شايسته نيست به سخنى كه از دهان كسى خارج شد، گمان بد ببرى ، چرا كه براى آن برداشت نيكويى مى توان داشت.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  مقالات (اخلاقی)  >  روش‌های تربیت اجتماعی در نهج‌البلاغه و ارائه الگویی در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات

روش‌های تربیت اجتماعی در نهج‌البلاغه و ارائه الگویی در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات

ستاره موسوی؛ دانشجوی دکتری برنامه ریزی درسی دانشگاه اصفهان، مدرس دانشگاه پیام نور

چکیده

تربیت اجتماعی یکی از مبحث‌های اصلی موردتوجه همه ادیان بوده است. انسان موجودي است که در تعامل با جامعه و روابط و مناسبات اجتماعی رشد می‌کند و به همان نسبت که از نظر آثار وجودي خویش بر اجتماع می‌گذارد این آثار و خواص وجودي با تشکیل هویتی مستقل، یک موجودیت اجتماعی را پدید می‌آورد که به نحو مقتضی فرد را تحت تأثیر و تربیت خویش قرار می‌دهد. با توجه به چنین تعاملی است که حضرت علی (علیه السلام) به تأثیر تربیتی محیط اجتماع پرداخته و اهمیت و نقش آن را در سازندگی شخصیت فرد یادآور شده است هدف تحقیق حاضر بررسی روش‌های تربیت اجتماعی در نهج‌البلاغه و ارائه الگویی برای تبیین آن در عصر آموزشی امروزه است...، تحقیق حاضر با روش تحلیلی و توصیفی به استناد سخنان گران‌بهای حضرت علی و تحقیقات پیشین در این راستا به بررسی روش‌های تربیت اجتماعی با توجه به آموزه‌های نهج‌البلاغه پرداخته است. نتیجه‌های پژوهش حاضر با استناد از سخنان علی (علیه السلام) به‌صورت؛ الگویی، موعظه و نصیحت، عبرت‌آموزی، نظارت و مراقبت و تشویق و تنبیه ذکر کرده و نیز با توجه به سخنان آن حضرت خصیصه‌های فرد بالنده را در عرصه تربیت اجتماعی در حیطه‌های شناختی، عاطفی و روانی و حرکتی ارائه نموده است و درنهایت نیز برای کاربست این روش‌ها در عصر فناوری اطلاعات آموزشی امروز الگویی را ارائه نموده است.

کلیدواژه: روش‌های تربیت، تربیت دینی، تربیت اجتماعی، فناوري اطلاعات و ارتباطات.

 

مقدمه

تغییر و نوآوري از ویژگی‌های منحصربه‌فرد هزاره سوم است. جهان امروز با شتابی فوق‌العاده در حال دگرگونی است. به همین دلیل، عصر حاضر دوران نوآوري است. در مدیریت تغییرات، دستگاه‌های تربیتی و اجتماعی هم‌زمان با تحولات جامعه به بازسازي نیاز دارند. در این میان فرایند تربیت دینی نیز باید بتواند جوابگوي نیاز مخاطبان خود باشد؛ بنابراین، این امر، بازنگري، تجدیدنظر و نوآوري در شیوه و روش‌های تربیت دینی را ضروري می‌سازد.

چنانچه علی (علیه السلام) در نامه‌ای به حارث همدانی وي را به نوع روابط اجتماعی و تأثیران بر مناسبات اجتماعی توجه داده و نقش تربیتی آن را نیز مهم معرفی کرده است. دراین‌باره حضرت می‌فرماید: در شهرهاي بزرگ سکونت کن، زیرا مرکز اجتماع مسلمانان است و از جاهاییکه مردم آن از یاد خدا غافل‌اند و به یکدیگر ستم روا می‌دارند و بر اطاعت از خدا به یکدیگر کمک نمی‌کنند، بپرهیز (نهج‌البلاغه، نامه 69).

در یک زندگی سالم اجتماعی افراد قوانین، حقوق و حدود یکدیگر را محترم می‌شمارند، عدالت را امري مقدس به شمار می‌آورند و به یکدیگر مهر می‌ورزند و همچنین به یکدیگر اعتماد و اطمینان دارند، هر فردي خود را متعهد و مسئول اجتماع خویش می‌شمارد، در سری‌ترین نهانخانه همان تقوا و عفاف از آنها بروز می‌کند که در ملاء عام درنهایت بی‌طمعی به یکدیگر نیکی می‌کنند؛ در مقابل ظلم و ستم به پا می‌خیزند و به ستمگر و فسادگر مجال ستمگري و فساد نمی‌دهند، ارزش‌های اخلاقی را مقدم می‌شمارند و با یکدیگر مانند اعضاي یک پیکر متحد و متفق هستند (مطهري، 1379).

بی‌گمان روابط سالم اجتماعی و مناسبات معتدل و عاطفی بر پایه کرامت انسان و توام با عدالت و انصاف تأثیری سازنده بر تربیت مردم دارد؛ همچنین روابط ناسالم اجتماعی و مناسبات غیر معتدل برخاسته از افراط‌وتفریط بر پایه حقارت انسان و توام با ستمگري و تبعیض تأثیری مخرب بر تربیت دارد. به‌عبارت‌دیگر، سلامت دین و دنیاي مردم به‌سلامت اجتماع بستگی دارد (دلشاد تهرانی، 1379).

از این روست که تربیت افراد جز با اهتمام به تربت اجتماع و ایجاد تحولات در راهبردهاي تربیتی به‌درستی ممکن و میسر نیست، چراکه زمینه بسیاري از کجروي‌ها، انحرافات، ناسازگاری‌ها و انحطاط‌های اخلاقی که در سطح وسیع روزگار حال و آینده نسل بشر را تهدید می‌کند، حاصل اجتماع و محیط ناسالم است. به‌تبع برخوردار‌بودن انسان از ابعاد گوناگون، تربیت نیز ابعادي دارد که شامل تربیت اخلاقی، دینی، عاطفی، جسمی، اجتماعی و ... می‌شود. هر یک از این ابعاد در متون اسلامی و سیره معصومین (علیه السلام) موردتوجه قرارگرفته‌اند که در این تحقیق به مقوله روش‌های تربیت اجتماعی از منظر نهج‌البلاغه پرداخته می‌شود.

در عصر فناوري اطلاعات و ارتباطات، فرآیند تربیت دینی نیز باید همگام و مناسب با تغییرات روز پیش رود تا بتواند جوابگوي نیاز مخاطبان خود باشد. این امر بازنگري، تجدیدنظر و نوآوري در شیوه‌ها و روش‌های تربیت دینی را ضروري می‌سازد.

علیرغم اینکه قریب به چهار دهه از اجراي طرح‌های تربیت اجتماعی در نظام آموزش‌وپرورش رسمی این کشور می‌گذرد، اما کماکان این موضوع از چالش‌های اساسی نظام آموزش‌وپرورش کشور ماست و با گذر زمان، موضوع انتخاب روش‌های مؤثر در نظام تربیت اجتماعی به نحوي که در نسل آینده اثربخش باشد، از حساسیت بیشتري برخوردار می‌شود.

پرداختن به موضوع تربیت اجتماعی در یک حکومت دینی به دلیل تأثیر شتاب‌دار هندسی عوامل غیرکلاسی و فراتعاملی معلم و شاگرد، بالطبع پیچیده‌تر از تبیین این موضوع در یک حکومت لائیک است...، در حالی که در دوران بعد از پیروزي انقلاب اسلامی به دلیل انتقال تلقی و نگرش معطوف به مسائل حکومتی، سیاسی، اجتماعی فرهنگی، قضایی به سمت دین و شرایط تعاملی، تربیت اجتماعی در شرایط بسیار ویژه و اختصاصی قرار گرفته است.

