حديث الغدير و شبهة شكوی جيش اليمن (دراسة علمية تحليلية، اثر سید محمد حسینی قزوینی است که در پاسخ به یکی از شبهات مطرحشده درباره حدیث غدیر و ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام)، به زبان عربی نوشته شده است.
شبهه مذکور چنین است: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) حدیث غدیر را بهمنظور رفع کدورت از جیش یمن مطرح کرده است؛ چراکه آنها از حضرت علی(علیه السلام) ناراحت بودند و به نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) گله و شکایت برده بودند، لذا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برای رفع این ناراحتی حدیث «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» را مطرح کردند.
ساختار
کتاب، فاقد باببندی و فصلبندی است و دارای ساختار مشخصی نیست. با تتبع در مطالب کتاب میتوان گفت بعد از مقدمه، به طرق حدیث غدیر و اختلافات در متن حدیث، اشاره شده، سپس دلالت آن بر امامت امیرالمؤمنین(علیه السلام) مورد بحث قرار گرفته است. در ادامه ماجرای سفر حضرت علی(علیه السلام) به یمن و شکایاتی که از آن حضرت شده بازگو میشود و در پایان شش جواب به شبهه مطرحشده، ارائه گردیده است.
گزارش محتوا
در مقدمه کوتاهی که در ابتدای کتاب آمده است، به توضیح حدیث غدیر و شبههای که بناست مؤلف در ادامه، آن را پاسخ دهد، پرداخته شده است.
بسیاری از علمای اهل سنت حدیث غدیر را در کتب خود ذکر کردهاند؛ بهگونهای که ابن عساکر در کتاب تاریخش بیش از صد بار، طبرانی بیش چهل بار، هیثمی در مجمع الزوائد بیش از سی بار، متقی هندی در كنز العمال بیش از سی بار، نسایی در خصائص و سنن الکبرای خود بیش از سیوپنج بار و... با الفاظ و طرق مختلف این حدیث را نقل نمودهاند[۱]
علاوه براین برخی چون محمد بن جریر طبری، کتابی مستقل در این موضوع نگاشته است.[۲]
این حدیث با الفاظ متعددی از آن جمله: «من كنت مولاه فعلي مولاه»، «فهذا ولي من أنا مولاه»، «من كنت وليه فعلي وليه»، «هذا وليي و المؤدي عني» و «من كان الله و رسوله مولاه فإن هذا مولاه»، نقل شده است که بسیاری از آنها دارای سندی صحیح و معتبر میباشد[۳]
حسینی قزوینی میگوید: هرکس حدیث غدیر را با الفاظ مختلف آن مطالعه کند و با چشم حقیقتبین به آن بنگرد، پی میبرد که هدف پیامبر از چنین کلامی، خلافت و جانشینی امیرالمؤمنین(علیه السلام) بعد از خود بوده است.[۴]؛ لذا مؤلف، شواهدی ششگانه بر این مدعای خود میآورد که آیه «تبلیغ» و آیه «اکمال» از جمله آنهاست. در این میان به قول ابوحاتم رازی درباره شأن نزول آیه «تبلیغ» اشاره شده که میگوید: آیه شریفه تبلیغ درباره علی بن ابیطالب نازل شده است.[۵]
سپس مؤلف میگوید: آیه «اکمال» که بعد از حدیث غدیر نازل شده، دلیلی روشن بر این است که مقصود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از «من كنت مولاه فهذا علي مولاه»، همان اثبات امامت و خلافت برای حضرت علی(علیه السلام) بوده است.[۶]
در ادامه مطالب، مؤلف، به شبههای که درباره دلالت حدیث غدیر است اشاره میکند و میگوید: یکی از شبهاتی که در زمینه حدیث غدیر مطرح میشود این است که علت واقعه غدیر و حدیث غدیر این است که وقتی پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(علیه السلام) را با لشکری به یمن فرستاده بود، عدهای از سپاهیان بهخاطر اختلافی که پیش آمد، از حضرت علی(علیه السلام) نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شکایت میکنند و ایشان به آنان غضب کرده و از حضرت علی(علیه السلام) دفاع میکنند، ولی این شکایت همچنان باقی میماند و دامنه پیدا میکند تااینکه بین مسلمانها پخش میشود و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مجبور میشوند روز غدیر بهصورت علنی و همگانی حدیث غدیر را مطرح کنند و تأکید کنند که محبت علی(علیه السلام) بر همگان لازم و واجب است. این شبهه توسط بسیاری چون بیهقی، ابن کثیر، ابن حجر مکی، دهلوی و ناصر القفاری مطرح شده است.[۷]
