مردم ستمكار را سه نشان است: با سركشى به مافوق خود ستم روا دارد، و به زير دستان خود با زور و چيرگى ستم مى كند، و ستمكاران را يارى مى دهد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  معارف نهج البلاغه (آفرینش)  >  شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

(در ساحل نهج البلاغه)

ابرها و ریزش باران
باران، یکی از نعمت های بزرگ پروردگار است که به وسیله ابرها در بسیاری از نقاط زمین فرو می ریزد. در اثر همین برکات آسمانی است که رودها، چشمه ها، سدها ودریاها پر آب می شود و زندگی موجودات در زمین ادامه می یابد. در خطبه ای از امیرمؤمنان درباره چگونگی شکل گیری ابرها و ریزش باران می خوانیم: «خداوند، ابرهایی را آفرید تا قسمت های مرده زمین احیا شود و گیاهان رنگارنگ بروید. پس قطعات بزرگ و پراکنده ابرها را به هم پیوست تا سخت به حرکت درآمدند و با به هم خوردن ابرها، برق ها درخشیدن گرفت و از درخشندگی ابرهای سفیدِ کوه پیکر و متراکم چیزی کاسته نشد. بعد، ابرها را پی در پی فرستاد تا زمین را احاطه کردند و بادها، شیر باران را از ابرها دوشیدند و به شدت به زمین فرو ریختند. ابرها هم پایین آمده سینه بر زمین ساییدند و آن چه بر پشت داشتند، فرو ریختند و در این حال، در بخش های بی گیاه زمین، انواع گیاهان رویید و در دامن کوه ها سبزه ها پدید آمد».
زمین، کوه و دری
در خطبه ای از نهج البلاغه درباره عجایب آفرینش می خوانیم: «از نشانه های توانایی و عظمت خدا و شگفتی ظرافت های آفرینش او، آن است که از آب دریای موج زننده و امواج فراوان شکننده، خشکی آفرید و به طبقاتی تقسیم کرد. سپس طبقه ها را از هم گشود و هفت آسمان به وجود آورد که به فرمان او برقرار ماندند و در اندازه های معین استوار شدند. نیز زمین را آفرید که دریایی سبزرنگ و روان، آن را بر دوش می کشید. زمین در برابر فرمان خدا فروتن، در برابر شکوه پروردگاری تسلیم است. سپس صخره ها، تپه ها و کوه های بزرگ را آفرید، آن ها را در جایگاه خود ثابت نگاه داشت و در قرارگاهشان استقرار بخشید. پس کوه ها در هوا و ریشه های آن در آب رسوخ کرد. کوه ها از جاهای پست و هموار سر بیرون کشیده و کم کم ارتفاع یافتند و ریشه آن در دل زمین ریشه دوانید. قله ها هم سر به سوی آسمان برافراشت و نوک آن ها طولانی شد تا تکیه گاه زمین و میخ های نگهدارنده آن باشد. سپس زمین با حرکات شدیدی که داشت آرام گرفت تا ساکنان خود را نلرزاند و آن چه بر پشت زمین است سقوط نکند یا از جای خویش منتقل نگردد».
آفرینش آسمان
امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد. پس در فضای هر آسمان، فلک آن را آفرید و زینتی از گوهرهای تابنده و ستارگان درخشنده بیار است... و تمامی ستارگان از ثابت و استوار، و گردنده و بی قرار، فرود آینده و بالا رونده، و نگران کننده و شادی آفرین را، تسلیم اوامر خود فرمود».
ویژگی های فرشتگان
فرشتگان، آفریده های خدایند که در آفرینش آن ها، شگفتی های بسیاری هست و بیشتر انسان ها از آن آگاهی ندارند. حضرت علی علیه السلام در یکی از خطبه های نهج البلاغه درباره فرشتگان می فرماید: «خدا، فرشتگان را در صورت های مختلف و اندازه های گوناگون آفرید و بال و پرهایی برای آنان قرار داد؛ آن ها که همواره در تسبیح جلال و عزت پروردگار به سر می برند و چیزی از شگفتی های آفرینش پدیده ها را به خود نسبت نمی دهند و در آن چه از آفرینش پدیده ها خاص خداست، ادعایی ندارند». در قسمتی دیگر از این خطبه آمده است: «خدا، فرشتگان را امین وحی خود قرار داد و برای رساندن پیمان امر و نهی خود به پیامبران، از آن ها استفاده کرد.... گذشت شب و روز آن ها را به سوی مرگ سوق نداد، تیرهای شک و تردید خلل در ایمانشان ایجاد نکرد، شک و گمان در پایگاه یقین آنان راه نیافت، آتش کینه در دل هایشان شعله ور نگردید، و حیرت و سرگردانی، آن ها را از ایمانی که دارند و آن چه از جلال و هیبت خداوندی که در دل نهادند، جدا نساخت».