موضوع تربیت اجتماعی در دهه‌ای به بحث گذاشته می‌شود که دیگر مدرسه و نظام آموزش‌وپرورش، کمتر قادر به کنترل محتواي یادگیري یادگیرندگان خواهد بود. در این شرایط، دانش‌آموز با تکیه‌بر فناوري از میان محتواهاي مختلفی که می‌تواند در اختیارش قرار گیرد، اطلاعات موردعلاقه‌اش را (IT) اطلاعات شخصاً انتخاب کند. درواقع صفت اصلی فناوري اطلاعات در حوزه آموزش‌وپرورش اعطاي نقش بیشتر به معلم و به‌ویژه به خود دانش‌آموز است و به‌تدریج، نقش سطوح عالی آموزش‌وپرورش در این مسیر رنگ خواهد باخت. بر این پایه، قبل از انتقال فناوري اطلاعات به حوزه آموزش‌وپرورش از حیث ایفاي نقش در تربیت اجتماعی، انتقال روح و صفت اساسی این دوره به متن تربیت اجتماعی، به‌عنوان پیش‌شرط فرهنگی آن، از حساسیت بیشتري برخوردار است. این امر به معناي اعطاي عزت یادگیري به یادگیرنده و ارتقاي منزلت یاددهنده در مؤلفه‌های اساسی برنامه‌ریزی درسی معطوف به تربیت اجتماعی است. این امر استراتژي کلان در حوزه تربیت اجتماعی است که در این مقاله به روش‌های تربیت اجتماعی در نهج‌البلاغه و ضرورت تدوین برنامه‌ریزی درسی بر پایه این روش‌ها در عصر حاضر پرداخته می‌شود. اردکانی (1384) در پایان‌نامه خود با عنوان اصول و روش‌های تربیت اجتماعی در نهج‌البلاغه، روش‌های الگوسازی، پیشگیری و تشویق را مدنظر قرار داده است.

امید بیگی(1386) در پژوهش خود با عنوان تربیت اجتماعی از دیگاه امام علی به روش الگویی پرداخته است. معتمدی برآبادی (1385) در تحقیق خود به روش الگوسازی اشاره‌کرده است. حسینی (1387) به روش‌های کنترل، الگو پردازی و پیشگیری بر اساس نهج‌البلاغه پرداخته است

مرزوقی و اناری نژاد (1386) مفهوم، اصول و اهداف تربیت اجتماعی را مورد بررسی قرار دادند.

رمضانی و حیدری (1391) در تحقیق خود در مجموع شش روش الگویی، کنترل، تشویق عبرت‌آموزی، تعلیم و تنبیه را مدنظر قرار داده‌اند.

روش پژوهش

روش پژوهش در قالب مطالعه موردي با استناد به منابع علمی و روایی است و تلاش شده با استفاده از این منابع، ضرورت پرداختن به روش‌های تربیت اجتماعی از منظر مبانی دینی، موردبررسی قرار بگیرد؛ علاوه بر این روش، تحقیق حاضر تحلیلی و توصیفی بوده است؛ محقق با استناد به کتاب‌های معتبر و نیز پژوهش‌های انجام شده در این راستا به اطلاعاتی دست یافته و در این زمینه الگوها و روش‌های تربیت اجتماعی از نهج‌البلاغه را به‌صورت فهرست آورده است.

تربیت

واژة «تربيت» گاه به معني بسيار گسترده‌اي به‌كار رفته و آن را به مجموعه تأثیراتی كه طبيعت يا آدميان ديگر مي‌توانند بر عقل يا ارادة افراد داشته باشند، تلقي كرده‌اند. غالباً متفکران تربیتی متناسب با مکتب و نظریه‌های مورد قبول خود، تربیت را از دو جنبه فردی و اجتماعی در نظر دارند. کسانی که به جنبه‌های فردی تربیت نظر دارند آن را کوششی در جهت غنی کردن تجارب فردی انسان و شکوفایی استعدادها و رغبت‌های او معرفی می¬کنند و دیگرانی که به جنبه¬های اجتماعی تربیت توجه دارند آن را وسیله¬ای برای اجتماعی شدن انسان می¬دانند. چنانچه روشن است ویژگی مشترک تمام این تعاریف تأکید بر فرد، ویژگی¬های وی و تغییر و تعالی در او است.

از سویی دیگر، مطالعات نشان مي‌دهد كه «اجتماعي شدن»، ارتباط تفكيك‌ناپذيري با «تربيت» دارد؛ هر دو اصطلاح اشاره به مداخلة فعال در زندگي فرد كه در آن عوامل اجتماعي نقش مهمي را ايفا مي‌كند دارد. درواقع، اگر ماهیت تربيت به ارزش‌ها، اهداف و تكنيك‌ها مربوط است، اجتماعي شدن به فرآیند و چگونگي تأثیر اين عوامل بر فرد مربوط مي‌گردد (حسنی،1387).

انسان‌ها غالباً به برنامه‌ریزی برای آینده می‌پردازند، درواقع، هر زندگی نیازمند تصویری کلان و طرحی کلی است که انسان‌ها از طریق تعامل سه‌گانه فرد، جامعه و تربیت به ترسیم آن می‌پردازند (بروک[1]،2002)؛ لذا باید به این تعامل توجه نمود. تربیت، فرایندی مستمر است که در بستر جامعه شکل می¬گیرد. در واقع، ابعاد اساسی هویت فرد در تعامل با دیگران و از طریق روابط گروهی شکل می¬گیرد. به این دلیل تربیت اجتماعی یکی از ارکان و ابعاد اساسی تربیت را تشکیل می¬دهد.

ميل[2] تربيت را هر آن چه كه فرد انجام مي‌دهد يا ديگران براي ما انجام مي‌دهند تا ما را به كمال طبيعتمان نزديك كنند، می¬داند. به نظر كانت، هدف تربيت در هر فرد، پرورش يا شكوفايي هرگونه كمالي است كه او آمادگي آن را دارد (کریمی، 1385). از نظر افلاطون هدف عمدة تربيت، كشف استعدادهاي برجسته و آماده ساختن افراد براي زمامداری در جامعة آرماني، يعني جامعه‌اي مبتني بر عدالت و حكمت است (کاردان، 1381، 26).

واژه تربیت از «ربو» و باب تفعیل است. در این ریشه معناي زیادت و فزونی اخذ شده است و در مشتقات مختلف ان می‌توان این معنی را به نوعی بازیافت؛ بنابراین واژه تربیت با توجه به ریشه آن به معناي فراهم کردن موجبات فزونی و پرورش است (باقري، 1384)؛ علاوه بر این، تربیت به معناي تهذیب و تزکیه نیز استعمال شده که به معناي زدودن ویژگی‌های ناپسند اخلاقی است. با این برداشت که تهذیب اخلاقی مایه فزونی مقام و منزلت معنوي است و از این حیث می‌توان تهذیب را تربیت دانست، چنانچه در قرآن کریم از تربیت و پرورش روح و روان انسان تعبیر به تزکیه شده است: "کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلو علیکم آیاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب والحکمه و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون، چنانکه از میان شما پیامبري فرستادیم که آیات ما را براي شما تلاوت کنند و نفوس شما را از پلیدي و آلودگی جهل و شرك پاك و منزه گرداند و به شما تعلیم حکمت و شریعت دهد و از او هر چه را نمی‌دانید بیاموزید"(بقره، آیه 151) و این معنا را در آیات دیگري از کلام الهی نیز برداشت می‌کنیم(آل‌عمران، آیه 164 و جمعه، آیه 2).

اما تربیت در اصطلاح قرآن، پرورش جسم و تن را هم شامل می‌شود. جایی که فرعون حضرت موسی (علیه السلام) را بازشناخته و وي را مورد خطاب قرار می‌دهد:

"الم نربک فینا ولیدا و لبثت فینا من عمرك سنین". تو آن کودکی نیستی که ما پروریدیم و سال‌ها عمرت در نزد ما گذشت؟ (شعرا، آیه 18) و در سفارش نسبت به پدر و مادر آمده است:

"و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا"؛ و بگو پروردگارا چنانچه پدر و مادر مرا، از کودکی به مهربانی پروردند تو در حق آنها مهربانی فرما "(اسراء، ایه 24).