ایشان در جواب این شبهه میگوید: لازم به توضیح است که با بررسی نقلهایی که در رابطه با اعزام حضرت علی(علیه السلام) به یمن میباشد میتوان دریافت که ایشان سه بار به یمن اعزام شدهاند: اولین اعزام حضرت علی(علیه السلام) بعد از فتح مکه در سال هشتم هجری و قبل از حجةالوداع اتفاق افتاده است. در این سفر، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت علی(علیه السلام) را بهمنظور تبلیغ دین اسلام و جهاد به یمن فرستاد. در همین اعزام بود که بریده به فرمان خالد بن ولید به سمت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه شتافت تا از حضرت علی شکایت کند[۸]
نویسنده درباره این سفر حضرت میگوید: تمام روایاتی که به سفر اول حضرت به یمن اشاره کردهاند، بر یک مسئله متفقند و آن این است که شکایت قبل از حجةالوداع و در مدینه صورت گرفته است؛ پس ارتباطی با حدیث غدیر ندارد[۹]در این بین، عکسالعمل پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با شکایتکنندگان، زیبا و خواندنی است؛ زیرا پیامبر بر آنان غضب کرد، بهگونهای که صورت او قرمز شد[۱۰]و در همان جا آن حضرت به بریده میگوید: «إنه وليكم من بعدي»[۱۱]
حضرت علی(علیه السلام) در دومین بار به جهت قضاوت به سمت یمن اعزام شد[۱۲]در این سفر هیچ شکایتی از آن حضرت صورت نگرفته است.[۱۳]
سومین باری که آن حضرت به سمت یمن روانه شد، به جهت اخذا اموال و صدقات حکومتی بود. در این سفر، آن حضرت فرمانده گروه بود و این همان سفری بود که برخی از اصحاب، شکایت خود از آن حضرت را به نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آوردند؛ درحالیکه پیامبر در مکه برای فریضه حج (حجةالوداع) حضور داشتند[۱۴]
برخی، آن شکایت را قبل و بعضی دیگر آن را بعد از موسم حج ذکر کردهاند[۱۵]و این شکایت از طرف کسانی صورت گرفت که نام آنها در روایات بهصورت «الناس» و «الجيش» به چشم میخورد[۱۶]این سفر و اتفاقات آن، باعث شد که برخی از اهل سنت بگویند: حدیث غدیر برای رفع کدورتها و ایجاد فضای دوستی بین حضرت علی(علیه السلام) و مسلمانان صادر شده است.
مؤلف به این شبهه شش جواب داده است که یکی از آنها (ششمین پاسخ) چنین است: اینکه شکایت از حضرت علی(علیه السلام) را سبب صدور حدیث بدانیم باز دلالت حدیث غدیر پابرجاست و حدیث غدیر، دلالت بر امامت و خلافت حضرت علی(علیه السلام) بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میکند؛ چنانکه قاضی عبدالجبار در کتاب مغنی خود گفته است: استاد ما ابوالهذیل درباره این روایت فرموده است اگر این حدیث صحیح باشد، مراد از آن موالات در دین است.[۱۷]
وضعیت کتاب
فهرست مصادر و محتویات در پایان کتاب آمده است.
پاورقیها به ذکر مستندات مطالب کتاب و توضیح برخی از لغات اختصاص یافته است.
پانویس
1.ر.ک: متن کتاب، ص12 و 13
2.ر.ک: همان، ص14
3.ر.ک: همان، ص16 تا 24
4.ر.ک: همان، ص36
5.ر.ک: همان، ص41
6.ر.ک: همان، ص52
7.ر.ک: همان، ص74 تا 79
8.ر.ک: همان، ص79 و 89
9.ر.ک: همان، ص89
10.ر.ک: همان، ص92
11.ر.ک: همان، ص93
12.ر.ک: همان، ص80 و 97
13.ر.ک: همان، ص98
14.ر.ک: همان، ص80 و 98 و 112
15.ر.ک: همان، ص116
16.ر.ک: همان، ص112 تا 114
17.ر.ک: همان، ص125 و 126
منبع :مقدمه و متن کتاب.