرالمؤمنين، مورد توجّه همگان قرار گرفته و بسيارى از شيفتگان علم و حكمت، به گردآورى سخنان گهربار آن حضرت پرداخته اند.2 در اين ميان، بخصوص كلمات قصار ايشان اذهان را به خود جلب كرده است، تا بدان جا كه دهها كتاب در اين زمينه نگاشته شده كه از قديمى ترين آنها، «مأة كلمة» ابوعثمان عمرو بن بحر بصرى ـ معروف به جاحظ ـ (م255ق) است كه ترجمه و شرح فراوان از آن شده است.3
معروفترين كتاب جامع كلمات قصار حضرت، كتاب شريف «غررالحكم ودررالكلم» است. «دريايى پر از گوهر و آسمانى پر از انجم و اختر كه ياقوتهاى فروزان و اختران تابانش، ديدگان بيننده را در پرتو و لمعان انوار درخشانش، خيره و مات مى سازد».4
مؤلف «غررالحكم»
پديدآورنده كتاب، قاضى ناصح الدين ابوالفتح عبدالواحد بن محمد بن عبدالواحد تميمى آمدى (م510يا 550ق)، محدّث و قاضى شهر آمد (دياربكر كنونى تركيه)، يكى از بزرگان علماى شيعه اماميّه بوده است.5 وى از استادان ابن شهر آشوب سروى مازندرانى بوده و اجازه روايت كتاب «غرر الحكم» را بدو بخشيده است.6
آمدى، شاگرد احمد غزالي7 و به قولى پدر شيخ فقيه ابو محمد عبداللّه بن عبدالواحد بوده8 و از ديگر كتابهايش، «جواهر الكلام فى الحكم والأحكام» است.
آوازه «غرر الحكم»، از همان زمان تأليف، طنين افكن بوده و مورد كتابت و قرائت و اجازه و استجازه واقع شده است.
قديمى ترين نسخه موجود آن، نسخه شماره 1168 كتابخانه آستان قدس رضوى است كه به سال 517ق، استنساخ گرديده است. از آن پس، نسخه هاى متعددى از كتاب، نگاشته شد و با پديد آمدن صنعت چاپ، طبع و نشر آن فزونى گرفت و بارها ترجمه، شرح، فهرست و تكميل و تلخيص از آن انجام گرفت.
ما در اين مقاله، به معرّفى «غررالحكم» و كتابشناسى آن خواهيم پرداخت.
« غررالحكم »
«غررالحكم ودرر الكلم»، در برگيرنده بيش از ده هزار (10760) حديث از سخنان كوتاه اميرالمؤمنين على(علیه السّلام) است و به ترتيب حروف الفبا (فقط حرف اوّل نخستين كلمه حديث) تنظيم شده و 91 باب دارد. با اينكه نسخه هاى خطّى «غرر» در كتابخانه هاى ايران، فراوان بود؛ امّا كمتر كسى از وجود آن آگاهى داشت، تا آنكه بر حسب اتّفاق، نسخه اى از آن كه متعلّق به كتابخانه مرحوم علاّمه ميرزا سيد عبدالجواد عقيلى بود ـ و اينك در اختيار حجة الاسلام سيد حسين سبحانى قمى است ـ به دست والد معظّم نگارنده، مرحوم حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمد على انصارى قمى افتاد. او هم كه به تازگى از كار ترجمه و شرح «نهج البلاغه» به نظم و نثر فارغ شده بود،9 بدون درنگ دست به كار ترجمه و چاپ آن شد و بدين سان، شهرت و آوازه آن فراگير شد و از آن پس، كتابهاى فراوانى درباره آن نگارش يافت كه بدانها اشاره خواهيم كرد.