حضرت علی (علیه السلام) نیز در ستایش انصار، آنان را پروراننده و رشد دهنده اسلام معرفی کرده، می‌فرماید: «هم والله ربو الاسلام کما یربی الفلو مع غنائهم بایدیهم السباط و السنتهم السلاط. به خدا آنان اسلام را پروراندند، چنانچه کره اسب از شیر گرفته را پروراندند، با توانگري و دست‌هاي بخشنده و زبان‌های برنده» (نهج‌البلاغه، حکمت 465) آن حضرت در بیان انگیزه و هدف و فرستاده شدن پیامبران الهی براي مردم، تربیت را نوعی شکوفا نمودن استعدادهاي درونی و فطري انسان معنا می‌کند و می‌فرماید:" خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود و هرچند گاه متناسب با خواسته‌های انسان‌ها، رسولان خود را پی‌درپی اعزام کرد تا وفاداري به پیمان فطرت را از آنان بازجویند، و نعمت‌های فراموش شده را به یاد آورند و ابلاغ احکام الهی حجت را بر آنها تمام ‌نمایند و توانمندی‌های پنهان شده عقل‌ها را آشکار سازند و نشانه‌های قدرت خدا را معرفی کنند"(نهج الباغه، خطبه.( 1

با توجه به معنا و مفهوم یاد شده در بحث تربیت انسان، واژه تربیت بر پرورش استعدادهاي انسانی، یعنی فراهم کردن زمینه رشد استعدادهاي آدمی دلالت دارد و در عین حال مقوله تربیت از ابتدایی‌ترین و اساسی‌ترین نیازهاي زندگی بشري است و نه‌تنها تربیت لازمه جدایی‌ناپذیر زندگی که متن آن بوده و بلکه زندگی، از گهواره تا گورش جلوه‌ای از آن است. انسان تنها در پرتو تربیت صحیح است که به‌عنوان موجودي هدفمند و اندیشه‌ورز به اهداف و آرمان‌های خود دست یابد و قله رفیع سعادت مطلوب خویش را فتح می‌نماید. روي کردن به تربیت صحیح، پرداختن به ضروری‌ترین امور انسان و جامعه انسانی است و رسالت همه پیام‌آوران الهی تربیت انسان‌ها بوده است و اینکه موانع تربیت فطري را از دست و پاي انسان‌ها بگشایند و بستر مناسب سیر آنان به‌سوی کمال مطلق را فراهم نمایند. به‌عبارت‌دیگر، تربیت از منظر اسلامی داراي سیري ربوبی وجهت گیري الهی است و تمامی ابعاد و اقدامات تربیتی بایستی بر اساس این رویکرد مورد تبیین و تحلیل قرار گیرد.

معناشناسی تربیت اجتماعی در غرب و در نهج‌البلاغه

تربیت اجتماعی در گرو داشتن تصویر روشنی از اجتماعی‌بودن است، خود به چه معناست. بر اساس آنکه چه ماهیت یا ویژگی‌هایی را برای اجتماعی بودن لحاظ کنیم، تربیت اجتماعی و اصول و شیوه‌های آن، به‌گونه خاصی رقم خواهد خورد و هر شکل معینی از تربیت اجتماعی، مبتنی و مسبوق به‌پیش زمینه‌های معینی در باب مفهوم اجتماعی بودن، خواهد بود (باقری الف، 1379: 386). اساساً تربیت اجتماعی که به مفهوم تحول درونی در تمامی موضوعات اجتماعی است. نقش مهمي در كاركرد فرد در جامعه دارد و به واسطة آن، آدمي در طول حيات خويش عناصر اجتماعي و فرهنگي محيط خود را به شكل خودآگاه و يا ناخودآگاه دروني می¬کند. تا با ساخت شخصيت فرد يگانه شده به پرورش انسان‌های رشد یافته دست یابد.

دیدگاه‌های مختلفی در خصوص تربیت اجتماعی وجود دارد. برخی تربيت اجتماعي را يك جريان تكويني و تعاملي دانسته و معتقدند که بايد مبتني بر روش «كشف»، باشد و نه «كسب»؛ آنها بر این باورند که كودك در فرايند كشف است كه «اجتماعي شدن» را شخصاً تجربه مي‌كند. در اين فرايند كودك ياد مي‌گيرد چگونه به سبك خويش و بر اساس علاقه و حس خصوصي‌اش باتجربه و واقعيت بيروني سازگار شود. در این راستا «جان ديويي» هستة بنيادي تربيت اجتماعي فرد را «كشف تجربه» قلمداد مي‌كند و معتقد است مدرسه صرفاً مكاني براي آماده ساختن كودكان به‌قصد زندگي اجتماعي نيست؛ بلكه «خود زندگي» است. اين تعبير از تربيت اجتماعي، نشان‌دهنده آن است كه «اجتماعي شدن»، فرايندي دروني و سيال در بستر زندگي است؛ اما اين بدان معنا نيست كه تربيت اجتماعي از مراقبت و مداخلة سازنده و بالندة بزرگ‌سال خالي باشد. هرچند جامعه و ساختارهاي اجتماعي و تاريخي آن در روند شكل‌دهي هويت افراد تعيين‌كننده هستند، اما قدرت انتخاب و پالايش عوامل و فرصت‌هاي پیشرو مي‌تواند از جانب افراد به منزلة خميرماية رفتار و اخلاق آنها تلقي شود. هرچند كودك در ابتدا هنجارها و ارزش‌هاي اجتماعي را از بزرگ‌سال كسب مي‌كند، اما اين اكتساب عموماً بدون تغيير و دستكاري منتقل نمي‌شوند؛ بلكه به تعبير «ژان پياژه» كودك، بر اساس «درون‌سازي»[3] و «برون سازي»[4] كه دو سازوكار هوش به شمار مي‌روند در برخورد با واقعيت، جهان درون را تابع جهان بيرون و جهان بيرون را به رنگ جهان درون خويش در مي‌آورد[5]. اين انطباق[6] يا سازگاري در فرايند «اجتماعي شدن» نقش مهمي دارد. به همين سبب است كه عليرغم وجود محيط‌هاي يكسان براي افراد، كنش‌هاي متفاوت اجتماعي خلق مي‌شود و با وجود همساني شرايط، تعامل افراد در برابر اين شرايط به‌تناسب تفاوت‌هاي فردي و ساختار‌هاي شناختي و فرايند‌هاي عاطفي دگرسان مي‌شود (کریمی، 1385: 107).

در ديدگاه ژان پياژه هوش آدمي با دو مكانيزم «درون‌سازي[7]» و «برون‌سازي[8]» نسبت به واقعيت بيروني واكنش نشان مي‌دهد. ارگانيسم با درون‌سازي، واقعيت بيرون را با پيش‌انگاشت ذهني خود يكي مي‌كند و با برون‌سازي ذهن و پيش‌انگاشت خود را نسبت به واقعيت تغيير مي‌دهد. به‌عبارت‌دیگر، فرايند برونی‌سازی بيانگر گرايش فرد به تغيير در مقابل مقتضيات محيط است و درون‌سازي معطوف به انطباق ساخت ذهني با واقعيت بيرون است؛ بدين ترتيب مي‌توان گفت آدمي با فرايند درون‌سازي، محيط خويش را «فردي» و با برون‌سازي، خود را محيطي مي‌كند. به همين سبب است كه پياژه فرايند تربيت را باخلاقيت و نوآوري، مترادف می‌داند؛ حال آن كه تربيت در نگاه رايج آن منطبق ساختن افراد با محيط است. درواقع، اگر تعريف از تربيت در قالب درون‌سازي و برون‌سازي واقعيت، پذیرفته شود، آنگاه، تربيت اجتماعي به مفهوم فعال و خلاق آن ارتقا بخشیده می‌شود (الکایند، 1374).

فرديت نحوة خاص و منحصربه‌فرد عمل و عكس‌العمل انسان است كه طبق انگيزة دروني صورت مي‌گيرد. لاك دراین‌باره بیان نموده، با هر شاگرد همچون فردي متمايز از ديگران رفتار شود و روش مناسب براي تعليم و تربيت او با كمال دقت تعيين شود (شكوهي، 1381). عده‌اي از انديشمندان بر اين باورند كه جامعه همواره سعي در قالب‌بندي افراد دارد و مانع رشد و بلوغ دروني آنها مي‌شود؛ از اين منظر جامعه يك نقش فروكاهنده در شكل‌گيري استقلال و فرديت انسان‌ها دارد و مانع بروز استعداد‌ها و خلاقيت‌هاي فرد مي‌شود؛ اين‌گونه برداشت‌ها از جامعه و اجتماع، مغاير با تعريف‌هاي كلاسيكي است كه از تربيت اجتماعي می¬شود. درواقع حرمت و ستايش فزاينده‌اي كه امثال روسو و ويليام بليك و حتي «هوارد گاردنر» به كودك آموزش نديده و يا ذهن مدرسه‌اي نشده[9] دارند، ناشي از هجوم بي رحمانة آموزش‌هاي اجباري و هنجارهاي اجتماعي است كه آدمي را از فرصت كشف خود و تلاش براي «خود بودن» و «خود شدن» باز می‌دارد.

در نقطه مقابل، جماعت‌گرايان بر اين باورند كه مجموعه‌اي از اصول عقلاني، بر اساس زمينه‌هاي اجتماعي و تاريخي جامعه قابل تدوين است. به نظر آنان، اين اصول چارچوب كلي اهداف و الزام‌هاي اخلاقي جامعه را تشكيل مي‌دهد و محوري براي ايجاد نظم و بازسازي جامعه و انجام اصلاحات اجتماعي، محسوب مي‌شود (موني، 2002؛ يار،2003؛ نقل از کریمی، 1385: 64). در واقع جماعت‌گران، جامعه را مقدم بر فرد و حقوق و آزادی‌های فردي دانسته و معتقدند، جامعه مي‌تواند به‌خودی‌خود به‌عنوان غايت محسوب شود.

