جنگهای امام علی(ع) به دستور پیامبر(ص)
علي (عليه السلام) بر اساس حجّت و دلیل با ناکثین و مارقین و قاسطین جنگيد.
در کتاب البدایه و النهایه آمده است که امام علی(علیه السلام) در هنگام جنگ نهروان فرمود: پیامبر خدا دستور جنگیدن با ناکثین، مارقین و قاسطین را به من داد(1).
در کتاب اُسدالغابه آمده است: امام على(علیه السلام) فرمود: پیامبر(صلى الله علیه وآله) با من پیمان بست که با ناکثین، قاسطین و مارقین بجنگم(2).
در کتاب تاریخ دمشق نقل شده که امام على(علیه السلام) فرموده است: من به جنگ با ناکثین، قاسطین و مارقین ، مأمور شده ام(3).
و نیز در کتاب دعائم الاسلام آمده است که امام على(علیه السلام) فرمود: من مأموریت داشتم تا با ناکثین، قاسطین و مارقین بجنگم. پس در آنچه مأمور بودم، انجام وظیفه کردم؛ امّا ناکثین، همان، بصریان و گروه جمل بودند؛ و مارقین، همان خوارج بودند؛ و قاسطین، آنان شامیان و دار و دسته معاویه بودند.(4)
همچنین امام على(علیه السلام) در نهج البلاغه ـ در سرزنش نافرمانان ـ می فرماید: بدانید که رشته اسلام را گسستید و حدود آن را تعطیل کردید و احکامش را نابود ساختید. بدانید که خداوند، مرا به پیکار با تجاوزگران، پیمان شکنان و فساد کنندگان در زمین، فرمان داده است. امّا با ناکثین جنگیدم و با قاسطین جهاد کردم و مارقین را زبون و خوار ساختم(5).
در تفسیر عیاشی به نقل از امام على(علیه السلام) است که می فرماید: به خدا سوگند که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) با من پیمان بست و فرمود: «اى على! با گروه تجاوزپیشه(معاویه و شامیان) و گروه پیمان شکن(طلحه و زبیر) و گروه بیرون رونده از دین (خوارج)، جنگ خواهى کرد»(6).
و نیز ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغة می گوید: از پیامبر(صلى الله علیه وآله) به نقل صحیح گزارش شده که به امام على(علیه السلام) فرمود: «پس از من با ناکثین، قاسطین و مارقین، پیکار خواهى کرد». ناکثین، جملیان بودند؛ چرا که آنان بیعت با على(علیه السلام) را شکستند، و قاسطین، شامیان [حاضر] در صفّین، و مارقین، همان خوارج نهروان بودند. (7).(8)
پی نوشتها:
(1). البدایة والنهایة، ج 7 ص 306؛ تاریخ بغداد، ج 8 ص 340 الرقم 4447 عن خلید العصری؛ تاریخ دمشق، ج 42، ص 468؛ شرح الأخبار: ج 1، ص 338، ح 306 عن خالد بن الأعصری و ج 2، ص 38، ح 408.
(2). اُسد الغابة، ج 4، ص 108 الرقم 3789؛ مسند أبی یعلى، ج 1، ص 269، ح 515؛ تاریخ دمشق، ج 42، ص 468؛ البدایة والنهایة، ج 7 ص 305 کلّها عن علیّ بن ربیعة .
(3). تاریخ دمشق، ج 42، ص 469؛ الخصال، ص 145، ح 171 عن علقمة؛ علل الشرائع، ص 222؛ عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ج 2، ص 61، ح 241 عن الحسن بن عبد الله الرازی عن الإمام الرضا عن آبائه عنه(علیهم السلام)؛ الخرائج والجرائح، ج 1، ص 199، ح 39؛ المعجم الأوسط، ج 8، ص 213، ح 8433 عن ربیعة بن ناجد؛ البدایة والنهایة، ج 7، ص 305، عن علقمة.
(4). دعائم الإسلام، ج 1 ص 388؛ شرح الأخبار، ج 1، ص 339، ح 308؛ تاریخ دمشق، ج 42، ص 469؛ البدایة والنهایة، ج 7، ص 306 کلاهما عن سعد بن جنادة؛ المناقب للخوارزمی، ص 176، ح 212 عن أبی سعید التمیمی.
(5). نهج البلاغة، الخطبة 192؛ غرر الحکم، ح 2790؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 109 ح 2397؛ بحار الأنوار، ج 14، ص 457، ح 37.
(6). تفسیر العیّاشی، ج 2، ص 78، ح 25 عن الحسن البصری؛ مجمع البیان، ج 5، ص 18؛ المناقب لابن شهر آشوب، ج 3، ص 147 و زاد فی آخره «إنّهم لا أیمان لهم لعلّهم ینتهون» .
(7). شرح نهج البلاغة، ج 13 ص 182 .
(8). گرد آوری از: دانش نامه امیرالمؤمنین، محمّد محمّدی ری شهری، سازمان چاپ و نشر دار الحدیث، قم، 1386هـ ش، چاپ اوّل، ج3، ص 415-419.