الف) ترجمه ها
1ـ «أصداف الدرر»
ملاّ عبدالكريم بن محمد يحيى (مؤلف «ترجمان اللغة») ابن محمد شفيع بن محمد رفيع قزوينى (مؤلف «أبواب الجنان»)
او معاصر شاه سلطان حسين صفوى (م1135ق) بوده است و كتاب او ترجمه كامل متن «غررالحكم» است. مؤلف، سپس آن را برحسب موضوع ترجمه كرده و آن را «نظم الغرر ونضدالدرر» ناميده كه شرح آن خواهد آمد.10
2ـ «ترجمه غرر الحكم»
ميرزا محسن خوشنويس عماد الفقراى اردبيلى (متخلّص به «حالى»)
قسمتى از اين ترجمه، همراه با بخشى از اصل عربى آن، در كتاب «انهار جاريه»، تأليف ميرزا احمد تبريزى، در سال 1344ق، در شيراز به چاپ رسيده است.11
3ـ «ترجمه غررالحكم»
شيخ زين العابدين (احتمالا فرزند حاج كريم خان شيخى كرمانى)
نسخه اى از اين ترجمه، در 396صفحه، به شماره 168ب، در كتابخانه دانشكده الهيات دانشگاه تهران، موجود است.12
4ـ «ترجمه غررالحكم»
به خطّ درويش مصطفى رومى
نسخه آن، ضمن مجموعه شماره 3780 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، همراه با متن كتاب (به صورت زيرنويس) موجود است. اين نسخه، تاريخ و نام مترجم را ندارد؛ امّا قديمى ترين تاريخ مالكيت آن، سال 1096ق، است.13
5 ـ «ترجمه غررالحكم»
حجة الاسلام حاج شيخ محمد على انصارى قمى (1329ـ 1405) (شارح و ناظم «نهج البلاغه»)
اين ترجمه، در دو جلد (880ص)، همراه با تصحيح و مقدمه مرحوم انصارى و تعليقات مرحوم ميرزا عبدالجواد عقيلى، در سال1377ق/1337ش، در تهران به خطّ زيباى نسخ و نستعليق مرحوم حاج ميرزا حسن هريسى، به چاپ رسيده و از آن پس، چندين بار تجديد چاپ گرديده است. مترجم، علاوه بر ترجمه احاديث، گاه به احاديث مناسب ديگر و ذكر برخى حكايات اشاره نموده و اين بنده، فهرست موضوعى آن را تدوين كرده است. نيز منتخبى از آن به سال 1352ش، در شيراز در پنجاه صفحه به چاپ رسيده است.
با انتشار اين ترجمه، كارهاى فراوانى بر روى «غرر الحكم» انجام گرفت كه بدان اشاره مى شود.
ب) شرحها
شرح محقق مدقّق، فقيه محدّث، آقا جمال الدين محمد بن آقا حسين خوانسارى (م26رمضان 1125ق)
اين شرح، علاوه بر توضيح احاديث، آكنده از فوايد گوناگون كلامى و حديثى و شرح احتمالات هر حديث است و به كوشش مرحوم استاد مير سيد جلال الدين محدّث ارموى در شش جلد به سال 1346ش/1387ق، به وسيله انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسيده است و معرّفى آن، نياز به مقالتى جداگانه دارد.14 محدّث ارموى، بر اين شرح، فهرستى موضوعى تدوين كرده كه شرح آن خواهد آمد.
ج) تكمله ها
1ـ «عيون الحكم والمواعظ و ذخيرة المتّعظ والواعظ»
كافى الدين ابوالحسن على بن محمد بن حسن بن ابى نزال ليثى واسطى،
معروف به «ابن شرفيه» (از علماى قرن ششم هجرى)
اين كتاب،حاوى بيشترين سخنان كوتاه اميرالمؤمنين على(علیه السّلام) است و در آن 13628 حديث گردآمده است. نويسنده، اين نوشتار را در سى باب و 91 فصل تنظيم نموده است (29 باب آن به ترتيب حروف الفباست و در باب سى ام، سخنان كوتاهى درباره توحيد و وصايا آمده است). امّا نسخه هاى خطّى اين كتاب ـ حتّى نسخه اى كه به دست صاحب «رياض العماء» رسيده ـ فاقد باب سى ام بوده است.15
به نظر مى رسد كه علاّمه مجلسى، به نسخه كامل آن دسترس داشته كه شامل باب سى ام هم بوده؛ 16 زيرا در «بحارالأنوار»، خطبه اول «نهج البلاغه» را به نقل از اين كتاب آورده، در صورتى كه خطبه ها و وصايا در باب اسى ام آن بوده است.17
اين كتاب، اخيرا (1377ش/1419ق) به همّت آقاى حسين حسينى بيرجندى، در 566 صفحه (وزيرى)، توسط انتشارات مؤسسه «دارالحديث» به زيور طبع آراسته شده است.