تناقض بين «تربيت فردي» و «تربيت اجتماعي» به‌عنوان يكی از چالش‌های اساسي پيش‌روي مربيان و برنامه ريزان تربيتي است. درواقع تربيت براي دست يافتن به ارزش‌هاي عالية‌ تمدن و معنويت، راهي جز تن دادن به وساطت ندارد. بنابراين یکی از وظايف تعليم و تربيت اين است كه به فرد كمك كند تا اطلاعات لازم در مورد «خود» را در تعامل با تجربة واقعيت اجتماعي كشف كند. تعبير جان ديويي از تربيت كه نوعي بازسازي تجربة ياد شده است ناظر به همين مسئله است كه اساس يادگيري فعال و خلاق در بازسازي و بازآفريني تجربه است. تعليم و تربيت واقعي قبل از هر چيز مستلزم رشد هم‌زمان دو صفت به‌ظاهر متضاد در اعضاي جامعه است. «تفرد» و «حس اجتماعي»، اين هر دو صفت براي زندگي و پيشرفت يك اجتماع ضروري است؛ و موضوع این است که آيا روش‌هاي كنوني در آموزشگاه‌هاي ما طوري تنظيم شده است كه بين اين دو صفت متضاد وحدت بخشد؟ آيا نظام‌هاي آموزشي و سياسي مي‌توانند و يا برآن اصرار دارند كه اين دو صفت در عين درآميختگي و هم‌زیستی، به هويت تمايز و مستقل برسند؟ انسان يك فعل‌پذير صرف تعليم و تربيت نيست؛ بلكه در وهلة اول فاعل آن است؛ به‌عبارت‌دیگر، واسطة اصلي، كسي است كه تربيت مي‌شود. او نيازمند «زندگي اجتماعي» و هم‌چنين «رهايي باطني از موازين اجتماعي» و داوري مستقل از ارزش‌هاي قراردادي اجتماعي است. برای اینکه بتوان ضمن تعامل با محرك‌ها و موقعيت‌های رشد دهندة جامعه به‌ضرورت «خود بودن» نیز دست‌یافت.

لذا چنانچه بیان شد، با در نظر گرفتن دو دیدگاه کلی فردگرایان و جمع‌گرایان، اهداف متعددی بر تربیت اجتماعی مترتب می‌شود: عده‌اي از صاحب‌نظران هدف از تربيت اجتماعي را پذیرش نظرات طبقه حاکم می‌دانند، برخی دیگر هدف تربیت اجتماعی را انتقال ميراث فرهنگي نسل قديم به نسل جديد دانسته و عده‌ای ديگر غايت تربيت اجتماعي را پرورش افراد براي تصدي حرفه‌ها و مشاغل موردنیاز جامعه تلقي مي‌كنند. صاحب‌نظران تربيتي با گرايش پذیرش ایده فرصت، تربیت اجتماعی را فرصتی برابر برای تمامی افراد جامعه می¬دانند و صاحب‌نظران تربیتی با گرایش ارزش‌هاي اخلاقي و ديني، هدف تربيت اجتماعي را تعليم رفتارهاي اجتماعي و ارزش‌هاي اخلاقي مي‌دانند. پاره‌اي ديگر هدف تربيت اجتماعي را تقويت و توسعه هنر «خوب زيستن»، هنر «با هم زيستن» و پرورش «حس مسؤوليت» و «مهرورزي» به ديگران مي‌دانند. عده‌اي ديگر غرض اصلي و نهايي تربيت اجتماعي را آزاد كردن انسان از عادت‌ها و قالب‌ها و رهانيدن او از همة قیدوبندهای مغاير با استقلال فردي، به‌قصد شكل‌گيري هويت شخصي او مي‌دانند و بر این باورند كه وجه تمايز تربيت انسان با حيوان در اين ويژگي و غايت نهفته است كه او موجودي مختار، آزاد و الهي است و بايد بر اساسشان و منزلتي كه خداوند براي او قائل است پرورش يابد (کریمی، 1385). برخی دیگر تربیت اجتماعی را فرایندی می¬پندارند که فرد در طی آن، نقش‌ها، ارزش‌ها و موقعیت‌های لازم برای حضور در سازمان‌های اجتماعی را فرامی‌گیرد (برینکرهوف، وایت و ارتگا[10]،2007).

اصل‌های تربیت اجتماعی

رورتی، فیلسوف پساتحلیلی، تأویلی و عمل‌گرای معاصر از جمله افرادی است که به همگرایی فرد با جامعه تأکید نموده و اصولی را تحت عنوان روش¬های تربیت اجتماعی، ناظر بر دو دوره پیش از دانشگاه و پس از دانشگاه به‌صورت زیز در جهت برقراری ارتباط کامل بین افراد و جامعه ذکر می‌کند:

-اصل جامعه‌پذیری اولیه که ناظر بر ورود آدمی به اجتماع و برقراری ارتباط با اطرافیان و افراد جامعه که ناظر بر دوره پیش از دانشگاه است. هدف آن، پذیرش جامعه و شرایط فرهنگی- تاریخی آن است تا نوعی ارتباط همدلانه میان افراد اجتماع برقرار کند. این همدلی و پیوند، زندگی در جامعه را برای آدمی خوشایند و نسبت به مسائل اجتماعی و ارتباطات انسانی حساس می‌کند (باقری و سجادیه، 1384، 119).

-اصل رشد فردیت که در دوره پس از دانشگاه به‌کار می‌رود و ناظر بر توسعه هویت فردی آدمی و ممانعت از حل شدن در جریان‌های اجتماعی است؛ که بر فردیت آدمی و حفظ استقلال وی تأکید ¬شده است (باقری، 1384).

-اصل رشد تفکر انتقادی، زمینه ایجاد توانایی تردید در مورد فهم¬های متعارف، توسعه تفکر انتقادی در افراد است. رورتی، معتقد است که انسان طعن¬گرا با تأمل بر فهم متعارف و تردید در آن، سعی دارد تا فهم‌های بدیل و خلاقانه‌ای را ارائه کند تا نقش اصلاحی داشته باشد و به باز تولید اجتماعی منجر شود (رورتی،1990).

-اصل رشد خلاقیت، خود آفرینی مطرح در دیدگاه رورتی و نیز طعن گرایی وی نیاز به داشتن خلاقیت در ارائه راه‌حل‌های تازه دارد.

-اصل جامعه‌گرایی، رورتی در پایان مرحله دوم تربیت، با تأکید بر دو ویژگی مشترک آدمیان (احساس رنج و احساس زیبایی) سعی می¬کند افراد یک جامعه را به یکدیگر نزدیک سازد تا نوعی رابطه همدلانه میان آدمیان به وجود آید؛ که گرایش خود افراد نیز در آن دخالت دارد. از این رو شکل کنونی از ورود به جامعه را که نسبت به جامعه‌پذیری دوران کودکی عمیق‌تر است و عنصر عاملیت نیز در آن نقش حیاتی دارد، می‌توان جامعه‌گرایی نامید. جامعه‌گرایی از درون فرد آغاز می‌شود و مبتنی بر احساسات مشترک وی با دیگر افراد است. درواقع این نوع جامعه‌گرایی همان جامعه‌پذیری یا اجتماعی شدن فرد است که آدمی خود با اراده و تمایل درونی زمینه گرایش به جامعه را دارد که روش‌های تأمین آن عبارت‌اند از: روش همدلی که این همدلی از راه‌های مختلف از جمله هنر که درواقع یکی از عرصه‌هایی است که در آن آدمیان احساسات مشترکشان برانگیخته می‌شود. همچنین کمک به مظلومان جامعه و جلوگیری از خشونت و روش ایجاد امید به آینده.

-اصل عدالت ورزی که این اصل ناظر بر عدالت و نفی خشونت است، رورتی معتقد است ظلم بدترین کاری است که آدمی انجام می¬دهد (رورتی[11]،1989). بر اساس این اصل، افراد باید عدالت را در جامعه حس و سپس در رفتار خویش متجلی کنند؛ که روش تحقق آن: روش دفاع از گروه‌های اقلیت است.