آفرینش نخستین انسان
در خطبه اول نهج البلاغه، درباره شگفتی آفرینش نخستین انسان، آمده است: «خداوند بزرگ، خاکی از قسمت های گوناگون زمین، از قسمت های سخت و نرم، و شور و شیرین گرد آورد. بعد آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت، چسبناک گردید که از آن، اندامی شایسته و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید. سپس آن را خشکانید تا محکم شد. بعد خشکاندن را ادامه داد تا سخت گردید و در زمانی معین و سرانجامی مشخص، اندام انسان کامل شد. آن گاه از روحی که آفرید، در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد که نیروی اندیشه ای دارد که وی را به تلاش می اندازد و افکاری یافته که در دیگر موجودات تصرف می کند. به انسان اعضا و جوارحی بخشید که در خدمت او باشند و ابزاری عطا فرمود که آن ها را در زندگی به کار گیرد. نیز قدرت تشخیص به او داد تا حق و باطل را بشناسد و حواس چشایی و بویایی و وسیله تشخیص رنگ ها و اجناس مختلف در اختیار او قرار داد. خداوند، انسان را مخلوطی از رنگ های گوناگون، و چیزهای همانند و سازگار و نیروهای متضاد، و مزاج های گوناگونِ گرمی، سردی، تری و خشکی قرار داد».
اختلاف های شگفت انگیز
شگفتی های آفرینش آسمان، زمین، دریا و اختلاف شب و روز، و تفاوت انسان ها در رنگ و نژاد و زبان، جملگی حکایت از قدرت، علم و تدبیر خالق هستی دارد که هر انسان حقیقت طلب را به وجود آفریننده یکتا که مظهر کامل حق و حقیقت است، رهنمون می سازد. در خطبه ای از امیرمؤمنان علیه السلام آمده است: «اگر اندیشه ات را به کارگیری تا به راز آفرینش پی برده باشی، دلایل روشن به تو خواهند گفت که آفریننده مورچه کوچک، همان آفریدگار درخت بزرگ خرماست، به جهت دقتی که جدا جدا در آفرینش هر چیزی به کار رفته، و اختلافات و تفاوت های پیچیده ای که در خلقت هر پدیده حیاتی نهفته است.... پس اندیشه کن در آفتاب و ماه، و درخت و گیاه، و آب و سنگ، و اختلاف شب و روز، و جوشش دریاها، و فراوانی کوه ها، و بلندای قله ها و گوناگونی لغت ها و تفاوت زبان ها، که نشانه های روشن پروردگارند. پس وای بر آن کس که تقدیر کننده را نپذیرد و تدبیر کننده را انکار کند».
خفاش، پرنده شب
در خطبه ای از امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام درباره شگفتی های آفرینش خفاش چنین آمده است: «از زیبایی های صنعت پروردگاری و شگفتی های آفرینش او، همان اسرار پیچیده حکیمانه در آفریدن خفاشان است. روشنی روز که همه چیز را می گشاید، چشمانشان را می بندد و تاریکی شب که هر چیز را به خواب فرو می برد، چشمان آن ها راباز می کند.... روشنی آفتاب، خفاش را از رفتن در تراکم نورهای تابنده اش باز می دارد و در خلوتگاه های تاریک پنهان می سازد؛ که خفاش از حرکت در نور درخشان ناتوان است. پس او در روز پلک ها را بر سیاهی دیده ها اندازد و شب را چونان چراغی برمی گزیند که در پرتو تاریکی آن، روزی خود را جستجو می کند و سیاهی شب، دیده های او را نمی بندد و به خاطر تاریکی زیاد، از حرکت و تلاش باز نمی ماند. آن گاه که خورشید پرده از رخ بیفکند و سپیده صبحگاهان بدمد و لانه تنگ سوسمارها از روشنی آن روشن شود، خفاش پلک ها بر هم می نهد و بر آن چه در تاریکی شب به دست آورده، قناعت می کند».
