آبروى تو چون يخى جامد است كه در خواست آن را قطره قطره آب مى كند، پس بنگر كه آن را نزد چه كسى فرو مى ريزي؟.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  دانستنی های نهج البلاغه (خلفا)  >  رفع نیازهای علمی عثمان ومعاویه

رفع نیازهای علمی عثمان ومعاویه

کمکهای علمی وفکری امام علیه السلام به خلفا به دوران خلافت ابوبکر وعمر منحصر نبود، بلکه وی به عنوان سرپرست وحامی ودلسوز دین، نیازهای علمی وسیاسی اسلام ومسلمانان را در دوره های مختلف خلافت برطرف می کرد. از جمله، خلیفه سوم نیز پیوسته از افکار بلند وراهنماییهای داهیانه علی علیه السلام بهره می برد.
اینکه عثمان از نظرات امام علیه السلام استفاده می کرد جای شگفت نیست؛ شگفت اینجاست که معاویه نیز، با تمام عداوت وبغضی که به امام داشت، در مسائل علمی ومشکلات فکری دست نیاز به سوی آن حضرت دراز می کرد وافرادی را به صورت ناشناس به حضور امام روانه می ساخت تا پاسخ بعضی مسائل را از آن حضرت بیاموزند.
از جمله، گاهی فرمانروای روم از معاویه مطالبی را می پرسیدوپاسخ آن را از او می خواست. معاویه، برای حفظ آبروی خود - که خویش را خلیفه مسلمین معرفی می کرد - افرادی را به نزد علی علیه السلام گسیل می داشت تا به گونه ای پاسخ را از امام فرا گیرند ودر اختیار معاویه بگذارند.
در اینجا نمونه هایی از مراجعه خلیفه سوم ومعاویه به امام علیه السلام رامنعکس می کنیم:
1 - از جمله حقوق زن در اسلام این است که اگر مردی همسر خود را طلاق دهد وپیش از آنکه عده زن سپری گردد مرد در گذرد، زن همچون ورثه دیگر از شوهر خود ارث می برد؛ تو گویی که تا عده زن سپری نشده است پیوند زناشویی برقرار است.
در زمان خلافت عثمان، مردی دارای دو زن بود - یکی از انصار ودیگری از بنی هاشم. از قضا مرد، زن انصاری خود را طلاق گفت وپس از مدتی درگذشت. زن انصاری نزد خلیفه رفت وگفت: هنوز عده من سپری نشده است ومن میراث خود را می خواهم. عثمان در داوری فرو ماند وجریان را به اطلاع امام علیه السلام رسانید. حضرت فرمود: اگر زن انصاری سوگند یاد کند که پس از درگذشت شوهرش سه بار قاعده نشده است می تواند از شوهر خود ارث ببرد.
عثمان به زن هاشمیه گفت: این داوری مربوط به پسر عمت علی است ومن در این باره نظری نداده ام.
وی گفت: من به داوری علی راضی هستم. او سوگند یاد کند وارث ببرد. (1)
این جریان را محدثان اهل تسنن به گونه دیگر، که متن آن با فتاوای فقهای شیعه تطبیق نمی کند، نیز نقل کرده اند. (2)
2 - مردی که برای ادای فریضه حج یا عمره احرام بسته است نمی تواند حیوانی راکه در خشکی زندگی می کند شکار کند. قرآن کریم در این باره می فرماید:
وحرم علیکم صید البر ما دمتم حرما . (مائده: 96)
شکار حیوان خشکی بر شما، در حالی که محرم هستید، حرام است.
ولی اگر فردی که محرم نیست حیوانی را شکار کند، آیا فرد محرم می تواند از گوشت آن استفاده کند؟ این همان مسئله ای است که خلیفه سوم در آن از نظر علی علیه السلام پیروی کرد. قبلانظر خلیفه این بود که محرم می تواند از گوشت حیوانی که غیرمحرم شکار کرده است استفاده کند. اتفاقا خود او نیز محرم بود ومی خواست دعوت گروهی را که برای او چنین غذایی ترتیب داده بودند بپذیرد، اما وقتی با مخالفت امام روبرو شد از نظر خود برگشت. علی علیه السلام ماجرایی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را نقل کرد که او را قانع ساخت. ماجرا بدین قرار بود که برای پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم، در حالی که محرم بود، مشابه چنان غذایی آوردند. آن حضرت فرمود: ما محرم هستیم. این غذا را به افرادی بدهید که در حال احرام نیستند.