چنانکه ذکر شد، متفکران تربیتی متناسب با مکتب و نظریه‌های مورد قبول خود، غالباً تربیت اجتماعی را از دو جنبه فردی و اجتماعی در نظر دارند. کسانی که به جنبه‌های فردی تربیت اجتماعی نظر دارند آن را اخذ و بازسازی تجارب فردی دانسته و دیگرانی که به جنبه¬های اجتماعی تربیت توجه دارند آن را وسیله‌ای برای تحقق انسانِ اجتماعی می‌دانند. تربیت اجتماعی در رویکردهای لیبرال، مشخصه‌های اساسی زیر را دارد (باقری الف، 1379: 394).

•        نظام‌های تربیتی باید اصل فرصت‌های برابر را، بدون توجه به جنس، قوم و نژاد، فراهم آورند.

•        تعلیم و تربیت باید تا جایی که ممکن است خصیصه‌ای عام و نه تخصصی، داشته باشد و به‌این‌ترتیب، امکان تغییرات محتمل در شغل را برای افراد فراهم آورد. بر این اساس، افراد خواهند توانست قابلیت اجتماعی مناسبی را داشته باشند.

•        احترام متقابل افراد نسبت به یکدیگر، هم چون همتایانی که از حقوق مشابه برخوردارند.

چنانچه روشن است اندیشمندان در این دیدگاه غالباً بر اجتماعی شدن تأکید دارند.

اساساً تربیت اجتماعی که به مفهوم تحول درونی در تمامی موضوعات اجتماعی است. نقش مهمي در كاركرد فرد در جامعه دارد و به واسطة آن، آدمي در طول حيات خويش عناصر اجتماعي و فرهنگي محيط خود را به شكل خودآگاه و يا ناخودآگاه دروني می‌کند. عناصر و مؤلفه‌های به‌كار رفته در اين تعريف را مي‌توان بدین نحو تفسير و تحليل كرد:

الف) كسب ارزش‌هاي فرهنگي و اجتماعي؛

ب) يگانگي اين ارزش‌ها با شخصيت فرد؛

ج) تطابق و سازگاري با محيط اجتماعي؛

د) پرورش انسان‌های رشد یافته.

در اين جا تربيت اجتماعي در وهلة نخست اخذ دانش، الگوها، ارزش‌ها و نمادهاي آموخته شده است. اين فرايند از آغاز تولد – و به تعبير پاره‌اي از روان تحليل¬گران حتي قبل از تولد - شروع مي‌شود و در تمامي طول عمر آدمي ادامه مي‌يابد و پاياني نمي‌شناسد مگر با مرگ. یکپارچگی ارزش‌هاي فرهنگي – اجتماعي باشخصیت كه در اثر تربيت اجتماعي پديد مي‌آيد، جزء لاينفكِ ساخت شخصيتِ انسان مي‌شود تا آن‌جا كه اين عناصر بخشي از محتواي اساسي ساخت شخصيت ‌شوند؛ لذا یکی از جنبه¬های اصلی تربيت و همچنین تربیت اجتماعی، اجتماعي شدن و توجه و تأکید بر هستي فردي و هستي اجتماعی است. هدف آموزش‌وپرورش تجديد ساختمان رفتار آدمي است؛ اما اين تجديد بنا بايد با تکیه‌بر قابليت‌هاي فطري و مقتضيات رواني و عاطفي فرد و با در نظر گرفتن ارزش¬ها، هنجارها و فرهنگ جامعه انجام پذيرد. كار تربيت، به پرورش كالبد جسماني فرد در جهتي كه طبيعت مشخص كرده و به‌ظاهر ساختن نيروهاي پنهاني‌اي كه طالب ظهورند، محدود نمي‌شود. تربيت در بشر وجود جديدي را مي‌آفريند (دورکیم؛ ترجمه کاردان، 1367).

با اين توصيف، محيط و اجتماع، نه سازنده، بلكه آشكار كنندة طبيعت فرد هستند. شخصيت در تعامل با اجتماع آن‌گونه شكل مي‌يابد كه طبيعت مقدر ساخته است. به این صورت هدف تربيت اجتماعي مشخص مي‌شود؛ که اگر هدف تربيت، آشكار ساختن آن چيزي باشد كه در طبيعت فرد وجود دارد، پس تربيت اجتماعي بايد به تحقق اين هدف كمك نمايد؛ لذا بیش‌ازپیش اهمیت اجتماعی شدن روشن می‌شود درواقع چنین به نظر می‌رسد که اجتماعی شدن در مرکز تربیت اجتماعی واقع‌شده و تربیت اجتماعی بر محوریت اجتماعی شدن جریان دارد؛ یعنی اینکه هسته اصلی تربیت اجتماعی، اجتماعی شدن است و اگر در فرد اجتماعی شدن بالفعل شود و این پتانسیل را داشته باشد که خود از درون به اجتماعی شدن نائل شود، فرد در مسیر تربیت اجتماعی، به معنای تحول و تعالی اجتماعی در تمام موضوعات اجتماعی، قرار خواهد گرفت.

انسان موجودي اجتماعی است و بر اساس آیات کریمه قرآن اجتماعی بودن انسان در متن خلقت و آفرینش او پی‌ریزی شده است. آن چنانچه در سوره حجرات آمده است:

"یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم" اي مردم شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا بدین‌وسیله یکدیگر را بازشناسید. همانا گرامی‌ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست (حجرات، آیه 13).

انسان اجتماعی براي رفع نیازمندی‌های خویش ناگزیر است با گروه‌ها و افراد مختلف در جامعه روابطی را برقرار سازد این روابط به دلیل پیچیدگی شخصیت و ماهیت اجتماعی و فردي انسان، براي وي مسائلی را به وجود می‌آورد که باید بتواند بهترین شیوه را براي برخورد با این مسائل بیابد و به آن عمل کند.

مقصود از تربیت اجتماعی، پرورش جنبه یا جنبه‌هایی از شخصیت آدمی است که مربوط به زندگی او در میان جامعه است تا از این طریق به بهترین شکل حقوق، وظایف و مسئولیت‌های خود را نسبت به هم نوعان و هم‌کیشان خود بشناسد و آگاهانه براي عمل به آن وظایف و مسئولیت‌ها قیام کند و به تعبیري دیگر، می‌توان تربیت اجتماعی را آشنا ساختن فرد با روحیات اجتماعی و آموختن راه و رسم زندگی با دیگران و سپس پرورش روحیه تعهد و التزام عملی به انجاو وظایف خویش دانست.

تربیت اجتماعی از ابعاد مهم تربیت در نظام اسلامی است. اسلام دین عزلت‌گزینی و فردگرایی نیست، بلکه علاوه بر توجه به امور فردي، به مسائل اجتماعی نیز توجه دارد و این یکی از امتیازات دین خاتم است.

همچنان چه در سیره معصومان به‌ویژه امام علی (علیه السلام) نیز به تربیت اجتماعی از جایگاهی ویژه و بااهمیت برخوردار است.

از دیدگاه امام علی(علیه السلام) مسلمانان در جامعه اسلامی با یکدیگر برادر بوده و میان آنها حقوق و تکالیفی وجود دارد. "و لاخیک علیک مثل الذي لک علیه" هر حقی تو به گردن برادرت داري، او هم بر گردن تو دارد (حرانی، 1354، 92).

از حدیث مذکور استفاده می‌شود که اسلام نسبت به اصل اجتماعی شدن افراد و پرورش گرایش‌های اجتماعی و در نتیجه فرهنگ‌پذیري و تربیت اجتماعی عنایت خاصی دارد. اسلام عموم مسلمانان جهان را یک جامعه و امت می‌داند و هر یک از مسلمانان فردي از جامعه بزرگ اسلام بلکه به منزله عضوي از پیکر اسلام محسوب می‌شود." ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون"(انبیاء، آیه 10).

روش‌های تربیت اجتماعی

از مطالعه و تعمق در گفتار و سیره عملی حضرت علی (علیه السلام) می‌توان منشور جامعی از شیوه‌های تربیت اجتماعی را استخراج کرد که شیوه‌های ذیل از آن جمله است: روش الگویی، موعظه و نصیحت، عبرت‌آموزی، نظارت و مراقبت و تشویق و تنبیه.

1.       روش الگویی

یکی از بهترین راه‌های تربیت اجتماعی، ارائه الگویی مناسب و شایسته است. به‌طورکلی، الگوها نقش تعیین‌کننده‌ای در رشد یا انحطاط انسان‌ها دارند و معمولاً انسان تمایل دارد در تمامی گفتار، کردار، حرکات و سکنات از مقتدا و الگوي خود تبعیت نماید. به همین جهت هر چه الگوها با صفات کامل‌تر و عالی‌تری هستند، سرمشق‌های بهتري براي فرد هستند. قران کریم وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) را بهترین الگوي انسان‌ها معرفی کرده و می‌فرماید:" لقد کان لکم فی رسول‌الله اسوه حسنه" براي شما در شخصیت خدا (ص)الگوي نیکویی است(احزاب،آیه 21).