همچنين علاّمه ميرزا محمد تقى خان سپهر كاشانى (لسان الملك) (م1297ق) آن را با اضافاتى همراه با ترجمه فارسى بخشى از آن در آخر «ناسخ التواريخ» (جلدهاى پنجم و ششم) نقل كرده و مكرّر به چاپ رسيده است: (تهران، اسلاميه، 1383ق/1342ش).
اين كتاب، به وسيله احمد بن محمد بن خلف تلخيص شده و «المحكم المنتخب من عيون الحكم» ناميده شده و نسخه اى از آن، در كتابخانه دانشگاه قرويّين در فاس مراكش (تحرير سال 1152ق) موجود است.18
2ـ «الجواهر العلية فى الكلمات العلوية» على بغدادى
اين كتاب، به ترتيب حروف الفبا نوشته شده و به عنوان تكمله «غرر الحكم» آمده19و مؤلف، آن را به نام «منتخب الجواهر» تلخيص نموده است.20
اين كتاب، به زبان فارسى نوشته شده و نسخه اى بى تاريخ از آن ـ به خطّ نسخ سيف الدين محمود ـ تحرير قبل از سال 1195ق، در 109 ورقه در كتابخانه دانشگاه تهران موجود است.21
3ـ «الحكم من كلام الامام أميرالمؤمنين على(ع)»
اين كتاب، به وسيله گروه حديث بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى و زير نظر استاد كاظم مديرشانه چى تهيّه شده است.
كتاب، در برگيرنده 15978 حديث است و از «نهج البلاغه»، «غررالحكم»، «عيون الحكم»، «دستور معالم الحكم»، «شرح ابن أبى الحديد» و «بحارالأنوار» استفاده شده و در دو جلد به سال 1417ق/1376ش، از سوى بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى به چاپ رسيده است.
د ـ تلخيص ها
1ـ «شرح صد كلمه قصار»
محدّث نامى، حاج شيخ عباس قمى (1294ـ1359ق)
اين كتاب، مكرّر به چاپ رسيده است. همچنين انتشارات مؤسسه در راه حق قم نيز آن را در 120 صفحه (جيبى) در سال 1370ش، به چاپ رسانيده است.
2ـ «كلمات عليّه غرّاء» مكتبى شيرازى
وى شصت كلمه قصار حضرت را به فارسى در نظم آورده و پس از آن، تمثيلى نيز به نظم براى توضيح هر يك آورده است. مجموع اشعار اين كتاب 1500 بيت است و به همّت حسين كوهى كرمانى در سال 1313ش، در تهران چاپ شده است.
3ـ «حقيقت نامه» جهانگيرخان ناظم الملك ضيايى
وى بخشى از كلمات قصار حضرت على(علیه السّلام) را به فارسى به نظم كشيده است. اين كتاب، به سال 1331ق، در اسلامبول به چاپ رسيده است.
4ـ «چهل حديث حضرت على(علیه السّلام) » حسين بن سيف الدين هروى
در اين كتاب، چهل حديث از حضرت على(علیه السّلام) به نظم آورده شده كه به خطّ شاه محمود نيشابورى و به اهتمام و تصحيح كاظم مدير شانه چى انجام شده است. چاپ سوم كتاب، توسط بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى در سال 1376ش، در 64 صفحه به چاپ رسيده است.
5 ـ «منتخب الغرر» سيد زين العابدين بن ابى القاسم طباطبايى22
6ـ «الأمثال والحكم المنتخب من غررالحكم»
مؤلف، كلمات قصار حضرت را كه مناسب با مثل بوده، به ترتيب حروف الفبا در 77 ورقه گردآورده است.23
7ـ «نظم الغرر والدرر»
شيخ ابراهيم بن شهاب الدين احمد تبريزى حصفكى، معروف به ابن الملاّ، از علماى شهر حلب (مقتول 1003ق)24
8 ـ «ابواب الحكم» كمال الدوله محمد حسن ميرزاى قاجار
وى پاره اى از كلمات قصار حضرت (430 حديث) را كه جنبه اخلاقى و اجتماعى داشته، به فارسى ترجمه كرده و آنها را براساس حروف تهجّى مرتّب كرده است. اين كتاب، در سال 1319ق، در تهران به چاپ رسيده است.