بال خفاش
در سخنانی از امیرمؤمنان علیه السلام ، درباره شگفتی های خلقت بال های خفاش می خوانیم: «پاک و منزه است خدایی که شب را برای خُفاشان چونان روز روشن و مایه به دست آوردن روزی قرار داد، و روز را چونان شب تار، مایه آرامش و استراحت آن ها انتخاب فرمود، و بال هایی از گوشت برای پرواز آن ها آفرید، تا به هنگام نیاز به پرواز، از آن استفاده کنند. این بال ها همانند لاله های گوش اند، بی پر و بدون رگ های اصلی، اما تو جای رگ ها و نشانه های آن را به خوبی مشاهده می کنی.
خداوند برای خفاشان دو بال قرار داد، نه آن قدر نازک که درهم بشکند ونه چندان محکم که سنگینی کند. آن ها پرواز می کنند، در حالی که فرزندانشان به ایشان چسبیده و به مادر پناه برده اند. اگر فرود آیند، با مادر فرود می آیند و اگر بالا روند، با مادر اوج می گیرند. از مادرانشان جدا نمی شوند تا آن هنگام که اندام جوجه نیرومند و بال ها، قدرت پرواز کردن پیدا کند و بداند که راه زندگی کردن کدام است و مصالح خویش را بشناسد. پس پاک و منزه است پدید آورنده هر چیزی که بدون هیچ الگویی باقی مانده از دیگری، هستی را آفرید».
اعضا و جوارح ملخ
امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای، ضمن توجه به اعضا و جوارح مَلخ، درباره شگفتی های آفرینش آن، چنین می فرماید: «اگر می خواهی، در مورد شگفتی ملخ سخن بگو که خدا برای او دو چشم سرخ و دو حدقه چونان ماه تابان آفرید، و به او گوش پنهان، و دهانی متناسب اندامش بخشید. ملخ، حواسی نیرومند و دو دندان پیشین دارد که گیاهان را می چیند، و دو پای داس مانند که اشیا را برمی دارد. کشاورزان از آن ها می ترسند و قدرت دفع آن ها را ندارند؛ گرچه همه متحد شوند. ملخ ها، نیرومندانه وارد کشتزار می شوند و آن چه میل دارند می خورند، در حالی که تمام اندامشان به اندازه یک انگشت باریک نیست».
آفرینش مورچه
امیرمؤمنان علی علیه السلام در خطبه ای درباره شگفتی های آفرینش مورچه چنین می فرماید: «به مورچه و کوچکی جثه آن بنگرید، که چگونه لطافت خلقت او با چشم و اندیشه انسان درک نمی شود. نگاه کنید چگونه روی زمین راه می رود و برای به دست آوردن روزی خود تلاش می کند. او دانه ها را به لانه خود منتقل می سازد و در جایگاه مخصوص نگه می دارد. در فصل گرما برای زمستان تلاش کرده و به هنگام درون رفتن، بیرون آمدن را فراموش نمی کند. روزی مورچه تضمین گردیده و غذاهای متناسب با طبعش آفریده شده است... اگر در مجاری خوراک و قسمت های بالا و پایین دستگاه گوارش و آن چه در درون شکم او از غضروف آویخته به دنده تا شکم، و آن چه در سر اوست از چشم و گوش اندیشه کنی، از آفرینش مورچه دچار شگفتی شده و از وصف او به زحمت خواهی افتاد. پس بزرگ است خدایی که مورچه را بر روی دست و پایش بر پا داشت و پیکره وجودش را با استحکام قرار داد و در آفرینش آن، هیچ قدرتی او را یاری نداد و هیچ آفریننده ای کمکش نکرد».