براي اینکه فرایند تربیت اجتماعی به‌خوبی تسهیل شود، لازم است الگوهاي اجتماعی مناسبی براي فرد فراهم شود تا او بتواند با آنها ارتباط عاطفی برقرار کرده و مجذوبشان شود. کودکان و نوجوانان معمولاً ارزش‌های موجود را در رفتار والدین و مربیان خود جستجو می‌کنند. در این راستا با توجه به مقبولیت والدین و مربیان در سال‌های اولیه زندگی، تحصیل و آمادگی هاي ذهنی و نیز جنبه تقلیدي کودك در سنین اولیه، نقش اولیاي خانه و مدرسه در زمینه پرورش اجتماعی فوق‌العاده مهم خواهد بود.

در این رابطه حضرت علی (علیه السلام) می‌فرماید: «باید خردسالان شما از بزرگان شما پیروي کنند و بزرگ‌سالان شما نسبت به خردسالان مهربان باشند، چونان ستم پیشگان جاهلیت نباشید که نه از دین آگاهی داشتند و نه در خدا اندیشه می‌کردند» (نهج‌البلاغه، خطبه 166).

2.       موعظه و نصیحت

پند و موعظه یکی از روش‌های مؤثر در تربیت اجتماعی است که در سیره تربیتی امام علی (علیه السلام) به‌کرات دیده می‌شود. آن حضرت براي تربیت فرزندان خود در عرصه‌های اجتماعی در فرصت‌های مناسب به موعظه و نصیحت می‌پرداخت و با لحنی آکنده از محبت و دلسوزي به راهنمایی آنها همت می‌گماشت، چنانچه در بستر شهادت و در وصیت خود به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) نیز به شیوه پند و موعظه به نکات تربیتی عمیقی اشاره می‌کند و اندرز و موعظه را عاملی براي حیات و بیداري دل انسان قلمداد می‌نماید: «دلت را با اندرز نیکو زنده کن» (نهج‌البلاغه، نامه 31). در همین زمینه، امام علی(علیه السلام) پند و اندرز دادن را به‌عنوان یکی از حقوق مردم بر حاکم جامعه اسلامی معرفی نموده و وظیفه رهبر می‌داند که به شیوه موعظه و نصیحت به امر تربیت، هدایت و راهنمایی مردم همت گمارد: "همانا بر امام و رهبر واجب نیست، جز آنچه را خدا امر فرماید و آن کوتاهی نکردن در پند، نصیحت و تلاش در خیرخواهی و ... است"(نهج‌البلاغه، خطبه (105 و این همان روشی است که خداوند براي تربیت انسان‌ها بدان سفارش فرموده است، چنانچه به پیامبر فرمان می‌دهد:" مردم را با حکمت و برهان و موعظه نیکو به راه خدا دعوت کن)"نحل، آیه 125).

3.       عبرت‌آموزی

مطالعه تاریخ و درك تجارب ارزنده‌ای که از زندگی گذشتگان به دست می‌آید، می‌تواند چراغ فروزانی براي مسیر آینده انسان ترسیم کند. یافتن علل و عوامل رشد و انحطاط گذشتگان و تفکر در عاقبت زندگی آنان و عبرت‌آموزی در تربیت اجتماعی اهمیت بسزایی دارد. آنچه در قرآن به‌عنوان داستان و سرگذشت پیشینیان آمده است، حاوي نکات تربیتی فراوانی است که می‌تواند به مخاطب در تشخیص مسیر صحیح عمل و رفتار، کمک نماید و هدف قرآن از بیان وقایع گذشتگان موعظه و تربیت انسان و عبرت دادن به اوست، "لقد کان فی قصصهم عبره لالی الالباب" به‌راستی در سرگذشت آنان براي خردمندان، عبرتی نهفته است(یوسف،آیه 111)؛

بر همین اساس حضرت امیر (علیه السلام) به فرزندش امام حسن (علیه السلام) مطالعه تاریخ و درس گرفتن از سرنوشت تاریخ را توصیه نموده است (نهج‌البلاغه، نامه 31). همچنان می‌فرماید:" من به‌اندازه پیشینیان عمر نکرده‌ام، اما در کردار آن‌ها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم، پس قسمت‌های روشن و شیرین زندگی آنان را از دوران تیرگی شناختم، سپس از هر چیزي مهم و ارزشمند آن را براي تو برگزیدم و بر آن شدم تو را با خوبی‌ها تربیت کنم"(همان، نامه 31)، درواقع حضرت با این روش می‌خواهد تجارب ارزشمند گذشتگان را در اختیار فرزندش قرار دهد تا او با انتخاب راه صحیح، آینده زندگی اجتماعی خویش را درخشان سازد.

4.       نظارت و مراقبت

نظارت و مراقبت یکی از روش‌های مورد استفاده در تربیت آدمی است که نقش اساسی در اصلاح رفتار فرد دارد و باعث حفظ ارزش‌های والاي انسانی و تصحیح به‌موقع کردارها و رفتارها و جلوگیري از تباهی فرد و جامعه می‌شود. انسان براي سیر درست در جهت کمال مطلق نیازمند نظارت و مراقبت است که این نظارت مراقبت می‌تواند از درون و به‌وسیله خود فرد و یا از بیرون توسط دیگران انجام پذیرد.

ازآنجاکه انسان پیوسته در معرض اشتباه، گناه، تباهی و پلیدي است، لازم است خود حریم حقیقت خویش را پاس دارد و به‌حساب خویش توجه نماید تا از فرو لغزیدن خود جلوگیري کند یا در صورت لغزش به‌سرعت جبران سازد که اگر آدمی خود بدین روش به اصلاح خود نپردازد کسی نمی‌تواند او را اصلاح نماید. امام علی (علیه السلام) همواره بر مراقبه و محاسبه نفس تأکید می‌کرد و تلاش می‌نمود مردمان را بدان برانگیزد:" کسی که به‌حساب نفس خود برسد سود برد و آن‌کس که از خود غافل ماند زیان می‌بیند" (نهج‌البلاغه، حکمت 208).

از سوي دیگر و به‌منظور پیشگیري از سرکشی‌ها و رفتارهاي غیراجتماعی فرد، می‌بایست اعمال، رفتار و عملکرد وي تحت کنترل و نظارت باشد. همچنان که خداوند انسان را به مراقبت بیرونی توجه می‌دهد و می‌فرماید:" اي رسول ما، به مردم بگو هر عملی که انجام دهید، خدا و رسول او و مؤمنان اعمال شمارا می‌بینند، آنگاه به‌سوی خدا که داناي عوالم غیب و شهود است، بازخواهید گشت"(توبه، آیه 105).

حضرت امیر(علیه السلام) نیز به امر نظارت و مراقبت بر اعمال و رفتار کارگزاران امور مردم توجه ویژه‌ای داشتند که مبادا حقی از افراد جامعه پایمال شود. در این خصوص آن حضرت خطاب به مالک اشتر می‌فرماید:" رفتار کارگزاران را بررسی کن و بازرسانی راست‌گو و وفاپیشه بر آنان برگمار و بازرسی پنهان تو از کار آنان سبب امانت‌داری و مهربانی با رعیت خواهد بود" (نهج‌البلاغه، نامه 53).

5.تشویق و تنبیه

یکی از شیوهای مؤثر در فرایند تربیت اجتماعی افراد، شیوه تشویق رفتار و عملکرد مطلوب آنان به‌منظور افزایش تکرار و تثبیت آن عمل و رفتار است. انسان بر مبناي فطرتش مایل به کمال، نیکویی و دوستدار تشویق و قدردانی است و بر این اساس بهترین روش در برانگیختن انسان‌ها براي اصلاح رفتار، تقویت و تکرار عملکرد مطلوب و مثبت، روش تشویق و تحسین است. در سیره تربیتی امام علی (علیه السلام)، استفاده از تحسین و تمجید اصحاب و یاران همواره به‌عنوان یکی از راه‌های تشویق و ترغیب آنان به انجام کارهاي نیک مطرح است. حضرت دراین‌باره به مالک اشتر می‌فرماید:" همواره آنان را تشویق کن و کارهاي مهمی که انجام داده‌اند برشمار، زیرا یادآوري کارهاي ارزشمند آنان شجاعان را برمی‌انگیزاند و ترسوها را به تلاش وا می‌دارد" (نهج‌البلاغه، نامه 53).