9ـ «كلمات قصار» احمد على سپهر
وى 570 حديث را كه بيشتر جنبه عملى و اخلاقى داشته، انتخاب و به فارسى و فرانسه ترجمه كرده است و همراه با مقدمه اى شيوا در معرّفى اميرالمؤمنين على(علیه السّلام) ، در تهران به چاپ رسانيده است.
10ـ «محفظة الأنوار فى شرح بعض كلمات القصار» سيد عبداللّه بلادى بوشهرى (1291ـ1372ق)
اين كتاب، به فارسى نوشته شده و به سال 1343ق، در شيراز به چاپ رسيده است.25
11ـ «شكوفه هاى خرد يا سخنان على(علیه السّلام) » ابوالقاسم حالت
نويسنده، احاديثى از حضرت على(علیه السّلام) را به فارسى و انگليسى ترجمه كرده و هر كدام را به صورت يك رباعى درآورده است. اين كتاب، در ششصد صفحه در تهران به چاپ رسيده است.
12ـ «هزار حديث از امام على(علیه السّلام) » كاظمى خلخالى
اين كتاب به سال 1363ش، در تهران در 168 صفحه (وزيرى) به چاپ رسيده است و نويسنده در چاپهاى بعدى شمار احاديث را به دوهزار حديث افزايش داده است.
13ـ «تلخيص غررالحكم» سيد ابوالقاسم مرعشى
اين كتاب، ترجمه و تلخيص «غرر» است و بر طبق حروف الفبا ترتيب يافته و به خط مرحوم طاهر خوشنويس در سال 1368ق، در تهران توسّط كتابفروشى حافظ در 369 صفحه (قطع بغلى كوچك) به چاپ رسيده است.
14ـ «حلية الصالحين فى شرح كلمات أميرالمؤمنين(علیه السّلام) » ملاّ حيدر على بن محمد على هندى
اين كتاب، در 176 صفحه (بين وزيرى و رحلى) در سال 1294ق، در چاپخانه حيدرى در حيدرآباد دكن، به چاپ رسيده است.26
15ـ «منتخب الغرر» فضل اللّه كمپانى
اين كتاب، دربرگيرنده دو هزار حديث از «غررالحكم» است و توسط انتشارات مفيد در تهران به چاپ رسيده است.
هـ ـ فهارس موضوعى
1ـ «فهرست موضوعى غررالحكم» مير جلال الدين محدّث ارموى
در اين كتاب، احاديث «غررالحكم» در 574 باب دسته بندى شده و در 434 صفحه (رقعى) با عنوان جلد هفتم «شرح آقا جمال خوانسارى» به چاپ رسيده است.
نگارنده اين مقاله، احاديث اين فهرست را با «غررالحكم» ترجمه انصارى مطابقت نموده و اختلاف نسخه هاى آن را ضبط كرده و احاديثى را كه «غررالحكم» انصارى داراست، ولى در شرح آقا جمال موجود نيست (وبالعكس)، مشخّص كرده و بر تعداد ابواب آن افزوده و در تاريخ 29 رجب 1408ق/28 اسفند 1366ش، از آن فراغت جسته است.
استاد سيد هاشم رسولى محلاتى، اين فهرست را تكميل، اعراب گذارى و ترجمه كرده و توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامى به سال 1377ش، در دو جلد به چاپ رسيده است.
2ـ «فهرست موضوعى غررالحكم» ناصر الدين انصارى قمى
مؤلف در اين فهرست (كه بر اساس ترجمه انصارى تنظيم يافته)، متن «غررالحكم» را با نسخه چاپ دانشگاه سنجيده و نسخه بدلها را افزوده و كاستى ها و افزايش ها را در هر دو چاپ، مشخّص نموده است.
3ـ «تصنيف غرر الحكم» مصطفى درايتى ـ حسين درايتى
اين كتاب، در 564 صفحه (وزيرى) در 1378ش، توسّط انتشارات دفتر تبليغات اسلامى (نوبت دوم) به چاپ رسيده است.