رنگ آمیزی شگفت انگیز طاووس
طاووس، از زیباترین پرندگان است که هر بیننده ای را در نگاه نخست، متوجه رنگ آمیزی شگفت انگیز پرهای خود می سازد. امیرمؤمنان علی علیه السلام به تشریح عظمت آفرینش طاووس پرداخته و می فرماید: «از شگفت انگیزترین پرندگان در آفرینش، طاووس است که خداوند آن را در استوارترین شکل موزون بیافرید و رنگ های پر و بالش را به نیکوترین رنگ ها بیاراست؛ با بال های زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته شده و دُم کشیده اش که چون به سوی ماده پیش می رود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سایبان می سازد، گویا بادبان کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است.... اگر رنگ های پرهای طاووس را به روییدنی های زمین تشبیه کنی، خواهی گفت: دسته گلی است که از شکوفه های رنگارنگ گل های بهاری فراهم آمده است، و اگر آن را با پارچه های پوشیدنی همانند سازی، پس چون پارچه های زیبای پر نقش و نگار یا پرده های رنگارنگ یمن است، و اگر آن را با زیورآلات مقایسه کنی، چون نگین های رنگارنگی است که در نواری از نقره با جواهرات زینت شده است».
ریزش و رویش پرهای طاووس
امیرمؤمنان در سخنانی به بیان ریزش و رویش پرهای طاووس پرداخته و می فرماید: «طاووس، چونان شکوفه های پراکنده ای است که باران بهار و گرمای آفتاب را در پرورش آن نقش چندانی نیست و شگفت آور آن که هر از چند گاهی، از پوشش پرهای زیبا بیرون می آید و تنْ عریان می کند. پرهای او پیاپی فرو می ریزد و از نو می روید. پرهای طاووس، چونان برگ خزان رسیده می ریزد و دوباره رشد می کند و به هم می پیوندد، تا دیگربار شکل و رنگ زیبای گذشته خود را بازیابد، بی آن که میان پرهای نو و ریخته شده، تفاوتی وجود داشته باشد یا رنگی جا به جا بروید. اگر در تماشای یکی از پرهای طاووس دقت کنی، لحظه ای به سرخی گل، و لحظه ای دیگر به سبزی زَبَرجَد و گاه به زردی زر ناب جلوه می کند. راستی! هوش های ژرف اندیش و عقل های پرتلاش، چگونه این همه از حقایق موجود در پدیده ها را می تواند درک کند، و چگونه گفتار توصیفگران، به نظم کشیدن این همه زیبایی را بیان تواند کرد؟».
زیبایی های گردن طاووس
هر عضو طاووس، در بردارنده شگفتی های بسیار است. امیرمؤمنان علیه السلام در سخنانی درباره گردن طاووس می فرماید: «برفراز گردن طاووس، به جای یال، کاکلی سبزرنگ و پر نقش و نگار روییده، و برآمدگی گردنش چونان آفتابه ای نفیس و نگارین است. از گلوگاه تا روی شکمش، به زیبایی رنگ آمیزی شده یا چون پارچه حریر براق یا آیینه ای شفاف که پرده برروی آن افکندند، درآمده است. در اطراف گردنش، گویا چادری سیاه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسیار می باشد، پنداری با رنگ سبز تندی درهم آمیخته که در کنار شکاف گوشش، جلوه خاصی دارد. کمتر رنگی می توان یافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد، یا با شفافیت و صیقل فراوان و زرق و برق جامه اش، آن را جلای برتری نداده باشد».
زیبایی های زمین
امیرمؤمنان علیه السلام در سخنانی راجع به زیبایی های زمین چنین می فرماید: «زمین، به وسیله باغ های زیبا، همگان را به سرور و شادی دعوت کرد و با لباس نازک گلبرگ ها که برخود پوشید، هر بیننده ای را به شگفتی واداشت و با زینت و زیورهایش، فخرکنان خود را آراست و هر بیننده ای را به وجد آورد.... خداوند در گوشه و کنار زمین، دره های عمیقی آفرید و راه ها و نشانه هایی برای آنان که بخواهند از جاده های وسیع آن عبور کنند، تعیین کرد».
منبع :حمزه کریم خانی؛گلبرگ ؛ اردیبهشت 1384، شماره 62، ص 14
.