امام علی(علیه السلام) همچنان در نامه 53 به مالک اشتر می‌فرماید:" هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشد؛ زیرا نیکوکاران در نیکوکاري بی‌رغبت و بدکاران در بدکاري تشویق می‌شوند، پس هرکدام را بر اساس کردارشان جزا ده"(همان).

ویژگی‌های افراد رشد یافته و بالنده در عرصه تربیت اجتماعی

بر مبناي سیره و کلام امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) پرورش‌یافتگان عرصه تربیت اجتماعی داراي ویژگی‌هایی هستند که می‌توان آنها را در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاري دسته‌بندی و تشریح نمود.

الف) ویژگی‌های شناختی

1.       خیرخواهی براي دیگران

خیرخواهی در فرهنگ انسان‌ساز اسلام از منزلتی والا برخوردار بوده و در ردیف اصول اخلاق اجتماعی جاي دارد. در جامعه اسلامی، مسلمانان هرگز به ضرر، مصیبت و گرفتاري دیگران راضی نیست و براي مردم همان اندازه طالب خیر است که براي خودش خیر و خوبی مطالبه می‌کند. همچنان که امیرمؤمنان علی(علیه السلام)در وصیت خود به امام حسن(علیه السلام) می‌فرماید: "آنچه را خود می‌خواهی براي دیگران بخواه و آنچه را براي خود دوست‌ نداری، براي دیگران نیز دوست‌ندار".

2.       عفو و گذشت

بررسی منابع اسلامی نشان می‌دهد که گذشت یکی از اصول اساسی در برخورد با لغزش افراد با ایمان است.

در صحنه زندگی اجتماعی بشر، کمتر کسی را می‌توان یافت که از عیب پاك بوده و از لغزش مصون باشد و به‌طور طبیعی نمی‌توان انتظار داشت که همه‌کاره‌ای یک فرد درست و پسندیده باشد؛ بنابراین انسان تربیت‌یافته در فرهنگ اجتماعی اسلام در پیروي از سیره عملی پیشوایان بزرگوار اسلام عفو و گذشت را بر عقوبت انتقام ترجیح می‌دهند." انسان پرهیزکار، ستمکار خود را عفو می‌کند، آنکه محرومش ساخته می‌بخشد، به آن کس که با او بریده، می‌پیوندد (نهج‌البلاغه،خطبه 193).

 

3.       پرهیز از خودمحوري

ازآنجاکه انسان مؤمن همیشه عظمت و کبریاي خالق خود را در ذهن و خاطر دارد، هیچ‌گاه به خود اجازه گردن‌فرازی در مقابل دیگران را نمی‌دهد و خواست‌ها و علایق شخصی خود را به دیگران روا نمی‌دارد؛ زیرا تربیت اجتماعی مستلزم آن است که فرد علاوه برمدار فردي، در مدار اجتماعی نیز به گردش درآید و امور را همچنان که از دریچه فردمداري می‌بیند از دریچه دیگران بنگرد. با فراهم آمدن این دادوستد است که تربیت اجتماعی بخشی از ثمرات خود را آشکار می‌کند و قوام و استواري حیات اجتماعی را موجب می‌شود(باقري، .(1384

امام علی (علیه السلام)خطاب به مالک می‌فرماید:" از امتیازخواهی بپرهیز و از اینکه چیزي را که همه مردم نسبت به آن یکسان‌اند به خود اختصاص دهی ، دوری‌کن) نهج‌البلاغه، نامه 53).

4.       حسن ظن

انسان مؤمن نسبت به برادران دینی خود گمان نیکو دارد و صفحه اندیشه و نیت وي به چیزي جز نیکویی و زیبایی درباره دیگران مصور نیست. امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در این‌باره می‌فرماید:" شایسته نیست به سخنی که از دهان کسی خارج شد، گمان بد ببري، چراکه براي آن برداشت نیکویی می‌توان داشت (نهج‌البلاغه، حکمت 60) و در جاي دیگر می‌فرماید:" از گمان بردن به مؤمنان بپرهیزید که خدا حق را بر زبان آنان قرار داده است (همان حکمت 309) مسلماً بد گمانی و سوءظن نسبت به دیگران نتیجه‌ای جز از بین رفتن الفت و همبستگی، سلب اعتماد نسبت به یکدیگر و درنهایت تفرقه و جدایی میان مؤمنان را در بر نخواهد داشت.

ب) ویژگی‌های عاطفی

1.       مهرورزي

اسلام دین رحمت و رافت است و مؤمنان تربیت یافته در پرتو چنین آیینی که همواره فیض ربوبی و رحمت الهی را نوازشگر جان خویش یافته و دل در گرو مهر و محبت اهل‌بیت (علیه السلام) دارند با قلبی مالامال از عشق و محبت به دیگران رشته عطوفت و مهربانی را میان خود برقرار و محکم می‌سازند و نسبت به یکدیگر رئوف و مهربان هستند و با مهرورزي به هم‌نوعان، محیطی سرشار از دوستی و مودت را ایجاد می‌کنند که امنیت و آسایش روانی را براي اجتماع به ارمغان خواهد آورد. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می‌فرمایند:" چون برادرت از تو جدا گردد، تو پیوند دوستی را برقرار کن که اگر روي برگرداند تو مهربانی کن(نهج‌البلاغه، نامه 31).

2.       همدردي با دیگران

توجه به احساسات و عواطف دیگران و همدردي با آنان در مواقع سختی از جمله مسئولیت‌هایی است که انسان مؤمن در زندگی اجتماعی خود را موظف به انجام آن می‌داند. همچنان که وقتی نتواند نیاز نیازمندان را مرتفع سازد، سعی می‌کند با همدردي و شرکت عملی در غم مستمندان و محرومان جامعه بر زخم‌های دل آنان مرهم گذارد و تسلی‌بخش خاطر حزین آنها باشد. امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در دوران خلافتش بیش از هر زمان دیگر با ساده زیستی، زندگی خود را هم‌سطح طبقات ضعیف جامعه قرار داده بود تا رنج فقر، فقرا را آزرده نسازد. "ایا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمؤمنین خواندند و در تلخی‌های روزگار با مردم شریک نباشم (نهج‌البلاغه، نامه 45).

3.       ترك حسادت

مؤمن از حسادت بر حذر است چون می‌داند حسد ورزیدن باعث نابودي ایمان، قطع ارتباط و دوستی با دیگران می‌شود. همچنان که قابیل به هابیل حسادت ورزید و همین عمل باعث شد که وي دست به قتل برادر بزند؛ "حسد نورزید که حسد ایمان را چونان آتشی که هیزم را خاکستر کند، نابود می‌سازد"(نهج‌البلاغه، خطبه 886)، شما همانند قابیل نباشید که حسادت او را به دشمنی واداشت، تعصب، آتش کینه را در دلش شعله‌ور کرد و شیطان باد کبر و غرور در دماغش دمید و سرانجام پشیمان شد و خداوند گناه قاتلان را تا روز قیامت بر گردن او نهاد( نهج‌البلاغه، خطبه 192).

4.       پرهیز از کینه و دشمنی

انسان برخوردار از تربیت اجتماعی که به سجایاي اخلاقی پسندیده در اسلام متخلق شده، از هرگونه کینه‌توزی و بی‌مهری نسبت به همکیشان خود بر حذر است، زیرا قلب مؤمنی که محبت و دوستی اهل‌بیت(علیه السلام) را در خود جاي داده است، نمی‌تواند محل بغض و کینه باشد. دشمنی و کینه‌توزی از امور ناپسندي است که حضرت علی(علیه السلام)نسبت به ان هشدار داده است:" با یکدیگر دشمنی و کینه‌توزی نداشته باشید که نابود کننده هر چیزي است(نهج‌البلاغه،خطبه 86). در همین رابطه آن حضرت از مالک اشتر می‌خواهد که گره هر کینه‌ای را در دل مردم بگشاید و رشته هر نوع دشمنی را قطع نماید( نهج‌البلاغه، نامه 53).

ج) ویژگی‌های رفتاري

خوش‌رفتاری با مردم

مطابق با دستورات دین مبین اسلام مسلمانان موظف‌اند با هم رفتاري نیکو و ملاطفت‌آمیز داشته باشند." با مردم با نیکی رفتار کن و گره وحشت را از دل‌های انان بگشاي"( نهج‌البلاغه نامه18).