4ـ «جلوه هاى حكمت» سيد اصغر ناظم زاده قمى
مؤلّف، اين كتاب را به عنوان «گزيده موضوعى كلمات اميرالمؤمنين»، در 225 موضوع نگاشته و اكثر قريب به اتّفاق آن را از احاديث كتاب «غررالحكم» انتخاب كرده است. اين كتاب، در سال 1415ق/1373ش، در 670صفحه (وزيرى) به چاپ رسيده است. چاپ سوم آن به تازگى به وسيله انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم در 688ص در سال 1378ش، انجام شده است.ترجمه اردوى اين كتاب، به نام «تجلّيات حكمت» در سال 1374ش، در 559صفحه توسط انتشارات انصاريان به چاپ رسيده است.
5 ـ «هداية العلم» سيد حسين شيخ الاسلامى تويسركانى
اين كتاب، فهرست موضوعى «غررالحكم» است و نويسنده آن را به نام «گفتار اميرالمؤمنين(ع)» به فارسى ترجمه كرده است. اين كتاب، همراه با متن در دو جلد (وزيرى) در 1650 صفحه در سال 1374ش، توسّط انشارات انصاريان به چاپ رسيده است.
6ـ «فهرست موضوعى نهج البلاغه و غررالحكم» عليرضا برازش
مؤلف، احاديث هر باب را از اين دو كتاب، انتخاب و ترجمه نموده و در نظر داشته كه هر باب را به طور جداگانه منتشر نمايد كه از آن، «واژه هاى ايثار و شجاعت» انتشار يافته است.
7ـ «نظم الغرر و نضد الدرر» ملاّ عبدالكريم بن محمد يحيى بن محمد شفيع قزوينى، معاصر شاه سلطان حسين صفوى (م1135ق)
وى «غررالحكم» را در 99 باب، به عدد اسماى حسناى الهى و هر باب را در موضوعى خاص، منظّم گردانيده و در ذيل پاره اى از كلمات، آيه يا آياتى از قرآن و چند حديث از ائمه معصومين(علیهم السّلام) كه مناسب مقام بوده، افزوده و پس از اين كار، براى استفاده عموم، به ترجمه آن پرداخته و قصص و اشعار مناسبى نيز آورده است. از اين كتاب شريف، پنج مجلّد (20باب) در دست است كه نسخه مجلّد اوّل (ابواب 1و2و3) در كتابخانه آستان قدس، نسخه جلد دوم (ابواب 4و5) در كتابخانه آقاى محسن نعمت اللهى در اصفهان، نسخه جلد سوم و چهارم (ابواب 6و7و8و9و 10و11و12و13) در كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، نسخه جلد پنجم (ابواب 15و16و 17و 18و 19و 20) ـ بدون باب چهاردهم ـ نيز در كتابخانه مجلس موجود است.
نيز نسخه هاى متعدّدى از آن در قم و تهران و تبريز موجود است و فاضل محترم جناب حجة الاسلام آقاى رسول جعفريان، بخشى از آن را (با نام: بقاء و زوال دولت در كلمات سياسى اميرمؤمنان ـ علیه السلام ـ) به توسط انتشارات كتابخانه آية اللّه مرعشى نجفى، در سال 1373ش، به چاپ رسانيده است.27
وـ معجم ها
1ـ «معجم ألفاظ غررالحكم و دررالكلم» مصطفى درايتى
اين كتاب، به سال 1372ش، در 1556 صفحه (وزيرى)، توسط انتشارات دفتر تبليغات اسلامى به چاپ رسيده است.
2ـ «المعجم المفهرس لألفاظ غرر الحكم ودرر الكلم» عليرضا برازش
اين كتاب در دو جلد به سال 1371ش، توسط انتشارات امير كبير به چاپ رسيده است.
پي نوشت :
1. نهج البلاغه (ترجمه انصارى)، ص52 .
2. ر.ك: المحقّق الطباطبائى فى ذكراه السنوية الأولى (تدوين سخنان حكيمانه اميرمؤمنان)، ج3، ص1239ـ1295؛ مقدمه غرر الحكم (ترجمه انصارى)، 7ـ 8 .
3. المحقّق الطباطبائى، ج3، ص1252ـ1261 .
4. مقدمه غرر الحكم (انصارى)، ص خ.