وقتی امام علیه السلام این جریان را نقل کرد دوازده نفر نیز در تایید آن حضرت شهادت دادند. سپس علی علیه السلام افزود: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نه تنها از خوردن چنین گوشتی ما را بازداشت، بلکه از خوردن تخم پرندگان یا مرغان شکار شده نیز نهی کرد. (3)
3 - از عقاید مسلم اسلامی معذب بودن کافر پس از مرگ است. در زمان خلافت عثمان، مردی به عنوان اعتراض به این اصل عقیدتی جمجمه کافری را از قبر بیرون آورد وآن را نزد خلیفه برد وگفت: اگر کافر پس از مرگ در آتش می سوزد، باید این جمجمه داغ باشد، در حالی که من به آن دست می زنم واحساس حرارت نمی کنم!
خلیفه در پاسخ عاجز ماند ودر پی علی علیه السلام فرستاد. امام - علیه السلام، باایجاد صحنه ای، پاسخی در خور به معترض داد. فرمود که آهن (آتش زنه) وسنگ آتش زایی بیاورند وسپس آن دو را بر هم زد تا جرقه ای از آن جستن کرد. آن گاه فرمود: به آهن وسنگ دست می زنیم واحساس حرارت نمی کنیم، درحالی که هر دو دارای حرارتی هستند که در شرایط خاصی بر ما ملموس می شود. چه مانعی دارد که عذاب کافر در قبر نیز چنین باشد؟
خلیفه از پاسخ امام خوشحال شد وگفت: «لولا علی لهلک عثمان ». (4)
اما مواردی که معاویه به امام علیه السلام مراجعه کرده است.
تواریخ اسلامی موارد هفت گانه ای را یاد آوری شده است که معاویه دست نیاز به جانب علی علیه السلام دراز کرده وشرمندگی وسرشکستگی خویش را به وسیله علم امام برطرف کرده است.
اذینه می گوید: مردی از معاویه مطلبی را پرسید. معاویه گفت: این موضوع را از علی بپرس. سائل گفت: خوش ندارم از او سؤال کنم؛ می خواهم از تو بپرسم. وی گفت: چرا خوش نداری ازمردی سؤال کنی که پیامبر در باره اش گفته است: «علی نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است جز اینکه پس از من پیامبری نیست » وعمر مشکلات خود را با او در میان می نهاد؟ (5)
وقتی خبر شهادت امام علیه السلام به معاویه رسید گفت: «فقه وعلم مرد». برادر معاویه به او گفت: این سخن را مردم شام از تو نشنوند. (6)
اینک فهرست مواردی را که معاویه از علی علیه السلام استمداد کرده است: (7)
1 - حکم کسی که مدتها نبش قبر می کرد وکفنها را می برد.
2 - حکم کسی که فردی را کشته است ومدعی است که او را درحالی کشته که با همسر او مشغول عمل جنسی بوده است.
3 - دو نفر در باره لباسی اختلاف کردند. یکی از آنها دو شاهد آورد که این لباس مال اوست ودیگری مدعی شد که آن را از ناشناسی خریده است.
4 - مردی با دختری ازدواج کرده است، ولی پدر عروس، به جای او، دختر دیگری را به حجله روانه کرده است.
5 - یک رشته سؤالاتی که فرمانروای روم در باره کهکشان وقوس وقزح و. . . از معاویه کرده بود و او ناشناسی را به عراق فرستاد تا پاسخ سؤالات را از علی علیه السلام دریافت کند.
6 - فرمانروای روم مجددا سؤالاتی از قبیل موارد مذکور را از معاویه پرسید وباجگذاری خود را مشروط به دریافت پاسخ صحیح آنها کرد.
7 - برای بار سوم، سؤالی از دربار روم به معاویه رسیدوپاسخ آن را طلبید. عمرو عاص، با حیله خاصی، جواب آن را از امام علیه السلام دریافت کرد.
پی نوشت ها:
1 - مستدرک الوسائل، ج 3، ص 166.
2 - ر. ک: کنزالعمال، ج 3، ص 178؛ ذخائر العقبی، ص 80.
3 - کنزالعمال، ج 3، ص 53؛ مستدرک الوسائل، ج 2، ص 119.
4 - الغدیر 8 ؛ 214 به نقل از کتاب عاصمی به نام « زین الفتی فی شرح سورة هل اتی ».
5 - ذخائر العقبی، ص 79.
6 - الاستیعاب، ج 2، ص 426.
7 - ر. ک. علی والخلفاء، صص 324 - 316.

منبع : سبحانی، جعفر؛ فروغ ولایت.