صله‌رحم و ارتباط سازنده با دیگران

حضرت امیر(علیه السلام) ارتباط و هم‌نشینی با برخی افراد و اقشار را براي انسان سازنده و مفید معرفی می‌نماید. از جمله صله‌رحم و ارتباط و معاشرت با اهل علم، اهل ایمان، همسایگان و .. مورد سفارش ایشان است( نهج‌البلاغه، نامه‌های 43،57 و خطبه (23انسان مؤمن با صله‌رحم و ارتباط عاطفی و صمیمی با بستگان به پیوندهاي خویشاوندي و روابط خانوادگی استحکام می‌بخشد و با برقراري ارتباط با سایر افراد توصیه شده، علاوه بر زمینه‌سازی براي حل مشکلات، موجبات تقویت دین و آیین را فراهم می‌سازد.

رعایت حقوق دیگران

بقا و تداوم اجتماعی بشر در گرو پیوندي نیرومند میان آحاد جامعه از طریق رعایت حقوق یکدیگر است. اسلام دین وظایف متقابل است و اقشار جامعه نسبت به هم حقوقی دارند که ملزم به انجام آن است که حقوق والدین بر فرزند، فرزند بر والدین و حقوق همسر و، از آن جمله‌اند؛ " خداي سبحان برخی از حقوق خود را براي بعضی از مردم واجب کرد و آن حقوق را در برابر هم گذاشت که برخی از حقوق برخی دیگر را واجب گرداند و حقی بر کسی واجب نمی‌شود، مگر همانند آن را انجام دهد)نهج‌البلاغه، خطبه 216). ویژگی‌های افراد داراي تربیت اجتماعی در حیطه‌های شناختی،عاطفی، رفتاري است.

 الگوی کاربست تربیت اجتماعی اقتباس شده در نهج‌البلاغه در برنامه درسی

جمع‌بندی

با توجه به مطالبی که در این نوشتار از منظر نهج‌البلاغه بیان شدید، تربیت در معناي وسیع شامل پرورش روح و جسم، فرد و جامعه در ابعاد گوناگون است و یکی از ابعاد تربیت که تأثیر شگرف و قابل توجهی بر سایر ابعاد دارد، حیطه اجتماعی آن است؛ از سوي دیگر، بخش اعظم موفقیت یک نظام تربیت اجتماعی کارآمد در گرو شیوه‌هایی است که براي رسیدن به اهداف تربیتی اتخاذ و به‌کار گرفته می‌شود، ازآنجاکه اصول اجتماعی شدن در سنین اولیه زندگی پی‌ریزی می‌شود، نقش اولیاء و مربیان خانه و مدرسه در زمینه پرورش اجتماعی کودکان و نوجوانان فوق‌العاده مهم خواهد بود؛ از این‌روست که با نصب العین قرار دادن دیدگاه‌ها و سیره عملی الگوهاي مطمئنی همچون امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به تربیت اجتماعی فرزندان این مرزوبوم که اعضاي رسمی اجتماع فردا می‌باشند، کمر همت ببندند تا در پرتو تربیت صحیح اسلامی افرادي بشردوست، خدمتگزار براي انسانیت و برخوردار از خصلت‌های پسندیده اجتماعی پرورش یابند. پرورش‌یافتگانی که در حفظ وحدت و یکپارچگی جامعه تلاش کنند، در قبال مسائل و مشکلات هم‌نوعان خود احساس مسئولیت نمایند، در رعایت حقوق دیگران پایبند عدالت باشند، به مشارکت و همکاري در امور جمعی همت گمارند و در برقراري ارتباط اجتماعی محبت و مودت را سرلوحه کار خویش قرار دهند.

منابع

1.       قرآن کریم؛ ترجمه مهدي الهی قمشه‌ای، تهران: موسسه مطبوعاتی خزر، 1370.

2.       نهج‌البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، 1351

3.       نهج‌البلاغه؛ ترجمه محمد دشتی، قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیر مؤمنان (علیه السلام)، 1384.

4.       افخمی اردکانی، محمد علی؛ تبیین مبانی، اصول و روش‌های تربیت اجتماعی در نهج‌البلاغه. دانشگاه علامه طباطبایی، 1384.

5.       امید بیگی، عزت؛ تربیت اجتماعی از دیدگاه امام علی(علیه السلام). دانشگاه آزاد تهران واحد مرکز، 1381.

6.       اولریچ دیو؛ رهبري منابع انسانی، ترجمه دکتر بهروز قلیج لی، تهران، سرامد، 1381.

7.       باقري، خسرو؛ نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران: مدرسه، 1384.

8.       باقری، خسرو؛ سجادیه، نرگس؛ عاملیت آدمی از دیدگاه ریچارد رورتی و پیامدهای آن در تربیت اجتماعی، فصلنامه نوآوری‌های آموزشی، شماره 13، سال چهارم:10-20، 1384.

9.       خوانساري، جمال‌الدین، شرح غررالحکم، تصحیح محدث ارموي، تهران، دانشگاه تهران، 1366.

10.     حسنی، محمد ابراهیم؛ روش‌های تربیت اسلامی در پرتو قرآن و نهج‌البلاغه، مجله کوثر، ش 75، 1387.

11.     دلشاد تهرانی، مصطفی؛ ماه مهرپرور: تربیت در نهج‌البلاغه، تهران: خانه اندیشه جوان، 1378.

12.     دلشاد تهرانی، مصطفی؛ منظر مهر، مبانی تربیت درنهج البلاغه، تهران: دریا، 1379.

13.     رازي، نجم الدین؛ مرصاد العباد، به اهتمام محمد امین ریاحی، تهرانفبنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1352.

14.     رمضانی، فاطمه، حیدری، مسعود؛ روش‌های تربیت اجتماعی کودک بر اساس قرآن و نهج‌البلاغه. پژوهش در برنامه‌ریزی درسی، سال نهم، دوره دوم، شماره6:1-19، 1391.

15.     شکوهی، غلامحسین ؛تعلیم و تربیت و مراحل آن. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، 1381.

16.     شعبه الحرانی، ابومحمد حسن بن علی بن حسین؛ تحف العقول، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، 1354.

17.     مرزوقی، رحمت‌الله، اناری نژاد، عباس؛ تربیت اجتماعی از منظر نهج‌البلاغه. تربیت اسلامی، سال دوم شماره 4:163-192، 1386.

18.     فارابی، ابونصر محمد بن محمد؛ احصاء العلوم، ترجمه حسین خدیو جم، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، 1384.

19.     قراملکی، فرامرز؛ پرده پندار، تهران، آفتاب توسعه، 1381.

20.     کاردان، علیمحمد؛ سیر آراء تربیتی در غرب. تهران: انتشارات سمت، 1381.

21.     كريمي، عبدالعظيم؛ آسیب‌شناسی تربيت اجتماعی، تهران: انتشارات عابد، 1385.

22.     کلینی؛ کافی 2، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365.

23.     محمدی،مهری؛ بررسی تربیت اجتماعی از دیدگاه امام علی.دانشگاه تربیت مدرس، 1375.

24.     مطهري،مرتضی؛ مجموعه آثار شهید مطهري،تهران: صدر، 1379.

25.     معتمدی برآبادی،حوا؛ بررسی و شناخت نظام تربیت اجتماعی در قرآن،دانشگاه علامه طباطبایی، 1385.

26.     مولوي،جلاال الدین؛ مثنوي، به کوشش محمدرضا برزگر خالقی، تهران،زوار، 1380.

27.     مهرمحمدي،محمود، برنامه درسی؛ نظرگاه‌ها،رویکردها و چشم‌اندازها، مشهد، به نشر، 1383.

28.     مهرمحمدي،محمود؛ بازشناسی و ارزیابی نظریه‌های ناظر به آموزش مؤثر ارزش‌ها با تأکید بر سنین کودکی، دانشگاه شیراز، 1388.

29.     Brooks, J. G. Schooling for life relearing the essence of learning. Virginia, ASCD, 2002.

30.     Brinkerhoff, D. B. White, L. K. & Ortega, S.T. Essentials of sociology. Belmont: Wadsworth, Pub Co, 2007.

31.     Rorty, R. Contingency, Irony, and Solidarity. Cambridge University Press, 1989.

32.     Rorty, Richard The dangers of over philosophication. Educational Theory. Winter, Vol. 40, No. 1, University of Illinois ,1990.

33.     Rorty, Richard (). Philosophy and social hope. Harmondsworth: Penguin, 1999.

 

 پی‌نوشت‌ها

[1]. Broks

[2]. John Stuart Mill 

[3]. Assimilation

[4]. Accommodation

[5]. Ginsburg, H, and S. Opper. Piagets Teory of intellectual Development

[6]. Adaptation

[7]. Assimilation

[8]. Accommocation

[9]. Unschool Mind

[10] . Brinkerhoff & White & Ortega

[11]. Rorty