5. معالم العلماء، ص81؛ رياض العلماء، ج3، 281ـ284؛ خاتمه مستدرك الوسائل، ج3، ص91ـ93؛ طبقات أعلام الشيعة؛ ص169؛ الذريعة، ج16، ص38ـ39؛ غرر الحكم (انصارى)، ص9ـ12؛ مقدمه ارموى بر شرح غرر الحكم، ص سد ـ ف؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج2، ص195؛ روضات الجنّات، ج5، ص170؛ أعيان الشيعة، ج2، ص95؛ فوايد رضويه، ص259؛ ريحانة الأدب، ج1، ص28، هدية العارفين، ج1، ص635؛ اعلام، زركلى، ج4، ص177؛ معجم المؤلفين، ج1، ص213 .
6. معالم العلماء، ص81 .
7. المحقّق الطباطبائى، ج3، ص1281 .
8. رياض العلماء، ج3، ص284 .
9. اين كتاب، در ده جلد در سال 1328ش، همراه با تقريظ آيات عظام: حكيم، خويى، حجّت كوهكمرى، صدرالدين صدر، فيض، سيد محمد تقى خوانسارى، رفيعى قزوينى، آقا بزرگ تهرانى، سيد شرف الدين موسوى، هبة الدين شهرستانى، سيد عبدالهادى شيرازى، سيد على بحرالعلوم، سيد محمد جمال هاشمى، سيد محمد جواد طباطبايى تبريزى، سيد جمال الدين گلپايگانى، نجفى مرعشى، ميرزا خليل كمره اى و شيخ راضى تبريزى ـ رضوان اللّه عليهم ـ به چاپ رسيده و حاوى لطايف و نكات ادبى، كلامى، تاريخى و حديثى فراوان است.
ايشان به غير از ترجمه «نهج البلاغه» و «غرر الحكم» داراى آثار فراوان ديگرى است كه برخى از آنها عبارت اند از: «ديوان اشعار»، «خزائن المراثى»، «شررهاى فروزان»، «درج گهر»، «اختران ادب»(2ج)، «آيينه دل»(2ج)، «تاريخ خلفا»، «انتقادات تاريخى»، «پاسخ به بد انديشان»(2ج)، «دفاع از حسين شهيد» و «دفاع از اسلام و روحانيت»(2ج).
براى اطّلاع بيشتر ر.ك: مستدرك أعيان الشيعة، ج7، ص275؛ اثر آفرينان، ج1، ص321؛ مؤلفين كتب چاپى، ج4، ص194؛ كتابنامه حضرت زهرا، ص23ـ28؛ گنجينه دانشمندان، ج2، ص340؛ الذريعة، ج26، ص19، 20و 33؛ سخنوران نامى معاصر ايران، ج1، ص400ـ404؛ گلزار مشاهير، ص112؛ فرهنگ سخنوران، ص2ـ1؛ آثار الحجة، ج2، ص144 .
10. الذريعة، ج4، ص121 .
11. همان جا.
12. همان، ج16، ص39 (به نقل از: فهرست كتابخانه، ص79).
13. همان، ص38 .
14. ر.ك: مقاله «نگاهى به شرح آقا جمال خوانسارى بر غررالحكم و دررالحكم» از سيد حسن اسلامى، در همين شماره و همچنين مقاله «معرّفى شرح غرر آقا جمال» از محمد على مهدوى راد، در مجلّه آينه پژوهش، ش55ـ56 .
15. رياض العلماء، ج4، ص253؛ الذريعة، ج15، ص379؛ غرر الحكم (انصارى)، ص7 .
16. المحقّق الطباطبائى، ج3، ص1294 .
17. بحارالأنوار، ج1، ص34 .
18. المحقّق الطباطبائى، ج3، ص1295 (به نقل از: فهرست كتابخانه دانشگاه قرويّين، ج2، ص405).
19. الذريعة، ج5، ص273 .
20. كشف الحجب، ص551 .
21. الذريعة، ج22، ص394 .
22. مصادر نهج البلاغه و أسانيده، ج1، ص75 .
23. همان جا.
24. همان جا.
25. الذريعة، ج20، ص152 .
26. همان، ج7، ص81 ـ82 .
27. الذريعة، ج24، ص218؛ فهرست كتابخانه سپهسالار(مدرسه عالى شهيد مطهرى)، ج2، ص105؛ مقدمه شرح غرر الحكم، ص لج ـ لز.
منبع: www.hadith.net